شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


تهران، شهر بی‌شناسنامه


تهران، شهر بی‌شناسنامه
تهران، لندن نیست که هویت تاریخی خود را حفظ کرده باشد. تهران مثل هیچ شهر دیگری نیست. تهران ملغمه‌ای است از فراموشی، بی‌هویتی و تعارض.
در تهران به سختی می‌توان یادگار روزهای گذشته را یافت و غیر از خاطرات شفاهی که هنوز هم کم و بیش در ذهن تهرانی‌های قدیم وجود دارد به سختی می‌توان به جوانان نسل امروز یادآور شد که سیر شهرنشینی در تهران چطور بوده و این ابرپایتخت چه روزهای تاریخ‌ساز و خاطره‌انگیزی را پشت‌سر گذاشته است. حتی در تهران نمی‌توان به اندازه کافی گردشگر جذب کرد چراکه تاریخی قابل دفاع باقی نمانده که بتوان به آن افتخار کرد، تاریخی که شناسنامه شهر باشد.
عوامل مختلف در دهه‌های اخیر موجب شده بافت قدیمی و تاریخی تهران از بین برود و یا اینکه سودجویان آن را بافت فرسوده بنامند.
بافت مرکزی تهران یعنی خیابان‌های اطراف بازار به کلی تغییر کرده حتی بافت شمیرانات هم که قریه ییلاقی تهران بود از بین رفته است و دیگر از کوچه باغ‌های باصفای آن خبری نیست.
از آنجا که تهران، پایتخت ماند بیش از سایر شهرهای کشور از امکانات و توجه دولتمردان بهره‌مند شد تا جایی که نرخ بیکاری در بقیه نقاط کشور به‌حدی رسید که بیشتر جوانان این شهرها به امید زندگی بهتر به‌سوی تهران روانه شدند. گسترش جمعیت تهران در ۳۰ سال اخیر باعث وسعت بی‌حد و حصر این شهر از طرفین شد به‌گونه‌ای که بافت تاریخی خواه ناخواه در قسمت‌های جنوبی شهر قرار گرفت.
از طرفی هجوم مهاجرانی که برای یافتن شغل و دستیابی به درآمد کافی به تهران آمده بودند به سوی بازار تهران که مرکز اقتصادی کشور به‌شمار می‌رود و در قلب بافت تاریخی قرار دارد، نشانه رفت. نیاز به اشتغال و فضاهای محدود بازار تهران سبب شد آرام آرام محله‌های کناری بازار محل سکنی کارگران و همین‌طور فعالیت کارگاه‌های کوچک شود. از آنجایی هم که صاحبان اولیه اغلب خانه‌های تاریخی این محلات از دنیا رفته بودند و مایملک آنها در اختیار ورثه قرار گرفته بود، نوعی بی‌تفاوتی برای نگهداری از این خانه‌ها باعث شد تا سریع‌تر در ورطه فراموشی قرار گیرند و راحت‌تر محل استقرار کارگاه‌های کوچک و یا خانواده کارگران شوند.
تعداد اندک شماری از ساکنان ابتدایی این محلات که افراد ریشه‌دار و اصیلی بودند هم با مشاهده تغییر یکباره محل زندگی خود، تفاوت فرهنگی موجود بین آنها و خانواده‌های کارگران و نبود امنیت کافی به‌ویژه برای تردد در شب به این نتیجه رسیدند که باید خانه‌های خود را بفروشند و به سایر نقاط شهر نقل مکان کنند.
بدین ترتیب همه عوامل اجتماعی و فرهنگی در کنار ارزش مادی و تجاری محلات افراد بازار که حالا هریک به بورس خرید و فروش کالای ویژه‌ای تبدیل شده‌اند، دست‌به‌دست هم داد تا از بافت تاریخی تهران تقریبا چیزی باقی نماند. تک بناهایی هم که با وجود این همه ناملایمات باقی مانده هر روز در معرض خطر شکسته شدن عرصه و حریم، ریزش سقف و در نهایت تخریب قرار دارند.
مروری بر چند محله اصیل طهران قدیم برای کسانی که روزهای رونق و زندگی این محلات را دیده‌اند حکایت تلخی است. حتی کسانی هم که آن روزهای درخشان را ندیده‌اند و تنها توصیف آن را شنیده‌اند نمی‌توانند آن روزها را با وضعیت کنونی قیاس کنند. شاید اگر شهرک سینمایی نبود، هیچ‌کس نمی‌دانست تهران کمی قبل‌تر از الان چطور بوده است.
● عودلاجان، عروس نیمه‌جان
بهمن ماه ۱۳۸۴ هنگامی که شهردار تهران سرزده از منطقه ۱۲ و بافت سنتی عودلاجان دیدن کرد به ساکنان این محله قول داد تا شخصاً پیگیر برنامه‌های ساماندهی این منطقه باشد.
او با اطمینان گفت: به‌زودی منطقه ۱۲ تهران بهترین محل تفریح ساکنان تهران می‌شود. شهروندان تهرانی می‌توانند از چندماه آینده این منطقه مشکل‌دار کنونی را در چهره مرکز تاریخ و فرهنگ تهران مشاهده کنند.
اما این اتفاق نه‌تنها رخ نداد بلکه چند وقت بعد شهردار وقت منطقه ۱۲ که اکنون ریاست سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان تهران را به‌عهده گرفته است به صورت علنی در گفت‌وگو با میراث خبر اعلام کرد که تعاونی ناجا خانه‌های بافت تاریخی عودلاجان را خریداری کرد و قرار بود در ازای تسهیلاتی همچون تراکم در نقاط دیگری که مدنظر دارند این بافت را به شهرداری واگذار کند اما این کار عملی نشد و تقریبا خانه‌هایی که با قیمت بسیار نازل (حدود ۳۰۰ هزار تومان برای هر مترمربع) خریداری شده بود، تخریب شدند.
تخریب بخش اعظمی از بافت عودلاجان به سرعت صورت گرفت به طوری که در مدت چند ماه خانه‌ای باقی نماند. از چندین نمونه بی‌نظیر بافت عودلاجان می‌توان به خانه دشتی اشاره کرد که چندین مجموعه تلویزیونی در آن ساخته شده بود و معماری بسیار زیبایی داشت ولی در کوتاه‌ترین فرصت ممکن با خاک یکسان شد.
علی‌آقا یکی از کاسب‌های محله است. در بین مردم محله عودلاجان شایعات زیادی برای سرنوشت نامعلوم عودلاجان که روزگاری نه چندان دور قرار بود عروس تهران شود، وجود دارد. او می‌گوید: اغلب خانه‌های عودلاجان یهودی‌نشین بودند حتی در این محله بانک یهودی‌ها هم هنوز وجود دارد که در حال مرمت است اما این یهودی‌ها اغلب عودلاجان را ترک کرده بودند و خانه‌های آنان در اختیار مهاجران و حتی افراد ناباب و معتاد قرار گرفته بود و آنها هم که سندی نداشتند به‌راحتی خانه‌ها را واگذار کردند.
او ادامه می‌دهد: برای تخلیه خانه‌های عودلاجان نیروی انتظامی و شهرداری با هم همکاری می‌کردند چرا‌که در این محلات افراد شرور کم نبودند.
این مرد میانسال همچون سایر هم‌محلی‌های خود تصور می‌کند که چون عودلاجان به بازار تهران نزدیک است قرار است در این محله پاساژهای تجاری ساخته شود.
اما هنوز طرح تفصیلی تهران تهیه نشده و هنوز مشخص نیست که کاربری عودلاجان که از آن دیگر چیزی باقی نمانده، چه خواهد شد.
جالب آنجاست که بافت تاریخی عودلاجان فروردین سال گذشته با شماره ۱۵۳۸۱ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است. در این بافت ۱۶ هکتاری خانه بسیاری از مشاهیر ایران وجود داشته است.
● پامنار، مناره‌ای در نیمه خیابان
پامنار هم یکی از محله‌های قدیم طهران است. یکی از بهترین محله‌های زندگی که امروزه به بورس فروش فنس و ایرانیت و طلق تبدیل شده و آلودگی صوتی ناشی از این مغازه‌ها امان ساکنان را برای زندگی بریده است. هرچند کمتر خانواده اصیلی پیدا می‌شود که در این خانه‌‌ها ساکن باشند و اغلب خانه‌های این خیابان انبار و یا کارگاه شده است.
این روزها از گوشه و کنار خبر تعریض پامنار برای روان‌سازی ترافیک به گوش می‌آید هرچند این طرح شهرداری یک‌بار در سال ۱۳۸۴ با مخالفت سازمان میراث فرهنگی روبه‌رو شد چراکه حریم مسجد و مناره پامنار که در میانه خیابان قرار دارند، در خطر قرار می‌گیرد. این مسجد تاریخی برخلاف آنچه تصور می‌شود که همه بناهای تهران به دوران قاجار باز می‌گردد از دوره حکومت آل‌مظفر باقی مانده که در سال ۷۹۳ هجری قمری به دستور عماد‌الدین سلطان محمود ساخته شده است.
مناره این مسجد که کاشی‌کاری زیبایی دارد در سال ۱۳۳۴ به ثبت آثار ملی رسیده است. نیمی از این مناره در زمین است. در کنار این مسجد نیز خانه قاجاری وجود دارد که در حال حاضر محل زندگی کارگران است. همین‌طور یک مدرسه نیز در سال‌های اخیر در کنار این مسجد تاریخی ساخته شده است.
تجاری‌شدن بافت پامنار امکان استفاده از میراث فرهنگی موجود در آن به‌منظور جذب گردشگر را از بین برده است. در حقیقت هرچند که این محله دارای تک‌بناهای زیبایی است اما کمتر گردشگری خارجی و حتی ایرانی رضایت می‌دهد به محله‌ای برود که موتورسواران امنیت جانی و مالی آنها را تهدید می‌کنند و سر و صدا امنیت روانی آنها را.
همین‌طور می‌توان به حمام پامنار اشاره کرد که در سال ۱۲۶۶ خورشیدی به دستور امیرکبیر ساخته شد و یا خانه موتمن‌الاطبا که اولین خانه ۳ طبقه عصر خود در زمان ناصرالدین شاه بود و تا ۲ سال گذشته نواده او در آن خانه زندگی می‌کرد.
● محله سیروس ، در خطر حذف
بعد از عودلاجان شاید حالا نوبت سیروس است که با خاک یکسان شود. هرچند فریبرز دولت آبادی، معاون میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی از این خبر می‌دهد که محله سیروس دارای شهردار بافت تاریخی شده است اما سیدمهدی ناظم رضوی، رئیس سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی از سرنوشتی مشابه عودلاجان برای سیروس می‌گوید.
ناظم رضوی معتقد است بافت مسکونی محله سیروس یک بافت فرسوده و غیرقابل زندگی است.
او از فعالیت مطالعاتی یکی از شرکت‌های اقماری وزارت مسکن و شهرسازی به نام شرکت عمران و مسکن‌سازان ایران خبر می‌دهد که قرار است با بودجه‌ای معادل ۳ میلیارد تومان خانه‌های این محله را خریداری و بافت فرسوده را تخریب کند.
طرح نوسازی محله سیروس در سال ۱۳۸۲ به تصویب کمیسیون ماده ۵ شهر تهران رسید. از همان سال‌ها بحث بر سر امنیت محله سیروس بود که در زمان زلزله و یا آتش‌سوزی به‌دلیل کوچه‌های باریک امکان کمک‌رسانی به مردم محل وجود ندارد اما برای هر مساله سخت نباید صورت مساله را پاک کرد بلکه باید راه‌حلی منطقی برای آن یافت.
سیروس شاید دست‌نخورده‌ترین بافت تاریخی تهران بود چراکه فاصله آن با بازار تهران دورتر از عودلاجان، پامنار، ناصرخسرو و... است اما با طرحی که در حال اجراست از این محله قدیمی نیز چیزی باقی نمی‌ماند.
بنا به تخمین مسوولان شهری ۲هزار هکتار بافت فرسوده در تهران وجود دارد که اغلب آنها در مناطق ۱۱ و ۱۲ شهری هستند. سوال اینجاست که آیا می‌توان مفهوم تاریخی را با فرسوده ادغام کرد؟
مرجان حاجی رحیمی
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید