دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


تقابل سنت و مدرنیته


تقابل سنت و مدرنیته
واقعیت این است آنچنان که آوازه فیلم آخر مجید مجیدی، پیش از نمایش آن به گوش می‌رسید، نبود و «آواز گنجشک‌ها» در کارنامه مجیدی نیز در جایگاهی متوسط قرار می‌گیرد.تمام عناصر و مفاهیم انسانی ــ اجتماعی و موتیف‌هایی که در آثار پیشین مجیدی شاهد بودیم اینک در همان فضای فقیرانه و روستایی، داستان جدید وی را می‌سازند و بار دیگر دغدغه‌‌های عدالت‌طلبانه و توجه به قشر محروم و فرودست جامعه به تصاویری سینمایی بدل می‌شود تا همواره وفاداری مجیدی به پایگاه اجتماعی و طبقاتی‌اش تداوم یابد و «بچه‌های آسمان»، «رنگ خدا» را فراموش نکنند.
آواز گنجشک‌ها قصه پدری فقیر و زحمت‌کش است که به دلیل بی‌احتیاطی در مراقبت شترمرغ کارش را از دست می‌دهد و برای تامین معاش خانواده راهی شهر می‌شود و به شکل اتفاقی متوجه می‌شود با موتوری که دارد می‌تواند درآمدی کسب کند.
اینک موتورسیکلت به جای شترمرغ، ابزار کسب معاش وی می‌شود تا با تغییر حرفه، هویت شهری و مناسبت‌های آن را نیز تجربه کند. رفت و آمد کریم میان شهر و خانه‌اش و تغییرات یا دست‌کم تردیدهایی که در وی به واسطه این تجربه جدید به دست می‌آید به فاصله چالش‌های سنت و مدرنیسم در این سرزمین است که ساحت‌های انسانی و اجتماعی متفاوت آنها را ملموس می‌کند و به سطح خودآگاه کریم می‌‌آورد.
خرت و پرت‌هایی که وی هر بار به خانه می‌آورد میل و ذوق‌زدگی انسان سنتی به جاذبه‌های دنیای مدرن را بازنمایی کرده و تصویر روانکاوانه‌ای از موقعیت افرادی مثل کریم ترسیم می‌کند که هنوز نتوانسته‌اند خود را در نوسان پرشتاب این دیالکتیک تاریخی پیدا کنند و به ثبات برسند.
در نهایت همه آنچه که در زندگی جدیدش و به واسطه حضور در جهان مدرن به دست آورده بر سرش فرو می‌ریزد و چیزی نمانده تا جانش‌ را بگیرد. گویی مجیدی همواره با نگاه تردید‌آمیز به جهان جدید و ساختار شهری آن می‌نگرد و دنیایی که شرافت و صداقت آدمیانی مثل کریم در درون ساختار و مناسبت‌های غیرانسانی آسیب می‌بیند و زخمی می‌شود!
مجیدی در سفر اجباری کریم بین شهر و روستا در موقعیت‌های مختلفی این تضادها و چالش‌های فرهنگی را به تصویر می‌کشد، مثلا فریبکاری مسافری که کرایه وی را نمی‌دهد یا مردی که به دروغ به فرد آن سوی تلفن می‌گوید من مشهدم. در کنار این دافعه، کریم مسائل دیگری را تجربه می‌‌کند که برایش جذاب است، مثل کرایه زیادی که یکی از مسافران به او می‌‌دهد یا آنتن و خرت و پرت‌های دیگری که به خانه می‌آورد.
گویی کریم نیز در تعامل با مدرنیسم دست به کنشی گزینشی می‌زند، اما در نهایت نمی‌تواند آن را به عنوان یک کل بپذیرد پس بار دیگر به اصل خود برمی‌گردد.
در واقع پیدا شدن شترمرغ و بازگشت کریم به شغل قبلی‌اش همین دگرگونی را بازنمایی می‌کند و مصداق این سخن مولانا می‌شود که هر کسی کو دور ماند از اصل خویش/ بازجوید روزگار وصل خویش. در واقع حرص و میلی که برای بهبود زندگی در دنیای شهر وجود دارد و کریم را به استیصال وجودی می‌کشاند و آرامش وی را به هم می‌زند.
این بازیابی خود به واسطه قناعت کردن وی به همان زندگی گذشته تامین می‌شود و اصلا مجیدی عنوان فیلم خویش را از این موضوع می‌گیرد که گنجشک‌ها موجودات بسیار قانعی در میان موجودات دیگر هستند. از سوی دیگر، کریم در کنار این سیر آفاق و سفر عینی در سیر‌الستی و نوعی سیر و سلوک درونی نیز می‌پردازد و در موقعیت جهادگونه‌ای با وسوسه‌های درونی‌اش قرار می‌گیرد. نمونه بارز این پارادوکس زمانی است که وی یخچال را به خانه می‌آورد و وسوسه می‌شود آن را بفروشد، اما در نهایت آن را به صاحبش برمی‌گرداند و به یمن این صداقت، صاحب مغازه به او اعتماد می‌کند و سفارش کار بیشتری به او می‌دهد.
اگرچه این صحنه‌ها به خلق موقعیت‌های انسانی با زیباشناسی خاص خود می‌شود، اما این گونه عناصر دیگر به تکراری مضاعف در آثار مجیدی تبدیل شده و خاصیت اخلاقی خود را از دست داده است. اما در پس همه حوادث و حرف و حدیث‌های این فیلم، آنچه به لحاظ معنایی در آواز گنجشک‌ها می‌درخشد. برجستگی نقش پدر با بازی خوب رضا ناجی است که ادای دینی به موقعیت همیشه پنهان پدرانی است که تمام هستی خویش را در برابر دشواری‌های زیستن قرار می‌دهند تا آواز گنجشک‌های آنان همواره خوشنواتر باشد.
آواز گنجشک‌ها قصه خود را در ۲ موقعیت متصل به هم پی می‌گیرد. یکی زندگی کریم که خط اصلی داستان بر دوش او قرار دارد و دیگری دنیای بچه‌ها که با فروش گل و ماهی و رویاهای کودکانه‌ای که برای بهبود معیشت خود دارند، هم بر تلخی قصه می‌افزاید و هم لطافتی شاعرانه به آن می‌دهد. فیلمبرداری از نماهای بالا و لانگ‌شات‌های زیبا از طبیعت را هم نباید فراموش کرد.
آواز گنجشک‌ها نیز مثل آثار دیگر مجیدی از دل تاریکی و فقر و فلاکت در پایان روزنه‌ای به امید و بهبود و روشنی می‌گشاید و در همین لحظه‌ای که به پایان این مطلب رسیدم، تلویزیون خبر از انتخاب مجیدی به عنوان بهترین کارگردان رای می‌دهد.
سیدرضاصائمی
http://ssaemi.blogfa.com/


همچنین مشاهده کنید