دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

ویژگی‌های‌ شخصیت‌ امام‌ حسین‌(ع)


آیا تاکنون‌ انسانی‌ را دیده‌اید که‌ با نام‌ خدا قیام‌ کند و به‌ حرکت‌ در آید، بمیرد، دیدیدچگونه‌ مقصد خود را که‌ هدف‌ خویش‌ را نام‌ او، بر گزیند؟
مقصد او تا آن‌جا فرازست‌ که‌ همه‌ چیز زندگی‌ را فرود می‌بیند و هدف‌ چنان‌ برتر،جز ملکوت‌ اعلی‌ را مد نظر ندارد، گهواره‌اش‌ آسمان‌ های‌ برین‌ است‌ و جای‌ هیچ‌ شگفتی‌نیست‌ که‌ به‌ سویش‌ پرکشد. خواستار پیوستن‌ بدان‌ سامان‌ بود، زیرا عشق‌ بازگشت‌ به‌اصل‌ خویش‌ و بازجستن‌ روزگار وصل‌ خویش‌ در وجودش‌ است‌.
هر کسی‌ کو دور ماند از اصل‌خویش‌ باز جوید روزگار وصل‌ خویش‌
راه‌ خود را از میان‌ سنگ‌ ها و خارها به‌ پیش‌ می‌گیرد، خشنود و خوشدل‌ پیش‌می‌رود و با آرامش‌ و اطمینان‌ دراین‌ ره‌ گام‌ بر می‌دارد. با آرمان‌ برین‌ خود رازها بیان‌می‌دارد. آیا فراسوی‌ الله خواستی‌ و جز به‌ سوی‌ الله بازگشتی‌، و پس‌ از الله و برتر از اوحقیقتی‌ هم‌ هست‌؟
اگر ما حسین‌ را برفراز همهٔ‌ بزرگان‌ جای‌ دهیم‌، نه‌ تنها بزرگی‌ را در وجود او بیشتربه‌ شمار آورده‌ایم‌، بلکه‌ بزرگی‌ را بر چکاد عظمت‌، مشاهده‌ کرده‌ایم‌ که‌ در برابرش‌ بزرگان‌کوچک‌ ند، و شخصیتی‌ را نشان‌ داده‌ایم‌ که‌ از همهٔ‌ شخصیت‌ها برتر است‌، و ابر مردی‌ست‌در میان‌ همهٔ‌ مردان‌.
شخصی‌ که‌ چون‌ از هر سوی‌ کوه‌ وجودش‌ فراز شوی‌ به‌ ستیغ‌ بزرگی‌ رسی‌، تا آن‌ جاکه‌ او را مرکز برخورد بزرگواری‌ها با یکدیگر و مجمع‌ یکتایی‌ ها می‌یابی‌. زیرا بی‌گمان‌ هرکس‌ در سرچشمه‌ عظمت‌ پیامبر(ص) و مردانگی‌ علی‌ و فضیلت‌ فاطمه‌ فراجوشید، نمونهٔ‌بی‌ همتای‌ عظمت‌ انسان‌ خواهد شد و از آیات‌ و بینات‌ به‌ شمار خواهد رفت‌. یاداو، یاد یک‌شخص‌ نیست‌. یاد انسانیت‌ جاویدان‌ است‌ و تاریخ‌ او، سرگذشت‌ یک‌ قهرمان‌ نیست‌،تاریخ‌ یک‌ قهرمانی‌ بی‌ همتا است‌. پس‌ حسین‌(ع) یک‌ شخص‌ است‌ اما آیت‌ اشخاص‌،یک‌ بزرگ‌ است‌ اما حقیقت‌ بزرگی‌.
بنابراین‌ شایسته‌ آن‌ است‌ که‌ همچون‌ سرچشمه‌ الهام‌ که‌ با نیرو می‌جوشدوپرتوافکن‌ است‌ وبا تابش‌ انوار خود همه‌ نسل‌ها را روشنایی‌ می‌بخشد پیوسته‌ از آسمان‌وجودش‌ نور گیریم‌، چه‌ این‌ پرتوافکنی‌ همیشگی‌ است‌.
اگر کسی‌ نیک‌ بیندیشد بزرگ‌ترین‌ ژرفا، وفداکاری‌، و بزرگ‌ترین‌ نمونه‌ها را دروجود او می‌یابد تا آن‌ جا که‌ گویی‌ دست‌ خدا بر صفحه‌ ابدیت‌ با مرکب‌ خون‌رنگ‌ چنین‌نگاشته‌ است‌.
اخلاص‌ واژه‌ای‌ است‌ که‌ معنای‌ آن‌ در سخت‌ترین‌ مرگ‌ نشان‌ داده‌ می‌شود. کس‌می‌خواهد مخلص‌ باشد باید خود را آماده‌ برای‌ ناملایمات‌ چنین‌ مرگی‌ کند.
●بررسی‌ ویژگی‌های‌ شخصیت‌ امام‌ حسین‌(ع)
به‌ حق‌ می‌توان‌ گفت‌ که‌ درک‌ ابعاد شخصیتی‌ امام‌ حسین‌ کاری‌ بس‌ مشکل‌ ودشوار است‌، آن‌ هم‌ با شرایط‌ پیچیده‌ای‌ که‌ دارد. شرایطی‌ که‌ بازتاب‌های‌ چندی‌ ازروشنایی‌ بر آن‌ افتاده‌، لیکن‌ در زیر آن‌ موجی‌ است‌ خروشان‌ که‌ محیط‌ اسلامی‌ آن‌ روزگاررا شکل‌ می‌داد و آن‌ جریان‌ از روزی‌ پدیدار شد که‌ موضوع‌ حکومت‌ در میان‌ عصبیت‌قبیلگی‌ و طرز تفکر دینی‌ در نوسان‌ بود ، سپس‌ به‌ رنگ‌های‌ گوناگون‌ درآمد و هر روز به‌شکل‌ نو نمایان‌ گردید. و سرانجام‌ به‌ صورت‌ یک‌ عقیده‌ و دین‌ به‌ پایان‌ رسید. بررسی‌ویژگی‌ های‌ شخصیت‌ حسین‌(ع) پژوهش‌ درباره‌ انسانی‌ به‌ شمار نمی‌رود که‌ دارای‌عناصری‌ ناگسستنی‌ از یکدیگر است‌ وبتوان‌ درباره‌اش‌ حکم‌ کرد و بلکه‌ بررسی‌ عناصرتاریخ‌ اسلامی‌ است‌.
ما دراین‌ نوشتار برآنیم‌ تا به‌ بررسی‌ گوشه‌ای‌ از ویژگی‌های‌ شخصیتی‌ آن‌ ابرمردتاریخ‌ اشاره‌ داشته‌ باشیم‌، اگر چه‌ قلم‌ قاصر و زبان‌ الکن‌ از بیان‌ شخصیت‌ عظیم‌ آن‌بزرگوار می‌باشد. لکن‌:
آب‌ دریا را اگرنتوان‌ کشید هم‌ به‌ قدر تشنگی‌ باید چشید
۱ - پای‌بندی‌ به‌ اصول‌
یکی‌ از ویژگی‌های‌ شخصیتی‌ امام‌ حسین‌(ع) پای‌بندی‌ آن‌ بزرگوار به‌ اصول‌ وبنیادها می‌باشد. این‌ ویژگی‌ را می‌توان‌ در وصیت‌ وی‌ به‌ برادرش‌ محمد حنفیه‌ درک‌ نمودکه‌ فرمود: من‌ این‌ قیام‌ را نه‌ از روی‌ خودبینی‌ و سبک‌سری‌ می‌ کنم‌، نه‌ قصد طغیان‌ دارم‌ ونه‌ آهنگ‌ تبهکاری‌ در سر و نه‌ ستمگری‌ را در خود می‌پرورانم‌، بلکه‌ تنها هدف‌ من‌ آن‌است‌ که‌ درمیان‌ امت‌ جدم‌ خواستار اصلاح‌ شوم‌. با این‌ حرکت‌ خود می‌خواهم‌ به‌ معروف‌فرمان‌ دهم‌ و از منکر بازدارم‌. هر کس‌ بر پایهٔ‌ حق‌ از من‌ پذیرا شد، خدا به‌ حق‌ بسی‌شایسته‌تر است‌ و هر کس‌ نپذیرفت‌، چنان‌ در آهنگ‌ خود پایداری‌ کنم‌ که‌ خدا میان‌ من‌ وآن‌ گروه‌ به‌ حق‌ قضاوت‌ فرماید، که‌ او از همه‌ داوران‌ بسی‌ بهتر است‌.
این‌ سخنان‌ صریح‌ رادر کاخ‌ فرمانداری‌ و در مرکز حکومت‌ و سرسرای‌ قدرت‌ بی‌هیچ‌ پروا و هراسی‌ بیان‌ کرد .با قلبی‌ استوار و شجاعتی‌ بی‌ نظیر و با پشت‌گرمی‌ به‌ اصول‌اعتقادی‌ و پایداری‌ در مکتب‌. در این‌ پاسخی‌ که‌ امام‌ حسین‌(ع) به‌ ولید داد؛ قدرت‌ رودروایستادن‌ را با هوشمندی‌ سیاسی‌ و راه‌ خردمندانهٔ‌ رهایی‌ را با سلامت‌ منطق‌ و پدیدهٔ‌تسلیم‌ را با اعتراض‌ شدید در هم‌ آمیخته‌ است‌. در تاریخ‌ چنین‌ آمده‌:
ولید فرماندار مدینه‌، امام‌ حسین‌(ع) را دعوت‌ نمود و خبر مرگ‌ معاویه‌ را به‌ اوداد واو استرجاع‌ نمود، سپس‌ نامهٔ‌ یزید را در مورد گرفتن‌ بیعت‌ برای‌ او خواند. حسین‌ به‌ او گفت‌به‌ نظرم‌ نمی‌رسد که‌ تو به‌ گرفتن‌ بیعت‌ من‌ برای‌ یزید پنهانی‌ اکتفا کنی‌، بلکه‌ خواستاربیعتی‌ آشکار هستی‌ که‌ مردم‌ از آن‌ با خبر شوند .ولید گفت‌: آری‌ چنین‌ است‌ و امام‌حسین‌(ع) فرمود که‌ برگرد و فردا همراه‌ گروهی‌ از مردم‌ نزد ما بیا.
در این‌ هنگام‌ مروان‌ به‌ ولید گفت‌: به‌ خدا قسم‌ اگر حسین‌ هم‌ اکنون‌ بیعت‌ نکرده‌از تو جدا شود، هرگز نخواهی‌ توانست‌ بدو دست‌ یابی‌. او را حبس‌ کن‌ و تا بیعت‌ نکرده‌اجازه‌ بیرون‌ رفتن‌ به‌ وی‌ نده‌ یا اینکه‌ گردنش‌ را بزن‌.
حسین‌ رو به‌ مروان‌ کرده‌ به‌ او گفت‌: وای‌ بر تو ای‌ پسر زن‌ کبود چشم‌! تومی‌خواهی‌ گردن‌ مرا بزنی‌ یا او! دروغ‌ گفتی‌ به‌ خدا قسم‌ و پستی‌ نشان‌ دادی‌. سپس‌ رو به‌ولید کرده‌ و گفت‌: فرماندار، ما از خاندان‌ نبوت‌ و سرچشمه‌ رسالتیم‌، خدا به‌ وسیله‌ ما آغازنهاد و به‌ وسیله‌ ما به‌ انجام‌ رسانید. در حالی‌ که‌ یزید تبهکاری‌ میخواره‌ و کشنده‌ اشخاص‌بی‌گناه‌ و آشکار سازندهٔ‌ فساد و تبهکاری‌هاست‌. کسی‌ چون‌ من‌ با شخصی‌ چون‌ او بیعت‌نمی‌کند. لیکن‌ امشب‌ را به‌ فردا رسانیم‌ تا ببینیم‌ کدام‌ یک‌ از ما به‌ بیعت‌ و خلافت‌سزاوارتریم‌ .
قدرت‌ پایداری‌ برای‌ حق‌ در جان‌ها بانگ‌ و فریاد حق‌ نیز بی‌گمان‌ اثر کوبنده‌ خودرادر گوشهای‌ باطل‌ می‌گذارد. و در نتیجه‌ آن‌ را یا کر می‌کند یا در صلاح‌ و حق‌ را به‌ روی‌وی‌ می‌گشاید.
فریاد حق‌ امام‌ نیز همان‌ طنین‌ بلندی‌ بود که‌ انعکاس‌ آن‌ در گوش‌ ولید پیچید.چنانکه‌ ولید بعد از بیرون‌ رفتن‌ امام‌ حسین‌ خطاب‌ به‌ مروان‌ چنین‌ گفت‌: سبحان‌ ا... اگرحسین‌ گفت‌ بیعت‌ نمی‌کنم‌ او را بکشم‌؟ به‌ خدا سوگند گمان‌ نمی‌کنم‌ کسی‌ با دست‌آغشته‌ به‌ خون‌ حسین‌، خدا را ملاقات‌ کند و میزان‌ عملش‌ بسی‌ سبک‌ نباشد. خدا در روزقیامت‌ بدو نمی‌نگرد و او را تزکیه‌ نمی‌کند و شکنجه‌ای‌ دردناک‌ بهره‌ او است‌.
۲ - صراحت‌ در گفتار
ازدیگر ویژگی‌های‌ شخصیتی‌ امام‌ صداقت‌ در گفتار آن‌ حضرت‌ می‌باشد. این‌ نیزیکی‌ از بزرگواری‌هایی‌ است‌ که‌ در وجود امام‌ حسین‌ است‌.
در نظر برخی‌ افراد مبدأ و اصل‌ بسی‌ بزرگ‌ است‌، اما همراه‌ با نرمش‌ و نیرنگ‌.لیکن‌ امام‌ حسین‌ در برابر اصول‌ چنان‌ عظمتی‌ از خود نشان‌ داد که‌ هرگز حاضر نبود دربرابر بیعت‌ با یزید سرمویی‌ از آن‌ برگردد و دست‌ از آن‌ بردارد. و همان‌ فریاد بلندی‌ که‌ چون‌شعلهٔ‌ آتش‌ بود از او انتظار می‌رفت‌. او دربارهٔ‌ بیعت‌ با یزید چنین‌ فرمود:
سپاس‌ ویژه‌ الله و آنچه‌ مشیت‌الله است‌ و نیرویی‌ به‌ کار ناید جز به‌ وسیلهٔ‌ الله وصلوات‌ خدا بر رسولش‌ .مرگی‌ که‌ سرنوشت‌ فرزندان‌ آدم‌ شده‌، چنان‌ برازنده‌ و زیباست‌ که‌گردنبند جواهر در گردن‌ دختران‌ جوان‌، چنان‌ به‌ دیدار گذشتگانم‌ واله‌ و شیفته‌ام‌ که‌ یعقوب‌مشتاق‌ دیدار یوسف‌ بود. بهترین‌ مرگ‌ در پیکار، مرگی‌ است‌ که‌ من‌ با عشق‌ و افتخار با آن‌روبه‌رو می‌شوم‌. هم‌ اکنون‌ به‌ چشم‌ پیوند تن‌ خویش‌ را می‌نگرم‌ که‌ گرگ‌های‌ بیابان‌ درکربلا پاره‌ پاره‌ می‌کنند و شکم‌های‌ گرسنه‌ خود را از آنها پرمی‌کنند. خشنودی‌ خداخشنودی‌ خاندان‌ پیامبر است‌. در برابر آزمایش‌ او پایداری‌ را پیشه‌ می‌کنیم‌ و در برابر،پاداش‌ پایداران‌ را به‌ دست‌ می‌آوریم‌. پاره‌های‌ تن‌ رسول‌ خدا هرگز از او جدا نمی‌شوند،بلکه‌ همه‌ با هم‌ دربهشت‌ برین‌ گرد می‌آیند و چشمش‌ را روشن‌ می‌کنند. و پیمانی‌ را که‌ بااو بسته‌اند بدین‌ وسیله‌ به‌ سر رسانند. هان‌ بدانید که‌ تنها کسی‌ که‌ پذیرای‌ پرداختن‌پاره‌های‌ جگر خویش‌ در راه‌ ماست‌ و به‌ روان‌ خویش‌ وعدهٔ‌ دیدار پروردگار را داده‌ است‌،باید با ما به‌ حرکت‌ درآید، زیرا من‌ بامدادان‌ عزم‌ رحیل‌ دارم‌.۳ - قاطعیت‌ در عمل‌
جنبه‌ دیگری‌ از ویژگی‌ شخصیتی‌ امام‌ حسین‌(ع)، قاطعیت‌ در عمل‌ می‌باشد که‌این‌ جنبه‌ از عظمت‌ وی‌، عملی‌تر از صداقت‌ در گفتار است‌. چه‌ این‌ یک‌ آهنگ‌ است‌ وعزم‌ قاطع‌ و تعهد درونی‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ هدف‌ نهایی‌ با وجود هر نوع‌ اشکالی‌. درکی‌ است‌که‌ افراد حساس‌ چنان‌ آن‌ را احساس‌ می‌کنند که‌ گویی‌ در مغزشان‌ جوششی‌ چون‌ انفجارآتشفشان‌ به‌ وجود آمده‌ و در آنها جریان‌ می‌یابد.
نمونه‌ این‌ مطلب‌ سخنان‌ آتشین‌ و منطق‌ حسین‌(ع) در برابر کسانی‌ بود که‌می‌خواستند نظر او را برگردانند. البته‌ این‌ کسان‌ معذورند، زیرا نه‌ جانی‌ چون‌ جان‌ او در بر ونه‌ درکی‌ چون‌ درک‌ او در سر و نه‌ در قلب‌ خود همچون‌ او چنین‌ گدازه‌هایی‌ پر شرر داشتند.
یکی‌ از این‌ افراد عبدالله بن‌ عمر می‌باشد که‌ اگر چه‌ یزیدی‌ نبود اما آن‌جا که‌ بامردانگی‌ حقیقی‌ روبه‌رو می‌شوند، قدرت‌ ابراز مردانگی‌ ندارد و چون‌ دانه‌های‌ ریز شن‌ که‌در دامنه‌ کوهی‌ بلند قرار دارد، با وزش‌ باد به‌ پایین‌ سرازیر می‌شود. امام‌ حسین‌(ع) درپاسخ‌ به‌ وی‌ که‌ از او خواسته‌ بود با گمراهان‌ از در آشتی‌ درآید و او را از کشتار و کشته‌شدن‌بر حذر داشت‌، گفت‌:
«ای‌ اباعبدالرحمان‌، از جمله‌ پستی‌های‌ این‌ جهان‌ در برابر خدا را ندیده‌ وندانسته‌ای‌، که‌ سر یحیی‌ بن‌ زکریا، به‌ یکی‌ از زنان‌ هرزه‌ و بدکاره‌ بنی‌اسرائیل‌ هدیه‌ داده‌شد؟» از کلمات‌ امام‌ پی‌ ببریم‌، که‌ حاضر نیست‌ از راه‌ حق‌ رو برگرداند.
۴ - زیربار ستم‌ نرفتن‌
جنبه‌ دیگری‌ ازویژگی‌ شخصیتی‌ امام‌ حسین‌(ع) زیربار ستم‌ نرفتن‌ است‌. این‌جنبه‌ از جنبه‌های‌ دیگر برتر و بالاتر می‌باشد. چه‌ بسا افرادی‌ را دیده‌ایم‌ که‌ زمانی‌ که‌دنبال‌ شهوتی‌ می‌رود و یا کالای‌ گرانبهایی‌ چشم‌ او را می‌گیرد و به‌ دنیا پاسخ‌ مثبتی‌می‌دهد، چگونه‌ اصول‌ و صراحت‌ و قاطعیت‌ ارزش‌های‌ موجود را از دست‌ می‌دهد. و نه‌تنها معنی‌ و ارزش‌ خود را ازدست‌ می‌دهد، بلکه‌ به‌ ضد ارزش‌ نیز تبدیل‌ شده‌ و موردسرزنش‌ قرار می‌گیرد. و در این‌ هنگام‌ شرافت‌، پستی‌ به‌ شمار می‌آید. زیربار نرفتن‌،سنگ‌ بنای‌ نخستین‌ ارزش‌ های‌ انسانی‌ است‌، به‌ همین‌ جهت‌ امام‌ حسین‌(ع) جزنپذیرفتن‌ خواری‌ و زور به‌ چیزی‌ رضا نداد ودر این‌ باره‌ سخنی‌ گفت‌ که‌ نفس‌ سرکش‌ رانابود می‌کند:
«سوگند به‌ خدا، نه‌ همچون‌ خوارشدگان‌ دست‌ تسلیم‌ به‌ شما می‌دهم‌ و نه‌ چون‌بندگان‌ ترسو فرار می‌کنم‌. بندگان‌ خدا، به‌ پروردگار خود پناه‌ می‌برم‌ از این‌که‌ بخواهید مرااز خود برانید و بیفکنید و به‌ پروردگار خود پناه‌ می‌برم‌، از هر خود بزرگ‌بینی‌ که‌ به‌ روزقیامت‌ ایمان‌ نمی‌آورد.»
آری‌ خودداری‌ او از تن‌ دادن‌ به‌ ذلت‌ و خواری‌ چنان‌ مردانگی‌ به‌ مردان‌ آموخت‌ وزیربار ذلت‌ نرفتن‌ را به‌ آنان‌ تعلیم‌ داد که‌ هیچ‌ کس‌ تاکنون‌ نتوانسته‌ است‌ مانند او عمل‌کند.
آن‌ حضرت‌ از پذیرفتن‌ آسایش‌ ورفاه‌ و لذت‌ امتناع‌ ورزید؛ زیرا لذت‌ و نعمت‌حقیقی‌ در چیزی‌ فراسوی‌ نعمت‌های‌ دروغین‌ زندگی‌ و خواست‌های‌ پست‌ ونادرست‌ آن‌می‌باشد.
آن‌ کس‌ که‌ هدف‌ والایی‌ در زندگی‌ انسانی‌ دارد، چیزی‌ جز رسیدن‌ به‌ آن‌ رالذت‌بخش‌ نمی‌داند. و چیزی‌ جز عملی‌شدن‌ آن‌ را سعادت‌ نمی‌خواند.
۵ - قهرمانی‌ امام‌ حسین‌(ع) در بیان‌ هدف‌
این‌ جنبه‌ از شخصیت‌ امام‌ حسین‌(ع) از جنبه‌های‌ دیگر آشکارتر است‌. هیچ‌ کس‌جز او بدین‌ زیبایی‌ از خود قهرمانی‌ نشان‌ نداده‌ است‌.
یکی‌ از برترین‌ موقعیت‌ های‌ قهرمانی‌ حسین‌ موقعیتی‌ است‌، که‌ این‌ سخنان‌ را به‌زبان‌ می‌آورد:
«قوموا رحمکم‌ الله، الی‌ الموت‌ الذی‌ لا بدّمنه‌، فان‌ّ هذه‌ السّهام‌ رُسُل‌ القوم‌ الیکم‌.»؛خدا شما را رحمت‌ کند، به‌ سوی‌ مرگی‌ به‌ پاخیزید که‌ از آن‌ گریزی‌ نیست‌، زیرا این‌ تیرهاپیام‌ آن‌ گروه‌ هستند به‌ سوی‌ شما برای‌ آغاز جنگ‌.
آن‌ حضرت‌ مدتی‌ از روز را تن‌ به‌ تن‌ یا جمعی‌، به‌ پیکار سپری‌ کردند، به‌ طوری‌ که‌تعداد زیادی‌ از یاران‌ اندک‌ حسین‌(ع) کشته‌ شدند. در این‌ هنگام‌ امام‌ ریش‌ خود را دردست‌ گرفت‌ و گفت‌:
«خشم‌ خدا هنگامی‌ بر یهود برافروخت‌ که‌ برای‌ او فرزند قایل‌ شدند و خشمش‌هنگامی‌ بر نصارا شدت‌ یافت‌ که‌ او را در ردیف‌ سوم‌ تثلیت‌ خود قرار دادند، و بر مجوس‌آنگاه‌ سخت‌ خشمگین‌ شد که‌ به‌ جای‌ او بر پرستش‌ ماه‌ و خورشید دست‌ زدند، و غضبش‌بر گروهی‌ برافروزد که‌ به‌ اتفاق‌ به‌ کشتن‌ فرزند دختر پیامبرشان‌ کمر بستند، اما سوگند به‌خدا در برابر خواستشان‌ سر تسلیم‌ فرود نیاورم‌ تا خدای‌ را در حالی‌ ملاقات‌ کنم‌ که‌ با خون‌خویش‌ خضاب‌ کرده‌ باشم‌.
زیبایی‌ شجاعت‌ آن‌ جاست‌ که‌ می‌گوید: «خدا شما را رحمت‌ کند، به‌ سوی‌ مرگی‌برخیزید» و آن‌ جا که‌ «سوگند به‌ خدا تسلیم‌ خواستشان‌ نگردم‌ تا خدای‌ متعال‌ را در حالی‌ملاقات‌ کنم‌ که‌ با خون‌ خویش‌ خضاب‌ کرده‌ باشم‌.»
امام‌ حسین‌(ع) یاران‌ خود را بدون‌ هیچ‌ ترس‌ ونگرانی‌ به‌ مرگ‌ فرامی‌خواند گویی‌به‌ خوردن‌ غذای‌ لذیذی‌ دعوت‌ می‌کند، زیرا مرگی‌ که‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ هدف‌ باشد در کام‌ اوبسیار شیرین‌ و لذتبخش‌ می‌باشد.
۶ - همه‌ چیز را کوچک‌ شمردن‌ غیر از خدا
این‌ جنبه‌ از عظمت‌ امام‌ حسین‌(ع) هم‌ شگفت‌ انگیز است‌. هر چیزی‌ را جز خداکوچک‌ می‌شمرد و همه‌ چیز را برای‌ رسیدن‌ به‌ هدف‌ نهایی‌ که‌ همان‌ خداست‌، سهل‌می‌داند. هر چند که‌ مشکل‌ترین‌ کارها باشد. به‌ همین‌ علت‌ به‌ جرات‌ می‌توان‌ او را دومین‌سازنده‌ کاخ‌ اسلام‌ نامید، و او بود که‌ کاخ‌ توحید را باسازی‌ نمود.
او بود که‌ یارانش‌ در جلوی‌ چشمش‌ به‌ کام‌ مرگ‌ می‌رفتند و فرزندانش‌ پی‌ در پی‌ به‌تلخ‌ترین‌ منظره‌ و سوزناک‌ترین‌ شیوه‌ حرمش‌ را که‌ در برابر او به‌ ناله‌ و بی‌تابی‌ مشغول‌ ند واز شدت‌ تشنگی‌ به‌ خود می‌پیچند. با وجود اینها هیچ‌ کس‌ جز حسین‌ را ندیده‌ایم‌ درچنین‌ موقعیتی‌ اصول‌ مکتب‌ را مقدس‌ داند و در برابر خدا و برای‌ رسیدن‌ به‌ خدا خم‌ به‌ابرو نیاورده‌ و مشکلات‌ را برای‌ خدا به‌ جان‌ و دل‌ بخرد.
۷ - سخاوت‌ و بخشش‌ و دیگرخواهی‌
اسلم‌ تنها دینی‌ است‌ که‌ آموزش‌های‌ مادی‌ و معنوی‌ خود را بر پایه‌ این‌ احساس‌گذاشته‌ است‌ و در توجه‌ بدان‌ به‌ اندازه‌ای‌ پیش‌ می‌رود که‌ آن‌ را پایه‌ ایمان‌ قرار داده‌ است‌.اگر اسلام‌ اعمال‌ ظاهری‌ و شعائر را بر پنج‌ پایه‌ قرار داده‌ است‌، ایمان‌ او هنگامی‌ استوارمی‌گردد که‌ این‌ احساس‌ به‌ تحقق‌ برسد.
رسول‌ خدا(ص) می‌فرماید: «کسی‌ از شما ایمان‌ نیاورده‌، مگر این‌که‌ آنچه‌ برای‌ خودمی‌خواهد، برای‌ برادرش‌ هم‌ بخواهد.»
امام‌ حسین‌(ع) به‌ اقتضای‌ فطرت‌ و آموزش‌های‌ دین‌، در زمینه‌ احساس‌ نوع‌دوستی‌ نمونه‌ بی‌مانندی‌ است‌. ابن‌ عساکر در تاریخ‌ کبیر خود از قول‌ ابی‌ هشام‌ قناد نقل‌می‌کند که‌ کالایی‌ از بصره‌ برای‌ امام‌ حسین‌ برده‌ شد و تا آنها را نبخشید از جای‌ خودبرنخاست‌.
و نیز گفته‌اند سائلی‌ کوچه‌های‌ مدینه‌ را زیر پا گذاشت‌ و آمد تا به‌ در خانه‌ حسین‌رسید. کوبهٔ‌ در را زد و چنین‌ گفت‌ امروز کسی‌ که‌ به‌ امید تو آمده‌ دست‌ خالی‌ برنگردد و آن‌کس‌ که‌ حلقه‌ در تو را کوفت‌ ناامید نگردد. تو دارنده‌ بخشش‌ هستی‌ و سرچشمه‌ آن‌، پدر توکشنده‌ فاسقان‌ و منحرفان‌ بوده‌ است‌.
حسین‌(ع) در حال‌ نماز بود، همین‌ که‌ صدای‌ سائل‌ را شنید نمازش‌ را تمام‌ کرد وآمد. دید آثار تنگدستی‌ بر چهرهٔ‌ اعرابی‌ نشسته‌ است‌. زود برگشت‌ از قنبر، پرسید: از هزینه‌خانه‌ چیزی‌ در نزدت‌ نمانده‌، گفت‌: فقط‌ دویست‌ درهم‌ مانده‌ که‌ فرمودی‌ میان‌ افراد خانه‌تقسیم‌ کنم‌. گفت‌: آنها را بیاور که‌ از افراد خانه‌ مستحق‌تری‌ رسیده‌. آنها را از قنبر گرفته‌ به‌اعرابی‌ داد و فرمود این‌ مختصر را بگیر و عذر مرا بپذیر و بدان‌ که‌ دلم‌ برای‌ تو بسی‌می‌سوزد و سپس‌ فرمود: اگر در دست‌ ما یک‌ چوبدستی‌ بود که‌ دراز می‌شد، (امکان‌ و قدرت‌مالی‌ داشتیم‌) آسمان‌ جود ما باران‌ بخشش‌ بر تو می‌بارید. لیکن‌ پیشامدهای‌ روزگار بسی‌گوناگون‌ است‌ و دست‌ ما از درم‌ بسی‌ تهی‌ است‌. اعرابی‌ آن‌ را گرفت‌ و گفت‌: خدا بهترمی‌داند رسالتش‌ را در چه‌ خانواده‌ای‌ قرار داده‌ است‌.
یاقوت‌ مستعصمی‌ از انس‌ روایت‌ می‌کند که‌ گفت‌: در نزد حسین‌(ع) نشسته‌ بودم‌که‌ زنی‌ خدمتگزار با دسته‌ گلی‌ وارد شد و با دادن‌ آن‌ گل‌ به‌ وی‌ تحیت‌ گفت‌، حسین‌ درپاسخ‌ تحیت‌ به‌ او گفت‌: تو آزادی‌ به‌ خاطر خدای‌ متعال‌. به‌ او گفتم‌ خدمتگزاری‌ دسته‌گلی‌ برای‌ تو می‌آورد، تو او را آزادی‌ می‌کنی‌ فرمودند: خدا ما را این‌ چنین‌ تربیت‌ کرده‌است‌و چنین‌ می‌فرماید: «و اذا حُییتم‌ بتحیهٔ‌ٍ فحیّوا باَحسن‌ منها اورُدّوها» از آن‌ تحیت‌ بهتر آزاد کردن‌اوبود.۸ - شجاعت‌
انسان‌ هر چند که‌ استعدادهایی‌ سرشار، گسترده‌ و برتر داشته‌ باشد، جز با تقویت‌ وتحکیم‌ آنها به‌ وسیله‌ شجاعت‌، به‌ پیروزی‌ شایان‌ نمی‌رسد، زیرا شجاعت‌ به‌ معنای‌ به‌ کاربردن‌ توانمندانه‌ این‌ استعدادها و دادن‌ ارزش‌ حقیقی‌ به‌ آنهاست‌.
پس‌ شجاعت‌ رساترین‌ تعبیر برای‌ نیروهای‌ درونی‌ است‌. هر شخصیتی‌، در هرموقعیتی‌ که‌ باشد، هنگامی‌ که‌ شجاعت‌ ندارد، ارزش‌ انسانی‌ خود را از دست‌ می‌دهد، به‌پژمردگی‌ می‌گراید، زبونی‌ بر او چیره‌ می‌گردد و ترس‌ هم‌، به‌ هر شکل‌ آن‌ بیماری‌کشنده‌ای‌ است‌ که‌ شخصیت‌ را، با همهٔ‌ خرمی‌ و سرزندگیش‌ غافلگیر می‌ کند و می‌کشد.
شجاعت‌ مهار کردن‌ خود در برابر هر عاملی‌ است‌، با هر شدت‌ و قدرت‌ که‌ باشد،همچنین‌ وجود و مقدار بقاء امم‌ و عزت‌ و سربلندی‌ آنها وابسته‌ به‌ میزان‌ بهره‌ای‌ است‌ که‌از شجاعت‌ داشته‌ باشند. همچنین‌ خویشتن‌داری‌ و صراحت‌ لهجه‌ و مقاومت‌ باناملایمات‌ و سختیهای‌ روزگار و احترام‌ به‌ آزادی‌ دیگران‌ ناشی‌ از ملکه‌ شجاعت‌ است‌.
تمام‌ مظاهر این‌ شجاعت‌ در حسین‌(ع) وجود داشت‌ و روح‌ و جسم‌ او مرکز نمایش‌عالیترین‌ مرتبه‌ شجاعت‌ بود. وی‌ با قوت‌ قلب‌ در نبرد با دلیران‌ اقدام‌ کرد و صابرانه‌ حمله‌می‌نمود و فرار از جهاد را پستی‌ و عار می‌دانست‌. با نفسی‌ مطمئن‌ و عزمی‌ آرام‌ به‌استقبال‌ شدائد می‌رفت‌. مصافحه‌ با شمشیر و نیزه‌ را در راه‌ خدا غنیمت‌ می‌دانست‌ وجانبازی‌ و ریختن‌ خون‌ دل‌ را در راه‌ عزت‌ بهایی‌ کم‌ می‌شمرد، و از پستی‌ و دنائت‌ ابامی‌کرد، اگر چه‌ متضمن‌ قتل‌ و شهادت‌ باشد.
طبری‌ و ابن‌ اثیر از عبدا... بن‌ عمار نقل‌ کرده‌اند که‌ وقتی‌ پیادگان‌ لشکر عمرسعد ازچپ‌ و راست‌ حمله‌ کردند، آن‌ حضرت‌ بر آنها که‌ از جانب‌ راست‌ حمله‌ور شده‌ بودند حمله‌کرد تا گریختند و بر آنها که‌ در سمت‌ چپ‌ بودند، حمله‌ فرمود تا آنها را نیز تاراند، و در این‌حال‌ عمامه‌ بر سر و پیراهن‌ خزی‌ در برداشت‌. به‌ خدا سوگند هرگز شکسته‌ای‌ را ندیدم‌ که‌فرزندانش‌ و اهل‌ بیت‌ و اصحاب‌ و یارانش‌ کشته‌ شده‌ باشند، دلدارتر و قوی‌تر و بی‌ بیم‌تراز حسین‌. به‌ خدا سوگند پیش‌ از او و بعد از او کسی‌ را مثل‌ او ندیدم‌. به‌ هر سو حمله‌ می‌کردو لشکر از او می‌گریختند.
ابن‌ ابی‌الحدید می‌گوید:
کیست‌ در شجاعت‌ مانند حسین‌ بن‌ علی‌ که‌ در میدان‌ کربلا گفتند: ما ندیدیم‌کسی‌ را که‌ انبوه‌ مردم‌ بر او حمله‌ور شده‌ باشند، و از برادران‌ و اهل‌ و یاران‌ جدا شده‌ باشد،شجاعتر از او مانند شیر، سواران‌ را در هم‌ می‌شکست‌ و چه‌ گمان‌ می‌بری‌ به‌ مردی‌ که‌راضی‌ به‌ پستی‌ نشد و دست‌ در دست‌ آنهانگذارد تا کشته‌ شد.
۹ - صبر و شکیبایی‌
چنان‌که‌ از مفهوم‌ آیات‌ و روایات‌ استفاده‌ می‌شود، علاوه‌ بر بلندی‌ مقام‌ و رتبهٔ‌صابران‌ معلوم‌ می‌گردد که‌ صبر کلید برکات‌ و مقدمهٔ‌ نیل‌ به‌ مقامات‌ معنوی‌ و شرط‌ توفیق‌در هر کار خیر و علم‌ و عمل‌ و کسب‌ هر فضیلت‌ است‌.
امام‌ حسین‌(ع) در مقام‌ صبر امتحانی‌ داد که‌ دوست‌ و دشمن‌ از آن‌ شگفت‌ زده‌شدند و فرشتگان‌ بر حسب‌ زیارت‌ ناحیهٔ‌ مقدسه‌ «و لقد عجبت‌ُ مِن‌ صبرک‌َ ملائکه‌السماء» نیز از آن‌ شکیبایی‌ در تعجب‌ ماندند.
صبر امام‌ حسین‌(ع) تنها صبر در یک‌ زمینه‌ خاص‌ نبود. بلکه‌ شخصیت‌ وجودی‌آن‌ حضرت‌ مزین‌ به‌ جمیع‌ انواع‌ صبر بود. صبر در جهاد، صبر در عبادت‌، صبر درمشکلات‌، صبر در مصیبت‌، صبر در خشم‌ و غضب‌ و... آن‌ حضرت‌ در مرحله‌ عمل‌ از خودشکیبایی‌ نشان‌ می‌دادند.
یکی‌ از نمونه‌های‌ صبر و بزرگواری‌ امام‌ زمانی‌ است‌ که‌ امام‌ در مقابل‌ لشکریان‌ حرصبر نمودند و وقتی‌ که‌ در یک‌ روز گرم‌ و آفتابی‌ نزد امام‌ رسیدند و امام‌(ع) دیدند که‌ آنها به‌سختی‌ تشنه‌ هستند، فرمان‌ داد تا به‌آنها و اسبهایشان‌ آب‌ بدهند و بر حسب‌ امر امام‌تمام‌ سپاه‌ دشمن‌ و مرکب‌هایشان‌ را نیز سیراب‌ کردند و بر پاها و شکم‌ چهار پایانشان‌ آب‌پاشیدند.
از نمونه‌های‌ صبر آن‌ حضرت‌ امتناعی‌ است‌ که‌ از ابتدا به‌ جنگ‌ داشت‌. با اینکه‌می‌دانست‌ لشکر کفر پیشه‌ به‌ هیچ‌ وجه‌ بر او و عزیزانش‌ رحم‌ نمی‌کنند و با این‌که‌ از آنهاکارهایی‌ سرمی‌زد که‌ صبرکردن‌ را در مقابل‌ آنان‌ دشوار می‌نمود، ولی‌ آن‌ حضرت‌ حجّت‌ رابر آنها تمام‌ ساخت‌ و نه‌ خود و نه‌ اصحابش‌ دست‌ به‌ اسلحه‌ نبردند.
هم‌ چنین‌ وقتی‌ آب‌ را روی‌ امام‌ و اصحابش‌ بسته‌ بودند و در لشکر امام‌ حسین‌(ع)هیچ‌ زن‌ و مرد و کوچک‌ و بزرگی‌ نبود، مگر این‌ که‌ تشنه‌ بودند و صدای‌ تشنگی‌ آنهاهمواره‌ به‌ گوش‌ امام‌ می‌رسید. آن‌ حضرت‌ از ابتدا به‌ جنگ‌ خودداری‌ نمود. زیرامی‌خواست‌ جنگش‌ با آنها صورت‌ دفاع‌ داشته‌ باشد.آری‌ صبر آن‌ حضرت‌ در مقابل‌ تشنگی‌، و نشانه‌ تصمیم‌ و عزم‌ راسخ‌ فوق‌العاده‌ آن‌امام‌ همام‌ می‌باشد.
●نتیجه‌
آنچه‌ گفته‌ شد از مهم‌ترین‌ عناصر شخصیتی‌ بود که‌ امام‌ حسین‌(ع) بیشترین‌بهره‌ را از هر یک‌ برده‌ است‌، لذا او شخصیتی‌ است‌ برتر از دیگر شخصیت‌ها، و اگربخواهیم‌ شخصیت‌ او را با دیگران‌ مقایسه‌ کنیم‌، جوابی‌ جز این‌ ضرب‌المثل‌ عربی‌نخواهیم‌ داشت‌:
«اریه‌ السها و یرینی‌ القمر» یعنی‌ من‌ ستارهٔ‌ سها را به‌ او نشان‌ می‌دهم‌ و او ماه‌ رابا همه‌ وضوحش‌ به‌ من‌ نشان‌ می‌دهد.
او به‌ دنیا با چشمی‌ دیگر و از زاویه‌ای‌ دیگر نگریست‌ و در نتیجه‌ آن‌ را چنان‌ که‌حقیقتش‌ بود دید، نه‌ کمترین‌ تمایلی‌ به‌ دنیا در او پیدا شد و نه‌ کوچکترین‌ چشم‌ داشتی‌بدان‌ در وجودش‌ پیدا گردید.
امام‌ حسین‌(ع) در این‌ دانشگاه‌ درسی‌ به‌ ما می‌دهد. که‌ نمونه‌ درخشانی‌ از رهبرمبارزی‌ را به‌ ما نشان‌ می‌دهد که‌ چون‌ پا به‌ میدان‌ حق‌ و باطل‌ می‌گذاشت‌ جز با پیروزگردانیدن‌ حق‌ یا فداشدن‌ در راه‌ آن‌ از میدان‌ برنمی‌گشت‌. اگر چه‌ پیروزی‌ حق‌ حتمی‌ است‌و اگر چه‌ باطل‌ را برای‌ چند روز صولتی‌ و اهل‌ باطل‌ را دولتی‌ باشد، لیکن‌ پایدار نیست‌.
حسین‌ ای‌ همایون‌ همای‌ سعادت‌حسین‌ ای‌ شه‌ ملک‌ صبر و شهامت‌
فروغی‌ زنور تو خورشید رخشان‌ز دریای‌ جود تو کوثر حکایت‌
تویی‌ نور چشمان‌ زهرا و حیدرگل‌ احمد بوستان‌ رسالت‌
بپا از قیام‌ تو شد پرچم‌ دین‌نگون‌ گشت‌ اعلام‌ کفر و ضلالت‌

منابع‌:
* قرآن‌ مجید
۱- ارشاد شیخ‌ مفید، موسسه‌ نشر اسلامی‌ .قم‌ ۱۴۱۸.
۲- بحار الانوار مجلسی‌، تحقیق‌ و نشر دارالاحیاء التراث‌، بیروت‌، ۱۴۱۲ ق‌.
۳- تاریخ‌ طبری‌.
۴- برترین‌ هدف‌ در برترین‌ نهاد اثر سیدمحمد مهدی‌ جعفری‌، ج‌ اول‌، انتشارت‌ وزارت‌فرهنگ‌ و ارشاد اسلامی‌.
۵- پرتویی‌ از زندگی‌ امام‌ حسین‌(ع): شیخ‌ عبدالله علایلی‌، ج‌ اول‌، انتشارات‌ وزارت‌فرهنگ‌ و ارشاد اسلامی‌.
۶- پرتویی‌ از عظمت‌ امام‌ حسین‌ شیخ‌ لطف‌ا... صافی‌، چاپ‌ دوم‌، انتشارات‌ کتابخانه‌صدر تهران‌
۷- شرح‌ نهج‌ البلاغه‌ ابن‌ ابی‌ الحدید، کتابخانه‌ آیت‌ا... مرعشی‌ نجفی‌ ۱۴۰۴ ق‌
۸- مثیر الاحزان‌ ابن‌ نما.
۹- مجازات‌ النبویه‌ سید رضی‌.

منبع: www.ahl-ul-bait.org
نویسنده:فاطمه‌ سلطان‌ محمدی‌
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید