دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


«امشب شب مهتابه» و ادعایی «غیرمنتظره» در خصوص جوانان


«امشب شب مهتابه» و ادعایی «غیرمنتظره» در خصوص جوانان
«امشب شب مهتابه» این روزها یکی از فیلم های در حال اکران کشور است، که قصد دارد جوانان را به سینماها بکشاند.
مطمئنا نام این سینمایی شما را به گذشته ها می برد و یاد یکی از دلخوشی های موزیکال قدیمی را برایتان زنده می کند.این طور که از وجنات فیلم برمی آید، به نمونه های سینمای جوان پسندانه منتسب می باشد و قرار است قشر خاصی را هدف قرار دهد. به قول یکی از دوستان داستان «امشب شب مهتابه» را همه ما می دانیم، داستانی از جنس اصیل فیلم های دراماتیک و عاطفی، اما تا قبل از دیدن فیلم من هم مانند شما نمی دانستم این حسن فیلم یا نقطه ضعف آن است.
به وجود آوردن موانع سر راه قهرمان فیلم یکی از دم دستی ترین و حتی اصلی ترین ارکان خلق داستان و روند ماجراست.
این موانع می تواند مسائل و مشکلات مالی، جسمی، روحی، اجتماعی و... باشد که به سلیقه و عمق نگرش نویسنده و کارگردان متفاوت است.
در «امشب شب مهتابه» این مانع همیشگی بیماری بوده (که سهل الوصول ترین و سطحی ترین نوع است) که به عنوان عامل بر هم زننده نظم حیات زوج جوان عاشق را بر هم می زند. «سرطان» نامی آشنا، اما هولناک که با پیش زمینه و شناخت جامع و قبلی اش احتیاجی به معرفی ندارد، به همین دلیل زحمت توجیه بیننده را از دوش کارگردان برمی دارد. «امشب شب مهتابه» با استفاده از عنصر سرطان و قراردادن این بیماری بر سر راه قهرمان داستانش قصد دارد ماجرایی جوان پسند را به تصویر بکشد. جالب ترین بخش این سینمایی این است که تمام مولفه های سینمای بدنه در آن موجود است، بازیگر تیپیک که صرفا به علت ظاهرش به دنیای ناشناخته تصویر کشیده شده است (اشاره به دانیال عبادی) بازیگر تجاری (مهناز افشار که همچنان در سطح سینمای بدنه و تجاری مانده است)، عشق های دم دستی (تصاویر رنگارنگ و فضاهای متعدد که دو کاراکتر عاشق مانند دو مرغ عشق بدون دغدغه در حال لذت بردن هستند)، دیالوگ های تاثیرگذار (البته کاملا سطحی) فیگورهای متعدد و... نمونه های بارز سینمای بدنه است که به وفور در سینمایی «امشب شب مهتابه» دیده می شود، اما این مولفه های عوام پسند و بدلی وقتی در قالب نامناسبی قرار گیرد و داستانی تعریف شده نداشته باشد به چارچوبی تو خالی بدل می شود که هیچ تحفه دندان گیری نصیب بیننده نمی کند.
مثلا یکی از خرده های اساسی که به کلیت داستان «امشب شب مهتابه» وارد است، برخورد نامناسب و واکنش غیرمنتظره کاراکترهای فیلم (زوج جوان) در مواجهه با بیماری سرطان قهرمان داستان است، سرطان برای این زوج عاشق جنبه فخرفروشی داشته و بیشتر به کالایی لوکس یا مشخصه ای برتر بدل می شود. پیام در حالی که سرطان دارد هیچ واکنشی از لحاظ جسمی در او صورت نمی پذیرد، نه تنها بیماری مهلک و نمایشی او بر سیما و وجناتش هیچ تاثیری نمی گذارد بلکه شاهدیم تا ۵ دقیقه پایانی سرحال در حال آموزش عشق به فرزند به دنیا نیامده اش است، بعد از گذشت تمام فیلم ناگهان در پایان بیماری خود را نشان می دهد(!!!) تا جایی که اصل موضوع (یعنی سرطان) که موجب تمامی داستان می باشد در طول فیلم ناپدید شده و هیچ پرداخت کوتاه یا حتی سرسری نیز به آن نمی شود، به تعبیری مبداء و عامل اصلی در داستان در روند ماجراهای فیلم جریان ندارد و این ضعفی است که اساس و پایه این سینمایی را متزلزل می کند.
بیست دقیقه ابتدایی فیلم به قدری کسالت بار و به دور از جذابیت های فیلم سازی است که کمتر کسی را با خود به نیمه دوم فیلم می برد. اگر بیننده و مخاطب بتواند کسالت موجود در نیمه اول را تحمل کند به نیمه دوم فیلم خواهد رسید که قهرمانان فیلم به شیراز می روند، این جاست که صحنه های متعدد و پشت سر هم که از جذابیت های بصری برخوردارند، تا حدودی سردی نیمه اول را جبران می کند (البته نسبتا اصلا تصور نکنید که می توان آن را تایید کرد)به طور کلی می توان اظهار داشت « امشب شب مهتابه» یک اثر عامه پسند است که سعی کرده خود را به ژانر موزیکال نزدیک کند، عوامل فیلم سعی داشته اند رگه هایی از اندیشه و تعقل را به تم و زمینه فیلم شان بیفزایند، اما نتوانسته اند داستانی با پتانسیل های لازم برای ایجاد تفکر و اندیشه خلق کنند.
برای جذب مخاطب فیلم های جوان پسند و امروزی، بدیهی ترین و شاخص ترین راه استفاده از خوانندگی و موزیک است که قهرمان داستان «امشب شب مهتابه» از آن بهره جسته است، اما این شگرد و قالب نیز در جاهایی چنان از قالب داستان خارج شده و جدا مانده که نمی تواند باورپذیر باشد، متاسفانه هنرپیشه خوش چهره داستان از خوانندگی فقط ادا درآوردن و فیگور گرفتن آن را می داند و ناشیانه تقلید می کند.
به طور کلی می توان ادعا کرد کاراکتر پیام هیچ بویی از جوانان ایرانی نبرده و از لحاظ شخصیتی هیچ گونه سنخیتی با ایرانیان ندارد، چه در ابراز عشق و چه در برخوردش بعد از سالیان با پدرش.
اما دیدن این سینمایی خالی از لطف نیست، کارگردان در بعضی از مقوله ها درست عمل کرده و دست به انتخاب هایی اساسی زده است. مثلا موسیقی که به کار برده از موزیک های سطحی و دم دستی امروزی نیست و موسیقی مبتذل و تجاری انتخاب نشده است، بلکه از چهره ای تاثیرگذار در عالم موسیقی بهره جسته است. «احسان خواجه امیری» خواننده ای است که در بین بیشتر علاقه مندان به موسیقی جایگاهی قابل احترام و برجسته دارد، از این بابت استفاده از او یکی از نقاط قوت و خوب فیلم است.
«محمدهادی کریمی» کارگردان «امشب شب مهتابه» همیشه سعی کرده در فیلم نامه هایش از مضامینی استفاده کند که تکراری نباشد، مثلا ایده اصلی فیلم که به وصیت پدری در حال مرگ به فرزند از راه نرسیده اش تمرکز دارد، اگر دچار انحرافات مولفه های جوان پسندانه و دم دستی نمی شد، شاید می توانست یک ملودرام قابل ارزش و دیدنی باشد، اما حواشی و زرق و برق اضافی کار به قدری آزاردهنده می باشد که ایده جالب و کلیت داستان را می پوشاند یا در کار قبلی «محمدهادی کریمی»، «غیرمنتظره» شالوده داستان پیرامون شخصی است که دست روزگار باعث می شود مانکن شود و در این بین اخلاقیاتش دستخوش تغییر می شود، ایده خوب فیلم و انتخاب قشر متفاوت برای فیلم سازی در «غیرمنتظره» نیز دیده می شود، اما آن جا نیز کلیت فیلم دچار ابتذالی واقعی و حتمی می شود.
شاید بتوان به طور قطع خرده کار نابلدی را بر «محمدهادی کریمی» گرفت، او نتوانسته مناسبت های دقیق و ظریف دنیای تصویر را درک کند، هر چند این دستاوردها مستلزم زمان و تجربه است، اما گاهی اوقات نگرش دقیق و توجه به نکات جزئی یکی از راه های محتوم موفقیت می باشد.«امشب شب مهتابه» به عنوان دومین کار «محمدهادی کریمی» نسبت به «غیرمنتظره» یک گام به پیش است و از ابتذال حتمی دوری کرده است، اما باید گفت بد نیست با نگرش دیگر به سینمای جوان پسندانه دست به عمل زد. اگر به تاریخ سینما نگاهی بیندازیم و این نوع از دنیای تصویر را بررسی کنیم، متوجه می شویم بی شک آنچه موجب ارتباط و همراهی جوانان با سینما بوده، ربطی به وجنات منظر، شکل و قیافه یا فیگور هنرپیشگان نداشته، بلکه روایت درست یک داستان بدون اشتباه و خلاء است که این راه را ایجاد کرده است.
پس با توجه به این تاریخچه معتبر بهتر است کارگردانان بدانند که چه چیز را به نام جوانان به خورد ملت می دهند. (بعد می گویند مخاطبان سطحی نگر شده اند).
البته به دور از انصاف است اگر بخواهیم پایان متفاوت فیلم را نادیده بگیریم. از پایان سینمایی «امشب شب مهتابه» می توان درک کرد، کارگردان برای داستان و روند آن ارزش قائل بوده و نخواسته با رغم زدن سرانجامی خوش، گیشه ای پررونق را بسازد، به تعبیری اندیشه ورزی و داستان گویی را به سینمای تجاری و فروش بالا ترجیح داده است (هر چند که فاکتورهای زیادی در راستای این هدف به کلیت ماجرا اضافه شده است به قول معروف بده بستانی اساسی صورت پذیرفته)، «دانیال عبادی» یکی از مصداق های اساسی این بده بستان می باشد، کارگردان با تکیه بر چهره و تیپ او از عبادی به عنوان قهرمان فیلم استفاده کرده است، غافل از این که این شگرد برای جوانان به اصلی حاشیه ای بدل شده و حیله ای نخ نماست، زیرا که جوان امروزی هیچ کاراکتر پوچ و توخالی را نمی پذیرد و این داستان است که به شخصیت ها هویتی مستقل از قیافه شان می دهد. به نظر من «امشب شب مهتابه» مانند فیلم قبلی کریمی، «غیرمنتظره» بیشتر نوجوانان را جذب می کند تا جوانان.
● و اما از میان گفته های کارگردان:
▪ کریمی درخصوص چرایی کارگردان شدن گفته است: (نکته: محمدهادی کریمی قبل از کارگردان شدن، فیلم نامه نویس بوده است) من فیلم نامه هایی داشتم که کاملا شخصی بود و آن ها را خیلی دوست داشتم، اما برای آن ها کارگردانی پیدا نمی شد.
▪ او از فروش فیلمش به علت تقارن با انتخابات و شلوغی های بعدش راضی نیست و اعتقاد دارد اگر در زمان مناسب تری اکران می شد، فروش فوق العاده ای داشت(!!!) جالب است بدانید «غیرمنتظره» نیز در شرایط نابسامانی اکران شده جالب تر این که آن اتفاق ناگوار قطعی گاز و سردی بیش از حد سینماها بوده است.
▪ او درخصوص حضور «امشب شب مهتابه» در جشنواره فیلم فجر گفته است: این که فیلم در جشنواره دیده شود خیلی خوب و پرارزش است، اما به نظر من فیلم «امشب شب مهتابه» و آثاری مثل آن برای جشنواره هایی خوب است که در آن پیش داوری نباشد.*او فیلمش را این گونه تعبیر کرده است: «امشب شب مهتابه» تلاشی است در میانه دو جریان زندگی و مرگ. فیلمی خانوادگی که گرچه تلخ است و از مرگ می گوید ولی در ستایش زندگی است.
● و اما حواشی فیلم:
▪ جالب است بدانید فیلم نامه سینمایی «انعکاس» توسط «محمدهادی کریمی» نوشته شده است.
▪ فیلم آمریکایی «زندگی من» به لحاظ قصه شباهت فوق العاده ای با «امشب شب مهتابه» دارد (مسئولیت منافذ فیلم با خود عوامل)
▪ قبل از اکران فیلم خیلی ها اثر «محمدهادی کریمی» را شبیه به «سنتوری» به کارگردانی «داریوش مهرجویی» می دانستند، اما اکنون این ادعا از جانب تمام منتقدان یا مخاطبان مردود اعلام شده است (اگر شما هم هر دو فیلم را ببینید به این نتیجه فاحش و تفاوت های اصولی خواهید رسید)، البته شاید بتوان تنها نقطه مشترک این دو اثر را در موزیکال بودن و استفاده از خوانندگان مدرن دانست، اما باید بدانید آن جا «بهرام رادان» به جای چاووشی لب می زد، ولی در «امشب شب مهتابه» بازیگر جدید سینما «دانیال عبادی» به جای پیشکسوت جوان دنیای موسیقی «احسان خواجه امیری» لب می زند.
▪ باید به اطلاع مبارکتان برسانیم، «محمدهادی کریمی» در حال حاضر درصدد ساخت فیلم سینمایی با عنوان «مستاجر طبقه ۳» است که فضایی طنز با درونمایه ای معنوی دارد (این مطلب را خود کریمی گفته است، باید ببینیم چگونه بین این دو مقوله متفاوت تعادل برقرار کرده است)
منبع : روزنامه خراسان


همچنین مشاهده کنید