چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا


زن، عقل: مشورت


زن، عقل: مشورت
بالاترین انگیزه و مهمترین اندیشه در قیام انبیای عظام و اوصیای كرام، توسعه حق محوری و عدالت گستری در میان جوامع بشری بوده است. لذا خدای منان كه "علم القرآن" را در سوره رحمن "برخلق الانسان" تقدم بخشید و كتابش را "بینه" و "برهان" معرفی نمود و در تمیز حق و باطل آن را "فرقان" و در ظلمات فتن آن را"نور" و"تبیان" نامید، در تعریف مقصد انبیا و رسل، تعبیر رسای "لقد بعثنا فی كل امهٔ رسولاً ان اعبدوالله و اجتنبوا الطاغوت" (نحل /۱۶) را فرمود و تلاش مستمر آنان را برای تحقق "لیقوم الناس بالقسط" (حدید /۲۵) ستود. سلاح كار آمد پیامبرانش را "ادع الی سبیل ربك بالحكمهٔ و الموعظهٔ الحسنهٔ" (نحل /۱۲۵) قلمداد نمود و "جادلهم بالتی هی احسن" (همان) را بهترین شیوه دعوت در "احسن‏الحدیث" بیان فرمود: تا انسانها در پهنه پهناور زمین به حق باوری و عدالت گستری خوگیرند و از كتمان و التباس، تعدی و انحراف، تعصب و التقاط بپرهیزند.
ارمغان (حیات طیبه) را از ره آورد ایمان و عمل صالح، برای خود و دیگران برگزینند و زن و مرد جوامع، روی زیبای سعادت را به مثابه زلالی آب و شفافی رنگ آسمان و طراوت و سبزی گیاهان ببینند.
اما به رغم همه اینها عرصه تاریخ به سبب اغراض فرصت طلبان، امراض سلطه گرایان، امیال هواپرستان، از سوئی پذیرش ساده لوحان، انقیاد جاهلان، افراط و تفریط غافلان و تنگ نظری جامدان، پیوسته جولانگاه ظلم و تعدی گردیده و تحمیل باورهای غیر منطقی و ترغیب به سوی بیعدالتی همواره در آن ترویج یافته است.
در این میان جماعتی كه پیوسته قربانی تمامی تطمیعها و تحریفها قرار گرفته‏اند، جامعه زنان بوده‏اند. گاه جاهلیت اولی جسدش را به سینه خاك سپرده و گاه جاهلیت اخری زندگیش را تباه ساخته است. عده‏ای در مبارزه با دین اندیشه وتوانش را ربوده و گروهی به اعیه دینداری او را محروم و محكوم نموده‏اند، و بالاخره واقعیات حیات را از او دریغ و "حمیتهای جاهلی" را پیوسته بر او تحمیل كرده‏اند.
رسوبات اندیشه‏های ویرانگر (لایزال) فرانگری مردان و فروپذیری زنان را، نقصان عقل، دون نگری، جنس دومی، ابزاری شدن و دستاویز بودن را به شكلهای مختلف به او باورانده است. و از رهگذر این القاآت، سوداگران، زورمداران و شهوت پرستان سودها و بهره فراوان جسته‏اند.
به هر صورت سرنوشت زنان غالباً در تاریخ بشریت قصه‏ای پر غصه داشته و زندگی مام و ریشه پیكره تنومند بشری پیوسته در استضعاف سپری گشته است.
رهبر فرزانه انقلاب در این زمینه می‏فرمایند: (بشریت همواره درباره مساله زن و مرد كج فكر كرده است و می‏خواهد در مقابل این بایستد. شما از تبلیغات انبیا كه بگذرید، در همه برداشتها و تحلیلها و تفكرات بشری جایگاه غلطی است.... حتی در تمدنهای بلند پایه... امروز هم كه دنیای غرب می‏خواهد آن عقب افتادگی بسیار ملامت‏انگیز خود را در مساله زن جبران كند، طور دیگری جبران می‏كند. تصور من این است كه آنها جانب مفاهیم انسانی زن را تحت الشعاع مسائل تبلیغاتی و سیاسی و اقتصادی قرار می‏دهند.)
آری كار به جایی رسید كه اندیشه مرد محوری و زن كهتری بدون در نظر داشتن هیچ پایگاه ارزشی و تناسب منشی، تقوی گزینی و جهل گریزی به صورت یك قاعده مطلق و فراگیر، ابتدا به دین وسپس به قامت رسید. پرچمدار قسط و عدالت و اندیشه بی بدیل عمود دین و بهترین اولاد آدم در روی زمین یعنی امیرالمومنین (ص) منسوب گردید. لذا دغدغه نگارنده در این تحقق ارزیابی ابعاد مختلف خطبه ۸۰ از نهج البلاغه است. كه در باب نقصان عقول و ایمان و نیز پرهیز از زنان حتی از خیار و بهترین آنان است.
الف) عده‏ای از نویسندگان و تحلیل گران خطبه را از جهت زمان ناظر بر آن، ارزیابی نموده‏اند به ویژه آنكه گفته‏اند این خطبه بعد از فراغ جنگ جمل موضع حضرت در مقابل حوادثی است كه از دخالت عایشه و عدم توجه او به متن صریح قرآن "قرن قی بیوتكن" به وقوع پیوست. لذا حضرت به واسطه مصالحی نمی‏خواستند كه مستقیماً با او در این زمینه مقابله كنند. بنابراین در بیداری توده مردم خطبه را به گونه ای فراتر از مصداق بیان داشتند لیكن در واقع قضیه از مصادیق قضایای خارجیه بوده نه حقیقیه تا به صورت قاعده‏ای فراگیر ارائه شود.
ب) عده‏ای هم نسبت به سند و ارسال آن خدشه وارد ساخته‏اند و حدیث رااز طریق مرحوم كلینی (ره) مرفوعه شمرده‏اند و گفته‏اند سید رضی (ره) روایت رامرسل نقل كرده و بسیاری از علما از آن جمله شهید ثانی در كتاب درایهٔ الحدیث فرمود "المراسیل لیس بحجهٔ مطلقا" البته امامیه مرسلات اصحاب اجماع مانند ابن ابی عمیر را حجت دانسته‏اند.
ج) از معاصرین، علامه جعفری احتمال مخدوش بودن سند را یك احتمال منطقی می‏داند. ایشان معتقد است اگر خطبه‏ای با جمله‏ای مخالف صریح حسن و عقل سلیم بود در تعادل و تراجیح از تأخر برخوردار است. استاد مطهری درباره خطبات نهج البلاغه درباره زنان می‏گوید... "به هر حال به غرض اعتبار و صحت سند، همانطور كه گفتم ظاهر این جمله‏ها "معرض عنه" اصحاب است یعنی اصل روایت طرد نشده ولی دلالت ظاهرش طرد شده است" یعنی هیچ فقیهی در احكام شرعی بدان استناد نجسته است.
لیكن اینجانب بررسی این گونه مطالب را از ابعاد دیگری مورد تحلیل و تحقیق قرار داده‏ام و نكات محوری در نوشتار، شاكله دیگری دارد كه عمده‏ترین آنها به قرار ذیل است:
▪ نكته اول:
شیوه‏های استنباط، نفی و اثبات حكم در مكتب تشیع و اندیشه راستین علوی و نیز ارائه بعضی از آن شیوه هااز سوی امیرالمومنان علی (ع) و سایر ائمه (ع) كه نمونه‏های نظری و عملی فراوانی از آن فراروی محقق و مستنبط موجود است و ویژگیهای آن بعضاً به قرار ذیل است:
ـ برخورداری از مبانی علمی و نهی از فتوی و حكم بدون مبنا یا مخالف با حكم خدا كه"و من لم یحكم بما انزل الله فاولئك هم الفاسقون" (مائده /۴۷) چنانچه خود امیرمومنان (ع) در ابزار حكمی از احكام الهی وقتی مطلع می‏شوند كه دو قاضی دو نوع حكم رای داده‏اند؟ آیا خدا آنان را از این عمل باز داشته ولی آنان به مخالفت برخاسته‏اند؟!! آیا آنان شریكان خدا در جعلند تا هر چه می‏خواهند به نام حكم دینی بگویند و خداوند به گفته آنان رضایت دهد. آیا پیامبر (ع) در ابلاغ كوتاهی كرده و حال آنكه خداوند می‏فرماید: "ما فرطنا فی الكتاب من شی‏ء" (انعام /۳۸) و (فیه تبیان لكل شی) (نحل /۸۹) و این آیات قرآن است كه بعضی بعض دیگر را تصدیق و تكمیل می‏نماید و در آن اختلافی نیست) (نهج البلاغه ۱۸) ایشان كراراً با شیوه جمع بین ادله از طریق آیات و ارائه حكم به آیات در قضاوتها نظر داده‏اند. بنابراین بررسی مطالب و كلمات منسوب بدون ارائه به جامعیت آیات قرآنی، تفكیك كالبد از روح است حال با توجه به این نكته كه نهج البلاغه كه عدل قرآن است و یا امیرمنان كه قرآن ناطق است آیا باارائه حكم جدای از شیوه قرآن و عترت عمل می‏كنند؟!!
آیا كسی كه در سیره خویش نام دختر خودرا(زینب) می‏گذارد و وی ملقب به "عقیله بنی هاشم" می‏شود یا درباره همسرش فاطمه (س) كلمات عظیمی را بكار می‏برد حتی درباره فضه خادمه كلامی را می‏گوید كه پیامبر راجع به سلمان فرموده نظریه نقصان عقل را به صورت كبرای كلی و یك قضیه حقیقیه ارائه می‏دهد ؟
ـ دومین ویژگی اجتهاد شیعی، دوری از سطحی نگری و متن گرایی صرف است. امام صادق (ع) می‏فرماید "اگر درباره یك حدیث به درایت و تعمق بپردازی بهتر است از هزار حدیث كه فقط نقل كنی، هیچ یك از شما به فقاهت نمی‏رسدمگررموزكلام‏مارابفهمدزیرایك كلمه‏ازمعارف‏ما قابلیت‏داردكه‏بر ۷۰ معناحمل شود."(بحار انوار / ج ۱۸۲/۲)
ـ رد متشابهات بر محكمات
ـ توجه به جایگاه حكم و شان نزول كلام
ـ توجه به عقلانیت و اصالت عقل در استنباط حكم و ممانعت از اجتهاد ناصواب و مبتنی بر رای
ـ حل تعارضات ادله از طریق صحیح در استنباط .
▪ نكته دوم:
دسته بندی آیات قرآنی در تعریف هویت انسان فارغ از جنسیت و بحث از الگو سازی قرآنی و نمونه‏هایی از الگوی زن در قرآن كریم و ارزیابی بعضی از چهره‏های آن.
▪ نكته سوم:
ارزیابی مقهوم عقل و جایگاه آن در اندیشه فلسفی، روایی، فقهی و نیز تعریف عقل در كلام امام علی (ع) ونقش جنسیت در بهره مندی از عقل.
▪ نكته چهارم:
بررسی علل و عوامل نقصان و استكمال عقل در كلام مولی (ع) و جایگاه وراثت، تربیت، عوامل اكتسابی، اجتماعی و فرهنگی در آن بخش عمده‏ای از مقاله كه بر این مطالب اختصاص یافته است.
▪ نكته پنجم:
تقاوت میان عقل و تعقل كه در آیات قرآن كریم موارد موأخذه انسانها براین اساس است. انسانها از قوه عاقله بهره برداری نمی‏كنند نه آنكه عقل ندارند. لذا می‏فرماید "لهم قلوب لا یفقهون بها" (اعراف /۱۷۹) یا درباره اهل جهنم می‏فرماید: "لو كنا نسمع او نعقل ما كنا فی اصحاب السعیر" (ملك /۱۰) پس تفاوت است میان عقل و بهره مندی انسانها كه عقل كه از موهبات پروردگار نسبت به تمامی بندگان است كه در خلقت و موهبت پروردگار نقصان وجود ندارد و تبعیض و تفاوت نیست. بلكه اصل مسوولیت پذیری و مكلف سازی بندگان، بهره مندی لازم از شرایط عامه تكلیف را اقتضاء می كند و الا این امر با حكمت الهیه و عدالت ربوبیه او منافات و تناقض دارد. و با "اسبغ علیه نعمه ظاهره و باطنه" (لقمان /۱۹) سازگاری ندارد. بنابراین اگر ما زمینه عدم پرورش لازم را برای ابعاد رشد زن از جمله رشد عقلانی او فراهم نكردیم و در شیوه‏های تربیتی و بهره مندی از علم و تجارب او را محروم ساختیم قطعاً او از كار آمدی لازم برخوردار نخواهد بود چون طبق بیان مولی علی (ع) (العقل غریزهٔ تزید بالعلم و التجارب) (غرر الحكم) یا فرمود "العقل حفظ التجارب (نهج البلاغه ك ۹۵/۳۱)
و اگر نمونه‏های قرآنی زن در عقلانیت چون چهره "آسیه، خدیجه، بلقیس" مورد توجه قرار نگرفت و خانواده در مورد دختر دچار تبعیض و تناقض شد و فرهنگ "اذا بشر احدهم بالانثی ظل وجهه مسوداً..." (نحل /۵۸) و در عرصه زندگی خانواده حاكم گردید و در زندگی اجتماعی هم برای او حسابی باز نشد و سرمایه گذاری لازم انجام نگرفت، قطعاً زنان كم كم از جایگاه محوری خود خارج و نقش ابزاری پیدا خواهند كرد.
اگر ما جایگاه واقعی زن را كه در اندیشه تابناك قرآن وعترت مطرح است در فرهنگ اجتماعی و خانواده نهادینه ساختیم و او را از ابزاری بودن و فرونگری بازداشتیم "و انتم االاعلون ان كنتم مومنین" و الگوهایی چون فاطمه و خدیجه و زینب (س) و... را فرهنگ سازی كردیم باز هم در میان دینداران تئوری "نقصان عقل" جایی خواهد داشت ؟
در اینجا با عبارتی از استاد مطهری این بخش را خاتمه می‏دهم... (پس از مطالعه كردن در همین(موضوع زن) وقتی كه بینی و بین الله قرآن رامطالعه كردند و تا حدودی كه برایم مقدور بود در همین زمینه رسیدگی كردم ، دیدم سطح قرآن خیلی سطح عالی عجیبی است. وقتی من همان را مقایسه كردم با روایاتی كه در این زمینه است چون روایات بالاخره دست بشر رسیده، قرآن متواتر است یعنی كلام خداست كه عین همان كلام به ما رسیده و دست نخورده است ولی روایت را راویان نقل كرده‏اند، احتمال اینكه یك كلمه زیادتر یا كمتر یا همه آن را به كلی جعل كرده باشند هست. دیدم منطق روایت اسلامی در باب حقوق زن هرگز به سطح قرآن نمی‏رسد. و وقتی به فقه اسلامی مراجعه كردم دیدم چون سلیقه‏های شخصی فقها هم كه متاثر از محیط و زندگیشان بوده خواه و ناخواه در آراء شان تاثیر گذاشته یك درجه پایین‏تر از اخبار و روایات است. بعد وارد عرف مسلمین كه شدیم، دیدیم حتی یك درجه از فقه اسلامی پایین‏تر است... (ختم نبوت مطهری /۲۲۳) بخش دیگراین تحقیق درباره زن و مشورت است كه در صورت توسعه وقت می‏توان بدان پرداخت والا در فرصتهای دیگر.
● نتیجه‏گیری:
بنا به نظر بسیاری از اندیشمندان و عالمان چون آیت الله جوادی عاملی مسائل مربوط به زنان در اندیشه دینی لازم است یك بار به صورت كامل مورد ارزیابی مجدد قرار گیرد تا امروز رسالت معرفی جایگاه زن در اندیشه دینی در تعامل و تقابل فرهنگ‏ها آن گونه كه هست ارائه گردد و بشریت فرو رفته در ابهام ، انحراف ، افراط و تفریط در این مسئله به نقاط روشن‏تر و دقیق‏تر وعقلانی و انسانی‏تری دست یابد.
دكتر عزت السادات میرخانی
منبع : نشریه سبا