یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

صفحات سیاه در کارنامه روسای جمهور امریکا


صفحات سیاه در کارنامه روسای جمهور امریکا
تاریخ روسای جمهور امریکا مملو از رسوایی های سیاسی است که برخی از آنها موجب سرنگونی شخص رئیس جمهور و دولتش شده است و آنچه از آن برجا مانده، دروغگویی های آنان است که به عنوان صفحات سیاسی در تاریخ ثبت شده است.
اما رسوایی ها به تنهایی افکار عمومی امریکا را تکان نمی دهد، بلکه پنهان کاری، دروغ و انکار آن است که موجب خشم شدید مردم می شود.
در این بین روابط نامشروع برخی از روسای جمهور امریکا نظیر کلینتون، جانسون، روزولت و فورد باعث نمایان شدن رسوایی های بیشتر آنها شده است.
اما علیرغم این رسوایی ها، وسایل ارتباط جمعی امریکا در این مورد به دلیل موقعیت پست ریاست جمهوری سکوت اختیار کرده بودند.
به هر حال، جایگاه ریاست جمهوری قابل احترام است، اما این وضعیت زمانی که بحث رقابت های انتخاباتی باشد، فرق می کند.
در دهه ۸۰ و در بحبوحه رقابت های انتخاباتی یکی از نامزدها، که «گری هارت» نام داشت، رقیب او با تاکید بر زندگی شخصی اش، به این موضوع دست یافت که وی با یک مانکن کفش در ارتباط است و این مطلب به صفحات روزنامه ها راه یافت، اما گری هارت این مطالب راتکذیب کرد و اعلام کرد که هیچ گونه ارتباطی با این موضوع ندارد.
اما رقبای او بیکار ننشسته و با جمع آوری تصاویر و مدارکی که روابط او را با مانکن مورد اشاره اثبات می کند، دروغگویی وی را به اثبات رساندند و دروغگویی او باعث شکست در انتخابات و رویگردانی افکار عمومی شد.
اما برای اثبات اینکه افکار عمومی آمریکا در مقابل دروغگویی بیشتر حساس است تا خود رسوایی های اخلاقی یک رئیس جمهور ذکر این مطلب خالی از لطف نیست که در سال ۱۸۸۴ «گروفر کلینفلند» نامزد پست ریاست جمهوری با «جیمز بلین» به رقابت انتخاباتی مشغول بود که ناگهان خبر اعلام روابط غیر اخلاقی وی با یک زن فاش شد.
این موضوع دستاویزی برای رقبای وی گردید و کلینفلند احساس کرد که در حال شکست خوردن است، بنابراین در یک گردهمایی عمومی، به این موضوع اعتراف کرد و پس از آن نیز به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد.
کلینفلند می توانست، موضوع را تکذیب کند تا انتخابات ریاست جمهوری برگزار شود، اما به این مسئله پی برد که رای دهندگان در مقابل دروغگویی حساس و عاقبت به آن پی خواهند برد که فردی را که انتخاب کرده اند به آنها دروغ گفته است و این باعث رهایی یا سقوط یک رئیس جمهور در انتخابات و افکار عمومی خواهد شد.
از مهمترین رسوایی های روسای جمهور امریکا که موجب شد او را به زیر بکشد، رسوایی «واترگیت» در سال ۱۹۷۲ بود که در دوران ریاست جمهوری نیکسون افکار عمومی به آن پی برد.
ماجرا از آنجا آغاز شد که ۵ نفر در لباس کارگران با نصب تجهیزات شنود در محل دفتر تبلیغاتی حزب دموکرات در ساختمان واترگیت در واشنگتن شناسایی و دستگیر شدند که در سال ۱۹۷۳ سه نفر از آنها آزاد شدند. اما ماجرا به همین جا ختم نشد بلکه روزنامه «واشنگتن پست» با چاپ سلسله گزارش هایی این نکته را روشن کرد که آنچه که این افراد انجام داده اند با موافقت مسئولان بلند پایه در دولت نیکسون انجام شده است و این مسئولان نیز اقدام به پنهان کردن این رسوایی کرده اند و این موضوع گریبان رئیس جمهور را گرفت.
در ادامه موضوع، مشخص شد که وی در سال ۱۹۷۱ در یک گفت و گوی تلفنی در دفتر کار خود به این موضوع پرداخته بود.
اما هنگامی که مجلس نمایندگان آمریکا از رئیس جمهور درخواست کرد که نوار مکالمات را به کمیته تحقیق در رسوایی واترگیت به کنگره بدهد، نیکسون از این کار خودداری کرد و این آغازی برای اتهاماتی شد که آخرین آنها، پنهانکاری وی در ماجرای واترگیت بود.
این موضوع در اذهان افکارعمومی این گونه جا افتاده بود که وی (نیکسون) می خواهد حقیقت را پنهان کند و تمایلی به بازگویی آن ندارد و بالاخره نیکسون در ردیف روسای جمهور دروغگوی آمریکا قرارگرفت و درسال۱۹۷۴ برای نجات خود از دادگاه مجبور به استعفا شد.
درحالی که قبل از این موضوع آمریکایی ها، معتقد بودند که نیکسون از بهترین روسای جمهور آمریکا در عرصه سیاست خارجی است، اما آنها را فریب داده است و همه این ابتکارات، تبدیل به این شد که هرجا نامی از نیکسون بود، آنها را به یاد رسوایی واترگیت می انداخت.
اما از جمله رسوایی هایی که افکارعمومی آمریکا را تکان داد و به نام «مونیکا گیت» ثبت شد، ماجرای روابط عاشقانه «بیل کلینتون» رئیس جمهور آمریکا با کارآموز کاخ سفید «مونیکا لوینسکی» بود.
این رسوایی، آینده کلینتون را به مخاطره انداخته بود و تلاش ها برای کشاندن وی به میز محاکمه آغازشد این موضوع نه به خاطر روابط، بلکه به خاطر دروغگویی و انکار ارتباط خود با مونیکا بود. کلینتون به همین اکتفا نکرده ، بلکه همانطور که همه می دانند از مونیکا خواسته بود که این ارتباط را حتی در صورت قسم خوردن منکر شود و این آغازی برای دروغگویی هایش شد. اما وقتی که تحقیقات از مونیکا آغازشد وی به شرح روابط خود با کلینتون پرداخت و «کنت استار» که مسئولیت بازپرسی را داشت و از جمهوریخواهان بود، شکوائیه ای برای اتهامات کلینتون در دادگاه تهیه کرد.
افکارعمومی نیز همگی براین موضوع متفق بودند که کلینتون به پای میز محاکمه کشیده خواهدشد. اما به سرعت ورق برگشت. ولی چه چیزی کلینتون را علی رغم دروغگویی و رسوایی های اخلاقی اش، توانست نجات دهد. اولین دلیل این بود که افکارعمومی به این موضوع پی برد که موضوع جمهوریخواهان درکنگره، که محاکمه وی را مورد تاکید قرارمی دادند، به دلیل رسوایی اخلاقی نیست بلکه آنها از خط مشی او متنفر بودند و با او اختلاف داشتند. دلیل دوم، وضعیت رو به بهبود اقتصاد در دوره کلینتون بود و دلیل رسوایی سوم این بود که محبوبیت کلینتون درنظرخواهی ها از گذشته بیشتر شده بود. درنتیجه این موضوع ها و بی اعتمادی آنها از محاکمه کنندگان باعث نجات وی شد.
به هرحال کلینتون از دروغگویی های قبلی خود عقب نشینی کرد و به طور مفصل در مورد واقعیت روابط خود سخن گفت. با وجود این، کلینتون در مسند قدرت باقی ماند و از مجازات رهایی یافت. اما صداقت او تا ابد زیرسؤال رفت و حتی بعضی معتقدند که رسوایی کلینتون بر رقابت انتخاباتی هیلاری نیز سایه انداخت و یکی از دلایل شکست او در انتخابات ریاست جمهوری اخیر آمریکا است.
اما در مورد جرج بوش، با وجود پایان دوران ریاست جمهوری اش هنوز صفت دروغگویی، او را همراهی می کند و همه دلایل، شواهد و مستندات آن را به اثبات رسانده است. همان دروغی که برای حمله نظامی به عراق و اساس قرار گرفت و اعلام شده بود که صدام دارای سلاح های کشتارجمعی و روابط با القاعده است.
اما با وجود این، دوره دوم ریاست جمهوری او ادامه یافت و کسی نیز جرئت نزدیک شدن به وی برای محاکمه اش را ندارد. علت آن نیز گسترش فضای رعب و وحشت از تروریسم در بین شهروندان آمریکایی است که هنوز هم در بین آنها وجود دارد و اینکه تنها او (بوش) می تواند بر ضد تروریسم بجنگد و از آنها حمایت کند.
همانطوری که کابوس تروریسم از سال ۲۰۰۱ وجود داشته است، دولت بوش هم این موضوع را دستاویز قرار داده که هر کس در جنگ بوش بر ضد تروریسم کارشکنی کند، امنیت ملی آمریکا و شهروندان آمریکایی را به مخاطره می اندازد. با این ترفند، بوش توانسته است رئیس جمهور باقی بماند ولی علی رغم دو دوره ریاست جمهوری، محبوبیت او در بین آمریکایی ها، با گذشت زمان در سراشیبی قرار گرفته است.
کاهش محبوبیت روز به روز بوش، به دلیل، جنگ بر ضد تروریسم، جنگ عراق و افغانستان، ادعای مالکیت سلاح های کشتار جمعی در عراق، به خطر افتادن امنیت شهروندان آمریکایی، موضوعی است که نظرسنجی های عمومی آن را به اثبات رسانده است.
بوش دوران دوم ریاست جمهوری خود را درحالی به پایان می رساند که شهروندان آمریکایی وی را یک رئیس جمهور دروغگو می شناسند. ولی تنگناهای درونی که آنها را در بر گرفته، باعث شد که در ابتدا مورد تأیید قرار گیرد و در پست خود باقی بماند.
اما دروغگویی، به عنوان موضوعی اساسی برای آمریکایی ها، قرار دارد، که باعث می شود، پایان دوران حکومت یک رئیس جمهور را رقم بزند.
نام رئیس جمهور حتی پس از دوران حکومتش اگر صادق و متعهد باشد در ذهن آنها به عنوان فرد مورد اعتماد باقی خواهد ماند و جایگاه ویژه ای در بین رؤسای جمهور آمریکا در تاریخ خواهد داشت. اما اگر دروغگو باشد، نام او در صفحات سیاه تاریخ تا ابد باقی می ماند.
منبع الاهرام
مترجم : محمد معرفی
منبع : روزنامه کیهان