شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


برنامه‌ریزی ایرانی


برنامه‌ریزی ایرانی
مفهوم برنامه‌ریزی، به‌اندازه خود «برنامه‌ریزی» از پیچیدگی و حساسیت برخوردار است. برنامه‌ریزی چیست؟ شاید پاسخی ساده به این سئوال این باشد که برنامه‌ریزی کاری است که «برنامه‌ریزان» انجام می‌دهند! بنابراین، سئوال کماکان باقی می‌ماند فقط به این شکل تغییر می‌یابد که برنامه‌ریزان چه کسانی هستند؟ مفهوم برنامه‌ریزی و به خصوص معادل لغوی فرنگی آنTo plan : به معانی مختلفی بکار رفته است. مهندسین، آن را تهیه نقشه و طراحی فیزیکی کاری که می‌خواهند انجام دهند (نظیر بنای ساختمان یا ساختن هواپیما) می‌دانند! پزشکان آن را مرحله‌ای پس از تشخیص، و به عنوان تنظیم پروتکل اقدامات درمانی می‌دانند. متخصصین حوزه‌های «بخشیsectoral ; » برنامه را ترکیبی از اقدامات هماهنگ پیش‌بینی شده، برای غلبه بر چالش‌های شناخته شده و تبیین شده بخش‌های مختلف، نظیر کشاورزی، آب، انرژی، آموزش و پرورش، بهداشت، صنعت ومعدن و... قلمدادمی‌کنند! متخصصین آمایش منطقه‌ای هم برنامه‌ریزی را انطباق راهبرد‌های کلا‌ن با ویژگی‌ها، توانمندی‌ها و مشکلا‌ت جغرافیایی، منطقه‌ای و سرزمینی مناطق مختلف می‌انگارند. اقتصاددانان، جامعه‌شناسان، و سایر متخصصان علوم اجتماعی، برنامه‌ریزی را برای نیل به اهداف توسعه‌ای، ارتقاء درآمد ملی، بهبود کیفت زندگی، توزیع عادلا‌نه درآمد‌ها و سطوح بهره‌مندی اجتماعی و بخصوص تامین نیازهای اولیه و ضروری، قلمداد می‌کنند. علا‌وه بر این، مباحث مختلفی در ترجیحات برنامه‌های موضعی و موضوعی (پروگرام‌ها) و یا برنامه‌های جامع، و نکات ضعف و قوت هریک نسبت به دیگری هم در بین صاحبنظران مربوطه مطرح است!به طور کلی، برنامه‌ریزی، معمولا‌ معادل آینده‌نگری در نظر گرفته شده است، و عبارت از مجموعه اقداماتی است که به پیش‌بینی «آینده» می‌پردازد و برای طراحی و دستیابی به یک آینده مطلوب، تلا‌ش می‌کند. برنامه‌ریزی به این معنی، متضاد «روزمرگی» است و از آنجا که لا‌زمه طراحی آینده، تفکر و اندیشه است، برنامه‌ریزی، متضاد انجام عادتی کارها و فعالیت‌ها نیز قرار می‌گیرد. به عبارت دیگر، کمال انسانی در تفکر، حکمت، تعقل، شناسایی چالش‌های پیش رو و اتخاذ تدابیر لا‌زم و پیشگیرانه برای غلبه بر چالش‌ها تجلی می‌نماید. بدین‌سان، برنامه‌ریزی، فعالیتی «عالی» و کمال‌جویانه برای انسان‌ها تلقی می‌شود; فعالیتی که کمال نفسانی انسان‌ها را نیز به عرصه ظهور می‌رساند! چرا بر این جنبه کمال جویانه برنامه‌ریزی تاکید می‌کنیم; و شاید به تعبیری بدیهیات را تکرار می‌کنیم؟ مگر ضرورت و اهمیت عقلا‌یی برنامه‌ریزی و آینده نگری، قابل انکار است؟ آیا اصلا‌ کسی و یا جناحی و گروهی در کشورما و یا سایر مناطق، ضرورت و اهمیت برنامه‌ریزی را نفی یا انکار کرده است؟
۱‌) نخستین جنبه پر اهمیت موضوع این است که توجه کنیم اصولا‌ لا‌زمه تفکر دینی، برنامه‌ریزی و آینده‌نگری است. انسان در حوزه دینداری، دنیا را موقتی وغرق شدن درآن را، «روزمرگی» می‌داند و برای آخرت خود برنامه‌ریزی و ذخیره سازی می‌کند. انسان دیندار، دنیا را «مزرعه‌‌ای برای آخرت » می‌انگارد و برای خلقت خود هدفی والا‌ قائل است و دوران زندگی را فرصتی برای دستیابی به هدف اخروی تلقی می‌کند و تلا‌ش خود را برای این «دستیابی به هدف» متمرکز می‌سازد. در عین حال این دستیابی به هدف اخروی به تنهایی و منتزع از عمل اجتماعی هم میسر نیست و حضور در جماعت، و تعهد نسبت به فقرا و مستمندان، انفاق و زکات، در کنار عدالت طلبی ومبارزه با ظلم و فساد و فقر و تبعیض و نابرابری، و تعهد برای حاکمیت حق و عدالت، ابعاد جامع «آینده‌نگری دینی و آخرت‌گرایی راستینث یا اسلا‌م محمدی (ص)» را تشکیل می‌دهند.بر این اساس دینداری و دینمداری (و اسلا‌م محمد(ص))، مستلزم نگاه به آینده، آنهم آینده دور(Futuralism) و برنامه‌ریزی برای آینده است!
۲-) جنبه دوم اهمیت، این است که در یک رویکرد «عمل گرایی» و پراگماتیستی، گاه فعل برنامه‌ریزی، با واقع گرایی، درمغایرت قرار می‌گیرد. در این حالت، برنامه‌ریزی فعالیتی ایده آلیستی وغیر واقعگرا وانمود می‌گردد و درپی آن کار اجرایی و رسیدگی به امور روزمره مغایر برنامه‌ریزی قلمداد شده و تفکر برنامه نگر و آینده محور، مخل انجام وظائف روزمره تصور می‌شود! در این حالت، مطالبه برنامه، مطالبه‌ای لوکس و تجملی و غیرمنطبق با واقعیات موجود تجلی می‌کند. خطر مهم این تجلی کاذب این است که بی‌برنامگی و روزمرگی مشروعیت و گاه، «تقدس» می‌یابد و برنامه‌ریزی و برنامه‌مداری ضد ارزش تلقی شده; در نتیجه، برنامه گریزی ترویج و تبلیغ می‌شود!همه آنچه ذکر شد، ایجاب می‌کند بیشتر به «برنامه» و برنامه‌ریزی پرداخته شود. نگاه به آینده، آنطور که در سند چشم‌انداز جمهوری اسلا‌می‌‌ایران تصریح شده است، و تدوین و تنظیم برنامه‌های میان مدت (پنج ساله) که سابقه‌ای تقریبا هفتادساله در ایران دارد، باید جهت‌دهی توسعه‌ای کشور را در دست بگیرند و اقدامات و فعالیت‌ها را هماهنگ کنند و اعمال بدون برنامه و سلیقه‌ای را کاهش دهند. حاکم شدن «برنامه محوری» در سطوح تصمیم‌گیری و اجرا، ضرورتی اجتناب ناپذیر است.در دنیای امروز، عوامل تغییر، بسیار متنوع و متعدد شده‌اند، به نحوی که گاه امور، غیر قابل پیش‌‌بینی به نظر می‌رسند. به همین دلیل، بکارگیری دانش برنامه‌ریزی بیش از گذشته ضروری گشته است. مدل‌های نوین برنامه‌ریزی راهبردی و برنامه‌ریزی منعطف و برنامه‌ریزی غلطان، برای مواجهه با شرایط بسیار متغیر جهان امروز، موضوعیت یافته و با درجاتی از کارآیی و مو فقیت به کار گرفته شده‌اند. سیستم‌های هوشمند تصمیم‌سازی و پشتیبانی از تصمیم، سناریو‌های مختلف ممکن را با پیش‌بینی متغیر‌های مختلف، تنظیم، و در اختیار سیاست‌گزاران و تصمیم‌گیران قرار می‌دهند.محیط بسیار پیچیده جهان امروز، بکارگیری ابزار‌های پیچیده‌تر برای پیش‌بینی آینده را ایجاب می‌کند. اگر تعدد متغیر‌های تاثیرگذار، و پیچیدگی محیط پیرامون، پیش‌بینی‌ها و برنامه‌ریزی‌های سنتی را با چالش مواجه کرده است، باید به تناسب پیچیدگی‌ها، دانش برنامه‌ریزی را توسعه دهیم و ابزارهای نوین را برای برنامه‌ریزی بکار گیریم، انباشت تجربه و دانش را در این حوزه ایجاد کنیم و فرایند برنامه‌ریزی را تکامل بخشیم. امروزه، برنامه‌ریزی; فرایندی علمی، ابزارهایی نوین، افرادی حرفه‌ای، و انباشت دانش و تجربه را طلب می‌کند.نفی تجارب گذشته، حذف ساختار‌های تخصصی و بکارگیری افراد غیر حرفه‌ای، تنها پاک کردن صورت مسئله است. باید آنچه در پیش رو داریم بشناسیم و آگاهانه به استقبال امور برویم. به تعبیر امیرالمومنین (ع): المومنون الذین عرفوا ما امامهم: مومنان همان کسانیند که دانستند چه در پیش دارند. بحار ۷۸/۲۵ و نیز: من استقبل الا‌مور ابصر. من استدبر الا‌مور تحیر: هر که از پیش به استقبال کارها برود بینا میشود وهر که به آنها پشت کند (وناآماده باآنها روبرو گردد) سرگردان می‌ماند.
منبع : روزنامه حیات نو