سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

شرح کوتاهی از نوروز


شرح کوتاهی از نوروز
پیدایش آن و برخی از رویدادهایی که در طول تاریخ در این روز و یا به این مناسبت روی داده است
نوروز و آیینهای باشكوه آن، مسیری سه هزار ساله و پرپیچ و خم را پیموده تا به ما رسیده است. «نوروز» كهنسالترین آیین ملی در جهان است كه جاودانه مانده و یکی از عوامل تداوم فرهنگ ایرانیان (آرینهای جنوبی) است. آیینهای برگزاری این جشن بزرگ در عصر حاضر با سه هزار سال پیش تفاوت چشمگیر نكرده و به همین دلیل عامل وحدت فرهنگی ساكنان ایران زمین به شمار میرود كه آن را در هر گوشه از جهان كه باشند، یكسان برگزار میكنند و بزرگ میدارند و به همین جهت است كه اندیشمندان «نوروز» را مظهر پایدار هویت و ناسیونالیسم ایرانی خوانده اند كه مورخان در قوه محركه اش تردید ندارند؛ زیرا كه در طول تاریخ نیروی عظیم و كارآییهای فراوان آن را درك كرده اند.
نوروز روز ملی و جشن همه كسانی است كه در فلات ایران ( ایران زمین ) خود یا نیاكانشان به دنیا آمده اند و تاریخ و فرهنگ مشترك دارند، از جمله تاجیكها، افغانها، كردها و ساكنان سرزمینهایی كه در طول قرون و اعصار، امپراتوری ایران را تشكیل داده بودند.
دو قرن است كه امپراتوری ایران براثر توطئه های استعمارگران اروپایی از میان رفته است، اما فرهنگ مشترك و مدنیت غنی قوم ایرانی باقی مانده و نوروز همچنان روز ملی همه مردمی است كه از كوههای پامیر و بدخشان تا انتهای كوههای كردستان سوریه و از قفقاز تا رود سند و منطقه خلیج فارس سكونت دارند.
نوروز، هدفهای آن و وقایعی كه در طول قرون و اعصار در این روز روی داده است در خور توجه فراوان است.
در بسیاری از آثار گذشته نگاران، از جمله در تاریخ طبری، شاهنامه فردوسی و آثار بیرونی؛ نوروز به جمشید، شاه افسانه ای و درپاره ای دیگر به کیومرث نسبت داده شده و آن را به دلیل آغاز بهار، برابر شدن روز و شب و از سر گرفته شدن درخشش خورشید و اعتدال طبیعت، بهترین روز در سال دانسته اند.
به نوشته برخی از مورخین بر پایه افسانه ها، سه هزار سال پیش در چنین روزی، جمشید از كاخ خود در جنوب دریاچه ارومیه (منطقه باستانی حسنلو) بیرون آمد و عمیقاً تحت تأثیر آفتاب درخشان، و خرمی و طراوت محیط قرار گرفت و آن روز را «نوروز»، روز صفا، پاك شدن زمین از بدی‌ها و روز سپاسگزاری از خداوند بزرگ نامید و خواست كه از آن پس، بدون وقفه، هر سال در این روز آیین ویژه‌ای برگزار شود- آیینی كه هنوز ادامه دارد و از گزند زمانه و هرگونه تحول سیاسی و اجتماعی مصون مانده است.
لازم است بدانیم كه مهاجرت آرین‌ها به صورت سه دسته مادها، پارس‌ها، پارت‌ها به سرزمین ایران در قرن هشتم پیش از میلاد تكمیل شد. این گروه از آرین‌ها از گروهی كه به اروپا رفتند، جدا شده بودند که مورخان آنان را آرین‌های جنوبی می‌خوانند. مادها در منطقه غرب ری (تهران امروز) تا مرز ایلام از جمله آترپاتكان (آذربایجان) و كردستان مستقر شدند و بعدا حكومتی به پایتختی همدان تأسیس كردند كه به احتمال زیاد جمشید از میان آنان برخاسته بود. زیرا، پارس‌ها در جنوب و جنوب شرقی «ری» تا سواحل خلیج‌فارس و بیشتر افغانستان و بلوچستان امروز اسكان گرفته بودند و پارت‌ها در شرق دریای مازندران از جمله خراسان بزرگ، دامغان، خوارزم و گرگان - تپورستان ( مازندران ) و نواحی اطراف استقرار یافته بودند.
ترویج آموزش‌های زرتشت- تنها پیامبری كه از میان آرین‌ها برخاسته- به نوروز جنبه معنوی‌تری بخشید، زیرا زرتشت بر كردار، گفتار و پندار نیك تأكید داشت و هر عمل خلاف عدالت را نفی می‌كرد و تحولات تاریخ را نتیجه كشمكش بدی و خوبی می‌دانست كه سرانجام با شكست قطعی بدی؛ آرامش، صفا، شادی، صمیمیت و عدالت جهانیان تأمین خواهد شد. نوروز فرصت خوبی برای زدودن افكار بد از روح، پایان دادن به دشمنی‌ها از طریق تجدید دیدارها و نیز شاد كردن دوستان و بستگان، مخصوصاً سالخوردگان با دستبوسی آنان و مبادله هدیه بوده است.
كوروش بزرگ مؤسس امپراتوری ایران كه از مادر، ماد و از پدر، پارس بود نخستین حكمران ایرانی بود كه به نوروز جنبه رسمی داد و در سال ۵۳۴ پیش از میلاد دستورالعملی برای آن تدوین كرد كه شامل ترفیع نظامیان، ابلاغ انتصابات تازه، سان دیدن از سربازان، عفو مجرمین پشیمان، ایجاد فضای سبز و پاكسازی محیط زیست- از منازل شخصی گرفته تا اماكن عمومی ـ بود. چهارسال پیش از آن ،كوروش پس از تصرف بابل، نوروز را در آنجا جشن گرفته بود و به این سبب برخی از مورخان، زمان اعلام رسمی و عمومی شدن نوروز به عنوان عید ملی را سال ۵۳۸ قبل از میلاد نوشته اند. بابل در ۲۹ اکتبر سال ۵۳۹ پیش از میلاد به تصرف ایران درآمده بود.
در دوران هخامنشیان، یازده روز اول فروردین (فرورتیشن/ Farvartishn) ویژه انجام مراسم نوروز بود. شاه در نخستین روزسال نو روحانیون، بزرگان، مقامات دولتی و فرماندهان ارشد نظامی، دانشمندان و نمایندگان سرزمین‌های دیگر را می‌پذیرفت و ضمن سپاسگزاری از عنایات خداوند، گزارش كارهای سال كهنه و برنامه‌های دولت برای سال نو و نظر خویش را بیان می‌كرد كه نصب‌العین قرار گیرد. این آیین تا همین اواخر با جزیی تفاوت رعایت می‌شد. شاه سپس پیشكش‌ها را دریافت می‌كرد كه نمونه آن در كنده‌كاری‌های تخت جمشید دیده می‌شود. آنگاه مراسم سان و رژه برگزار می‌شد و افسرانی كه قهرمان دفاع از وطن شده بودند، ترفیع و پاداش می‌گرفتند و مقامات تازه و قضات نو معرفی می‌شدند.
نوروز، مردم نخست به دیدن سالخوردگان خانواده، بیماران و از كارافتادگان میرفتند و ادای احترام میكردند (احترام و رعایت احوال سالخوردگان و نسل بازنشسته، در میان ایرانیان همواره نهایت اهمیت را داشته است). سپس عید دیدنی آغاز می شد. پیش از دید و بازدیدها، در لحظه تحویل سال هر فرد از خدا میخواست كه در سال نو روان او را پاك و آرام نگهدارد. این مراسم پس از ۲۵ قرن به همین صورت ادامه دارد و باعث اعجاب ملل دیگر شده است.
سران دولت هخامنشی در آداب و رسوم و قوانین سرزمین‌های غیرآریایی‌ نشین كمتر مداخله می‌كردند ولی در مصر كه بیش از یك قرن یكی از ایالات ایران به شمار می‌رفت، آیین های نوروز را رواج داده بودند و با اعزام سفیر به حبشه (اتیوپی) از شاه انتخابی این كشور خواسته بودند كه نوروز را برسمیت بشناسد و برگزار كند، آلودن محیط‌زیست (آب و هوا و زمین) را منع ، و برای دروغ‌گفتن و سوء نیت مجازات در نظر بگیرد.
داریوش بزرگ كه در گسترش آیین‌های نوروزی در میان متصرفات غیرآرین امپراتوری ایران سعی بلیغ داشت در مراسم نوروز ۵۱۵ پیش از میلاد (هفت‌سال پس از آغاز فرامانروایی اش) تصمیم خود را در زمینه ایجاد سنگ نبشته بیستون- حاوی آرزوها، اندرزها و شرح قلمرو ایران- اعلام كرد كه مورخان با توجه به این سنگ نبشته گفته‌اند كه ایران تنها كشور جهان است كه سند مالكیت دارد. بزرگترین آرزوی داریوش كه در این كتیبه آمده، این است كه خداوند ایران را از آفت دروغ و خشكسالی مصون سازد.
پس از تكمیل ساختمان عظیم و زیبای تخت جمشید در پارس و گشایش آن، آیین های رسمی نوروز، باشكوه بی‌مانندی در آنجا برگزارمی شد. مراسم نخستین نوروز در تخت جمشید دو هفته طول كشید. مردم عادی در تالار صدستون و سران ایالات و مقامات ترازاول در تالارهای دیگر این كاخ حضور می‌یافتند. كار ساختن تخت جمشید (یونانی‌ها پرس‌پولیس = شهر پارس خوانده‌اند) ۵۱ سال طول كشید. داریوش اول تصمیم به ساختن آن، در محلی نه چندان دور از پاسارگاد گرفت، ولی پادشاه سوم بعد از او آن را گشود و به این ترتیب ایران دارای دو پایتخت شد: شوش پایتخت اداری و تخت جمشید پایتخت سیاسی.عنوان «تخت جمشید» را قرن‌ها بعد، عوام‌الناس به آن دادند، حال آن كه این كاخ با جمشید افسانه‌ای ارتباطی نداشته است. از این كاخ كه گویای تمدن و پیشرفت ایرانیان باستان است بر قلمروی میان سند، دانوب، مدیترانه و نیل فرمانروایی می‌شد. حسادت اسكندر مقدونی نسبت به این شكوه و عظمت، عامل عمده ویرانی این كاخ به دست او شد. افراد خاندان سلطنت و درباریان در هر کجای کشور که بودند پیش از فرا رسیدن نوروز خود را به تخت جمشید می رسانیدند و بهار را در آنجا بسر می بردند. داریوش دوم به مناسبت نوروز، در سال ۴۱۶ پیش از میلاد سكه زرین ویژه‌ای ضرب كرد كه یك طرف آن شكل سربازی را در حال تیراندازی با كمان نشان می‌دهد. ضرب سكه زر و سیم یک قرن پیش از آن توسط داریوش اول آغاز شده بود. سكه‌های داریوش اول به «داریك» یا «دریك» موسومند. باید توجه داشت که رسم دادن سکه به عنوان عیدی از زمان هرمز دوم - شاه ساسانی در سال ۳۰۴ میلادی آغاز شده است.
مِهستان (مه/ Meh: بزرگ)، پارلمان ایران در عهد اشكانیان نخستین جلسه خود را در نوروز سال ۱۷۳ پیش از میلاد با حضور مِهرداد اول- شاه وقت ـ برگزار كرد و اولین مصوبه آن انتخابی كردن شاه بود. عزل شاه نیز در اختیار همین مجلس قرار گرفت، البته طی شرایطی از جمله خیانت به كشور، ابراز ضعف و نیز جنون، بیماری سخت و از كار افتادگی. ایران در آن زمان دارای دو مجلس بود. مجلس شاهزادگان و مجلس بزرگان كه جلسه مشترك آنها را «مِهستان» می‌خواندند.
در سال ۵۲ میلادی، مِهستان كه از نحوست ۱۳ فروردین می‌ترسید، چند روز ایران را بدون شاه گذارد و روز ۱۵ فروردین «بلاش» را از میان شاهزادگان اشكانی به شاهی برگزید كه از همه آنان كوچكتر بود و استدلال كرد كه «مصلحت » انتخاب بلاش را ایجاب می‌كرد. شاه قبلی در ایام نوروز مرده بود. نحوست رقم ۱۳ از یونانیان است که با اسکندر وارد ایران شده است.
نوروز ایرانی بر حسب سال مصادف است با یكی از این سه روز در تقویم میلادی: ۲۰، ۲۱ و یا ۲۲ مارس (مارچ). در مارس ۴۴ پیش از میلاد، ایران خود را برای دفاع در برابر حمله احتمالی «سزار» آماده می‌كرد كه خبر رسید سزار ۱۵ مارس( هفت روز پیش از نوروز ) در سنای روم ترور شده است و شاه جریان را به اطلاع رجال كشور رسانید که ایام عید را در دلواپسی بسر برده بودند. سپهبد سورنا فرمانده كل ارتش ایران ۹ سال پیش از آن (سال ۵۳ پیش از میلاد) در «حران» ارتش روم را در هم شكسته بود. در این جنگ، كراسوس كنسول روم و فرمانده این ارتش كشته شده بود و سزار تصمیم به انتقامگیری داشت.
اردشیر پاپكان- كه در سال ۲۲۶ میلادی سلسله ساسانیان را تأسیس كرده بود چهار سال بعد از دولت روم كه در جنگ از وی شكست خورده بود، خواست كه نوروز ایرانی را به رسمیت بشناسد و سنای روم نیز آن را پذیرفت و از آن پس نوروز ما در قلمرو روم به Lupercal معروف شد.
در دوران اشكانیان ایام نوروز به پنج روز كاهش یافته بود اما اردشیر به تقاضای «تنسر/ Tansar» موبدِ موبدان (روحانی ارشد زرتشتیان) روز ششم فروردین- زادروز زرتشت- را بر آن اضافه كرد و چون ایرانیان روز هفتم فروردین را خوش‌یمن می‌دانستند و بیشتر ازدواج‌ها را به این روز موكول می‌كردند، از آن زمان ایام نوروز كه روزهای روح ابدی، شادی‌ها و پاكی‌ها بشمار می آمدند ، به هفت روز افزایش یافت و ایرانیان در این هفت‌روز دست از كار می‌كشیدند.
در طول حكومت ساسانیان اهمیت نوروز افزایش یافت. نه تنها یك عید ملی بود بلكه ایام تمیز كردن محیط‌زیست، پوشیدن لباس نو، تمیز كردن بدن، استغفار از گناهان، دلجویی از پیران، تجدید دوستی‌ها، استحكام خانواده، و بیرون كردن افكار بد و پلیدی‌ها از روح و روان به شمار می‌آمد. در این عهد، تشریفات نوروزی مفصل شد، از جمله روشن كردن آتش روی بام‌ها در شب نوروز به منظور سوزاندن پلیدی‌ها كه اینك این رسم به روشن كردن شمع سر سفره هفت‌سین تبدیل شده است. ساسانیان معتقد بودند كه هدف کوروش بزرگ از اعلام نوروز به عنوان یك روز ملی، برقراری عدالت، نظم، برادری، انساندوستی و پاكدامنی بوده و باید تحقق یابد.
در مارس ۳۲۶ میلادی میان ارتش ایران به فرماندهی شاپور دوم و ارتش روم به فرماندهی كنستانتینوس دوم امپراتور این كشور جنگی خونین و پرتلفات در گرفته بود. با اینكه پیروزی با ارتش ایران بود، شاپور دوم ۲۰ مارس (شب عید نوروز) علی‌رغم مخالفت افسرانش كه در شرف بُردن جنگ بودند، آتش‌بسی دو هفته‌ای اعلام كرد تا سربازان بتوانند آئیین های نوروزی را برگزار كنند. كنستانتینوس دوم كه نیروهایش تلفات شدید داده بودند، پس از این آتش بس موقت حاضر به ادامه جنگ نشد و روز دهم آوریل میان دو امپراتور پیمان صلح به امضاء رسید.
در مراسم نوروز سال ۳۹۹ میلادی، چند مسیحی ایرانی كه موفق به ورود به كاخ یزدگرد شاه وقت (ساسانی) شده بودند، فی‌البداهه از او تقاضای آزادی مذهبی برای خود كردند. این آزادی كه مورد درخواست دولت روم هم بود به همه مسیحیان قلمرو ایران داده شد.
در نوروز سال ۵۰۱ میلادی (۱۳۴۹ سال پیش از انتشار مانیفیست كمونیست به قلم كارل ماركس) مزدك- روحانی زرتشتی- جنبش سوسیالیستی خود را بر پایه مالكیت عمومی دارایی‌ها، استفاده از تولیدات و ثروت بر حسب نیاز فرد و برابری اجتماعی- اقتصادی همه مردم علنی ساخت كه مورد توجه مردم كه گرفتار جامعه‌ای طبقاتی و وجود شكاف عظیم میان فقیر و غنی بودند، قرار گرفت و حتی شاه وقت ایران ـ قباد ـ متمایل به افكار او شد .
پیمان «صلح پایدار» ایران و روم كه به امضای خسرو انوشیروان ساسانی و «ژوستی نی اَن» امپراتور روم رسیده بود، در سال ۵۳۲ میلادی در مراسم نوروزی كه در تالار كاخ تیسفون ( ایوان مدائن - طاق كسری، نزدیك بغداد) با حضور شاه ایران برپا شده بود، مبادله شد.
در زمان حكومت طولانی نوشیروان ساسانی( یا خسرو انوشروان ) ، تماس مستقیم مردم با شاه افزایش یافته بود و شاه شخصاً به برخی شكایات رسیدگی می‌كرد و در مراسم نوروزی كاخ سلطنتی عده بیشتری از مردم عادی شركت می‌كردند و به همین سبب خسرو انوشیروان در سال ۵۴۹ میلادی، پس از برگزاری مراسم نوروز دستور ساختن تالار بزرگی را به ضمیمه کاخ سلطنتی تیسفون که از دجله فاصله زیاد نداشت صادر کرد و این تالار و ساختمان ضمیمه آن نهم مارس سال ۵۵۱ میلادی آماده بهره برداری شد و آیین های نوروزی آن سال در آنجا برگزار شد. این تالار که با فرش معروف بهارستان مفروش بود پس از حمله اعراب آسیب دید و بعدا منصور خلیفه عباسی دستور داد که با تخریب کاخ سلطنتی و عمارات بزرگ تیسفون ، مصالح لازم برای تکمیل عمارات شهر نوساز بغداد واقع در همان نزدیکی تامین شود و باقیمانده سکنه تیسفون به بغداد منتقل شوند. با وجود این، بقایای تالار خسرو انوشیروان که به طاق کسرا و ایوان مدائن معروف شده همچنان باقی و پایدار مانده و از آثار تاریخی مهم جهان بشمار می آید. دانشگاه گندی شاپور( خوزستان ) هم که به دستور خسرو انوشیروان برای تدریس و تحقیق طب و فلسفه ساخته شده بود در نوروز ( سال ۵۵۰ میلادی ) گشایش یافت.
بعد از اسلام ،تا مدتی مراسم نوروز در ایران به صورت خصوص و خانوادگی برگزار می‌شد. با وجود این، نوروز ایرانی از طریق مسلمانان تا اندلس (اسپانیا) گسترش یافت. از زمان عباسیان به دلیل بسط نفوذ ایرانیان در دستگاه خلفای این دودمان، مراسم نوروز به این دستگاه راه یافت ولی عیدی رسمی نبود. در روایت است كه هارون الرشید ، خلیفه معروف عباسی ، هزاران سكه نقره كه یك طرف آنها را رنگ زده بود (علامت‌گذاری كرده بود) در مراسم نوروز (سال ۲۱۱ هجری) در شهر بغداد به بزرگانی كه به دیدن او رفته بودند، هدیه داد و به آنان تأكید كرد كه سال آینده، كسی سكه دریافت خواهد كرد كه سكه‌های امسال را با خود بیاورد و به او نشان بدهد. هدف هارون این بود كه سكه های عیدی را که داده بود خرج نكنند.
امیراسماعیل سامانی از دودمان ژنرال بهرام مهران (بهرام چوبین، متولد ری) نابغه نظامی ایران كه به تجدید حیات زبان فارسی و فرهنگ ایرانی كمك فراوان كرد، در سال ۸۹۲ میلادی از ریاضیدان های خراسان خواست كه تقویم ساسانی را دوباره نویسی كنند تا «نوروز» در ساعت درست هنگام عبور خورشید از استوا آغاز شود و حلول سال دقیق باشد. این آرزو سالها بعد توسط «عمرخیام» تحقق یافت و تقویم هجری خورشیدی و لحظه دقیق حلول سال نو تهیه شد . ملک شاه سلجوقی كه عمر خیام نیشابوری در دوران حکومت او تقویم خورشیدی را تنظیم کرده بود از همان زمان دستور رعایت آن را داد که طبق قانون ، از نوروز ۷۹ سال پیش نوشتن تاریخ مكاتبات در ایران با تقویم خورشیدی رسمی شد.
در سال ۱۵۹۷ میلادی، شاه عباس صفوی آیین نوروز را در عمارت «نقش جهان» برگزار كرد و در نطق خود به این مناسبت، اعلام داشت كه اصفهان پایتخت همیشگی ایران خواهد بود و تصمیم دارد آن را به صورت زیباترین و امن‌ترین شهر جهان درآورد و به نمایندگان كشورهای خارجی كه به شركت در مراسم دعوت شده بودند، اجازه داد كه برای كشور خود در اصفهان سفارتخانه بسازند. شاه عباس روز اول اكتبر سال ۱۵۸۸ میلادی رییس كشور ایران شده بود. وی در رعایت اعیاد ملی و مذهبی شیعه دقت کامل بعمل می آورد.
نادر شاه به نوروز و آیین‌های آن علاقه مندی فراوان داشت. وی سكه خود موسوم به سكه نادری را در سال ۱۷۳۵ میلادی، در مراسم سلام نوروز رایج ساخت و قطعاتی از آن را به رسم عیدی به منشی‌ها و افسران خود داد كه در یك طرف سكه نقش شده بود: «الخیر فی ماوقع» و در طرف دیگر سكه این عبارت دیده می‌شود: «نادر ایران زمین». این عبارت نشان می‌دهد كه نادر خواهان احیای امپراتوری ایران در چارچوب مرزهای عهد ساسانیان، اشكانیان و هخامنشیان بوده است. نادرشاه در سال ۱۷۳۹ در جریان لشكركشی به هند، پس از شكست‌دادن ارتش ۳۶۰ هزار نفری این كشور و دریافت تاج شاه هند، برای ورود به دهلی منتظر فرا رسیدن نوروز شد تا در روزی سعد به این آرزو برسد و روز ۲۰ مارس (نوروز) وارد دهلی شد و مراسم عید را در كاخ «شاه‌جهان ( امپراتور پیشین هند) » برگزار كرد.
كریم‌خان زند (وكیل مردم) پس از اعلام شهر شیراز به پایتختی ایران، از سال ۱۷۶۱ میلادی به بعد سلام نوروزی را در عمارتی كه اینك موزه پارس نامیده می‌شود، برگزار می‌كرد و سپس به دیدن مردم عادی (كوچه و خیابان) می‌رفت. وی در نخستین نوروز در شیراز، از جیب خود چند نوازنده را اجیر كرد كه در میدان های شهر بنوازند و مردم را شاد كنند كه بعداً این رسم شامل روزهای دیگر هم شد. كریم‌خان برای شاد كردن مردم و زدودن غم‌هایشان هر اقدامی را كه می‌توانست، می‌كرد.
ویلهلم اول قیصر آلمان كه علاقه شدیدی به خواندن تاریخ آرین‌ها داشت از این كه در ۲۲ مارس ۱۷۹۷ میلادی (مصادف با نوروز آرین های جنوی - ایرانیان) به دنیا آمده بود، مباهات می‌كرد. در زمان او بود كه آلمان به وحدت رسید ( رایش دوم ). ویلهلم اول که بیسمارک صدر اعظمش بود ۹۱ سال عمر كرد. فراموش نکنیم که آلمان تنها قدرت اروپایی است که نظر استعماری و سیا ست امپریالیستی نسبت به ایران نداشته و همواره در کنار ایران بوده است. ایرانیان نیز نسبت به آلمان و آلمانیان احساسات ویژه داشته اند و به خاطر همین احساس در دوران دو جنگ اول و دوم جهانی آسیب فراوان دیدند.
منبع : پارسی فا


همچنین مشاهده کنید