دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

امام‌ زمان‌ (عج‌)


امام‌ زمان‌ (عج‌)
● ولادت‌ منجی‌
جهان‌ به‌ نجات‌ بخشی‌ وعده‌ داده‌ شده‌ است‌كه‌ او خواهد آمد و عالم‌ را از ظلم‌ و بیداد رهایی‌خواهد بخشید این‌ انتظار امیدآفرین‌ وعده‌ تمام‌ادیان‌ الهی‌ و مكاتب‌ فكری‌ و عقیدتی‌ بشر است. ‌گرچه‌ در مصداق‌ و مورد آن‌ اختلاف‌ است‌ حال‌كه‌ بنا به‌ عقیده‌ مسلمانان‌، منجی‌ بشریت‌ را از نسل‌پیامبر اسلام‌ (ص‌) از ابراهیم‌ نبی‌(ع‌) دانستیم‌ به‌شناسائی‌ والدین‌ و خانواده‌ شخصی‌ اومی‌پردازیم‌ كه‌ او از چه‌ پدر و مادری‌ متولد شده‌است‌ و زادگاه‌ اصلی‌ او كجا بوده‌ و زندگی‌خردسالی‌ و نوجوانی‌ خود را چگونه‌ به‌ سر كرده‌است‌.
● پدر امام‌ زمان‌ (عج‌)
در سال‌ ۲۳۲ هجری‌ قمری‌ در شهر مدینه‌ ازخانواده‌ اهل‌ بیت‌ (ع‌) و نسل‌ پیامبر اسلام‌ (ص‌)فرزندی‌ متولد شد كه‌ او را حسن‌ (ع‌) نامیدند.پدرش‌ امام‌ علی‌ نقی‌ ملقب‌ به‌ هادی‌ (ع‌) ودهمین‌ امام‌ شیعیان‌ هنگام‌ ولادت‌ فرزندش‌ ۱۶الی‌ ۱۷ سال‌ داشت‌ و مادرش‌ «سلیل‌» از زنان‌پاكدامن‌ و پارسا بود كه‌ او را «جده‌» نیزمی‌نامیدند. مدینه‌ شهر جد اعلای‌ سادات‌ یعنی‌حضرت‌ پیامبر اسلام‌ (ص‌) است‌ و به‌ همین‌ جهت‌تمام‌ خاندان‌ اهل‌ بیت‌ (ع‌) دلبستگی‌ فراوانی‌ به‌آن‌ شهر و محله‌ بنی‌هاشم‌ داشتند اما ظلم‌ حاكمان‌ستمگر اموی‌ و عباسی‌ آنان‌ را به‌ شهرهای‌ دیگری‌می‌كشاند به‌ همین‌ جهت‌ متوكل‌ عباسی‌ امام‌هادی‌ را واداشت‌ تا در سن‌ قریب‌ به‌ بیست‌ و دوسالگی‌ همراه‌ با پسر پنج‌ ساله‌اش‌ به‌ سامرا در محله‌عسگر اقامت‌ گزیند تا بهتر تحت‌ كنترل‌ و سیطره‌حكومت‌ فاسد عباسی‌ باشد بنابراین‌ امام‌ هادی‌(ع‌) همراه‌ با پسرش‌ حسن‌ (ع‌) در سال‌ ۲۳۵هجری‌ قمری‌ از مدینه‌ خارج‌ و به‌ سوی‌ عراق‌ به‌قصد شهر سامرا حركت‌ كرد.
امام‌ حسن‌ (ع‌) با این‌ سفر به‌ عراق‌ و اقامت‌ درمحله‌ عسگر كه‌ منطقه‌ای‌ نظامی‌ اطراف‌ بغداد،پایتخت‌ عباسیان‌ بود به‌ امام‌ حسن‌ عسگری‌ (ع‌)معروف‌ شد. امام‌ حسن‌ عسگری‌ (ع‌) چهار برادر ویك‌ خواهر داشت‌ كه‌ یكی‌ از برادران‌ او را«جعفر» می‌نامیدند و چون‌ به‌ دروغ‌ ادعای‌امامت‌ می‌كرد معروف‌ به‌ جعفر كذاب‌ شد. امام‌حسن‌ عسگری‌ به‌ دستور معتمد عباسی‌ در ۸ربیع‌الاول‌ سال‌ ۲۶۰ هجری‌ قمری‌ در شهرسامرا عراق‌ به‌ شهادت‌ رسید و مدفن‌ مطهرشان‌ درهمان‌ شهر است‌.
● اصل‌ نسب‌ مادر امام‌ زمان‌ (عج‌)
او دختری‌ از اروپا است‌ «ملیكه‌» دختر یشوعا،فرزند قیصر روم‌ كه‌ در جنگ‌ با حكومت‌ معتمدعباسی‌ بود. مادرش‌ از فرزندان‌ «شمعون‌» پسر«حمون‌» فرزند «صفا»، وصی‌ حضرت‌ عیسی‌ (ع‌)است‌.
حكومت‌ عباسیان‌ علاوه‌ بر ظلم‌ و تعدی‌ به‌شهروندان‌ خود همواره‌ جنگهایی‌ را بر مردم‌تحمیل‌ می‌كردند تا پایه‌های‌ حكومت‌ خود را باتجهیز نظامیان‌ مستقر و ثابت‌ دارند و از این‌ طریق‌خود را به‌عنوان‌ خلیفه‌ مسلمین‌ مصون‌ بدارند وهرگونه‌ جنایت‌ و فسادی‌ را با پوشش‌ دین‌ انجام‌دهند جنگهای‌ بیشمار عباسیان‌ با حكومت‌ روم‌سالهای‌ امامت‌ امامان‌ اهل‌ بیت‌ (ع‌) به‌ویژه‌ اززمان‌ امام‌ كاظم‌ (ع‌) به‌ بعد تا پایان‌ حكومت‌عباسیان‌ ادامه‌ داشت‌ اسیر شدن‌ مسلمانان‌ و به‌اسارت‌ گرفتن‌ رومیان‌ و مبادله‌ اسرای‌ و كشتن‌ وكشته‌ شدن‌ به‌ بهانه‌ دین‌ جزئی‌ از فرهنگ‌ سیاسی‌آن‌ سالها بوده‌ است‌. «بشر بی‌ سلیمان‌» كه‌ ازفرزندان‌ «ابوایوب‌ انصاری‌» صحابه‌ پیامبر (ص‌)بود در شهر سامرا در همسایگی‌ امام‌ علی‌ نقی‌(هادی‌)(ع‌) زندگی‌ می‌كرد وی‌ از یاران‌ امام‌هادی‌ و امام‌ حسن‌ عسگری‌ (ع‌) بود. «ابن‌ بابویه‌»و «شیخ‌ طوسی‌» (ره‌) به‌ سندهای‌ معتبر از ایشان‌نقل‌ كرده‌اند كه‌ روزی‌ «كافور» خدمتكار منزل‌امام‌ هادی‌ (ع‌) پدر اما حسن‌ عسگری‌ به‌ نزد من‌آمد و دعوت‌ امام‌ (ع‌) را ابلاغ‌ كرد من‌ به‌ خدمت‌امام‌ هادی‌ (ع‌) رسیدم‌ پس‌ از تحیت‌ و سلام‌، امام‌فرمود «بشر، تو از فرزندان‌ انصاری‌ هستی‌ محبت‌و ولایت‌ ما اهل‌بیت‌ همیشه‌ در خانواده‌ شما اززمان‌ پیامبر اسلام‌ (ص‌) تاكنون‌ پیوسته‌ بوده‌ است‌و بدین‌ جهت‌ خانواده‌ شما همواره‌ مورد اعتماد وخاندان‌ اهل‌ بیت‌ (ع‌) است‌ من‌ شما را برای‌ امرمهمی‌ به‌ ماموریت‌ می‌فرستم‌، بشر بی‌ سلیمان‌ دراین‌ فكر بود كه‌ امام‌ هادی‌ (ع‌) چه‌ فرمانی‌ به‌ایشان‌ می‌دهند كه‌ ناگهان‌ امام‌ فرمود در جنگ‌بین‌ عباسیان‌ و رومیان‌ دختری‌ رومی‌ به‌ اسارت‌ارتش‌ عباسیان‌ در می‌آید و او را به‌عنوان‌ كنیز به‌بازار برده‌ فروشان‌ می‌آورند من‌ نامه‌ای‌ نوشته‌ وبودجه‌ آنرا تامین‌ می‌كنم‌ و تو باید به‌ نقشه‌ و نشانی‌كه‌ من‌ می‌دهم‌ عمل‌ كنی‌ و این‌ راز بزرگی‌ است‌ كه‌با هیچكس‌ نباید سخن‌ بگویی‌. در همین‌ حال‌ امام‌(ع‌) با دست‌ خط زیبا و مباركشان‌ به‌ زبان‌ لاتین‌رومیان‌ نامه‌ای‌ نوشتند و مهر شریف‌ خود بر آن‌زدنند و كیسه‌ زری‌ كه‌ معادل‌ دویست‌ اشرفی‌ بودبه‌ من‌ دادند و سپس‌ فرمودند، بشر به‌ سمت‌ بغدادحركت‌ كن‌ و در چاشت‌ فلان‌ روز كشتی‌ حاملان‌اسیر از طریق‌ دجله‌ به‌ پل‌ بغداد می‌رسد در جمع‌اسیران‌ شماری‌ از زنان‌ رومی‌ هستند كه‌ شخصی‌ به‌نام‌ «عمروبی‌ یزید» برده‌ فروش‌، آن‌ بردگان‌ را به‌امرای‌ عباسی‌ و ثروتمدان‌ و جوانان‌ عرب‌می‌فروشد تو از دور مواظب‌ باش‌ دختر خانمی‌ كه‌این‌ ویژگیها را دارد و این‌ لباس‌ها را پوشیده‌ است‌و از خرید مشتریان‌ طفره‌ می‌رود و با زبان‌ رومی‌سخن‌ می‌گوید كه‌ آبروی‌ مرا نریزید و هر كسی‌رغبت‌ و میل‌ دارد كه‌ او را بخرد او امتناع‌ می‌كند وبه‌ كسی‌ كه‌ مایل‌ است‌ سیصداشرفی‌ طلا بابت‌ اوپول‌ دهد می‌گوید: «اگر به‌ شان‌ و مرتبه‌ حضرت‌سلیمان‌ ظاهر شوی‌ و پادشاهی‌ او را بیابی‌ به‌ تومیل‌ و رغبتی‌ نخواهم‌ داشت‌ پس‌ مال‌ خود راضایع‌ مكن‌ و مرا به‌ حال‌ خودم‌ واگذار.» بشربن‌سلیمان‌ با این‌ نشانیها و امانت‌ امام‌ به‌ بغدادنزدیك‌پل‌ كه‌ كشتی‌ پهلو گرفت‌ رسید.
منبع : خانواده سبز