پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

کالبد شکافی یک سناریوی ناتمام


کالبد شکافی یک سناریوی ناتمام
در مکتب سیاسی آمریکا و اسرائیل، «دموکراسی» و «دفاع از حقوق بشر» معنا و مفهومی دیگر دارد؛ در مکتب سیاسی آنها دموکراسی و دفاع از حقوق بشر زمانی معنا و مفهوم می یابد که منافع آمریکا و اسرائیل تامین و تضمین شود.
در مکتب سیاسی آمریکا و اسرائیل، یک دختر فلسطینی ۵ ساله را در فاصله ای کمتر از ۴۰ متر با ۱۲ گلوله به شهادت می رسانند و برای اطمینان از بر طرف شدن خطر او، تیر خلاصی بر سر او شلیک می نمایند، کودکی را در آغوش پدرش به خون خود می غلطانند، مردم مظلومی را زیر چکمه دژخیمان رژیمی غاصب از خانه و کاشانه آواره می سازند، مردم مظلوم کشورهایی را تنها بر اساس شعار مبارزه با تروریسم و احتمال ساخت سلاح های کشتار جمعی، مورد حملات موشکی قرار می دهند و در این شرایط است که هیچ کشوری و هیچ سازمانی به خود اجازه نمی دهد که این جنایات بی شرمانه و سیاست های خصمانه شیطان بزرگ و هم‌‌پیمانانش را محکوم کند، اما آنگاه که ندای عدالت خواهی و فریاد آزادگی و حمایت از مردم مظلوم از سوی کشوری که خود قربانی تروریسم بوده و هست‏، به میان می‌آید، کشورها و سازمان هایی که چشم خود را بر جنایات آمریکا و اسرائیل بسته بودند، به خود اجازه می‌دهند که این ندای حق و عدالت و دفاع از مردم مظلوم را محکوم کنند.
آمریکا و اسرائیل در ادامه سیاست های جنگ طلبانه و جنایت کارانه خود دست به ساخت سناریوی «جنگ روانی» بر علیه ایران زدند تا با فریب افکار عمومی و با توسل به زور یک جوی ناسالم و جنگ روانی را بر علیه کشورمان پی ریزی کنند و کشورهایی را با خود همراه سازند تا به اهداف پلید و شیطانی خود دست یابند. اما این سناریو با هوشیاری و درایت سران نظام، حضور باشکوه مردم فهیم در صحنه و با بیانات مقام معظم رهبری ناتمام ماند تا بار دیگر آمریکا و اسرائیل را در رسیدن به اهداف شوم و شیطانی خود ناکام گذارد.
لذا در این نوشتار برآنیم تا با کالبد شکافی این سناریوی ناتمام، مواردی را متذکر شویم.
● سکانس آغازین سناریوی «جنگ روانی»
آمریکا و متحدانش برای اینکه یک فضای سازی مسموم علیه کشورمان ایجاد کنند باید سناریویی را کارگردانی می کردند که در آن پرونده هسته ای ایران مورد سئوال قرار می گرفت بنابراین سکانس آغازین این سناریو را با اظهارات رئیس جمهوری ایران در همایش «جهان بدون صهیونیسم» رقم زدند و این اظهارات را بهانه ای برای ادامه جنگ روانی بر علیه کشورمان یافته اند و جمهوری اسلامی ایران را به خاطر تاکید بر محو اسرائیل از جغرافیای سیاسی جهان، یک نظام جنگ طلب معرفی کرده و تلاش کشورمان را برای برخورداری از فن‌آوری هسته‌ای را تلاش برای دسترسی به سلاح اتمی ‌با منظور و با هدف براندازی رژیم اشغالگر قدس قلمداد کردند.
رسانه های غربی توانستند به خوبی با سانسور خبری اظهارات رئیس جمهوری کشورمان یک جوی ناآرام و هیاهوی جهانی را بر علیه کشورمان بر پا کنند. این رسانه ها با بی شرمی تمام اظهارات رئیس جمهوری ایران را که «مقابله با تفکر رژیم صهیونیستی» بود و ثابت می کرد که «دوران جریانهای افراطی نژادپرستانه ، اشغالگری و آپارتاید به سرآمده است» را به نابودی جامعه یهودی که قرنها با ایرانیان در مسالمت زندگی کرده ‌اند، ربط داده و با فریب افکار عمومی توانستند به خوبی سکانس آغازین سناریوی «جنگ روانی» علیه ایران را به راه بیاندازند.
سناریوی «جنگ روانی» بر علیه ایران شکل گرفته بود و باید منتظر واکنش کشورها در برابر مواضع جمهوری اسلامی ایران می بودیم، برای اینکه این سناریوی ناتمام به خوبی موشکافی شود به چند مورد از واکنش های کشورها اشاره ای می کنیم.
فرانسه اولین کشور اروپایی است که در برابر اظهارات رئیس جمهوری ایران واکنش نشان داده و فیلیپ دوست‌بلازی، وزیر امورخارجه فرانسه، با انتشار بیانیه‌ای از فراخواندن سفیر جمهوری اسلامی در پاریس به وزارت امورخارجه فرانسه خبر می دهد تا مراتب اعتراض خود را اعلام کند. به دنبال آن در نشست سران اتحادیه اروپا، سفیران و کارداران ایران در کشورهای بریتانیا، فرانسه، اسپانیا، آلمان و روسیه به وزارتخانه های امورخارجه این کشورها احضار می شوند تا مراتب ناخشنودی نسبت به اظهارات رئیس جمهور ایران به آنان ابلاغ شود.
اسکات مک‌للان سخنگوی کاخ سفید ادعا می کند: «اظهارات رییس جمهوری ایران چیزی جز تاکید بر آنچه ما درباره حکومت ایران می‌گفتیم، نیست. اظهارات وی نگرانی‌های ما را درباره فعالیت‌های هسته ای ایران تایید می‌کند.»
تونی بلر نخست وزیر انگلیس نیز اعلام می کند:« اگر ایرانی ها بخواهند به شیوه و رویکرد کنونی ادامه دهند به زودی این باور ایجاد خواهد شد که ایران تهدید واقعی برای ثبات و امنیت کل منطقه است.»
معاون نخست وزیر اسراییل نیز در واکنش به اظهارات رییس جمهوری کشورمان درباره این رژیم، خواستار اخراج ایران از سازمان ملل می شود.
شیمون پرز در پیامی خطاب به آریل شارون نخست وزیر اسراییل ادعا می کند: «‌این دعوت، با منشور سازمان ملل منافات دارد.»
وی می افزود: «باید درخواستی روشن به دبیر کل سازمان ملل و شورای امنیت برای اخراج ایران از این سازمان بین‌المللی بدهیم.»
در ادامه رژیم صهیونیستی از اعضای شورای حکام می خواهد تا در خصوص برنامه‌ی غنی‌سازی اورانیوم ایران مواضع سخت‌گیرانه‌ای اتخاذ کنند.
سران اروپایی دربیانیه ای در واکنش به اظهارات رئیس جمهوری ایران تاکید می کنند که: «اظهارات رئیس جمهور ایران دلیل نگرانی ما درباره نقش ایران در منطقه و مقاصد آینده این کشور است»
«پیر پتیگرو»، وزیر امور خارجه کانادا نیز اعلام می کند:«با توجه به اهداف هسته‌ای ایران و عدم همکاری این کشور با بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی این اظهارات همگی نگران‌کننده‌تر هستند.»
نخست وزیر استرالیا نیز اعلام می کند: «این یک سخنرانی بسیار خطرناک و جدی است.»
آلمان نیز اظهارات رییس جمهوری اسلامی ایران را مبنی بر حذف اسراییل از نقشه جهان غیر قابل پذیرش می خواند.
مصر که اولین کشور عربی است که معاهده صلح را با رژیم صهیونیستی امضا کرده، نیز اولین کشور عربی است که به جمع منتقدان می پیوندد و احمد ابوالغیط وزیر امور خارجه مصر اعلام می کند:« اسرائیل و ایران دو دولت عضو سازمان ملل متحد هستندو تاریخ سازمان از هنگام شکل گیری آن شاهد نبوده است که محو یک دولت از دولت های عضو را به رسمیت بشناسد.»
کوفی عنان نیز در اقدامی نادر از اظهارات رئیس جمهوری ایران اظهار نگرانی می کند و اعلام می کند: « ایران به عنوان یکی از امضا کنندگان منشور سازمان ملل موافقت کرده است که هیچیک از کشورهای عضو را با توسل به زور تهدید نکند.»
روزنامه انگلیسی «ایندیپندنت» نیز در واکنش به اظهارات رئیس جمهوری ایران چنین می نویسد: «عدم به رسمیت شاختن اسراییل از سوی ایران مانع بسیار مهمی در بهبود روابط میان تهران و غرب است و فعالیت های هسته ای ایران تهدید مهمی برای اسرائیل محسوب می شود.»
اما واکنشی که روزنامه «فایننشال تایمز» نشان می دهد چنان مضحکانه است که نشان از دست های پشت پرده در رسانه ها دارد. این روزنامه مدعی می شود: «اظهارات احمدی نژاد از گروه فلسطینی "جهاد اسلامی" الهام گرفته است چون این گروه پس از ایراد این سخنان، به بمب گذاری اقدام کرد که در نتیجه آن پنج اسراییلی کشته شدند.»
سناریوی «جنگ روانی» علیه ایران توانست شکل بگیرد و بازیگران آن یعنی سران برخی از کشورهای اروپایی توانستند در آن به ایفای نقش بپردازند، اما چه شد که این سناریو ناتمام ماند؟ چرا این سناریور بیش از این نتوانست افکار عمومی را فریب داده و جهانیان را متقاعد کند که هدف ایران از دست یابی به فن آوری صلح آمیز هسته ای، ساخت بمب اتمی و نابودی رژیم صهیونیستی است؟ آیا نباید بپذیریم که سناریوی «جنگ روانی» که آمریکا و اسرائیل آن را کارگردانی می کردند به شکست انجامید به گونه ای که شارون نخست وزیررژیم صهیونیستی خود لب به اعتراف گشود و اعلام کرد که اظهارات رئیس جمهور ایران برای محو اسرائیل آرزوی اعلام نشده بسیاری از کشورهای خاورمیانه است و در سخنرانی خود در کنیست اسرائیل افزود:« رئیس جمهور ایران حرفی را زد که بسیاری در منطقه از ابراز علنی آن، بیم دارند.»
برای پاسخ به سئوالات بالا باید نکاتی را متذکر شویم:
۱) اظهارات رییس جمهور، تاکید بر فرمایشات امام و رهبری و تکرار مواضع گذشته نظام بود
ضرورت حذف اسرائیل از جغرافیای سیاسی جهان، نظر مبارک حضرت امام (ره) و سیاست تعریف شده جمهوری اسلامی‌ ایران از آغاز تاکنون بوده و هست و رئیس‌جمهور کشورمان، سخن جدیدی نگفته و درباره اسرائیل، اظهارنظر تازه و بی‌سابقه‌ای ارائه نکرده است که توجیه کننده این همه سر و صدا و هیاهوی سیاسی باشد! رئیس جمهوری ایران در سخنرانی خود چنین اعلام کرده اند: «امام فرمودند، سلطه شرق و غرب باید از بین برود و هیچ کس باور نمی کرد کسی باور نمی کرد یک روز ما سقوط امپراطوری شرق را ببینیم... می گفتند حکومت آهنین اما ما در عمر کوتاهمان دیدیم آنچنان فرو ریخت که باید در کتابخانه های دنیا دنبال آن را بگیریم. امام فرمود، صدام باید برود و فرمودند صدام به آنچنان ذلتی گرفتار خواهد شد که نظیر ندارد و امروز صدام زنجیر در دست و پا در کشور خودش توسط کسانی که با حمایت آنها جنایت کرد و دلخوش به حمایت آنها بود، محاکمه می شود و امام عزیزمان فرمودند که این رژیم اشغالگر قدس باید از صفحه روزگار محو شود و این جمله بسیار حکیمانه است. امام عزیز ما در مبارزه دنیای اسلام و کفر نقطه مرکزی و فرماندهی قرارگاه دشمن را هدف گرفتند و آن هم رژیم اشغالگر قدس است.»
بنابراین می بینیم که رئیس‌جمهور، تنها بر دیدگاه منطقی و حکیمانه امام راحل رحمة‌الله علیه تاکید ورزیده است و مواضع گذشته نظام را تکرار کرده است.
۲) آنچه رژیم‏ها را نابود می‏کند، قدرت مقاومت و عزم و مبارزه‏ی ملت‏هاست، نه سلاح اتمی
رئیس جمهوری در سخنرانی خود با ارائه تحلیلی از سابقه شکل گیری غاصبانه رژیم صهیونیستی و سیاست های تروریستی این رژیم، خواستار محو اسرائیل از نقشه جهان شده است و در پی این اظهارات رسانه های غربی با سانسور خبری اظهارات رئیس جمهوری نابودی رژیم صهیونیستی را به ماجرای انرژی اتمی ربط داده و اعلام می کنند که ایران در صدد ساخت سلاح اتمی برای از بین بردن اسرائیل است. اگر در متن سخنرانی رئیس جمهور تاملی داشته باشیم می بینیم که ایشان به طور واضح اعلام کرده اند که آنچه که باعث محو شدن اسرائیل از روی نقشه جهان خواهد شد موج بیداری و قدرت مقاومتی است که در مردم فلسطین به وجود آمده است که این خود بزرگترین سلاح برای از بین بردن رژیم غاصب صهیونیستی است. رئیس جمهوری در سخنرانی خود چنین اظهار داشتند که: «من تردید ندارم موج جدیدی که در فلسطین به راه افتاده و موج بیداری که امروز در دنیای اسلام است و موج معنویت در سراسر اسلام به زودی زود این لکه ننگ را از دامان پاک اسلام پاک می کند و این شدنی است البته باید مراقب فتنه‌‌ها باشیم.»
چه نیکوست که به بیانات مقام معظم رهبری که در دیدار با کارگزاران نظام ایراد فرمودند اشاره ای داشته باشیم، ایشان در این خصوص فرمودند:«این چند روزه سر قضیه‏ی موضعگیری رئیس جمهور جنجالی به وجود آوردند. البته این بار اول هم نبود؛ بار چندم بود. یک‏بار دیگر هم ده، یازده سال قبل به مناسبت قتل اسحاق رابین، رئیس جمهور وقتِ ما آن روز اظهار نظری کرد؛ جنجالی درست کردند که چرا رئیس جمهور ایران از قتل نخست‏وزیر اسرائیل اظهار خوشحالی کرده! اولین احساسی که به انسان دست می‏دهد، شرمندگی از بشریت است به عوض سران اروپا و غرب؛ اینها باید از بشریت شرمنده باشند که این‏قدر تحت نفوذ صهیونیست‏ها هستند؛ از ملت‏های خودشان هم باید شرمنده باشند. مگر در دنیا دولت‏هایی که دولت‏های دیگر را قبول نداشته باشند و هویت سیاسی آنها را انکار کنند، وجود ندارند؟ مگر رؤسای کشورهایی که در دل آرزوی نابودی رئیس یک کشور دیگر را داشته باشند، در دنیا کم‏اند؟ به زبان هم می‏آورند، مرتب هم هست. کجا چنین حساسیتی به وجود می‏آید؟ نفوذ صهیونیست‏ها روی دولت‏های غربی و اروپایی متأسفانه چنین جنجال‏هایی را به وجود می‏آورد. بعد هم از فرصت استفاده کردند، این را وصل کردند به قضیه‏ی انرژی اتمی! آن نادانی که اولین بار این حرف را زد و این را به ماجرای انرژی اتمی وصل کرد، نفهمید که سلاح اتمی برای از بین بردن حکومت‏ها و سیستم‏ها و رژیم‏ها نیست؛ سیستم‏ها و رژیم‏ها با سلاح اتمی از بین نمی‏روند؛ سلاح اتمی فقط می‏تواند انسان‏ها و سرزمین‏ها را نابود کند. آنچه رژیم‏ها را نابود می‏کند، قدرت مقاومت و عزم و مبارزه‏ی ملت‏هاست؛ که این عزم و مبارزه در فلسطین وجود دارد و به فضل الهی حتماً به سرنگونی رژیم صهیونیستی منتهی خواهد شد.»
۳) دوران جریانهای افراطی نژادپرستانه ، اشغالگری و آپارتاید به سرآمده است
آنچه که بیش از همه باعث شکل گیری سناریوی «جنگ روانی» علیه ایران شد، این بود که سران کشورهای اروپایی توانستند با فریب کاری و سانسور خبری اظهارات رئیس جمهوری ادعا کنند که اظهارات رئیس جمهور در جهت نابودی جامعه یهودی بوده است و به دنبال آن مسئله پرونده هسته ای ایران را مطرح کرده و اعلام می کنند که ایران قصد دارد با دستیابی به انرژی سوخت هسته ای دست به ساخت بمب اتمی زده تا جامعه یهود را از بین ببرد. این ادعاهای واهی آمریکا و متحدانش چنان بی پایه و اساس است که کافی است برای روشن شدن این قضیه به اظهارات خود آنها اشاره ای داشته باشیم‎‎‎؛ آمریکا و کشورهای دیگر به خوبی می دانند که ایران نه قادر به ساخت سلاح های کشتار جمعی است و نه قصد چنین کاری را دارد چنان که سازمان «سیا» آمریکا خود لب به اعتراف گشوده و اعلام می کند که اگر ایران تمام تسلیحات لازم برای ساخت این سلاحها را در اختیار داشته باشد تا ۱۰ سال آینده قادر به ساخت چنین سلاحهایی نیست. و مشاهده کردیم که علیرغم شانتاژ تبلیغاتی رژیم صهیونیستی بر علیه ایران‏، آمریکا از درخواست رژیم صهیونیستی برای اخراج ایران از سازمان ملل حمایت نکرد‏، چرا که خود آمریکا نیز فکر نمی‌‌کرد که بتواند چنین جنگ روانی را بر علیه ایران به راه بیاندازد و به خوبی می دانست که این جریانات ساخته خود آنهاست و به زودی به ناکامی و شکست خواهد انجامید.
مسئله دیگر این است که اظهارات رئیس جمهوری کشورمان در «مقابله با تفکر رژیم صهیونیستی» نفی جریانهای افراطی نژادپرستانه ، اشغالگری و آپارتاید بود و تحلیلی که در این خصوص رئیس جمهوری کشورمان ارائه کرد ثابت می کرد که دوران جریانهای افراطی نژادپرستانه ، اشغالگری و آپارتاید به سرآمده است. برای اینکه این مسئله نیز به طور کامل روشن و شفاف گردد به اظهارات خاخام «دیوید وایس» سخنگوی سازمان یهودی نتوریکارتا در این خصوص اشاره ای می کنیم: این سخنگو می‌گوید:« دکتر محمود احمدی نژاد هنگامی که از محو اسراییل سخن گفت، سخنانش علیه یهودیان نبود، بلکه علیه جنبش غیرقانونی و نامشروع صهیونیسم و دولتی اشغالگر و غیراخلاقی بود.»
وی در روز جمعه همزمان با راهپیمایی روز قدس نیز می افزاید: « امام خمینی (ره) به درستی میان یهودیت و صهیونیسم تفاوت قائل شده بودند و ما در سفر قبلی خود به ایران شاهد حفاظت از حقوق یهودیان ایرانی بوده‌ایم و روز قدس فرصت مناسبی برای ابراز همدردی جهانیان با مردم فلسطین فراهم آورده‌است.»
این روحانی بلندمرتبه یهودی مقیم نیویورک در ادامه تاکید می کند که:« ایران دشمن مردم یهود نیست و یهودیان برای هزاران سال به طور مسالمت آمیز در ایران زندگی کرده‌اند. صهیونیسم جنبشی سیاسی است و نماینده مردم یهود نیست.»
همچنین وی تاکید می کند که میان یهودیان و مسلمانان هیچگونه اختلاف نظر و مناقشه‌ای وجود ندارد تنها مناقشه در این زمینه صهیونیسم است.
سخنگوی یهودیان ضد صهیونیسم آمریکا با اشاره به جار و جنجالهای اخیر صهیونیسم و رسانه‌های همگانی وابسته به آن در جهان در واکنش به سخنان رئیس جمهوری کشورمان، اظهار می دارد: «این اعتراضات، رسوایی آمیز و به قصد ایجاد نفرت میان مسلمانان و یهودیان است تا از این طریق صهیونیسم را مشروع جلوه دهند.»
حال این سئوال مطرح می شود که، اگر واقعاًَ ادعاهای آمریکا و اسرائیل در این خصوص درست بود چرا یک مقام بلند مرتبه یهودی از اظهارات رئیس جمهوری کشورمان دفاع می کند؟ پاسخ این سئوال بسیار آسان است؛ چون که ادعاهای آمریکا و اسرائیل ساخته و پرداخته خود آنها بود و به کمک سانسور خبری رسانه های غربی شکل گرفته بود و نمی توانست بیش از این به فریب کاری اذهان عمومی جهان ادامه دهد.
▪ چند سئوال
سئوال این است که، چرا این سناریو شکل گرفت؟ مگر اظهارات رییس جمهور، تاکید بر فرمایشات امام (ره) نبود؟ چرا این سناریو در این برهه زمانی شکل گرفت؟ و چرا و چگونه این سناریو به شکست انجامید؟
در پاسخ به این که چرا سناریوی «جنگ روانی» بر علیه ایران شکل گرفت، باید گفت که این جنجال آفرینی‌ها و فضاسازی‌های اخیر موضوع تازه‌ای نیست، چرا که اگر ما به حافظه تاریخی خود مراجعه کنیم، می بینیم که در مقاطع مختلف دیگری نیز همانند دادگاه میکونوس‏، حکم حضرت امام (ره) در مورد سلمان رشدی‏، قتل اسحاق رابین، وقایع جنگ و … همواره با چنین هجمه عظیم تبلیغاتی علیه کشورمان رو به رو بوده ایم. پس اینکه چرا این سناریو شکل می گیرد موضوع تازه‌ای نیست که با آن رو به رو می شویم.
در پاسخ به سئوال دوم که چرا آمریکا و اسرائیل با وجود اینکه می دانستند اظهارات رئیس جمهوری ایران تاکید بر فرمایشات حضرت امام (ره) و مواضع گذشته نظام است، باز این سناریو را اجرا کردند؟ در پاسخ باید گفت که آمریکا و اسرائیل در ساخت این سناریو اولین اشتباهی که کردند همین بود که بر دیدگاه و بینش و منش حضرت امام (ره) نشانه رفتند، غافل از آن که مردمی فهیم در صحنه حاضر هستند که همواره بر عهد خویش با امام راحلشان ایستاده‌اند و به چیزی کمتر از محو کامل رژیم صهیونیستی از جغرافیای سیاسی جهان رضایت نمی‌دهند. پس اساس شکل‌گیری سناریوی «جنگ روانی» از همان ابتدا اشتباه بوده است.
در پاسخ به سئوال سوم که چرا این سناریو در این برهه زمانی شکل می گیرد؟ باید گفت‏ که انتخاب محمود احمدی نژاد به ریاست جمهوری که با خواست و اراده ملت شکل گرفت، نشان از رویکرد گسترده مردم به ارزش ها و مبانی اصیل انقلاب داشت که بسیاری از خوابها و خیال های واهی و خام آمریکا و متحدانش را به کابوس تبدیل می‌‌‌کرد و این کابوس به اندازه‌ای وحشتناک بود که آمریکا و دیگر متحدانش نمی توانستند از ابراز آن امتناع ورزند پس به فضاسازی مسموم و یک جوی ناآرام بر علیه کشورمان روی آوردند و خواستند نشان دهند که دیدگاه‌های رئیس‌جمهور جدید ایران با فضای حاکم بر روابط بین‌المللی همخوانی ندارد و حضور وی در رأس قوه مجریه، می‌تواند نگرانی جامعه بین‌الملل و خشم آنها را در پی داشته و ایران اسلامی‌ را با تنش و ناآرامی‌ روبه‌رو کند.
در پاسخ به سئوال چهارم که چرا و چگونه سناریوی «جنگ روانی» به شکست انجامید؟ باید گفت که آمریکا و اسرائیل از همان ابتدا کانال اشتباهی را برای آغاز این سناریو انتخاب کردند چرا که آنها فرمایشات امام (ره) و مواضع نظام را نشانه رفته بودند. اما اینکه چگونه شد که این سناریو ناتمام باقی ماند آن چیزی است که باید برای همیشه در یاد و حافظه تاریخی خود به خاطر داشته باشیم. همه ما خوب آموخته ایم که «مومن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی‌شود» و این چیزی بود که آمریکا و اسرائیل از آن بی خبر بودند. مردم فهیم ایران توانستند با حضور پرشکوه خود در راهپیمایی روز قدس، ضمن محکوم کردن قطعنامه آژانس انرژی ‌اتمی که درجهت محروم ساختن ملت ایران از حق طبیعی خود در داشتن فناوری هسته‌ای است، این اقدام را تلاش مذبوحانه اسرائیل و آمریکا برای محروم ساختن ملت‌های مسلمان از دستیابی به تکنولوژی و علوم پایه و اصرار آنها بر عقب ماندن مسلمانان قلمداد کرده و بر مواضع جمهوری اسلامی ایران، فریشات امام (ره)، بیانات رهبر فرزانه انقلاب و اظهارات رئیس جمهوری حمایت قاطعانه داشته باشند. تحلیلگران سیاسی نیز به درستی توانستند به اذهان عمومی جهان بفهمانند که آنچه که آمریکا و اسرائیل ادعا می کنند یک سناریو و برنامه از قبل طراحی شده است که می خواهد افکار عمومی جهان را فریب دهد. ولی آنچه که بیش از همه باعث شکست این سناریو شد، بیانات مقام معظم رهبری بود که نشان از اقتدار نظام جمهوری اسلامی ایران می داد. چه نیکوست که این نوشتار را با جملاتی از بیانات رهبر فرزانه انقلاب به پایان برسانیم که فرمودند:« این‏که می‏بینید جنجال علیه جمهوری اسلامی زیاد است، دلیل اقتدار ماست. امام (رضوان‏اللَّه‏علیه) یک وقت فرموده بودند اگر جمهوری اسلامی چیزی نیست، چرا این‏قدر علیه آن صف‏آرایی می‏کنند؟ اگر اهمیتی ندارد، چرا برای مقابله‏ی با آن، این‏قدر خودکشان می‏کنند؟ این، دلیل اقتدار جمهوری اسلامی است.»
نویسنده: علیرضا تاجریان
توجه: این مقاله در سال ۸۵ در ماهنامه فاطر به چاپ رسیده است.
منبع : باشگاه تحلیل‌گران جوان آریا