دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


حفره کوچک سعادت


حفره کوچک سعادت
از دوران سینمای صامت و فیلم سرقت بزرگ قطار، تا همین فیلم متفاوت سرقت از بانک، سرقت و دزدی به عنوان یک مضمون هرچند غیراخلاقی در سینما وجود داشته و به نوعی می توان متذکر شد این نوع فیلم ها در واقع یک ساب ژانر سینمای پلیسی (و بعضاً جنایی) هستند.
اخیراً هم که سه گانه یاران اوشن حسابی به این نوع سینما طراوت بخشیده و نکته جالب اینکه توانسته به مانند آثاری چون پدرخوانده، با اولویت بخشیدن به مفاهیمی چون رفاقت و خانواده کلیه این اعمال غیراخلاقی را توجیه کند. یعنی دزدی یا حتی اعمالی فجیع تر از این، تا وقتی رفاقت ها وجود دارد، در این نوع سینما اصلاً غیراخلاقی جلوه نخواهد کرد. فیلم های اینچنینی ملویل (منهای باب قمارباز) و کلاسیک های دیگر این نوع سینما (ریفی فی)، غالباً این برهم زنندگان نظم، در نهایت به نوعی خودخواسته یا به خاطر حضور یک خلافکار خبیث تر یا پلیسی کاملاً خشن و جدی، مجازات خواهند شد و تنها فیلم های کمدی این نوع سینما است که با نوعی نامیرایی بخشیدن به شخصیت های دزد و بعضاً سرخوش، پایان داستان در جهان متن را طور دیگری رقم می زنند. (پول رو بردار و فرار کن یا مجرمان خرده پای وودی آلن، دو نمونه دم دستی). فیلم «سرقت از بانک» سوای اینکه دارای تشابهات و ویژگی های خاص این نوع سینماست، اما چون الهام گرفته از واقعیت است، خود به خود ساختار فیلمنامه یی اش، با آنچه سابقاً مرسوم بوده تفاوت دارد. یعنی فیلم لزوماً با سرقت از بانک تمام نمی شود و سرقت در دوسوم پایانی فیلم رخ نمی دهد تا مابقی فیلم به مجازات و بازپس گرفتن نظم بپردازد.
در اوایل دهه هفتاد در انگلستان به خاطر سرقت از یک بانک، اسنادی محرمانه به دست گروه سارقان می افتد که آینده این کشور را در همان موقع کلی در خطر می اندازد. پس خود به خود موضوع سرقت و مسائل اخلاقی مربوط به آن کاملاً در حاشیه قرار می گیرد و آن چیزی که بیشترین اهمیت را پیدا می کند، شخصیت ها و مکانی است به نام انگلستان و افرادی که به نوعی در مسند قدرت آن نشسته اند.
کارگردانی فیلم هم سروشکلی سرخوشانه دارد و بر این موضوع حالا دیگر به نوعی اثبات شده مهر تاکیدی می زند که گای ریچی به شکل اصیلی جنس خاصی از سینما را به وجود آورده که حداقل در کشورش به خوبی شناخته شده و بعضاً تقلید می شود؛ جنسی از سینما که خود می تواند الهام گرفته از اسکورسیزی دهه ۸۰ و تارانتینوی دهه ۹۰ باشد. گای ریچی و البته کمی قبل تر و جدی تر از او اندرو دامنیک سینمایی را ترویج داده است که سرخوشی، روایت های به غایت ذهنی و ساختارشکن در آن در راس قرار دارد و همه اینها در کنار وابستگی زیاد به فرهنگ جاهلی و لات های حومه شهرهای بزرگ معنی و مفهوم خاص خودش را پیدا می کند.
در فیلم سرقت از بانک آنقدر دولت انگلستان و مخالفانش اعمال و رفتار فاسدی دارند که سارقان و مردمی که از آنها سرقت شده و کلاً این بحث غیراخلاقی بودن دزدی، اصلاً جایگاهی در ساختار اخلاقی روایت دراماتیک ندارد. در واقع در چنین فیلم هایی، پلیس به عنوان یک المان دولتی و جدا از نگاه و نگرش هسته ذهنی دولت، به هر شکلی اوضاع را به حالت عادی برمی گرداند و نظم از بین رفته شده را بازپس می گیرد. در این فیلم، پلیس حضور آن ناظم مقتدر را ندارد و در واقع فیلم اشاره می کند که پلیس اگر مقتدر بود از اول چنین سرقتی شکل نمی گرفت. تازه دست های پشت پرده آن قدر نامرئی و قدرتمند هستند که پلیس کاره یی نباشد. البته در سینمای افرادی چون ملویل، آن مجازات پایانی بیشتر از هر چیزی دلیل روانی دارد و انتخاب ها و خواسته های ضدقهرمان فیلم تعیین کننده است. عامل دیگری که معمولاً سارقان را به دام می اندازد، جاه طلبی یکی از آنهاست، به طوری که حتی فقط باعث مرگ همان یک نفر هم خواهد شد و بقیه تنها دستگیر می شوند. این عنصر جاه طلبی به عنوان یک نهاد پرتلاطمی رفتار می کند که آن من برتر فرویدی حاصل از کسب قدرت پول به نوعی مثبت را جداً تهدید می کند و در نهایت هم به همان منی بازخواهیم گشت که از ابتدا جامعه آن را متصور شده؛ یک جامعه منظم با کلی لایه های مخفی فساد و بی نظمی. در سرقت از بانک، طبق همان الگوی یاران اوشن و ستایشی که به واسطه لحن خاص تصاویر و موسیقی از سرخوشی می شود، چنین پایان هایی پیش بینی نشده است. مفهوم دیگری که در فیلم سرقت از بانک اصالتاً وجود دارد و به خوبی اجرا شده آن حفره معروفی است که گروه سارقان آن را حفر می کنند و به همه خواسته های مادی شان می رسند. حفره یی که می تواند نمادی از سیر و سلوک ادیپی باشد که گروه آن را طی خواهد کرد و از آنجا که همین می تواند یک گناه ابدی باشد، لذا مجازات همواره در کار خواهد بود. در فیلم سرقت از بانک شوخی جالبی با این حفره می شود و آن را طوری معرفی می کند که انگار بزرگراه سارقان است و خبری هم از آن جنبه گناه آلود نیست. حتی جسدهایی هم در این حفره هستند.
پس از این لحاظ هم کارگردان به خوبی مجازات پایانی را از بین می برد. در واقع فیلمساز به درستی کل جامعه را حفره یی می داند که دولت انگلستان حداقل در آن بازه زمانی ملت را می چاپیده و جرم کوچک سارقان اصلاً قابل مقایسه با آن نیست . کسی که هیچ وقت از جان لنون خوشش نیامده و در فیلم هم رابطه او با مالکوم ایکس را یکی از گام های بزرگ زندگی او معرفی می کند؛ همان جاه طلبی که در این گستره بزرگ اجتماعی در نهایت محکوم به مرگ خواهد شد. البته این را فیلم به شکلی فرامتنی و بدون انگشت گذاری غیراخلاقی متذکر می شود. در نهایت اینکه سرقت از بانک سوای همه این دغدغه های اجتماعی- سیاسی، با اولویت بخشیدن به مفهوم سینما و هنر، اثری است که لذت فیلم دیدن را موازی سرقت قرار می دهد چرا که سینما به شکل جادویی و به واسطه چشم چرانی هایش همواره نوعی دزدی است که فیلمساز و مخاطب از لحظه های زندگی می کنند.
محمد باغبانی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید