پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا
تاریخ مسوولیت می آورد
منصوره اتحادیه از معدود تاریخنگاران حرفهای است که توانسته هم شانه تاریخنویسان بزرگ این سرزمین به کندوکاو حقایق پنهان مانده در وقایع تاریخی دوران معاصر بهویژه دوران مشروطه بپردازد. توانایی چشمگیر او در امر تاریخپژوهی و نگارش تاریخ، چنان است که کتابهایش عمدتاً از بهترین منابع و موأخذ مورد استناد این حوزه، به شمار میروند.
با این همه این تنها توانایی منصوره اتحادیه نیست. او سالیان سال است که کار سترگ نشر و انتشار کتب تاریخی مشغول است و تاسیس و مدیریت موسسه نشر تاریخ ایران، که از معدود موسسات فعال در امر انتشار کتب تاریخی حال حاضر ایران است، او را به جایگاه کمنظیری در امر تاریخ و نگارش و پژوهش آن رسانده است. منصوره اتحادیه معتقد است که تاریخ نیاز هر ملتی برای درک درست و حقیقی از هویت واقعی خود است و این امر میسر نمیشود مگر با پرورش و تربیت تاریخنگاران حرفهای که عشق و انصاف و بینش و دانش عمیق خود را رهتوشه کشف حقایق پنهان مانده از وقایع مهم و سرنوشت ساز تاریخ، نمایند. تاریخنگارانی که تعدادشان هر چند کم، اما وجودشان برای هر ملتی ضروریست. مرگ دکتر فریدون آدمیت از بزرگترین تاریخنویسان و تاریخپژوهان دوران معاصر بهانهای شد تا با دکتر منصوره اتحادیه درباره اهمیت تاریخ و تاریخنگاری به گفتوگو بنشینیم. با هم بخشهایی از گفتوگو با او را که در محل کارش انجام شد، میخوانیم:
▪ چرا نوشتن تاریخ مهم است؟
ـ چون تاریخ هویت ماست. ما بدون تاریخ بیمعنا میشویم. تاریخ از انسان میگوید؛ انسانی که چنان تخیلات و تفکرات پیچیدهای دارد که نظر دادن درباره آن، خود تعمقی دو چندان را میطلبد.
اجازه بدهید کمی کلیتر بپرسم. چرا جامعه به مورخ احتیاج دارد.
یا میتوان اینطوری پرسید که چرا انسان به تاریخ احتیاج دارد. جوابش روشن است. تاریخ خاطره است. این مورخ است که خاطرات گذشتگان ما را که تاریخ ما هستند زنده نگه میدارد. از طریق بحث کردن درباره آن. از طریق طرح ابهاماتی که برایش درمورد وقایع وجود دارد. کار مورخ طرح مساله نیست بلکه حل مساله است. او مسائل حل نشده در تاریخ را باید حل کند. باید به سوالات بیجواب مانده درباره چرایی و چگونگی حوادث تاریخی، پاسخ بدهد. یعنی پاسخ آنها را بیابد. کار مورخ توضیح دادن چرایی حوادث است. کار مورخ ارائه درک وقایع تاریخی و ارائه این درک شخصی است.
▪ شاید همین ارائه درک شخصی از اصلیترین مسائلی باشد که بسیاری از محققان به واسطه آن با تاریخ مساله دارند. چرا؟
ـ برای اینکه مورخان هر کدام نظری متفاوت نسبت به وقایع تاریخی دارند.
▪ پس شما معتقدید که نظر مورخ نقش تعیین کنندهای در ارائه درک او از حوادث تاریخی دارد؟
ـ به هرحال هر مورخی بر اساس عقاید و تفکرات و نظرات شخصیاش با تاریخ روبهرو میشود. این امری است که از آن گریزی نیست. فراموش نکنید که یک مورخ پیش از آنکه مورخ باشد یک انسان است. انسانی که درباره هر پدیدهای نظرات و عقاید مختص به خودش را دارد.
▪ پس تکلیف کشف حقیقتی که نسلهای بعدی به آن محتاج هستند چه میشود؟
ـ حتماً همینطور است فراموش نکنید که آنچه که ما به عنوان مورخ ارائه میدهیم، برداشت ما و تحلیل ما از حوادث و وقایع تاریخی است. نمیتوان در این باره منکر شخصیت انسان، عقاید و نظرات و خواستههایش شد.
▪ چطور؟
ـ ببینید، من همیشه این موضوع را برای دانشجویان خودم مطرح میکنم. فرض کنید که قرار باشد یک ایرانی و یک انگلیسی، هر یک به فراخور حال خودش، درباره تاریخ ایران بنویسد، آیا زاویه نگاه این دو مورخ یکی خواهد بود؟ مسلماً نه. چون هر کدام از آنها از زاویه نگاه خودش با پدیدههای تاریخی روبهرو میشود. ▪ و هر یک از دیدگاه خودش این موضوع را بررسی و تبیین میکند. حقیقت کدام است؟
بنابراین ادعای بیطرفی مورخ، از نظر شما در تحلیل تاریخ یک ادعای عبث است.
ـ دقیقاً. اصلاً امکان ندارد کسی تاریخ بنویسد و بگوید من کاملاً بیتفاوت و بیطرف هستم. چنین چیزی ممکن نیست. این دیگر تاریخ نیست. یک چیز به درد نخوریست که هیچ فایدهای ندارد. بالاخره یک مورخ باید نظرش را درباره یک حادثه تاریخی بدهد. باید مشخص کند که یک حادثه مورد نظر چطور اتفاق افتاد؟ چه تاثیری داشت؟ چه نتیجهای از آن میتوان گرفت؟
▪ مورخ تا چقدر میتواند نظرات شخصیاش را در امر روایت و تحلیل تاریخ دخالت بدهد؟
ـ من همیشه روی این موضوع تاکید دارم که تاریخ را باید مورخ حرفهای بنویسد. متاسفانه در ایران ما مورخ حرفهای کم داریم. به نظر من تاریخی ارزشمند است که حرفهای نوشته شده باشد. البته به هرحال هر کسی در کارش ضعفهایی دارد که این خیلی طبیعی است. لزوماً این ضعفها را هم نمیتوان اشتباه قلمداد کرد. چون این برداشت فرد است. نمیشود که تاریخ را بدون احساس و گرایش شخصی نسبت به یک ماجرای تاریخی نوشت. بههرحال من به عنوان یک ایرانی وقتی قرار است در تاریخ کشورم غور کنم، تحقیق کنم، مسلماً یک جایی عصبانی میشوم از سیر وقایع. یک جایی اعصابم از آدمها و تصمیمگیریهای غلطشان خورد میشود. گاهی فکر میکنم در فلان حادثه، فلان قرارداد، فلان جنگ، به ما ظلم شده، به ما تعدی شده، یا استعمار با ما چه کارهایی که نکرده. شما نمیتوانید از من بخواهید تاریخ را بنویسم و در برابر حوادث آن موضع مشخصی نداشته باشم.
▪ تاریخنگاری حرفهای نکته خوبی است که کمتر به آن پرداخته شده است.
ـ کسی که تاریخ را بهصورت حرفهای مینویسد، منابعش را قبل از هر چیزی تحلیل میکند. ارزش منابعش را میسنجد و آنها را شناسایی میکند. منابعش را معرفی میکند. اینطور نیست که هر کتابی که در دسترس من بود، من با ارجاع دادن به آن میتوانم تاریخ را بنویسم. من باید توضیح بدهم که به چه دلیلی باید کتابم را به این منبع ارجاع بدهم. این کتاب چه حسنی دارد. شخصی که این کتاب را نوشته، از کدام منابع استفاده کرده؟ آیا منابعی که از آن برای نوشتن کتابش استفاده کرده، منابع قابل اعتمادی هستند؟ آیا اصلاً خودش در هنگام نوشتن کتاب روی آن ماجرایی که نوشته تعصب داشته، تعصب نداشته؟ چند سالش بوده که کتاب را نوشته؟ کی بوده که این کتاب را نوشته؟ کی این کتاب را نوشته؟
▪ مورخ تا کجا میتواند در روایت وقایع یک حادثه یا ماجرای تاریخی دخل و تصرف داشته باشد؟
ـ این اسمش دخل و تصرف نیست. نه. به هیچ وجه. البته واقعاً دخل و تصرف در تاریخ کاری است عبث و زشت. من بر اساس یک پیشفرض از یک ماجرای تاریخی، سراغ آن میروم. به همین دلیل بسیاری از تاریخنگاران حرفهای وقتی سراغ یک متن یا یک منبع میروند، به بخشهایی از آن استناد میکنند که در خدمت اثبات پیشفرض شان باشد. همینطور برعکس. یعنی هر جایی از همان متنی که او به آن استناد میکند، اگر نفیکننده پیشفرضش باشد، آن را حذف میکند.
این مثل نوشتن یک رساله تحقیقاتی است. که شما با یک فرضیه به سراغ موضوعی میروید و در جهت اثبات آن گام برمیدارید. حالا ممکن است بعد از گردآوری اطلاعات و طبقهبندی و تحلیل و استنتاج از آن به این نتیجه برسید که فرضیه شما غلط است که این باز خودش یک کار تحقیقی درست قلمداد میشود.
دقیقاً. همینطور است. یعنی اگر شما روی موضوع مشروطیت کار میکنید باید اجازه بدهید که اسناد و مدارک، روزنامهها، خاطرات و... با شما صحبت کنند.
وقتی اینها با شما صحبت کنند، شما باید تلاش کنید که در شرایط و جو مکانی آن زمان قرار بگیرید و همه چیز را در چارچوب همان زمان بسنجید و سبک و سنگین کنید. آن وقت خودتان میتوانید با خودتان صادق باشید که آیا پیشفرضهای شما درست بودهاند یا خطا. این فرق میکند با آنکه شما خودتان پیشاپیش، یک فرضیهای را در نزد خودتان اثبات کرده باشید و هیچ مدرک و دلیل مستندی هم نتواند شما را مجاب کند که اشتباه فکر میکنید.
▪ کاری که در تاریخنگاری ما نظیر آن بسیار رخ داده است.
ـ بله، متاسفانه همیشه همینطور بوده. این موضوع ربطی به دیروز و امروز هم ندارد. من فکر میکنم که این آفت، همیشه در امر تاریخنگاری در کشور ما و سایر جوامع وجود داشته و دارد و خواهد داشت.
▪ چرا؟
ـ چون ذات انسان اینگونه است که در بسیاری از موارد، امر خلاف میل خودش را به سختی قبول کند و بپذیرد. نکتهای که نباید فراموش کنیم این است که من به عنوان یک تاریخنگار حرفهای وقتی به سراغ زندگی و احوال و حالات یک شخصیت تاریخی میروم که یا از او خیلی خوشم میآید نقشه ام و برایم جالب توجه است و یا شاید اینکه از او خیلی بیزارم. وگرنه اصلاً سراغ او نمیروم. بنابراین من و بسیاری دیگر از تاریخنگاران حرفهای موضوع یا شخصی را که برای نوشتن درباره او را انتخاب میکنیم، حتماً باید یک گرایشی به او داشته باشیم. وگرنه چه دلیلی دارد که به سراغ او برویم.
▪ این همان پیشداوری است؟
ـ نه حتما. اینجاست که یک مورخ حرفهای به یک توازنی نیازمند است که بتواند از پس این امتحان سخت برآید. برای اینکه او در قبال تاریخ مسوول است. روایت درست تاریخ یک مسوولیت بزرگ است و یک مورخ مسوول با احساس مسوولیت، تلاش میکند که از جانبداری کردن پرهیز کند. این فرق میکند با قضاوت کردن. شما میتوانید بیآنکه از کسی یا ماجرایی در تاریخ جانبداری کنید، دربارهاش قضاوت کنید. یا لااقل نظر دهید. البته اشتباه نشود منظور من قضاوت بین خوب و بد نیست. اصولا تاریخ به مسئله اخلاقی ربطی ندارد. به نظر من اینجاست که باید مورخ چندین بار، نوشتهاش را بازخوانی و بازنویسی کند. برای خود من بارها پیش آمده که موضوعی را نوشتهام و بعد که برگشتم و آن را مرور کردهام متوجه شدهام که فلان واژه، فلان جمله، فلان عبارت، بیانصافی است، یا در رساندن منظور من نارس است.
▪ به نظر شمامهمترین مشکل تاریخنگاری دوران معاصر ما چیست؟
ـ تاریخنگاری ما در دوران معاصر با یک سری مسائل دست و پنجه نرم میکنند که مثل یک بیماری مزمن بر پیکره آن سایه انداخته. مثلاً بسیاری از مورخان ما در ردیابیحوادث و ماجراهای تاریخی و ریشهیابی علل و عوامل شکلگیری آن، دچار توهم توطئه هستند. این مسالهای است که متاسفانه تاریخنگاری ما از آن رنج میبرد و در برخی موارد، زیاده رویهای غیرقابل اغماضی درباره آن صورت میگیرد.
▪ الان تاریخنگاران ما چقدر حرفهای هستند؟
ـ ما الان چندین دانشکده تاریخ داریم که در آنها تاریخنگاری را بهصورت حرفهای تدریس میکنند؟ من نمیخواهم قضاوت کلی بکنم و بگویم که همه یا بد هستند و یا خوب. اما ما اساتید خیلی خوب و مجرب کم نداریم. دانشجویان خوب و مستعد و فعال هم همینطور اما نباید این موضوع را فراموش کرد که تربیت و آموزش و شکلگیری یک مورخ خوب و حرفهای به سالها زمان نیاز دارد. اینطور نیست که هرکسی که کارشناسی ارشد از فلان دانشکده تاریخ گرفت یا حتی دکترا، لزوماً تاریخنگار و مورخ حرفهای و خیلی خوبیباشد.
▪ این شرط لازم هست، اما شرط کافی نیست.
ـ دقیقاً. کسی که از یک دانشکده تاریخ مدرکی را اخذ کرده لزوماً یک مورخ خوب نیست. او سواد تاریخنگاری دارد. ابزار کار را برای خودش فراهم کرده. او اگر میخواهد تاریخنگاری حرفهای و پخته باشد باید لااقل ۲۰ سال کار کند و در این امر تجربه کسب کند. ضمن اینکه شما به عنوان یک مورخ، هر چه زمان بگذرد، به یک نظریه شخصی میرسی که کاملاً درونی است. بنابراین ما در شرایط فعلی تاریخنگار حرفهای کم نداریم. من خیلی به نسل جوان فعلی اعتقاد دارم. برای اینکه اینها بهطور خیلی جدی و حرفهای کار میکنند. البته ممکن است میان آنها تنها چند نفر خیلی خوب و عالی باشند، اما نفس قضیه قابل احترام و مایع امیدواری است.
▪ تاریخنگاری حرفهای چه الزاماتی دارد؟
ـ یکی عشق است. شما باید پیش از هر چیزی به تاریخ عشق بورزید و عاشقانه آن را دوست داشته باشید. مهمتر از همه چیز در تاریخنگاری عشق به تاریخ و کشف حقیقت در میان رخدادهای آن است. یک وقتی از یک استادی پرسیدند که شما اصلاً چرا تاریخ را انتخاب کردید و او جواب داده بود برای اینکه این کار برای من لذتبخش است. شما وقتی از یک جریانی سر درآوردید و علل و عوامل پیدایش آن را درک کردید، خیلی لذت خواهید برد. به نظر من هیچ پدیدهای لذتبخشتر از تاریخ نیست. ولی شرط تاریخ نگاری خوب عمق تحقیق و تفکر است و زحمت زیاد دارد.
▪ بیطرفی چطور؟ آیا بیطرفی مورخ هم جزو اصول لاینفک تاریخنگاری حرفهای نیست؟
ـ چرا. اما من برای بیطرفی یک شرط قائلم. من میگویم؛ حتیالمقدور. یعنی تا آنجا که ممکن است بیطرفی یک اصل است در تاریخنگاری. در نگارش تاریخ باید انصاف داشت و به شکست خورده ها فاتحین پرداخت. یک مورخ یک قاضی نیست، اما فراموش نکنید که او باید در نهایت، قضاوت کند، یعنی نظر دهد. ولی همانطور که گفتم قضاوت ربطی به مسائل اخلاقی ندارد.
▪ دیگر چه الزامی برای تاریخنگار حرفهای شدن وجود دارد؟
ـ درک شرایط و موقعیت زمان و مکانی که شما در تاریخ سراغ آن میروید. کسی که با حال و هوا و شرایط امروزی سراغ تاریخ میرود، نمیتواند یک تاریخنگار حرفهای باشد. ما باید در بررسی و تحقیقمان از زندگی و احوال شخصی که مثلاً ۸۰ سال پیش زندگی میکرده، خودمان را به ۸۰ سال پیش ببریم. نه اینکه او را به امروز بیاوریم و در محکمه امروز مورد قضاوت قرار دهیم. این توانایی را هر مورخی ندارد. این را شناخت میگویند و کمی هم تخیل لازم دارد و قدرت ادراک.
▪ خوش قلم بودن و جذابیت روایت هم آیا میتواند جزو اصول تاریخنگاری حرفهای باشد؟
ـ این دیگر نسبیاست. ممکن است یک مورخ خوب قلمش خیلی هم خوب نباشد. ممکن است یک مورخ خوب قلم تلخی هم داشته باشد.
▪ منظورم خوب روایت کردن یک ماجرا و حادثه است.
ـ این دیگر یک مقدارش به استعداد شخصی بر میگردد و نبوغ شخصی. یک مورخ حرفهای بههرحال باید از یک جوهره شخصی برای درست روایت کردن و جذاب روایت کردن برخوردار باشد. با این همه من معتقدم خوب نوشتن و ارائه جذاب یک رخداد تاریخی را همیشه میتوان به ویراستار داد.
▪ من همیشه تاریخنگاران را با کارگردانان سینما مقایسه میکنم و معتقدم کار تاریخنگار و مورخ در روایت یک رخداد تاریخی شباهتهای زیادی به کار یک کارگردان دارد. اینکه او چطور روایتش را آغاز کند؟ از کجا آغاز کند و با چه ریتم و ضربآهنگی آن را ادامه بدهد و نقطه پایانش را کی و کجا و چگونه خلق کند، اینها همه به نظر من از دشواریهای اصلی یک تاریخنگاری حرفه ایست. اینطور نیست؟
ـ قطعاً همینطور است اما من میگویم این دیگر ذاتی است نه اکتسابی. این را دیگر مورخ باید در طول زمان و بر اثر استمرار و ممارست بیاموزد. اینجا دیگر تاریخنگار مثل یک شاعر یا یک نویسنده حرفهای عمل میکند.
▪ چه شد که شما تاریخنگار شدید؟
ـ من قبل از هر چیز کتاب خواندن را خیلی دوست داشتم. از همان ایام کودکی دائم در کتابخانه پدرم بودم و سرک میکشیدم. ضمن اینکه خانواده ما، چه خانواده مادریام. چه خانواده همسرم، اصولاً اینها در تاریخ معاصر نقش داشتهاند. یعنی درگیر بودهاند و افرادی بودند که مقامات هم در تاریخ معاصر ما داشتند.
▪ منظورتان رضاقلیخان نظامالسلطنه و خاندان فرمان فرمائیان است؟
ـ بله، خوب اینها برای من کششی بود که مرا به سمت تاریخ کشاند. با این همه بیشتر از همه پدرم بود که مشوق اصلی من برای رفتن به سمت تاریخ بود.
▪ اولین شخصیت تاریخی که برای شما برجسته شد و اهمیت پیدا کرد، چه کسی بود؟
ـ من تاریخ را با شاهنامه شروع کردم. شاهنامهای که مرحوم فروغی آن را خلاصه کرده بود و با اینکه من خیلی از آن سر در نمیآوردم، اما همه آن را خواندم. ضمن اینکه من زبان فرانسه را خیلی زود یاد گرفته بودم. مثلاً کنت مونت کریستو را خیلی زود شناختم. با این همه من تاریخ ایران را خیلی دیرتر یاد گرفتم. همانطور که میدانید من تحصیلات دبیرستانم را در انگلستان گذراندم.
اتفاقاً برایتان میخواهم ماجرای جالبی را بگویم. من آنجا با یک روانشناس درباره علایق خودم صحبت کردم و اینکه من چه رشتهای را بخوانم برایم بهتر است؟ بعد از گفتوگو با این روانشناس او به من توصیه کرد که اصلاً تاریخ نخوانم.
▪ چرا؟
ـ می گفت تو خیلی به جنبه رمانتیک تاریخ اهمیت میدهی. تو بهتر است بروی پرستار شوی.
▪ با این همه شما نگفتید که اولین شخصیت تاریخی که شما را به خودش جلب کرد چه کسی بود؟
ـ ناپلئون بناپارت.
▪ چرا؟
ـ ناپلئون شخصیتی است که انگلیسیها خیلی دربارهاش نوشتهاند البته از نظر آنها خیلی هم منفور است ولی برای من شخصیت خیلی جالبیاست. اما شخصیت هایی را که دوست ندارم برایم بیشتر مشخص هستند.
▪ چه چیزی در شخصیت ناپلئون وجود داشت که شما را به خودش جلب کرد؟
ـ ناپلئون یک فاتح است. یک روشنفکر است. گرچه رفتهرفته به یک دیکتاتور تبدیل میشود.
▪ ما از معدود ملتهایی هستیم که در هر دوره تاریخی قهرمانانی داشتهایم که بر امورات جهان تاثیرگذار بودهاند.
ـ بله، قبول دارم.
البته باید بپذیریم که همراه این نخبهپروری و قهرمانپروری یک جور قهرمانکشی هم در ذات ما ایرانیها وجود دارد.
اصلاً، یک کتابی هم در این باره چاپ شده. (میخندد) با این همه من این کلیات را در تاریخ قبول ندارم. من اصولاً به وجود قانونی مشخص و معین در میان رخدادهای تاریخی، اعتقادی ندارم.
▪ اگر قرار باشد برای این گفتوگو تیتری انتخاب کنید، چه تیتری را پیشنهاد میدهید؟
ـ من اصلاً در انتخاب تیتر موفق نیستم. ترجیح میدهم که خودتان تیترش را انتخاب کنید.
احمد جلالی فراهانی
منبع : روزنامه تهران امروز
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
ایران آمریکا اسرائیل روز معلم رهبر انقلاب دولت معلمان مجلس شورای اسلامی بابک زنجانی خلیج فارس مجلس دولت سیزدهم
تهران زلزله آتش سوزی معلم پلیس شهرداری تهران سیل قوه قضاییه فضای مجازی سلامت سازمان هواشناسی دستگیری
قیمت خودرو قیمت طلا بازار خودرو خودرو قیمت دلار دلار بانک مرکزی ایران خودرو سایپا کارگران روز کارگر قیمت
فیلم سینمایی تلویزیون سریال سینما مسعود اسکویی سینمای ایران دفاع مقدس موسیقی تئاتر فیلم
مکزیک
رژیم صهیونیستی فلسطین غزه جنگ غزه حماس روسیه چین نوار غزه ترکیه عربستان یمن اوکراین
فوتبال استقلال پرسپولیس سپاهان تراکتور باشگاه استقلال لیگ برتر ایران رئال مادرید لیگ قهرمانان اروپا بایرن مونیخ لیگ برتر لیگ برتر فوتبال ایران
هوش مصنوعی همراه اول اپل تلفن همراه اینستاگرام گوگل پهپاد تبلیغات وزیر ارتباطات ناسا
فشار خون کاهش وزن دیابت بیماری قلبی کبد چرب ویتامین قهوه