چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


نفت و تله تاریخی فقر


نفت و تله تاریخی فقر
در قانون اساسی جمهوری اسلا‌می ایران (اصل سوم) مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش، رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلا‌نه برای همه در تمام زمینه‌های مادی و معنوی، پی‌ریزی اقتصاد صحیح و عادلا‌نه طبق ضوابط اسلا‌می جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هرنوع محرومیت در زمینه‌های تغذیه و مسکن و کار و بهداشت و تعمیم بیمه، تامین خودکفایی در علوم و فنون و صنعت و کشاورزی و امور نظامی و مانند اینها هدف‌گذاری شده و در اصل چهل و سوم آمده است <برای تامین استقلا‌ل اقتصادی جامعه و ریشه‌کن کردن فقر و محرومیت و برآوردن نیازهای انسان در جریان رشد، با حفظ آزادگی او، اقتصاد جمهوری اسلا‌می ایران براساس ضوابط زیر استوار می‌شود: ‌
۱) تامین نیازهای اساسی: مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت، درمان، آموزش و امکانات لا‌زم برای تشکیل خانواده برای همه.
۲) تامین شرایط و امکانات کار برای همه به منظور رسیدن به اشتغال کامل و قرار دادن وسایل کار در اختیار همه کسانی که قادر به کارند ولی وسایل کار ندارند، در شکل تعاونی، از راه وام بدون بهره یا هر راه مشروع دیگر که نه به تمرکز و تداول ثروت در دست افراد و گروه‌های خاص منتهی شود و نه دولت را به صورت یک کار فرمای بزرگ مطلق در آورد. این اقدام باید با رعایت ضرورت‌های حاکم بر برنامه‌ریزی عمومی اقتصاد کشور در هر یک از مراحل رشد صورت گیرد.
۳) تنظیم برنامه اقتصادی کشور به‌صورتی که شکل و محتوا و ساعات کار چنان باشد که هر فرد علا‌وه بر تلا‌ش شغلی، فرصت و توان کافی برای خودسازی معنوی، سیاسی و اجتماعی و شرکت فعال در رهبری کشور و افزایش مهارت و ابتکار داشته باشد...>
اگر اینها را به عنوان نظام آرمانی جمهوری اسلا‌می ایران در عرصه اقتصادی بدانیم حال سوالی که مطرح می‌شود این است که پس از گذشت نزدیک به سه دهه از عمر این نظام چقدر ما به این نظام آرمانی نزدیک شده‌ایم؟ هرچند پاسخ به این سوال بحث مبسوطی را می‌طلبد اما متاسفانه باید اذعان داشت که از برخی جهات و به‌رغم تمام تلا‌ش‌های انجام شده و نیت‌ها و مقاصد خوب دولت‌ها و دولتمردان تغییر چندانی در وضعیت اقتصادی کشور به لحاظ عدالت اجتماعی و توزیع درآمد، کاهش و رفع فقر و بیکاری، استاندارد رفاه همگانی و... به‌وجود نیامده است و حتی در مقایسه با کشورهای مشابه طی این سه دهه اقتصاد ایران از پیشرفت و رشد مناسبی برخوردار نبوده و این در حالی است که به دلیل برخورداری ایران از درآمد منابع طبیعی (به ویژه نفت و گاز) از شرایط بهتری برای رشد و توسعه برخوردار بوده است. درآمدی معادل ۶۴۴ میلیارد دلا‌ر طی ۲۹ سال گذشته (به‌طور متوسط سالا‌نه ۲/۲۲ میلیارد دلا‌ر) در اختیار اقتصاد ایران بوده است اما هیچیک از مشکلا‌ت ساختاری این اقتصاد از قبیل رشد پایین و یک رقمی اقتصادی، نرخ تورم و بیکاری دورقمی، به رغم همه فراز و نشیب‌های طی شده، نه‌تنها هیچ التیامی نیافته بلکه در گذر زمان به بیماری مزمن تبدیل شده است و به نظر می‌رسد که اقتصاد ایران به هر دلیلی در <تله فقر> گرفتار مانده و راه رهایی از این تله را به‌رغم این درآمد سرشار و بادآورده طی سه دهه گذشته نیافته است!
به‌طور حتم می‌توان گفت <تله فقری> که اقتصاد و مردم ایران را گرفتار خود کرده است ناشی از درآمد نفت است. از یک‌طرف درآمد نفت انگیزه کار و تولید را از جامعه ما سلب کرده است و از طرف دیگر همه دعواهای سیاسی و اجتماعی بر سر توزیع درآمد نفت است که همه نهاد‌های حکومتی را درگیر خود کرده است و فکر درست تصمیم‌گیری و استفاده بهینه از این درآمد را تقریبا ناممکن ساخته است. در این چرخه اقتصادی نادرست و در تقابل با آنچه قانون اساسی <تمرکز و تداول ثروت در دست افراد و گروه‌های خاص> نامیده است دو دهک جمعیتی جامعه ما به ثروتی افسانه‌ای دست یافته‌اند (نزدیک به پنجاه درصد درآمد ملی) و ۸ دهک دیگر به تناسب اینکه در کجا (به لحاظ جغرافیایی، تحصیلی، شغلی،‌‌‌...) قرار داشته باشند سهمی می‌برند و البته به سه‌ونیم دهکی که زیر خط فقر قرار گرفته‌اند لقمه بخور و نمیری می‌رسد و آنچه از این شیوه اداره کشور و توزیع درآمد نفت باقی می‌ماند تداوم شکاف طبقاتی و غایب بودن کار و تلا‌ش و تولید و رشد اقتصادی و عقب‌ماندگی از قافله توسعه انسانی در عرصه جهانی است و در نهایت نیز معلوم نیست اقتصاد ایران به سوی چه سرانجامی می‌رود؟
در قرن بیستم ما دو مدل از نظام کمونیستی را تجربه کردیم، یک مدل نظام کمونیستی شوروی و بلوک شرق بود که سرانجام فروپاشید. علت فروپاشی این مدل را باید گرفتارشدن در تله فقر به دلیل اعمال شیوه‌های توزیع درآمد با نگاه مساوات‌طلبانه برای تحقق عدالت اجتماعی دید. در این مدل به دلیل اطمینانی که مردم از تامین نیازهای اساسی خود داشتند و غالب آنان از این وضعیت راضی بودند دیگر هیچ‌گونه انگیزه‌ای برای کار و تلا‌ش و تولید نداشتند و سرجمع آن شد که اقتصاد کشور از رشد و پویایی بازماند و فروپاشید. مدل دوم نظام کمونیستی چین بود که با درک این موضوع به جای اصالت دادن به توزیع درآمد به کار اصالت داد و درآمد افراد را وابسته به کار و تلا‌شی که انجام می‌دادند، کرد. آنها که این مدل را ذیل <سوسیالیسم بازار> صورت‌بندی و اعمال کردند طی سه دهه گذشته توانستند با دستیابی مستمر به نرخ رشد اقتصادی دورقمی ضمن افزایش چهار برابری تولید ناخالص داخلی گام‌های بسیار بلندی را در فقرزدایی و افزایش رفاه همگانی بردارند و به عبارتی با رهاندن اقتصاد کشورشان از <تله فقر> از فروپاشی نظام سیاسی‌شان جلوگیری به عمل آورند و البته مدل بهتر از اینها را می‌توان در کشورهایی همچون ترکیه، مالزی، کره جنوبی و... پی گرفت که بدون هرگونه بهره‌مندی از منابع طبیعی و تنها در سایه برنامه و کار و تلا‌ش توانسته‌اند راه رشد و توسعه را به سرعت بپیمایند و در پله‌های بالا‌تری از رتبه توسعه انسانی در عرصه جهانی قرار گیرند.
<تله فقر> یعنی اینکه <فقرا فقیر هستند، چون فقرا فقیر هستند.> و اگر سیاست توزیع درآمد به هر شیوه‌ای و توزیع نقدی یارانه‌ها به‌گونه‌ای باشد که به جای آنکه انگیزه کار و تلا‌ش و تولید را در فقرا دامن زند به بی‌انگیزگی بیشتر آنان برای کار کردن بینجامد قطعا در درازمدت بر نهادینه شدن فقر و عمق آن در اقتصاد کشور می‌افزاید و بیش از پیش اقتصاد ایران را در <تله فقر> گرفتار می‌سازد‌و البته این در حالی است که اقتصاد ایران در <تله نابرابری> نیز گرفتار است که بحث را به فرصتی دیگر وامی‌گذارم. راه رهایی از <تله فقر> و فقرزدایی از اقتصاد ایران را باید در کار، تلا‌ش و تولید جست‌وجو کرد و بهترین شیوه برای رهایی فقرا از فقر ایجاد فرصت‌های شغلی برای آنها است. به جز گروه‌های خاصی که دولت باید به حمایت مالی مستقیم از آنها بپردازند در مورد بقیه افراد پرداخت نقدی توجیه اقتصادی ندارد و بهتر است دولت از منابع آزاد شده از آزادسازی قیمت حامل‌های انرژی برای سرمایه‌گذاری و اشتغال برای گروه هدف به صورت مشارکتی استفاده کند تا هم برای آنان ایجاد کار و درآمد شود و هم آنان اطمینان یابند جز در سایه مشارکت در تولید نمی‌توانند به زندگی و معیشت خود بهبود بخشند. متاسفانه راه طی شده در بهره‌مندی از منابع طبیعی در اقتصاد ایران طی سال‌های گذشته نادرست بوده و به هر دلیل اقتصاد کشور را در <تله‌های فقر و نابرابری> گرفتار ساخته است. حال که بناست طرحی نو درانداخته و تحولی اقتصادی پی‌گرفته شود باید با درس‌آموزی از تجربه‌های جهانی و گذشته خودمان مواظب باشیم که با اجرای سیاست‌هایی از قبیل توزیع نقدی یارانه‌ها و... بیش از پیش اقتصاد ایران را گرفتار نسازیم و بر بیماری‌هایش نیفزاییم. سیاستی که کار، تلا‌ش و تولید را در کانون خود داشته باشد قطعا راه رهایی از <تله فقر> را به روی ایران می‌گشاید و اعمال هر سیاستی جز این می‌تواند اقتصاد ایران را به فروپاشی رهنمون سازد همانند تجربه‌هایی که سرانجام‌شان را در همین سال‌ها دیدیم. ‌
علی مزروعی
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید