یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

سایه تان از سرما کم نشود


در عبارت بالا معنی مجازی و استعاره ای سایه ، همان محبت و مرحمت و لطف و توجه مخصوصی است كه مقام بالاتر و موثرتر نسبت به كمتران و زیردستان مبذول می دارد .
آورده اند كه ...
دیوژن یا دیو جانس از فلاسفه مشهور یونان كه در قرن ششم قبل از میلاد مسیح می زیست و محل سكونتش در یكی از حومه های كورنت بوده است . دیوژن پیر و فلسفه كلبی بود و چون كلبی ها معتقد بودند كه غایت وجود در فضیلت و فضیلت در ترك تمتعات جسمانی و روحانی است .
به همین جهت دیوژن از دنیا و علائق دنیوی اعراض داشت و ثروت و رسوم و آداب اجتماعی را در آن جهت كه تماماً اعتباری است به یك سوی نهاده بود . گویند زمانی كه اسكندر مقدونی در كورنت بود شهرت وارستگی دیوژن را شنید و با شكوه و دبدبه سلطنتی به ملاقاتش رفت .
دیوژن كه در آن موقع دراز كشیده بود و در مقابل اشعه خورشید ، خود را گرم می كرد اعتنایی به اسكندر ننموده و از جایش تكان نخورد . اسكندر بر آشفت و گفت : مگر مرا شناختی كه احترام لازم را به جای نیاوردی ؟ دیوژن با خونسردی جواب داد : شناختم ولی از آنجا كه بنده ای از بندگان من هستی ، ادای احترام را ضروری ندانستم .
اسكندر توضیح بیشتری خواست . دیوژن گفت : تو بندهٔ حرص و آز و خشم و ثروت هستی در حالیكه من این خواهش نفس را مطیع خود ساختم .
اسكندر تصدیق كرد ! دیوژن گفت : بالاتر از مقام تو چیست ؟ اسكندر جواب داد : هیچ دیوژن گفت : من همان هیچ هستم و بنابراین از تو بالاترم و برترم . اسكندر سر به زیر افكند و پس از مدتی تفكر گفت : دیوژن ، از من چیزی بخواه و بدان كه هر چه بخواهی خواهم داد . آن فیلسوف وارسته از جهان و جهانیان به اسكندر كه در آن موقع بین او و آفتاب حائل شده بود گوشهٔ چشمی انداخت و گفت : سایه است را از سرم كم كنی ! این جمله بقدری در مغز و استخوان اسكندر اثر كرد كه بی اختیار فریاد زد : اگر ( اسكندر نبودم می خواستم دیوژن باشم ) .
منبع : شمیم


همچنین مشاهده کنید