دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

سلامت معنوی؛ مفاهیم و چالش‌ها


سلامت معنوی؛ مفاهیم و چالش‌ها
در طول دهه‌ها، سلامتی بر اساس ابعاد خاصی (سلامت جسمی، سلامت روانی و سلامت اجتماعی) تحلیل شده بود. پیشنهاد گنجاندن بعد سلامت معنوی در مفهوم سلامت، از سوی Russell و Osman، یک بعد مهم از زندگی فردی و گروهی را فراروی صاحبنظران درگیر در امر سلامت قرار داد. حدود یک ربع قرن پیش، سازمان جهانی بهداشت (World Health Organization) با این بحث مواجه شد که آیا بعد «معنوی»، باید در تعریف سلامت، علاوه بر سلامت جسمی، روانی و اجتماعی گنجانده شود؟ چند سال بعد، بعد معنوی در یک مجله مهم که به ارتقای سلامت، اختصاص داشت گنجانده شد. یک دهه پیش، کلیه دولت‌های اروپایی، بیانیه کپنهاگ را در مورد رشد اجتماعی امضا کردند که آنها را متعهد می‌کرد که به نیازهای معنوی مردمشان (افراد، خانواده‌ها و جوامع) بپردازند و سیاست‌هایشان را به سمت «بینش سیاسی، اقتصادی، اخلاقی و معنوی برای رشد اجتماعی» سوق دهند. اخیرا نیز، بعد معنوی سلامت در منشور بانگوک در مورد ارتقای سلامت، مورد تاکید قرار گرفت...
امروزه برخی از سازمان‌هایی که ارزیابی مراکز مراقبت از سلامتی و اعطای اعتبارنامه به آنها را برعهده دارند، پیشنهاد می‌کنند نیازهای معنوی بیماران نیز در مراکز مراقبت سلامتی مورد ارزیابی قرار گیرند. انجمن روانپزشکی آمریکا توصیه می‌کند که پزشکان، گرایش مذهبی و معنوی بیماران را جویا شوند. زیر بنای این توصیه‌ها این است که مراقبت از بیمار، بسیار فراتر از درمان بیماری است و در برگیرنده نیازهای مختلف وی است.
اکثر افراد خود گزارش می‌کنند که دارای یک زندگی معنوی هستند. مطالعاتی که بر جمیعت عمومی و بیماران انجام شده‌اند، به طور پیوسته دریافته‌اند که بیش از ۹۰ درصد افراد، به یک وجود برتر (Higher being) اعتقاد دارند. برخی مطالعات بیانگر آنند که ۹۴ درصد بیماران به سلامت معنوی و جسمی خود به یک اندازه اهمیت می‌دهند.
اکثر بیماران، خواهان رسیدگی و برآورده شدن نیازهای معنوی و مذهبی‌شان هستند. به‌رغم این یافته‌ها، نیازهای معنوی بیماران اغلب مورد غفلت قرار می‌گیرد یا برآورده نمی‌شود. برخی مطالعات بیانگر آنند که بدون سلامت معنوی، دیگر ابعاد زیستی، روان‌شناختی و اجتماعی نمی‌توانند عملکرد داشته باشند یا به حداکثر ظرفیت خود برسند و بنابراین بالاترین سطح کیفیت زندگی قابل دستیابی نخواهد بود. نظر به اهمیت سلامت معنوی، مقاله حاضر به برخی جنبه‌های مطرح در مورد این مساله می‌پردازد.
در طول تاریخ، مذهب، معنویت و پزشکی به هم در آمیخته‌اند. پزشکان بنام ایرانی نیز در کتب پزشکی کهن، به مفهوم طب روحانی به تفصیل پرداخته‌اند. طب روحانی، علمی است که به کمالات قلوب و امراض، دوا، کیفیت حفظ صحت و اعتدال آن، تدبیر کردن منفعت آنچه از اعراض نفسانی که نافع است و دفع مضرت آنچه مضرت است، می‌پردازد. جرجانی، طبیب روحانی را عارفی می‌داند که از طریق ارشاد و تکمیل، قدرت انجام این طب را دارد.
در حال حاضر، اغلب مدل‌های سلامتی، شامل سلامت معنوی نیز هستند. مفهوم معنویت با همه حیطه‌های سلامت، در تمامی سنین، ارتباط دارد و مورد علاقه پژوهشگران در تمام دنیاست. با این همه، مشکلات و چالش‌هایی در مورد سلامت معنوی همچنان به چشم می‌خورند که برخی از آنها اساسی‌اند. در این مقال، به بعضی از مشکلات و چالش‌های موجود پرداخته می‌شود:
الف) مفهوم سلامت معنوی: به‌رغم پژوهش‌های بسیاری که در مورد سلامت معنوی در طول دهه‌های گذشته انجام شده اند، فقدان ارایه یک تعریف کاری یا تئوریک قابل قبول از سلامت معنوی، کماکان مشاهده می‌گردد، به گونه‌ای که مشکل شناسایی، تعریف و اندازه‌گیری ابعاد سلامت معنوی، همچنان مشکلی فرا رو می‌باشد.
در این راستا، عدم افتراق سلامت معنوی از معنویت در بسیاری از منابع، خود یکی از مباحث قابل طرح است. اگرچه می‌توان به طور منطقی فرض کرد که هم‌پوشانی‌هایی بین تعریف سلامت معنوی و معنویت وجود داشته باشد، مترادف شمردن آنها با یکدیگر یا به کارگیری آنها در متون مختلف حداقل بدون افتراق قائل شدن بین آنها، پدیده‌ای شایع و مورد چالش است. با توجه به مشکل فوق، در جستجوی مفاهیم ارایه شده برای سلامت معنوی در منابع مختلف، تعاریف ذکر شده برای معنویت نیز خودبخود رخ می‌نمایانند.
معانی بسیار مختلفی در مقالات و کتب گوناگون در مورد معنویت و سلامت معنوی ارایه شده‌اند. هنگام پرداختن به این دو، مفهوم مذهب نیز به میان می‌آید. گفته می‌شود کلمه مذهب (religion)، از ریشه لاتین religare به معنای به هم پیوستن است. یک مذهب، تجربیات معنوی جمعی (collective) یک گروه از مردم را به داخل سیستمی از باورها و اعمال، سازماندهی می‌کند. مذهبی بودن به درجه شرکت در یا میزان پذیرش باورها و اعمال یک مذهب سازمان یافته، اطلاق می‌شود. معنویت (spirituality) مفهومی وسیع‌تر از مذهب دارد و به طور اولیه یک روند پویا، شخصی و تجربی است.
برخی معتقدند ابعاد معنویت شامل تلاش برای معنا و هدف، تفوق و برتری (مثلاً احساس اینکه انسان بودن فراتر از وجود مادی ساده است)، اتصال (مثلاً اتصال به دیگران، طبیعت یا الوهیت) و ارزش‌ها (مانند عشق، دلسوزی و عدالت) است. این در حالی است که «معنا و هدف در زندگی، خودآگاهی، اتصال به خود، دیگران و یک واقعیت برتر» از اجزای سلامت معنوی نیز شمرده شده‌اند. اگر چه برخی افراد که خود را معنوی می‌دانند، بر یک مذهب رسمی صحه نمی‌گذارند، مذهبی بودن و معنویت، مفاهیمی هستند که هم‌پوشانی دارند. به صورت تجربی، هر دو جستجوی معنا و هدف، تفوق، اتصال و ارزش‌ها را ممکن است شامل باشند. در این نگاه، مذهبی بودن شبیه معنویت است. مذهب و معنویت از مهم‌ترین عوامل فرهنگی هستند که به ارزش‌های انسانی، رفتارها و تجربیات، ساختار و معنا می‌دهند.
برخی معتقدند معنویت فراتر از مذهب و شامل مفاهیم دیگری همچون سلامت معنوی، آرامش و راحتی ناشی از ایمان و تطابق معنوی، تجربیات و تظاهرات روح فرد در یک روند بی‌همتا و دینامیک که منعکس کننده ایمان به خدا یا یک قدرت بی‌نهایت است، اتصال (به یک فرد، دیگران، طبیعت یا خدا) و یکپارچگی همه ابعاد انسانی می‌باشد.
بعضی برای معنویت دو بعد عمودی و افقی ذکر می‌کنند. بعد عمودی منعکس کننده ارتباط با خدا یا یک قدرت بی‌نهایت است. بعد افقی، هم منعکس کننده اتصال ما به دیگران و طبیعت و هم اتصال درونی ما است، که عبارت است از توانایی ما برای یکپارچه کردن ابعاد مختلف وجودمان و توانایی ما برای انتخاب‌های مختلف.
بحث‌های موجود در مورد معنویت، به این منجر شده است که معنویت امری ذهنی، مبهم و قطبی شود. در یک انتهای طیف، به معنویت مترادف با مذهب نگریسته شده است، در حالی که در انتهای دیگر طیف برای تمام افراد فاقد ایمان یا اعتقاد به خدا نیز، به کار می‌رود. گفته می‌شود معنویت برای افراد مختلف، بسته به نگرش آنها به جهان یا فلسفه زندگی آنها معانی مختلفی دارد. در حالی که برخی دیگر قاطعانه اظهار می‌کنند که هنگامی که معنویت از همراهی با مذهب جدا ‌شود، عاری از هرگونه معنا یا مفهوم واقعی می‌شود. طبق این دیدگاه، در حال حاضر اصطلاح معنویت از زمینه تاریخی خود جدا شده است و به نظر می‌رسد نتیجه آن پدیدار شدن شکلی از معنویت است که به صورت فردی تعیین می‌شود و منجر به کمرنگ شدن اصطلاح معنویت می‌شود و ممکن است هویت معنوی از دست برود. در این حالت اشکال متعددی از معنویت که توسط «فرد» تعیین می‌شود، ظاهر می‌شوند. برخی مطرح می‌کنند که این مساله منعکس‌کننده اشتغال فکری سیستم مراقبت سلامتی با نظریه فردگرایی است. طی سال‌های اخیر، فرسایشی در مورد اجزای مذهبی و خدا پرستانه معنویت، به بهای رویکرد بیشتر به سوی تعدد دیده می‌شود.
تغییر شکل مفهوم معنویت، منعکس کننده دیدگاهی بیشتر غیر دینی است که در جستجوی شمول عام و ارتباط با هر کس، قطع نظر از عقیده رایج مذهبی است.
برخی دیدگاه‌ها بیانگر آنند که فعالیت‌هایی همچون مراقبه، مجسمه‌سازی و فعالیت‌های حمایتی گروهی ممکن است اجزاء مختلف سلامت معنوی همچون معنا و هدف در زندگی، خود آگاهی و اتصال به خود، دیگران و یک واقعیت بزرگ‌تر را تامین کنند. گاه، موارد زیر نیز به عنوان اموری که به فرد از نظر معنوی کمک می‌کنند، ذکر می‌شوند: کار با سرویس اجتماعی یا کار داوطلبانه، نیایش، خواندن آوازهای عبادی، خواندن کتاب‌های وحی، پیاده‌روی در طبیعت، داشتن زمانی بدون سر و صدا برای فکر کردن، انجام یوگا، انجام یک ورزش یا حضور در سرویس‌های مذهبی.
هنگامی که هدف از برخورداری از سلامت معنوی، احساس راحتی، آرامش درونی و... بیان می‌گردد، این نتیجه را در پی دارد که با توجه به متفاوت بودن افراد، آنچه ممکن است برای فردی احساس راحتی و آرامش ایجاد کند، ممکن است برای دیگری کارایی نداشته باشد. پس هر کس باید در پی چیزی باشد که برای شخص وی احساس راحتی، امید، معنا، و آرامش درونی به ارمغان آورد و مطالب فوق نتیجه طبیعی این دیدگاه است.
در این راستا بیان می‌شود که بسیاری از مردم به معنویت از طریق مذهب دست می‌یابند، برخی از طریق موسیقی، هنر یا ارتباط با طبیعت. دیگران هم آن را در ارزش‌ها و اصول‌شان می‌یابند.
همانگونه که ملاحظه ‌می‌گردد آنچه به عنوان سلامت معنوی در منابع مختلف، مورد بررسی و بحث قرار می‌گیرد، مفاهیم مختلفی است که اجماع کلی بر آن وجود ندارد.
ب) ابزارهای اندازه گیری سلامت معنوی: ابزارهای گوناگونی به‌منظور سنجش سلامت معنوی طراحی شده‌اند اما به‌رغم وجود ابزارهای مختلف، اشکالات بسیاری در مورد پرسش‌نامه‌های تدوین شده مطرح می‌باشد. عدم اعتبار و پایایی برخی ابزارهای سنجش سلامت معنوی، معنویت یا مذهبی بودن، استفاده از نمونه‌های کوچک و غیر قابل تعمیم و عدم طراحی صحیح سوالات، بخشی از مشکلات ابزارهای موجود می‌باشند.
برخی سوالات یا عبارات مورد استفاده در ابزارها، بیش از آنکه ارزیابی کننده سلامت معنوی افراد باشند، سلامت روانی آنها را مورد بررسی قرار می‌دهند و یا موضوعی مشترک بین دو حیطه را مطرح می‌کنند اما نحوه طراحی سوال، انتساب مطلب را به یکی از دو حیطه، مشخص نمی‌کند.
مشکلات فوق باعث شده‌اند که برخی معتقد باشند هنوز هیچ یک از ابزارهای موجود، نتوانسته‌اند پاسخگوی پیچیدگی و عمق معنویت در هیچ زمینه‌ای (مراقبت سلامتی یا دیگر موارد) باشند.
ج) ابزارهای اندازه‌گیری مذهبی‌بودن از نظر اسلام: چنانچه پیش از این ذکر گردید نظر به قطبی‌بودن دیدگاه‌ها در مورد سلامت معنوی و سلامت مذهبی، در یک سوی طیف، برخی (و عموما پیروان مذاهب)، سلامت معنوی را معادل سلامت مذهبی و مذهبی بودن، دانسته و بدون اعتقاد به مذهب، معنویت و در‌نتیجه سلامت معنوی را فاقد معنا می‌دانند.
در این راستا، برخی پایگاه‌های اطلاعاتی گروه‌ها یا افراد «مسلمان»، سلامت معنوی را شامل شناخت خالق، دوست داشتن او و تلاش برای قرب به او می‌دانند. تلاش‌هایی نیز جهت تدوین و به کارگیری ابزارهایی برای اندازه‌گیری مذهبی‌بودن بر اساس اسلام صورت گرفته است که چندان موفق بنظر نمی‌رسند. عدم ارایه خصوصیات روان‌سنجی قابل ‌قبول در مورد ابزارهای تدوین شده، استفاده از ابزارهای تدوین شده بر اساس آیین مسیحیت در مورد مسلمانان بدون تغییر ابزار اصلی، گنجاندن سوالاتی که بیشتر ماهیت سیاسی دارند، عدم طراحی صحیح مطالعه، منطبق‌نبودن محتوای سوالات پرسشنامه با منابع متقن دینی و قابل استفاده نبودن ابزار تدوین شده جهت کلیه مسلمانان، بخشی از مشکلات ابزارهای مورد استفاده جهت اندازه‌گیری مذهبی‌بودن بر اساس اسلام می‌باشند.
د) ارتباط سلامت معنوی با دیگر ابعاد سلامت: پژوهش‌های بسیاری جهت بررسی ارتباط سلامت معنوی با دیگر ابعاد سلامت، انجام شده‌اند. مطالعاتی که اثرات عوامل مذهبی یا معنوی را بر سلامت بررسی کرده‌اند، اغلب از ابزارهای سنجش مذهبی بودن (شامل سوالاتی مانند تعداد دفعات حضور در مراسم مذهبی) استفاده کرده‌اند تا ابزارهای سنجش معنویت به طور کلی.
برخی پژوهش‌ها نشانگر آنند که اموری همچون باورهای مثبت (positive beliefs)، احساس راحتی و قدرت حاصل از مذهب، مراقبه و نیایش می‌توانند در سلامت و احساس خوب بودن سهیم باشند. ارتقاء سلامت معنوی ممکن است موجب معالجه یک بیماری نشود اما ممکن است به فرد کمک کند تا احساس بهتری داشته باشد، از برخی مشکلات بهداشتی جلوگیری کند و به فرد کمک کند که با بیماری یا مرگ انطباق یابد.
از سوی دیگر تعدادی از مطالعات جمعیت شناختی نیز نشان داده‌اند که مذهبی بودن و معنویت با پیامدهای منفی سلامت جسمی و سلامت روانی ارتباط دارند. همچون هر عاملی که بر سلامت اثر می‌گذارد (مانند انواع شیوه‌های زندگی)، مذهبی بودن و معنویت ممکن است به صورت معکوس بر فرد تاثیر بگذارد. برای مثال، برخی باورهای مذهبی ممکن است با تشویق فرد به اجتناب از درمان یا قطع درمان‌های رسمی، عدم جستجوی به موقع مراقبت پزشکی، اجتناب از اقدامات بهداشتی پیشگیرانه مؤثر (مانند ایمن‌‌سازی کودکان در برابر بیماری‌ها و مراقبت پیش از تولد) و سوء رفتار مذهبی (مانند اجازه سوء رفتار فیزیکی دادن در مورد بچه‌ها) بر سلامت فرد تاثیر منفی گذارد.ممکن است افراد برخی گروه‌های مذهبی به صورت غیر واقع بینانه، انتظارات بالایی از خود داشته باشند که منجر به انزوا، استرس و اضطراب شود، یا ممکن است خود را با آنان که معتقدات آنها را ندارند، بیگانه احساس کنند. سرانجام، به خوبی دانسته شده است که سیستم‌های اعتقادی غیر سالم (همچون برخی کیش‌ها (cults) و آیین‌های مذهبی) می‌توانند به صورت منفی بر سلامت اثر گذارند. در تفسیر برخی نتایج متناقض مطالعات انجام شده، باید این مساله را در نظر داشت که پژوهش‌های به عمل‌ آمده در واقع در مورد «مفاهیم مختلف»، در «جمعیت‌های مختلف از نظر باورها و عملکردها» با استفاده از «ابزارهای مختلف» انجام شده‌اند. ابزارهایی که گاه به واقع آنچه را که تدوینگران آنها مدعی آن بوده‌اند، نمی‌سنجیده است.
یافته‌های فوق بیانگر آنند که به‌رغم گستره عظیم پژوهش‌های انجام شده، مشکلات بسیاری همچون ابهام در تعریف سلامت معنوی، عدم توافق کلی بر مفاهیم اساسی مربوط به مساله، عدم تبیین مرزهای سلامت معنوی و معنویت، عدم دستیابی به ابزارهایی مناسب جهت سنجش سلامت معنوی (عدم طراحی صحیح سوالات، سنجش دیگر حیطه‌های سلامت، عدم اعتبار و پایایی برخی ابزارهای سنجش و...) و استفاده از نمونه‌های کوچک و غیرقابل تعمیم همچنان به چشم می‌خورند.
دکتر سپیده امیدواری
روانپزشک، عضو هیات علمی پژوهشکده علوم بهداشتی جهاد دانشگاهی
منبع : هفته نامه سپید


همچنین مشاهده کنید