چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا


بدو سمیر بدو


بدو سمیر بدو
● گفت وگو با بازیگران مجموعه تلویزیونی «هشدار برای كبری۱۱»
هشدار برای كبری ۱۱ مجموعه پرطرفدار تلویزیونی است كه از ۱۹۶۶ از تلویزیون آلمان پخش می شود. این مجموعه كمدی _ اكشن به ماجراهای پلیس بزرگراه می پردازد و جملات زیر همیشه آغازگر آن است:
«محدوده آنها بزرگراه ها هستند،
سرعتشان وحشتناك است،
دشمنانشان را سارقین، قاتلین و حق الكسوت بگیرها تشكیل می دهند.
گروه كبری یازده همیشه در حال انجام وظیفه است.
برقراری امنیت ما شغل آنها است.»
این مجموعه به شدت محبوب شده و مراسم جشن صدمین قسمت آن در كلن آلمان برگزار شد. پس از این جشن و به مناسبت آغاز فصل جدید مجموعه نیز جلسه گفت وگو با و عكاسی از بازیگران و تهیه كننده آن هرمان جوها و دیگر عوامل برگزار شد.
● شارلوت شواب ؛ رئیس پلیس
شارلوت شواب به نقش آنا انگل هارت (رئیس پلیس) كه از اكتبر (مهرماه) ۱۹۹۷ تاكنون در این مجموعه بازی می كند.
تاریخ تولد: ۱۷ دسامبر ۱۹۵۲
فارغ التحصیل مدرسه هنرهای نمایشی سوئیس.
او از ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۸ در تعداد زیادی از نمایش های آلمانی زبان به روی صحنه رفته و از ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۴ نیز در مجموعه های تلویزیونی و فیلم های سینمایی بازی كرده است. در ضمن او متاهل بوده و مادر دو فرزند پسر است.
خانم شواب چگونه برای ایفای این نقش انتخاب شدی؟
هرمان (تهیه كننده مجموعه) برخی از كارهای تئاتری مرا دیده بود و از همانجا مرا برای این نقش انتخاب كرد.
نقشی كه در این سریال پذیرفته ای یعنی رئیس پلیس معمولاً توسط مردان ایفا می شود. چه كسی و چرا این نقش را به عهده یك زن گذاشت؟
انتخاب این نقش برای یك زن كار نویسنده داستان است و علت این انتخاب نیز دراماتیك تر شدن داستان است. جایی كه شخصیت مافوق زن و شخصیت های زیردست مرد باشند به علت شكسته شدن قواعد رایج جامعه مسائل دراماتیك تر می شوند.
جذابیت این نقش برای تو چه بود؟
بیشتر جذابیت شخصیت «آنا انگل هارت» برای من رابطه دوستانه و در عین حال مقتدرانه او با افراد گروهش بود.
نظر همسر و فرزندانت درباره این سریال و نقش تو چیست؟
هم از سریال خیلی خوششان می آید هم از نقش من. البته بچه هایم با توجه به اینكه پسر هستند نقش تام و سمیر را بیشتر می پسندند به خصوص به خاطر طنزی كه در شخصیت شان دارند.
چقدر برای ایفای این نقش نیاز به آمادگی بدنی داشتی؟
با توجه به اینكه بیشتر فعالیت ها را تام و سمیر انجام می دهند بیشتر آمادگی بدنی را نیز بازیگران این دو نقش احتیاج دارند. نقش من چندان پرتحرك نیست و در نتیجه به ورزش های سنگین نیازی نداشتم هر چند با همه اینها نسبت به بسیاری از نقش های معمول تحرك بیشتر و آمادگی جسمانی بیشتری می خواهد.
● اردوگان آتالای؛ سمیر گرخان
اردوگان آتالای به نقش سمیر گرخان كه از ۱۹۹۶ تاكنون با این مجموعه همكاری می كند. او علاوه بر بازی در این سریال نویسندگی آن را نیز به عهده داشته است.تاریخ تولد: ۲۲ سپتامبر ،۱۹۶۶ محل تولد: هانوفر، آلمان
مادرش آلمانی و پدرش ترك است و نقشی كه در این سریال بازی می كند یعنی سمیر گرخان نیز ترك است. اردوگان آتالای با نام تركی اش ساكن آلمان است
در آغاز ورودت به حرفه بازیگری فكر می كردی روزی چهره موفق ترین سریال اكشن آلمانی شوی؟
نه. قطعاً نه. در آغاز كارم می خواستم در نمایش های موزیكال بازی كنم درست مثل «جن كلی» در «آواز در باران». متاسفانه صدایم چندان خوب نیست؛ قدم كوتاه تر از آن است كه در حركات موزون گروهی شركت كنم و پیرتر از آنم كه شكل انفرادی آن را اجرا كنم. تمامی شرایط لازم برای انجام یك كار كه نداشتمشان و بنابراین سراغش نرفتم و به جایش وارد مدرسه هنرهای نمایشی شدم و تئاتر را به بعد واگذار كردم، منظورم بعد از مدرسه است.
اكنون در جایگاه محكم تری قرار گرفته ای. تا به حال چند جنایتكار را كشته ای؟
آنها را نشمرده ام. فقط می دانم به تعداد زیادی از افراد شلیك كرده ام و حداقل ۳۰ نفر را كشته ام. البته هیچ كدام این كارها را به راحتی و در كمال خونسردی انجام نداده ام بلكه فقط وقتی مرتكب این كار شده ام كه چاره دیگری برای متوقف كردن جنایتكاران باقی نمانده بوده. اغلب اوقات فرد جانی پیش از اینكه دست من به او برسد با رفتن به دل خطر خودش را به كشتن می دهد.
تا به حال چند ماشین را نابود كرده ای؟
حسابش از دستم در رفته و اغلب هم مدل های تازه از كارخانه درآمده ای هستند.
نخستین بار كه اسلحه در دست گرفتی برایت دردسرساز نبود؟
نه. این عمل گاهی اوقات گروتسك می شود _ هر چند هیچ گاه در ارتش نبوده ام. اما به خاطر شغلم اسلحه ها را خوب می شناسم و البته به خوبی می دانم هر كدام چطور كار می كنند.
در این مجموعه چنان وانمود می كنی كه انگار همه مسائل با اسلحه حل می شود. فكر نمی كنی این كار تشویق و تجلیل اسلحه و خشونت باشد؟
شاید این حرف را بتوانی به آرنولد شوارتزنگر یا بروس ویلیس نسبت دهی. اگر كسی اینقدر ذهن سست و بی پایه ای دارد كه به مجموع ما به دید مستند و واقعی بنگرد دیگر نیازی به «هشدار برای كبری ۱۱» ندارد و با ساده ترین چیزها چنین فریبی می خورد.
اكشن این مجموعه كاملاً آمریكایی است. اما روابط عاطفی شان چطور؟ شخصیت تو در این مجموعه از نظر عاطفی زندگی كاملاً مستقلی دارد.
نه كاملاً. هرازگاهی چنین روابطی به وجود می آید و اگر رابطه سمیر با آندره آ را فراموش نكرده باشی حرفت را پس می گیری.
به زودی یار همیشگی ات رنه استینك مجموعه را ترك می كند. درباره زنی كه همراه جدیدت می شود چه فكری داری؟
اخیراً قسمتی را با یك بازیگر جدید اجرا كردم. جالب بود.
راز موفقیت كبری ۱۱ چیست؟ اینكه هر سال از سال پیش در جایگاه بالاتری قرار می گیرد.
خوب كبری ۱۱ نخستین مجموعه اكشن آلمانی بود. در آغاز بینندگان كنجكاو بودند محصول اكشن خود آلمان چگونه است. اكشن آلمان در اتوبان های آلمان با ماشین های آلمانی و بازیگران آلمانی با استقبال داخلی خوبی روبه رو شد. چنین استقبالی امروزه دیگر ممكن نیست. چون وقتی مجموعه اكشن جدیدی قرار است به نمایش درآید باید كامل باشد.
در نخستین روزهای كبری ۱۱ به نظر می رسید بازیگران از اهمیت چندانی برخوردار نیستند و مردم بیشتر به اكشن ماجرا توجه دارند. آیا این قضیه الان تغییر كرده است؟
خوشبختانه بله. اكشن هنوز بخش بزرگی از موفقیت مجموعه را تشكیل می دهد اما مدت ها است كه بازیگران هم به این درجه از اهمیت رسیده اند.وقتی كارهای اپیزودیك تلویزیونی انجام می دهی اعتبارت را به عنوان یك بازیگر از دست می دهی؟
نه. سرانجام این چگونگی كارت است كه مورد قضاوت قرار می گیرد نه تلویزیونی یا سینمایی بودن آن. به علاوه من نقش های بیشتری هم در تلویزیون داشته ام به عنوان مثال مجموعه «حداكثر سرعت» كه در برلین فیلمبرداری شده و هیچ ارتباطی هم با «كبری ۱۱» ندارد.
شخصیتت را در كبری ۱۱ چطور می بینی؟
من از قهرمان های اكشنی كه نمی ترسند خوشم نمی آید یا به عبارتی برایم جذابیت ندارند. باید فراتر از شخصیت یك انسان را به تصویر بكشی با تمام ضعف ها و قوت هایش. وقتی دری را می شكنیم و وارد خانه ای می شویم می ترسیم و این ترس را در شخصیت مذكور نشان می دهیم و یا وقتی از دیوار ساختمانی بالا می رویم می توانی ببینی كه این كار را به راحتی و با بی خیالی انجام نمی دهیم. این كار را برای نجات جان كسی انجام می دهیم نه به این علت كه از اكشن لذت می بریم.
پدرت ترك است و خودت هم نامی تركی داری. فكر می كنی این مسئله بر حرفه و كارت تاثیرگذار بوده؟ - به طور مثبت یا منفی؟
نه هیچ كدام. شخصیتی كه در این سریال بازی می كنم نیز نامی تركی دارد اما با بقیه یكسان است. در آغاز این مجموعه صحبت هایی در این باب وجود داشت كه سمیر لهجه ای تركی داشته باشد اما من موافقت نكردم چون او هم مثل میلیون ها نفر دیگر ریشه های آلمانی دارد. فقط در آلمان است كه خارجی ها موقعیت خاصی دارند وگرنه حتی در آمریكا ملیت های گوناگون ساكن شده اند و به هیچ كس به دید خاصی نگاه نمی كنند.
تو در تركیه ستاره هستی؟
بله. آنجا هم «كبری ۱۱» را نمایش می دهند. این مجموعه آنقدر آنجا محبوب شده كه وقتی به تركیه رفته بودم خبرش را در مطبوعات می دیدم. به رغم این مسئله كه به سختی می توانم به زبان تركی صحبت كنم.
هیچ گاه در آلمان تجربه نامطلوبی داشته ای به این علت كه مردم در وجودت یك ترك می بینند؟
یك بار در برلین مقامات رسمی نمی خواستند اعتبار پاسپورتم را تمدید كنند چون مامور مربوطه فكر می كرد من ۳۵ سال پیش به طور غیرقانونی اقامت دائم در آلمان را دریافت كرده ام. یك بار هم در خیابان كسی مرا تهدید كرد و گفت «به همانجایی برگرد كه از آن آمده ای» كه البته بی معنی بود چون من در هانوفر متولد شده ام.
اسم كوچكت «اردوگان» به چه معنی است؟
اردوگان یعنی كسی كه به عنوان سرباز متولد می شود.
چند تا از سرگرمی هایت را نام ببر.
غواصی و اسب سواری.
● رنه استینك ؛ همكار سمیر
رنه استینك به نقش تام كرانیش، همكار سمیر. او از مارس ۲۰۰۴ با گروه این مجموعه تلویزیونی كار می كند.او متولد ۱۶ نوامبر ۱۹۶۳ است. در مدرسه هنرهای نمایشی برلین درس خوانده و در حوزه های تئاتر، تلویزیون و سینما كار كرده است.
تو كمی دیرتر از بقیه به این مجموعه پیوستی. این مسئله برایت مشكل ساز نبود؟
خوب البته وارد شدن در گروهی كه سال ها است همدیگر را می شناسند و با یكدیگر كار كرده اند كار سختی است. تو در ابتدا غریبه به حساب می آیی و همین امر اعتماد به نفست را تضعیف می كند. اما این مشكلات برای من فقط محدود به یكی دو روز اول بود و به دلیل روابط دوستانه و انسانی آنها هم با یكدیگر و هم با من خوشبختانه به مشكلی برنخوردم و خیلی زود خودم را عضوی از گروه دانستم.
زودتر از همه با چه كسی خو گرفتی؟
خوب البته با سمیر یعنی در واقع با اردوگان. چون بیشتر از بقیه با هم بودیم.
قبل از اینكه به این مجموعه بپیوندی سریال را دیده بودی؟ چه نظری درباره اش داشتی؟
بله سریال را دیده بودم و برایم هم جذاب بود. البته از وقتی خودم به گروه پیوسته ام به نظرم جذاب تر است. (می خندد)
چطور شد كه به این مجموعه پیوستی؟
بسیار معمولی. برای سریال به دنبال بازیگر جدید می گشتند و كارگردان با توجه به دیگر بازی های تلویزیونی كه از من دیده بود مرا انتخاب كرد.
در این سریال بیشتر از همه تو و سمیر و بیشتر از سمیر تو در حال دویدن و تعقیب كردن مجرمین هستی. خسته نشدی از این همه دویدن؟
همین قدر بگویم كه بعد از اتمام فیلمبرداری روز به خانه كه می رسم مثل جنازه روی تخت خواب می افتم تا روز بعد كه دوباره بروم سر صحنه. به همین دلیل از فصل جدید می خواهم برای تلافی هم كه شده جایم را با كارگردان عوض كنم. من گوشه ای بنشینم و با بلندگو به او (كارگردان) و سمیر دستور دویدن بدهم.
وقتی مردم شما را در خیابان می بینند چه واكنش هایی نشان می دهند؟ خاطره جالبی در این مورد نداری؟
چرا خاطرات جالبی دارم. یك بار از مغازه ای برگشته بودم و می خواستم سوار ماشینم شوم كه دیدم كیف خانم مسنی را از دستش دزدیدند. پیرزن به من خیره شد و بعد از چند ثانیه گفت: «پس چرا معطلی؟ چرا دنبالش نمی كنی تا كیفم را پس بگیری؟ پس تو اینجا چه كاره ای؟»
یعنی می خواهی بگویی تو دنبال دزد نرفتی و كیف را پس نگرفتی؟ چطور پلیسی هستی؟
تازه روز استراحتم بود و دلم خوش بود عین همه آدم ها راه می روم و نمی دوم. می خواستی همان یك روز را هم خراب كنم؟ اما خوب به جای دویدن كمی پایم را روی گاز گذاشتم و چند كوچه بالاتر كیف را پس گرفتم.
به چه فیلم هایی علاقه مندی؟
فیلم های ترسناك. ۹۹ درصد فیلم های ترسناك را دیده ام از كلاسیك هایی مثل طالع نحس و جن گیر گرفته تا فیلم های درجه سومی مثل «كابوس در خیابان آلم استریت».
معمولاً اهل هنر نگاه چندان خوبی به فیلم های ترسناك ندارند و آنها را كلاً در زمره فیلم های درجه چندم به شمار می آورند. نظر تو چیست؟
خوب اگر چنین نظری داشتم كه علاقه مندشان نبودم. این نوع نگاه به سینمای ترسناك قطعاً نگاهی سطحی نگرانه است كه اعماق روانشناسانه این نوع فیلم ها را درك نمی كند.
تو نیز مثل خیلی های دیگر از كودكی به فیلم ترسناك علاقه مند بودی؟
نه. در كودكی ام از این فیلم ها می ترسیدم. یعنی در واقع تا حول و حوش ۲۰سالگی جرات دیدن این فیلم ها را نداشتم. یادم می آید چند سال پیش یكی از دوستانم نسخه وی اچ اسی به من داد كه رویش دو فیلم «لئون» (لوك بسون) و جن گیر ضبط شده بود. من فیلم را به خاطر لئون گرفته بودم اما از بخت بدم اول جن گیر بود و بعد لئون و هر بار كه می خواستم لئون را ببینم دكمه «فوروارد» دستگاه را می زدم و از اتاق می آمدم بیرون و هر وقت مطمئن می شدم جن گیر را ردكرده ام می آمدم داخل اتاق و از آنجا كه بسیار به لئون علاقه مند بودم معمولاً در هفته چندین بار این مشقت را متحمل می شدم.
خوب، بعد؟
بعد چی؟
می گفتی تا جوانی از فیلم ترسناك می ترسیدی پس چه شد به آن علاقه مند شدی؟
آها! فراموش كردم درباره چه چیزی صحبت می كردم. یكی دو سال بعد مشكلاتی برایم پیش آمد كه به شدت افسرده ام كرد. این افسردگی و سكون به طور ناخودآگاه و در مقام یك واكنش جبرانی مرا به سمت هیجانی كه در فیلم های ترسناك بسیار زیاد است كشاند. در آن زمان تقریباً روزی دو سه فیلم ترسناك می دیدم. البته هیچ گاه به تنهایی به تماشایشان نمی نشستم و همیشه یكی از دوستانم را صدا می كردم تا همراهی ام كند.
كدامشان از همه ترسناك تر بود؟
«آنچه در زیر پنهان است» با بازی هریسون فورد. آن هم به این علت كه اولین فیلم ترسناكی بود كه دیدم و هنوز به آنها عادت نكرده بودم. تا مدت ها نه جرات می كردم حمام بروم و نه حتی جرات خوابیدن داشتم و از همه آینه ها می ترسیدم، به ویژه آینه حمام و دستشویی كه همیشه بخار گرفته بود.
اگر بازیگر نمی شدی دوست داشتی چه كاره باشی؟
كلاً به هنر علاقه زیادی دارم و اگر بازیگر نمی شدم دوست داشتم در یكی دیگر از رشته های هنری كار كنم به ویژه هنرهای تجسمی.
اهل مطالعه هم هستی؟
بله. به ادبیات و روانشناسی به طور خاص و علوم انسانی به طور عام علاقه دارم.
اگر بخواهی پنج كتاب محبوبت را به ترتیب اولویت نام ببری چه كتاب هایی خواهند بود؟
«فاوست» گوته، «دن كیشوت» سروانتس، «هیولا» پل استر، «دل تاریكی» جوزف كنراد و «گتسبی بزرگ» اسكات فیتز جرالد.
و ده فیلم محبوبت؟
«انجمن شاعران مرده» پیتر ویر، «پیشنهاد بی شرمانه» آدریان لین، انیمیشن «عصر یخ»، «ملاقات با والدین» با بازی رابرت دنیرو، «سفر اروپا»، «۲۰۴۶»، «تحلیلش كن ۱و۲»، «مخمصه»، «صورت زخمی» و «تایتانیك».● كارینا ویز ؛ آندره آ شامز
كارینا ویز به نقش آندره آ شامز همسر سمیر كه از اكتبر ۱۹۹۷ با این مجموعه همكاری كرد اما مارس ۲۰۰۵ مجموعه را ترك كرد و در نتیجه از فصل پاییز ۲۰۰۵ این مجموعه بدون حضور او به روی آنتن رفت.او متولد ۲۶ فوریه ۱۹۷۰ بوده یعنی اكنون ۳۶ ساله است و در مدرسه هنرهای نمایشی هنس اوتو در لایپزیك آلمان تحصیل كرده است. او نیز در هر سه حوزه سینما، تئاتر و تلویزیون كار كرده است.او یك فرزند پسر دارد كه در ۱۹۹۲ متولد شده و اكنون ۱۴ ساله است.
به چه علت قصد ترك مجموعه را دارید؟
خوب هر كاری روزی به پایان می رسد و آن روز زمانی است كه دیگر برای ادامه آن انرژی و انگیزه ای در خود نمی بینی. دچار احساس یكنواختی در كارم شده ام و می خواهم مدتی استراحت كنم.
یعنی می خواهی مدتی در این مجموعه بازی نكنی یا كلاً در هیچ برنامه یا فیلمی حضور نداشته باشی؟
فعلاً می خواهم برای مدتی اصلاً بازی نكنم نه تنها در این مجموعه كه كلاً در هر مجموعه یا فیلمی. اما خوب قطعاً پس از مدتی استراحت دوباره برمی گردم اما نه لزوماً كبری۱۱.
اساساً به بازیگری علاقه مند هستی؟
بله، قطعاً. چون بازیگری رشته ای نیست كه آدم بدون علاقه وارد آن شود. چون ورود به آن مشكلات، دردسرها و توانایی های خاصی می طلبد فقط كسانی سراغش می روند كه به آن علاقه مند باشند. یعنی ممكن است بازیگر بی استعداد پیدا كنی اما بازیگر بی علاقه به ندرت.
تا به حال آرزو كرده ای به جای بازیگر خاصی در فیلم خاصی باشی؟
بله، زیاد. مثلاً هر وقت «تعطیلات رمی» را می بینم آرزو می كنم ای كاش من این نقش را بازی می كردم یعنی در واقع ای كاش من آدری هپبورن بودم. و یا در فیلم «بر باد رفته» دوست داشتم به جای اسكارلت باشم.
در حوزه تئاتر هم كار كرده ای. در تئاتر چه نقش هایی هست كه تا به حال بازی نكرده ای اما آرزویش را داری؟
دوست دارم در تمام نمایش های شكسپیر بازی كنم.
نام كارگردان های سینمایی مورد علاقه ات را بگو.
رومن پولانسكی و تیم برتون .
كدام فیلم هایشان را بیشتر می پسندی؟
از رومن پولانسكی «ماه تلخ» را بیشتر دوست دارم و از تیم برتون «ادوارد دست قیچی».
خوب برگردیم به كبری ۱۱. چه جور كاری بود؟ چقدر راضی بودی؟
كلاً سریال های اكشن نسبت به دیگر كارها انرژی بیشتری می طلبند. شاید یك علت خستگی من هم همین باشد. معمولاً تمام روز مشغول فیلمبرداری بودیم و فرصت چندانی برای استراحت نداشتیم. خصوصاً اوایل كه پسرم هنوز كوچك بود. تازه كه كار را شروع كرده بودم پسرم پنج ساله بود و هنوز مدرسه هم نمی رفت یا باید پیش پرستار می گذاشتمش یا با پدرش جوری هماهنگی می كردیم كه او در خانه بماند و از او مراقبت كند. ولی كم كم عادت كردیم و برنامه هایمان روی غلتك افتاد اما الان بعد از ۸ سال كار در این سریال دیگر خودم خسته شده ام.
هر چند در این سریال نقش منشی پلیس را بازی می كنی اما گاهی هم شده كه وارد ماجرا شوی و اسلحه در دست بگیری. كار با اسلحه برایت سخت نبود؟
البته اسلحه را واقعاً كه به كار نمی گیریم یعنی لازم نیست به هدف خاصی شلیك كنیم و در نتیجه نیاز به نشانه گیری دقیق داشته باشیم اما از آنجا كه من خودم همیشه به تیراندازی علاقه مند بودم و از قبل در كلاس های باشگاهی آن شركت می كردم از نظر چگونگی در دست گرفتن صحیح آن و به كارگیری ژست درست حین استفاده كاملاً آشنایی و آمادگی داشتم و به مشكلی برنخوردم. یعنی می توانستم نقش یك پلیس حرفه ای را بازی كنم.
اگر به جای كارگردان این سریال بودی چه تغییراتی در آن می دادی؟
این سریال را كارگردان های مختلفی ساختند اما همه كسانی كه من با آنها كار كردم حرفه ای بوده و كارشان را درست و دقیق انجام می دادند از همین رو نكته خاصی برای تغییر به نظرم نمی آید.
الان كه قرار است مدتی بازی نكنی چه سرگرمی ای داری؟
اسب سواری، تیراندازی و مطالعه.
مطالعه در چه زمینه ای؟
رمان.
چند رمان محبوبت را نام ببر.
«مادام بواری» گوستاو فلوبر، «برادران كارامازوف » داستایوفسكی، «مرشد و مارگریتا» میخائیل بولگاكف و «صد سال تنهایی» گارسیا ماركز.
دوست داری پروژه بعدی ات چه باشد؟
دوست دارم در فیلمی سینمایی با ریتمی كاملاً آرام بازی كنم.
یعنی دقیقاً نقطه مقابل كبری ۱۱؟
بله. آدم ها همیشه چیزی را می خواهند كه ندارند.
فكر می كنی پسرت هم وارد حرفه بازیگری شود؟
نه. او بیشتر علایق فنی دارد.
از پدرش به ارث برده؟
شاید. چون پدرش مهندس است و بیشتر وقتش را از كودكی با او گذرانده.
● دیتمار هان ؛هورست هرتز برگر
دیتمار هان به نقش هورست هرتز برگر، افسر پلیس. او متولد ۳۱ اوت ۱۹۴۴ است، در مدرسه هنرهای نمایشی هانس اوتولیپزیگ درس خوانده و علاوه بر تلویزیون در تئاتر و سینما هم كار كرده است.
خب از خودت بگو. چند سال است كار بازیگری می كنی؟
۳۶ سالی می شود كه در این كارم.
به كدام حوزه بیشتر علاقه مندی؟
تئاتر را بیشتر دوست دارم اما كمتر كار كرده ام.
بیشترین كارت در كدام بخش بود؟
بیشتر در سریال های تلویزیونی بازی كرده ام.
با دیگر عوامل و بازیگران كبری ۱۱ از پیش آشنایی نداشتی؟
چرا. در بعضی تئاتر ها با خانم آندره آشافر هم بازی بودیم. همكار بسیار خوبی است. چه در تئاتر و چه در تلویزیون همیشه از همكاری با او راضی بوده ام. روابط كاری مان به خانواده هایمان هم گسترش پیدا كرده و رفت و آمدهای خانوادگی داریم.
از شخصیتی كه در كبری ۱۱ نقشش را ایفا می كنی راضی هستی؟
بله. شخصیت شوخ و جذابی است.
به خودت هم شباهتی دارد؟
بی شباهت نیست.
نظر خانواده ات درباره این شخصیت چیست؟
دوستش دارند. آنقدر كه گاهی اوقات اگر در خانه بی حوصله باشم بچه ها شخصیت هرتز برگر را یادآوری ام می كنند و می خواهند مثل او باشم.
از اینكه می خواهند شبیه كسی دیگر باشی عصبانی نمی شوی یا حسودی نمی كنی؟
نه. اتفاقاً از اینكه توانسته ام رل كسی را بازی كنم كه گاهی اوقات از خودم هم بهتر و دوست داشتنی تر است خوشحال می شوم و به خودم امیدوار. در این لحظات می فهمم كه می توانم از اینكه در این لحظه هستم بهتر باشم به شرط اینكه بتوانم همزمان نقش كارگردان را هم برای خودم بازی كنم.
معمولاً بازیگرها بعد از مدتی به كارگردانی روی می آورند. تو بعد از این همه سال چنین قصدی نداری؟
حداقل در حوزه تلویزیون نه.
چرا؟
اولاً كه كارگردانی كاری است متفاوت از بازیگری و دانش و تجربه خاص خودش را می طلبد كه من ندارم. ثانیاً علاقه چندانی هم به آن ندارم. مگر اینكه كارگردانی نمایش باشد كه به دلیل علاقه ویژه ام به كار تئاتر بدم نمی آید روزی آن سوی صحنه را هم تجربه كنم.
دوست داری پروژه بعدی ات چه باشد؟
دوست دارم بعد از كبری ۱۱ در یكی از نمایش های مدرن و كاملاً غیركلاسیك كار كنم.
تا به حال چنین تجربه ای نداشته ای؟
نه، همیشه در كارهای كلاسیك و قدیمی بازی كرده ام.
محبوب ترین نمایشنامه عمرت را نام ببر.
«مرگ دستفروش» آرتور میلر.
مهرناز مصباح
منبع : روزنامه شرق