پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

چشم‌های سیاه - Oci Ciorni


چشم‌های سیاه - Oci Ciorni
سال تولید : ۱۹۸۷
کشور تولیدکننده : ایتالیا
محصول : سیلویا دامیکو بندیکو و کالو کوکی
کارگردان : نیکیتا میخالکوف
فیلمنامه‌نویس : الکساندر آداباشیان، سوزو چکی دامیکو و میخالکوف برمبنای داستان‌های کوتاهی نوشته آنتون چخوف.
فیلمبردار : فرانکو دی جاکومو.
آهنگساز(موسیقی متن) : فرانسیس له
هنرپیشگان : مارچلو ماسترویانی، سیلوانا مانگانو، مارت کلر، النا سوفونووا، پینا چِی، فسیه‌والات لاریونوف و اینوکنتی اسموکتونوفسکی.
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۸ دقیقه.


سال 1903. در یک کشتی مسافربری که از روسیه به ایتالیا می‌رود، دو مرد میان‌سال با هم ملاقات می‌کنند. «پاول» (لاریونوف)، مردی روسی است که با همسر جوانش که پس از مدت‌ها انتظار، سرانجام موفق به ازدواج با او شده، به ماه عسل آمده است و با مهربانی به حرف‌های مردی ایتالیائی، «رومانو» (ماسترویانی) که داستان غم‌انگیز زندگی‌اش را برای او تعریف می‌کند، گوش می‌دهد: «رومانو» که آرشیتکتِ خوش آیته‌ای است، با «الیزا» (مانگانو)، زن ثروتمندی از یک خانواده بانکدار ازدواج می‌کند. اما با خانواده همسرش تفاهم ندارد و نسبت به آنان احساس حقارت می‌کند. همزمان با احتمال وقوع ورشکستگی، «رومانو» که نمی‌تواند «الیزا» را در این شرایط تحمل کند، بیماری‌اش را بهانه می‌کند و با محبوبه‌اش، «تینا» (کلر) به یک چشمه آب معدنی می‌رود. اما در آنجا، شیفته «آنا» (سوفونووا)، زن جوان روسی می‌شود که سگ کوچکی نیز همراه دارد. آن دو شبی را با هم می‌گذرانند و «آنا» به روسیه باز می‌گردد، در حالی که «رومانو» به شهر محل اقامت «آنا»، یعنی «سی‌سویف» می‌رسد و وقتی با فرماندار آنجا صحبت می‌کند، در می‌یابد که «آنا» همسر او است. او از «آنا» قول می‌گیرد که شوهرش را ترک کند، خود او هم رضایت «الیزا» را جلب کند. اما در بازگشت به ایتالیا می‌فهمد که «الیزا» خانه را برای پرداخت بدهی‌ها فروخته و از این وضع خوشحال است، زیرا دیگر پولی که بین او و «رومانو» فاصله می‌انداخته، وجود ندارد. «رومانو» دیگر نمی‌تواند واقعیت را به «الیزا» بگوید تا اینکه «الیزا» با ارثی که از عمویش به او می‌رسد، دوباره خانه را می‌خرد. «رومانو» او را ترک می‌کند، اما سراغ «آنا» هم نمی‌رود. وقتی «رومانو» داستانش را تمام می‌کند، «پاول» ضمن ابراز همدردی، می‌رود تا همسرش را که همان «آنا»ست برای معرفی به «رومانو» بیاورد. در اینجا «رومانو» به سرکارش به‌عنوان مهماندار کشتی باز می‌گردد.
* شیفتگی میخالکوف نسبت به چخوف، او را یک بار دیگر (پس از قطعه ناتمام برای پیانوی کوکی، 1977) به ساختن فیلمی برمبنای آثار این نویسنده بزرگی روسی اما میخالکوف برای ساخت شخصیت‌ها و موقعیت‌های دیگر فیلم از قصه‌های دیگر چخوف وام گرفته است. ماسترویانی که پیش از این بسیار مایل بود نقش اصلی اوبلوموف (میخالکوف، 1980) را بازی کند - اما چون به کشتی نرسید، نقشش را از دست داد! در چشم‌های سیاه سنگ تمام می‌گذارد و در این نقش می‌درخشد. «رومانو» به سبک شخصیت‌های آثار چخوف، سرگردان، و همواره در جست‌وجوی پاسخی است که هرگز به آن نمی‌رسد و این توانائی را هم ندارد که به رویاهایش جامه عمل بپوشاند. ماسترویانی این ویژگی‌ها را با قدرت هرچه تمام‌تر به نمایش می‌گذارد. کُندی و آرامش فیلم که گاه ممکن است اندکی اغراق‌آمیز به نظر برسد، با فضای داستان و شخصیت‌ها هم‌خوانی دارد. تصاویر صحنه‌های مربوط به روسیه بسیار زیبا و دیدنی است.