چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

تهیه نقشه ژئومورفولوژی


تهیه نقشه ژئومورفولوژی
در بسیاری از کارهای مدیریت محیط، مهم‌ترین و مفیدترین کمک و مشارکت ژئومورفولوژیست تهیه‌ی نقشه‌ی زمین است. این موضوع به ویژه در جایی نمود پیدا می‌کند که اطلاعات مربوط به توزیع زمین شکل‌ها، خاک‌ها و مواد سنگی یا عوارض پدید آمده از فرایندهای سطحی، مورد نیاز باشد. تهیه چنین نقشه‌هایی در بسیاری از طرح‌های مهندسی، برنامه‌ریزی و مدیریت زمین کاربرد و فواید زیادی در بر داشته است.
اگرچه ایده‌ی تهیه نقشه زمینی امر مشکلی به نظر نمی‌رسد، اما در عمل ممکن است مشکل باشد گذشته از نیاز به نقش‌کش مجرب و ماهر غالباً محدودیت‌ها و امکانات تهیه‌کننده‌ای بر سر راه قرار دارد. قبل از شروع به تهیه نقشه، امکانات ما عبارتند از: تعیین مقیاس نقشه، آنچه باید ثبت شود و چگونگی چاپ و تکثیر نقشه‌ نهایی.
این قیود عبارتند از:
دسترسی به نقشه‌های مبنا در مقیاس دلخواه و مورد نظر، هدف از تهیه نقشه ضرورت تهیه نقشه‌ای که وضعیت گزینشی یا جامعی از ژئومورفولوژی به دست دهد و سرانجام اینکه آیا قرار است نقشه ه تعداد زیاد چاپ و منتشر شود یا به تعداد اندک به عنوان مدارک اجرای کار.
دسترسی به ناحیه‌ای که باید نقشه‌برداری شود یا در برخی موارد که باید نقشه را به وسیله تفسیر عکس هوایی و حتی شاید بدون دسترسی به محل تهیه نمود، محدودیت‌های بیشتری در عمل پدید می‌آورد. بنابراین روشن است که عملیات اجرایی ماهیت نقشه تهیه شده را تا حد زیادی تحت تاثیر قرار می‌دهد. به منظور نیل به اهداف این بحث، توجه خود را روی تهیه نقشه‌های نظام – ارضی و تهیه نقشه‌های ژئومورفولوژیک متمرکز خواهیم کرد، زیا این دو نوع نقشه زمین بیشترین کاربرد را در مدیریت محیط دارند.
با توجه به اینکه نقشه‌های ژئومورفولوژیک در زمینه‌های بسیار گوناگونی می‌توانند مورد استفاده قرار گیرند، تعصب بیش از حد در مورد روش‌های دقیقی که باید اتخاذ شود، مطلوب نخواهد بود. به منظور نیل به اهداف برخی از پروژه‌های مدیریت محیط، به ویژه آهایی که به ثبت ما هیت نواحی بزرگ در یک زمان کوتاه نیازمندند، شاید بهتر باشد به جای رویکرد تفصیلی در تهیه نقشه‌های ژئومورفولوژیک از رویکردهای نقشه‌کشی کلی‌تری مانند تهیه نقشه‌های نظام ارضی استفاده شود. در تهیه نقشه از نوع نظام ارضی پیش از اینکه به تعیین زمین شکلهای خاص یا ویژگی‌های شیب و دامنه پرداخت شود، سعی می‌شود یک محدوده به ناحیه یا نواحی مورفولوژیک تقسیم شود. از طرف دیگر تهیه نقشه تفصیلی از فرایندهای خاص زمین شکل‌ها و مواد، همانند تهیه نقشه‌های ژئومورفولوژیک می‌تواند برای بسیاری از پروژه‌ها اساسی و ضروری باشد. در دهه اخیر یا همین حدود، زمینه‌هایی که در آن استفاده از نقشه‌های ژئومورفولوژیک کارایی دارند، گسترش یافته‌اند تا تهیه نقشه‌های زمین شناسی محیط و تهیه نقشه‌های زمین شناسی مهندسی را شامل شوند. همچنین این دو نوع نقشه در تهیه نقشه زمین برای ارزیابی اثرات محیطی و ارزیابی منظره‌ای نقش مؤثری دارند. درا ین فصل تنها چند نمونه از انواع تهیه نقشه ارائه می‌شود، نمونه‌ها و مثال‌های دیگری نیز برای تشریح موضوعات خاص در فصل‌های دیگر، و همچنین در بخش منابع ارائه گردیده‌اند.
● تهیه نقشه‌های نظام ارضی
به خاطر فقدان نقشه‌های مناسب در زمینه خاک، زمین‌شناسی و توپوگرافی، برنامه‌ریزی اراضی روستایی در برخی از کشورهای پهناور، به ویژه در مناطق مداری، به تأخیر افتاده و هنوز هم در بعضی موارد معوق مانده است. نیاز فوری به یک برنامه نقشه‌برداری ابتدا در استرالیا مورد توجه قرار گرفت و سپس برخی از کشورهای افریقایی، آمریکای لاتین و آسیا متوجه آن شدند. اگرچه رویکرد مورد استفاده در این کشورها توسط افرادی چون بورنه (۱۹۴۱) وولدریج (۱۹۳۲) ویچ (۱۹۳۳) و یونستد (۱۹۳۳) طراحی گردید و پرورش یافت. اما با انتشار خلاصه گزارش عمومی مربوط به نقشه‌برداری ناحیه کاترین داروین (۱۹۴۶) توسط «سازمان تحقیقات علمی و صنعتی مشترک المنافع» (استرالیا) شهرت و اهمیت پیدا کرد (کریستین و استوارت ۱۹۵۲) . متجاوز از ۳۰ گزارش در مورد تهیه نقشه نظام ارضی از مرزهای استرالیا تهیه شده بود، که این اولین آنها بود. تهیه نقشه بر مبنای شناسایی «نظام‌های ارضی» صورت می‌گرفت که در این نظام‌ها اوصاف عمومی زمین نسبت به اوصاف نواحی مجاور تفاوت داشت.
ابعاد و اندازه نظام‌های ارضی ممکن است از دهها کیلومتر مربع تا چندصد کیلومتر مربع متغیر باشد. در هر یک از نظام‌های ارضی معمولاً یک الگوی تکرار شونده (گردشی) از توپوگرافی، خاک‌ها و پوشش گیاهی وجود دارد (کریستین و استوارت، ۱۹۵۲) این اتحاد سه‌گانه در زیر تشرح می‌گردد:‌
توپوگرافی و خاک‌ها به ماهیت سنگ‌های زیرین (یعنی زمین‌شناسی) فرآیندهای فرسایشی و رسوب‌گذاری که توپوگرافی کنونی را به وجود آورده‌اند (یعنی ژئومورفولوژی)‌و به آب و هوایی که این فرایندها تحت تأثیر آن عمل کرده‌اند، وابسته‌اند. بنابراین نظام ارضی یک طبقه‌بندی علمی کشوری است و مبتنی بر توپوگرافی، خاک‌ها، و پوشش گیاهی وابسته به زمین‌شناسی، ژئومورفولوژی و آب و هوا می‌باشد (استوارت و پری ۱۹۵۳، ص ۵۵)
یک نقشه نظام ارضی به تعیین و معرفی نواحی‌ای می‌پردازد که احتمال یافتن ترکیبات قابل پیش‌بینی و مشخصی از اشکال سطحی، خاک‌ها و پوشش گیاهی مرتبط با آنها وجود داشته باشد.
در عمل برای تعیین و رسم مرزها و تفکیک نظام‌های ارضی، چه در عملیات میدانی و چه از طریق عکس‌های هوایی،‌ساده‌ترین ملاک مرزبندی، «توپوگرافی» است. وانگهی تفسیر خاک‌ها، زمین‌شناسی و فرآیندهای فرسایشی و رسوبگذاری، به سهولت از طریق تجزیه و تحلیل زمین شکل به دست می‌آید، این بدان معناست که در تهیه نقشه‌های نظام ارضی و در واقع در اکثر نقشه‌بردرای‌های تکمیلی به ویژه در بررسی‌های سریع و مقدماتی، ژئومورفولوژی یک عامل کلیدی است (ورستاپن ۱۹۶۶) در کارهای کریستین (۱۹۵۷)، کریستین و استوارت (۱۹۶۸)، مابوت (۱۹۶۸) وبستر و بکت (۱۹۷۰)، لارنس (۱۹۷۲)، میچل (۱۹۷۳) و اولیر (۱۹۷۷) می‌توان تصویف‌های خوب و باارزشی از رویکردهای نظام ارضی در تهیه نقشه زمین، مشاهده کرد. تجزیه‌ی جدیدی نیز توسط کینگ شرح داده شده است (۱۹۸۷) .
هر نظام ارضی به اجزاء کوچکتری (واحدها و عناصر)‌قابل تقسیم است. با وجود این، در بسیاری از گزارش‌های مربوط به کشور استرالیا، واحد زمین منفرد (گاهی موسوم به «فاست») معمولاً بر روی این نقشه‌ها نشان داده نمی‌شوند، هرچند ویژگی‌های آنها (شامل خاک و زمین‌شناسی) عموماً توسط یک نمودار سه‌بعدی یا به وسیله‌ی جدول اطلاعاتی و گاهی اوقات توسط چاپ مجدد یک جفت عکس هوایی استریوسکپی، که یک بخش نمونه از نظام را نشان می‌دهد، ثبت می‌گردند. هر واحد زمین (حداقل در استرالیا نیمه خشک) به طور معمول با یک سری معین از شرایط زمین شناختی، خاک شناختی، گیاهی و گاهی اوقات آب‌شناختی همراه است. داده‌های تکمیلی مربوط به آب و هوا، کاربری‌های اراضی موجود ارتباطات، سکونتگاه‌ها یا هر چیزی که برای ناحیه ضروری فرض شده بود، در بسیاری از این گزارش‌ها گنجانده شده بود. این گزارش‌ها زمینه‌ای را فراهم آوردند که بر اساس آن می‌شد در مورد سیاست‌ها و طرح‌های کاربری زمین تصمیم‌گیری کرد.
طی سال‌های آخر دهه ۱۹۵۰ و اوایل دهه ۱۹۶۰، وزارت توسعه ماورای دریاهای انگلستان در آن موقع، از طریق بخش منابع ارضی خود، رهنمودها و خط مشی‌هایی در زمینه مدیریت زمین و توسعه کشاورزی، به کشورهایی نظیر لسوتو، نیجریه، تانزانیا، بوتسوانا و گامبیا ارائه کرد (وزارت توسعه ماورای دریاها، ۱۹۷۰) بسیاری از این تحقیقات به مناطق وسعی از این کشورها مربوط می‌شد، و در عین حال جای تعجب نیست که رویکرد نظام‌های ارضی استرالیا نیز به طول معمول اتخاذ می‌گردید. سیاست کنونی در ODA به کارگیری تکنیک‌های نظام‌های ارضی است، تا از آن طریق نقشه‌برداری منابع ارضی نواحی بزرگ به سرعت انجام شود، و سپس بررسی نواحی مستعدتر کشاورزی، مورد توجه بیشتر قرار گیرد (کینگ، ۱۹۸۷)
گردآوری اطلاعات مورد نیاز برای هر دو منظور تهیه نقشه‌ نظام‌های ارضی و تعیین واحدهای زمین را نمی‌توان تنها از طریق نقشه‌برداری‌های زمینی موجود انجام داد. از این رو باید به تفسیر عکس‌های هوایی اعتماد بیشتری داشته باشیم (به عنوان نمونه وبستر و بکت ۱۹۷۰) گاهی اوقات تصاویر ما هواره‌ای نیز برای تعیین و تشخیص مقدماتی نظام‌های ارضی مورد استفاده قرار می‌گیرند (به عنوان مثال میچل و هوارد، ۱۹۷۸) در واقع بخشی از برنامه‌ کارهای میدانی غالباً برای کنترل نمودن نقشه تفسیر عکس هوایی طراحی می‌شود، هرچند عملیات میدانی اجازه می‌دهد برخی اندازه‌گیری‌های اضافی در محل انجام شود و نمونه‌های خاک و سنگ نیز برای تجزیه و تحلیل جمع‌آوری گردد.
● نظام ارضی ناپربای (۲۶۰۰ کیلومتر مربع)‌
دشت‌ها و تپه‌های گرانیتی با حومه‌ای پست‌تر و ناهموارتر در یک قطعه باریک از ایلران تا غرب خانه رعیتی کوه دورین.
زمین‌شناسی. اندکی شیست، گنایس و گرانیت توده‌ای رشته کوه دورین رینولدز، کوه ارنتا، عصر پرکامبرین، بزرگ ناودیس وارامونگا،‌پروتروزوئیک‌ تحتانی.
ژئومورفولوژی. سطح هوازده فرسایشی: تپه‌هایی به ارتفاع ۱۵۰ متر و دشت‌هایی با دره‌های انشعابی کم عمق ستیغ‌های ناهموار و کم وسعت با برجستگی حدود ۱۵ متر و یک الگوی متراکم راستگوشه از دره‌های باریک با جداره‌های پرشیب.
منابع آب. آبخوانها‌ی آبرفتی مجزا که ممکن است مقداری آب زیرزمینی به دست بدهند. مناطق مناسب برای آبگیرهای سطحی وجود دارد.
آب و هوا. نزدیکترین ایستگاه هواشناسی قابل مقایسه تی تری ول می‌باشد.
● نظام ارضی واربرتون
دشت‌های گرانیتی واقع در شمال و شمال غرب ناحیه، اساساً نزدیک خانه رعیتی کونیستون که به طور پراکنده پوشیده از درخت است.
زمین شناسی، خاک‌های کواترنری و نیمرخ ترشیاری عمیقاً هوازده که بر روی گنایس، شیست و گرانیت پرکامبرین قرار دارد.
ژئومورفولوژی. سطح فرسایشی هوازده: دشتگون مربوط به سنگ‌هایی که به طور انتخابی هوازده شده، و الگوهای زهکشی پراکنده و شبه مستطیلی با دره‌های کم عمق.
منابع آب دورنمایی از آب‌خوانهای عموماً ضعیف اما پراکنده که ممکن است مقداری آب زیرزمینی به دست دهند. سطوح مناسب برای آبگیرهای سطحی وجود دارد.
آب و هوا. نزدیک‌ترین ایستگاه آب و هواشناسی قابل مقایسه، تی‌تری‌ول است.
رایج‌ترین مقیاس‌ها برای تهیه‌ی نقشه‌های نظام ارضی از۱:۱m تا ۱:۵۰۰۰۰۰ هستند. قدر مسلم تمایل به ثبت جزئیات بیشتر، به ویژه هنگامی که رویکرد نظام ارضی برای تهیه نقشه نواحی کوچکتر مورد استفاده قرار می‌گرفت، منجر به تهیه نقشه از اجزاء و واحدهای خاص زمین می‌شد (به عنوان نمونه اسکات و دیگران در سال ۱۹۸۵ در گینه جدید پاپوآ، مقیاس ۱:۱۰۰۰۰۰ را مورد استفاده قرار دادند).
تا اواخر دهه‌ی ۱۹۶۰، تهیه نقشه از واحد – زمین و استفاده از واحدهای زمین هم در افریقای جنوبی (برینک و پارتریج ۱۹۶۷؛ برینک و دیگران ۱۹۶۸؛ کانتی ۱۹۷۱؛ انستیتوی ملی تحقیقات علمی راه‌ها ۱۹۷۱) و هم در استرالیا (آیت چیسون و گرانت ۱۹۶۷؛ گرانت و لودویک ۱۹۶۸؛ گرانت ۱۹۶۸، ۱۹۷۲، ۱۹۷۴)‌به عنوان مبنایی برای بانک‌های اطلاعاتی، که اطلاعات ژئوتکنیکی با ارزشی را برای مهندسین ذخیره می‌کند، گسترش یافته بود. نمونه‌ی مربوط به افریقای جنوبی در شکل ۲-۳ نشان داده شده است. برای دستیابی به سطح اطلاعات نشان داده شده مربوط به خواص خاک، نه تنها تهیه نقشه واحد – زمین بلکه آزمایش خاک در آزمایشگاه، نیز امری ضروری است از آنجایی که اینگونه آزمایش‌ها می‌تواند پرخرج باشد، پرواضح است که مدفون ساختن نتایج در بایگانی‌ها به گونه‌ای که دسترسی به آنها امکانپذیر نباشد،‌مطلوب و جایز نخواهد بود. این رویکرد بانک اطلاعاتی این امکانا را می‌دهد که چنین داده‌هایی به راحتی ذخیره شده و دوباره مورد استفاده قرار گیرند.
در مورد افریقای جنوبی یک بانک اطلاعاتی، در CSIR واقع در پرتوریا تأسیس گردیدکه داده‌های ژئوتکنیکی آن توسط پیمانکاران یا مهندسان مشاور فراهم شده است. این داده‌ها با یک شماره مرجع برای واحد زمینی که از آن استنتاج شده بود، ذخیره و نگهداری می‌شد. از طریق چنین طرحی هرکس که به داده‌های ژئوتکنیکی نیاز داشته باشد، می‌تواند آن را از بانک اطلاعاتی درخواست نماید، مشروط بر این که بداند به داده‌های کدام واحد زمین نیاز دارد. بدیهی است که کامپیوتری کردن طرح‌های بانک اطلاعاتی از این دست، فواید بسیاری را در بر دارد.
این رویکرد در کشور استرالیا کمی متفاوت بوده است، زیرا در آن نظام «ارزیابی الگوی جزء واحد» مورد بهره‌برداری قرار گرفته بود که اساساً بر وسعت و استعداد ناهمواری محل (ناهمواری نسبی) و تقطیع آن مبتنی بود. یکی از پیشرفت‌های دیگری که از مطاعات و بررسی‌های نظام ارضی حاصل شده، شرح مهم اسپیت (۱۹۷۶-۱۹۷۴) است که امکان شناسایی و تعیین حدود واحدهای زمین را با استفاده از پارامترهای مورفومتریک یک سطح زمین انتخاب شده، از لحاظ کمی به گونه‌ای موفقیت آمیز فراهم می‌آورد.
تهیه نقشه‌ نظام‌های ارضی یک روش بی‌نهایت ساده، مقرون به صرفه و چندکاربردی برای طبقه‌بندی سریع سطوح وسیعی از یک قلمرو نسبتاً‌ ناشناخته به دست می‌دهد و یک چهارچوب ناحیه‌ای نیز برای گردآوری و ذخیره داده‌های محیطی به وجود می‌آورد. برای نمونه، نخستین نتیجه تقریباً‌درست از طبقه‌بندی زمین از وهیبه سندسی در عمان به دست آمد. این طبقه‌بندی بر اساس شکل تپه‌ ماسه‌های مشخص شده بر روی ماهواره‌ای صورت گرفته بود. در این نمونه ۲۶ ناحیه اصلی در محدوده‌ای که قبلاً بررسی نشده بود شناسایی و تفکیک گردید و هر یک از این نواحی مبنایی را برای نمونه‌برداری منظم میدانی از اشکال ژئومورفولوژیک، مشخصه‌های بیولوژیک و الگوهای مربوط به فعالیت کوچ نشینی به وجود آورده بودند.
اما رویکرد نظام‌های ارضی صنف‌های خاصی دارد این رویکرد به کلی‌گویی گرایش دارد و همیشه به گونه‌ای موفقیت‌آمیز به سوی اهداف خاص توسعه جهت‌گیری نشده است. یک چنین رویکردی در رایج‌ترین شکل خود، هم کیفی و هم ذهنی است، و حتی زمانی که تعاریف و توصیف‌ها ظاهراً مبتنی بر معیارهای کمی هستند، نظیر کاری که اسپیت کرده است، انتخاب معیار و شاخص باز هم ذهنی است و بیش از آنکه مفید باشد به سوی کمیت‌پذیری میل دارد. با وجود این، ارزش کار این رویکرد،‌ با کاربرد بین‌المللی و بسیار گسترده‌اش، تأیید و تصدیق شده است.
● تهیه نقشه‌های ژئومورفولوژیک:
هدف از تهیه نقشه‌های ژئومورفولوژیک، ثبت اطلاعات مربوط به اشکال سطح زمین، مواد (خاک و سنگ)، فرایندهای سطح زمین،‌و در برخی موارد سن زمین شکلهاست. بدین منوال آنها مبنایی را برای ارزیابی زمین به وجود می‌آورند که در زمینه بسیاری از مسائل محیطی مفید است. موفقترین رویکرد برای تهیه چنین نقشه‌هایی توام نمودن بررسی‌های میدانی با تفسیر عکس‌های هوایی است. هیچ شکی وجود ندارد که تهیه نقشه ژئومورفولوژیک هم ذهنی است و هم به مهارت تهیه‌کننده بستگی دارد. ذهنی بودن در انتخابها نمود پیدا می‌کند و به محتوای نقشه منتقل می‌شود و مهارت (وابسته به تجربه) نه تنها در دقت طراحی و ترسیم بلکه در قدرت تشخیص اشکال زمین و رابطه بین آنها، جلوه‌گر می‌شود. با وجود این، فرایند تهیه نقشه ژئومورفولوژیک، برای ژئومورفولوژیست روش بی‌نظییری است تا از طریق آن با زمین شکل‌های یک ناحیه بیشتر آشنا شود. بعلاوه این فرایند محرک بزرگی است برای تفکر درباره‌ی روابط بین اشکال، مواد، فرایندها و نحوه‌ی تحول زمین شکل. درباره‌ی این موضوع که آیا نقشه ژئومورفولوژیک به عنوان مدرکی مناسب و اختصاصی در دستان مهندسان، برنامه‌ریزان، یا سایر مدیران زمین قرار می‌گیرد یا نه، بعداً بحث می‌شود.
می‌توان استدلال نمود که ژئومورفولوژی بهترین مبنا را برای طبقه‌بندی زمین به دست می‌دهد، زیرا همانگونه که در فصل اول ذکر گردید زمین شکل‌ها غالباً به وضوح بر روی عکس‌های هوایی و یا بر روی زمین دیده می‌شوند و می‌توان آنها را به طور سلسله مراتبی از کوچکترین تا بزرگترین، طبقه‌بندی نمود. همچنین زمین‌شکل‌ها دارای چشم‌انداز پیوسته هستند (پوشش گیاهی و خاک‌ها ممکن است ناپیوسته باشند)، و یا بسیاری از عوامل دیگر (نظیر خاک‌ها) می‌توانند یک ارتباط معین و قابل پیش‌بینی داشته باشند.
برخی تفاوت‌های مربوط به تهیه نقشه در مقیاس‌های گوناگون بایستی رعایت شود،زیرا برای هر هدفی یک نوع مقیاس مناسب است و به همین دلیل است که از مقیاس‌های گوناگون استفاده میشود به همین مناسبت و برای سهولت کار در اینجا تقسیم‌بندی کوچکتری به کار رفته است که توسط «انجمن بین‌المللی مهندسی زمین‌شناسی»‌(یونسکو، ۱۹۷۶) و هانسن اتخاذ گردیده است.
ـ نقشه‌های هم‌دید (سینوپتیک) ۱۰۰۰۰۰ : ۱ و کوچکتر
ـ نقشه‌های متوسط مقیاس ۵۰۰۰۰: ۱ – ۲۵۰۰۰: ۱
ـ نقشه‌های بزرگ مقیاس ۵۰۰۰ : ۱ – ۱۰۰۰۰ : ۱
ـ نقشه‌های تفصیلی ۵۰۰۰ : ۱ – ۲۰۰۰ : ۱
ـ پلان‌های محلی ۲۰۰۰ :
(در ایالات متحده امریکا نقشه‌های توپوگرافی که در مقیاس‌های ۲۴۰۰۰ : ۱ و ۶۲۵۰۰ : ۱ منتشر شده‌اند، به عنوان نقشه‌های مبنا برای تهیه نقشه در مقیاس‌ متوسط، می‌توانند مناسب باشند).
بدیهی است به محض اینکه مقیاس‌ها کوچکتر می‌شوند (یعنی نواحی بزرگتر و وسیع‌تر بر روی برگ نقشه‌ای به همان اندازه نمایش داده می‌شوند)، لازم است که برخی عواض و عناصر آورده شده در نقشه حذف شوند، یا به طریق کلی‌تر نمایش داده شوند، و یا هر دو روش به کار رود. برای مثال در مقیاس ۱۰۰۰۰ : ۱ شاید بتوان هم موقعیت و ابعاد زمین لغزه‌ها، و هم برخی جزئیات سطح آنها را با دقت و درست مطابق با مقیاس، در نقشه نشان داد. در حالی که در مقیاس ۲۵۰۰۰۰ : ۱ جزئیات سطحی را شاید نتوان نمایش داد، در مقیاس ۵۰۰۰۰ : ۱ برخی از زمین‌ شکل‌های کوچکتر، نظیر زمین‌لغزه‌ها، باید از نقشه حذف شوند، و در مقیاس ۲۵۰۰۰۰ : ۱ نیز باید عمل تعمیم‌دهی انجام گیرد. بنابراین برای مثال باید در نقشه «نواحی مستعد لغزندگی» را به جای نقشه‌های زمین‌لغزه‌های منفرد نمایش داد، زیرا این زمین لغزه‌ها در نقشه‌های ۲۵۰۰۰۰ : ۱ نیز راه حل و چاره‌ای وجود دارد،‌‌و آن استفاده از بعضی علائم است، هرچند این علائم نیز ممکن است خارج از ابعاد مقیاس رسم شوند.
بنابراین همینکه مقیاس تغیر می‌کند، روش و سبک کارتوگرافی نقشه‌ها و اطلاعات متوی آن نیز عوض می‌شود. از این رو مقیاس نقشه‌کشی یک اهمیت استثنایی می‌یابد،‌ و تصمیم‌گیری در مورد مقیاس تا حد بسیار زیادی تمامی کاربردها و اقدامات بعدی را نیز تعیین می‌کند برای مثال مقیاس نه تنها روی آن چه که نشان داده می‌شود و یا روی چگونگی نمایش اثر می‌گذارد بلکه درستی موقعیت، مقدار کار وتلاش مورد نیاز برای ثبت جزئیات نیاز به نقشه‌ّرداری توپوگرافی تکمیلی (نقشه‌های حاوی جزئیات بیشتر، معمولاً غیر از نقشه‌های سینوپتیک) و سودمندی نهایی را نیز تعیین می‌کند. هدف نهایی تهیه نقشه و پیچیدگی چشم‌اندازی که قرار است به نقشه درآید، باید هر دو از مهمترین عوامل تعیین مقیاس نقشه باشند.
علی‌رغم برخی تلاش‌ها، بالاخص از سوی «اتحادیه جغرافیایی بین‌المللی » (IGU) برای ایجاد طرح‌های یکسان، هنوز یک توافق کلی در مورد روش تهیه نقشه ژئومورفولوژیک وجود ندارد. طرح‌های مربوط به تهیه که توسط IGU پیشنهاد شده در کتاب مبانی تهیه نقشه‌های ژئومورفولوژیک تفضیلی، (دمک ، ۱۹۷۲) و در راهنمای تهیه نقشه‌های ژئومورفولوژیک با مقیاس متوسط (دمک و امبلتون، ۱۹۷۸) تشریح شده‌اند. مأخذ بخشی از علائم مربوط به تههی نقشه که در شکل‌های ۷-۲ تا ۱۹-۲ نمایش داده شده‌اند مربوط به (دمک، ۱۹۷۲) است و مأخذ بخش دیگر، طرح‌های پیشنهادی از سوی ورستاپن و زویدام (۱۹۶۸) و ورستاپن (۱۹۷۰) می‌باشد. طرح‌های دیگر از آن «گروه کار مهندسی انجمن زمین‌شناسی» (آنون، ۱۹۷۲) و بلاشوت و مولر (۱۹۶۶) می‌باشند.
روش‌های مختلف تهیه نقشه و تأکیدهای گوناگون بر مضمون اطلاعات، از یک کشور به کشور دیگر راه یافته است. گیلوسکا (۱۹۷۶) مقایسه هوشمندانه و جالبی از رویکردهای به کار رفته در مجارستان، فرانسه، روسیه و لهستان ارائه نمود که نشان می‌دهد چگونه گرایش‌های ملی در تفکرات ژئومورفولوژیک بر روش‌های تهیه نقشه اثر می‌گذارد. بحث‌های مفید دیگری توسط گالن (۱۹۶۲) (همراه با مرجع خاص برای کا ر در لهستان)، تریکارت (۱۹۶۵، رویکرد فرانسوی) ، دورکمپ (۱۹۷۱، با یک کتابشناسی کامل)، بارش (۱۹۷۹)، کوک و دیگران (۱۹۸۲) (مناطق خشک)، فلیشر، (۱۹۸۴) (نقشه‌های ایالات متحده امریکا) و ورستاپن (۱۹۸۳) روش و تجربه دنبال شده در ITC، در انستیتوی بین‌المللی نقشه‌برداری هوایی، انشد، هلند و یک بررسی از رویکردهای دیگر ارائه شده‌اند. همچنین ورستاپن (۱۹۸۳) یک بررسی تاریخی از تهیه نقشه‌های ژئومورفولوژیک به دست می‌دهد. تهیه نقشه ژئومورفولوژیک معمولاً شامل تهیه نقشه از یک یا چند مورد زیر، به صورت توأم یا جداگانه، می‌شود:‌اشکال سطحی، مواد سطحی، فرایندهای سطحی و سن زمین‌شکل‌ها. هر یک از این موارد به ترتیب و به اختصار مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
الف) تهیه نقشه‌ی اشکال سطحی
همانگونه که در فصل‌های بعدی نشان داده خواهد شد، در اکثر مطالعات ژئومورفولوژیک اشکال سطحی بخش مهمی را تشکیل می‌دهد. تههی‌ی نقشه از اشکال سطحی معمولاً مبتنی بر یک سیستم نقشه‌کشی ژئومورفولوژیک است که خود به شناسایی و تشخیص محل اتصال شیب‌هایی با سرازیری متفاوت، اشکال صخره‌ای (پرتگاهی)، و نیز مقدار و جهت شیب بستگی دارد. این نقشه با ثبت ماهیت و موقعیت اتصالات شیب، و نیز با قرارداده یک علامت V بر روی پهلوی شیب‌دارتر و خط شیب (‌و نقطه‌گذاری نشیب) تهیه می‌شود. پیکان‌های مربوط به جهت شیب ضمیمه می‌شوند و تندی شیب را می‌توان به صورت مقدار عددی و یا به صورت سایه (یا رنگ)، برای شناسایی و تشخیص یک طبقه‌ی سراشیبی، نمایش داد. طبقات شیب مورد استفاده می‌توانند آنهایی باشند که در کتاب راهنمای IGU معرفی شده‌اند (دمک، ۱۹۷۲)، یعنی ۵۵ و ۵۵-۳۵ و ۳۵-۱۵ و ۱۵-۵ و ۵-۲ و ۲-۰
و یا اینکه طبقات شیب می‌توانند مبتنی بر معیارهای خاص مربوط به مقادیر و ارزش‌های آستانه و در جهت نیل به اهداف ویژه مدیریت زمین باشند. اگرچه اکثر مهندسان تمایل ندارند بر حسب درجه کار کنند، ولی از یک رقم گرادیان (مثلاً ۱ به ۴) یا درصد شیب استفاده می‌کنند.
برای نما یش دقیق اشکال سطحی، مقیاس نقشه باید بر حسب ماهیت توپوگرافی تعیین شود. در نواحی پیچیده‌تر نظیر آنهایی که به میزان زیادی تقطیع شده‌اند، تهیه نقشه باید در مقیاس ۱۰۰۰۰ : ۱ باشد. در نواحی با تقطیع کمتر، مقیاس‌های کوچکتر می‌توانند برای ثبت شیب‌های موجود کافی باشند. در مقیاس‌های کوچکتر از ۷۵۰۰۰ : ۱ مشکل می‌توان انفصال‌های تمام شیب‌ها را ثبت نمود.
انتخاب مقیاس نقشه به حدأکثر دقت مورد نیاز بستگی دارد که آن نیز به نوبه‌ی خود به ضخامت خطوط رسم شده برای نمایش مرزهای شیب وابسته است. پهنای نازکترین خطی که در این زمینه می‌تواند روی یک نقشه رسم شود در حدود ۵/۰ میلی‌متر است، و اگر تنها نوک‌های مثلثی شکل اضافه شوند فاصله یا فضای مورد نیاز به ۵/۱ میلی‌متر می‌رسد و چنانچه پیکانی با انحناء مناسب (علاوه به اضافه یا منها) ضمیمه شود آن وقت حدأقل فاصله به ۳ میلی‌متر می‌رسد، و ممکن است اغلب تا دو برابر این فاصله نیز ضرورت پیدا کند. این ملاحظات به تنهایی می‌توانند مقیاس نقشه‌کشی را تعیین کنند. برای مثال در مقیاس ۱۰۰۰۰ : ۱، ۵/۱ میلی‌متر روی نقشه برابر با ۱۵ متر بر روی زمین است، بنابراین هیچ پدیده یا عارضه کوچکتر از ۱۵ متر را نمی‌ـوان به طور خاص و با دقت، حتی توسط کوچکترین علامت مجاز (یعنی یک خط یا نوک‌های مثلثی روی آن) بر روی یک نقشه نشان داد. در عمل نمی‌توان اثرات ضخامت نوک مداد را، در زمانی که باید یک پدیده ثبت شود، مورد بررس و سنجش قرار داد، و از این رو مقیاس مناسب باید بر اساس تجربه انتخاب شود، و این مقیاسی خواهد بود که امکان نمایش تمام اشکال مربوط به موضوع در دست اقدام را فراهم می‌آورد.
در هر یک از فنون نقشه‌برداری میدانی ممکن است یک عنصر ذهنی در مورد موقعیت مرزها وجود داشته باشد، نظیر تعین موقعیت تغییرات و بریدگی شیب بر روی یک نقشه ژئومورفولوژیک. به طور کلی به محض اینکه انفصال‌ها یا گسستگی‌های شیب تیزتر و مشخص‌تر می‌شوند و بر تراکم نقاط موقعیتی مرجع (نقاط نشانه) نظیر مرزهای میدانی، افزوده می‌شود، این ذهنیت کاهش می‌یابد. در مواردی که پدیده‌های فرهنگی مرجع حضور نداشته باشند و بر روی نقشه مبنا نشان داده نشده باشند، آنگاه بناچار مرجع حضور نداشته باشند و بر روی نقشه مبنا نشان داده نشده با شند، آنگاه به ناچار می‌باید از عکس‌های هوایی در نقشه‌کشی میدانی استفاده ن مود. در حقیقت، معمولاً عکس‌های هوایی، به ویژه هنگامی که بتوان زمین شکل‌ها را به وضوح بر روی آنها رویت نمود بر نقشه‌های توپوگرافی ارجحیت دارند.
غالباً ترسیم مورفولوژی سطحی بر روی یک نقشه‌ی منحنی میزان مبنا را مفید می‌دانند. منحنی‌های میزان داده‌های ارتفاعی را به دست می‌دهند در حالی که علائم ژئومورفولوژیک جزئیات شکل را نشان می‌دهند که معمولاً منحنی میزان نمی‌تواند به تنهایی آنها را مشخص سازد. چننی جزئیاتی ممکن است شاخص‌های مهمی نمی‌تواند به تنهایی آنها را مشخص سازد. چنین جزئیاتی ممکن است شاخص‌های مهمی را برای طبیعت و ماهیت زمین شکل‌ها (مثلاً مرزهای دقیق زمین لغزه،‌ موقعیت چاهک‌های آهکی) ارائه دهند، که برای مدیریت محیط اطلاعات بسیار مهمی به شمار می‌روند. نقشه‌های ژئومورفولوژیک همچنین مبنای خوبی برای تهیه نقشه‌های شی دامنه هستند و این می‌توند هم برای برنامه‌ریزان و هم برای مهندسان با ارزش باشد، بالاخص هنگامی که بخشی از کار آنها باید برای مقاصد خاصی در زمین‌هایی صورت گیرد که شیب تند ندارند. به این ترتیب یک نقشه شیب ابزار مفیدی برای برنامه‌ریزی است. همچنین تهیه‌ی نقشه‌ی مورفولوژیک با استفاده از علائمی که در شال ۲۰-۲ نشان داده شده است، می‌تواند تجربه‌ی خوبی باشد، این کار را می‌توان قبل از تهیه نقشه مواد سطحی و شاخص‌های فرایندهای سطحی و یا به طور همزمان با آن انجام داد. در حقیقت نقشه ژئومورفولوژیک می‌تواند به عنوان یک نقشه‌ی مبنا برای ثبت سایر خصیصیه‌ها به کار رود. این رویکرد در تهیه نقشه محل برای مثاطع جاده‌ دهاران – دهانکوتا در نپال مورد استفاده قرار گرفت.
نقشه‌های شیب را می‌توان به طرق گوناگون تهیه کرد. این طرق عبارتند از: اندازه‌گیری مستقیم بر روی زمین (مثلاً توسط شیب سنج یا به وسیله ترازیابی) از طریق نقشة های منحنی میزان (به وسیله تجزیه و تحلیل فاصله بین منحنی‌های میزان)، و یا فوتوگرامتری (به وسیله اندازه‌گیری از طریق استروسپکی کردن عکس‌های هوایی قائم) علی‌رغم اشتباهات موجود، نقشه‌های تندی شیب غالباً از طریق خطوط تراز موجود بر روی نقشه‌های چاپ شده تهیه می‌شوند در واقع اگرچه نتایج حاصل از آن ممکن است دقیق نباشد (زیرا داده‌های خطوط تراز فقط بازتابی ناقص از شکل زمین هستند)، اما برای اهداف کلی برنامه‌ریزی به قدر کافی دقیقند. بدین منوال نقشه شیبی که به عنوان بخشی از برنامه نقشه‌کشی ناحیه توربای، انگلستان، (شرکت خدمات ژئومورفولوژیک با مسؤولیت محدود، ۱۹۸۸) تهیه شده از خطوط تراز نمایش داده شده بر روی نقشه ۲۵۰۰۰ : ۱ سازمان نقشه‌برداری ارتش (که به چاپ عمومی رسیده است) به دست آمده بود
منبع : سایت ژئوتفتان


همچنین مشاهده کنید