سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

بحران حیثیتی ۵ نومحافظه کار


بحران حیثیتی ۵ نومحافظه کار
نومحافظه كاران كه جنگ وانتخابات را باخته اند اكنون اخلاق را نیز می بازند. آدم هایی كه ما به عنوان ستارگان سیاسی كاخ سفید وسرآمدان دیپلماسی می شناختیم اكنون آرام آرام به فهرست سیاستمداران بی اصول ایالات متحده سوق داده می شوند.
شاید خود بوش كه بارها این تیم نخبگان را به رخ حریفان كشیده وكابینه اش را كابینه تئوریسین ها خوانده بود باورنمی كرد كه مردان رئیس جمهوری به راحتی دربحران های سوء استفاده سیاسی وغیرسیاسی مبتلا شوند و مشتی از پرونده های قضایی را برای كاخ سفید به ارمغان آورند.
اكنون شمار پرونده هایی كه فقط دركمیته قضایی مجلس سنا ودستگاه قضایی آمریكا برای مردان نومحافظه كار گشوده شده، آن قدرهست كه بگوییم كابینه بوش از بحران اخلاق رنج می برد. دراین فهرست بلند نام های بس پر آوازه ای دیده می شود كه هركدام به عنوان استوانه های قدرت یا مغز متفكرنومحافظه كاران شناخته می شدند: كارل روو، لوییس اسكوتر لیبی ، پل ولفوویتز،البرتوگونزالس.
نام و تصویر این افراد در۶سال حاكمیت جمهوری خواهان بركاخ سفید همواره زینت بخش صفحه های جراید و تلویزیون های آمریكا بوده است . ۲ نفرنخست این لیست( كارل روو،لوییس لیبی) به عنوان عقل منفصل بوش وچنی مطرح بودند ودرحساس ترین بخش دفاتر كاخ سفید وظیفه هدایت اموردولت را دردست داشتند.
نقش ونفوذ نفر سوم ( پل ولفوویتز ) دردولت بوش بی نیاز ازتوضیح است نام اودركنارافرادی چون جان بولتون و ریچارد پرل به عنوان هیأت مؤسس نومحافظه كاران وایدئولوگ های این جریان ثبت شده است وآخرین نفر ( گونزالس ) به عنوان دوست حقوقدان بوش ریاست بردستگاه قضایی ودرواقع مهم ترین ركن اقتدارایالات متحده را برعهده داشته است.
اتهام هایی كه اكنون گریبان تیم همراهان قدرتمند بوش را گرفته است مسائل ساده وپیش پا افتاده ازنوع اهمال درانجام وظایف یا قصور وتقصیر دراجرای قانون نیست آنها بیشتربه سوء استفاده از جایگاه خویش برای مطامع سیاسی وزدوبند ها و تبانی های بزرگ متهم هستند. به تعبیر تحلیلگر گاردین جرم آنان نه فقط تخلف از قانون كه به سخره گرفتن قانون وعدالت است .
بازازهمین زاویه می بایست درسخن سخنگوی دموكرات های سناتأمل كرد كه: بوش و جمهوری خواهان حتی اگربازی جنگ یا نزاع سیاسی را ببرند كارت اخلاق را باخته اند.گفته های این مقام كنگره بازتابی از حساسیت محافل آمریكاست كه بنا برسنت تاریخی با تخلفات سیاستمداران برخوردی بی رحمانه كرده اند.
جورج بوش با نگاه به مكافات سخت سیاستمداران سلف خود از ابتدا كابینه خود را مردانی وفاداربه اعتماد مردم وپایبند به اخلاق معرفی كرد. تبلیغ درباره اصول اخلاقی نومحافظه كاران تا آن جا پیش رفت كه برخی محافل رسانه ای از آنان به عنوان افرادی مذهبی ومبادی آداب مسیح وانجیل یاد كردند.
این مسأله حتی ناظران سیاسی خارج از آمریكا را در تحلیل رفتار سیاسی نومحافظه كاران دچاراشتباه كرد واین تصور پیش آمد كه گویی نومحافظه كاران افرادی اصولگرا در داخل وعملگرا درخارج هستند. معنای دیگر این سخن چنین بود كه مردان بوش با آن كه دررابطه با كشورها ودولت های دیگر به كاربردسیاست هدف وسیله را توجیه می كند، باوردارند اما درسیاست داخلی آنان وفادار به بینان اخلاق وقانون گام برمی دارند.
اما اكنون این تصوربا افشاگری های بزرگ درباب پنهان كاری كارل روو ،شهادت دروغ لوییس لیبی ،آرای نا عادلانه گونزالس ورسوایی اخلاقی ولفوویتز فروریخت. این نكته را سرمقاله نویس نیویورك تایمز با حرارت گوشزدكرد كه پس از جنگ عراق كه درآن بوش به ایراد مهم ترین دروغ درباب سلاح كشتار جمعی صدام متهم شد، اكنون برای دومین بار به نقض درستكاری ودروغ گویی به مردم آمریكامتهم می شود. اگردیروز جرم بزرگ بوش ونومحافظه كاران درنگاه منتقدان سیاسی بیرون، استفاده ابزاری از مفاهیم بلند صلح ودموكراسی بود اكنون منتقدان وروشنفكران وطنی او را با اتهامی سنگین تربه نام استفاده ابزاری ازقانون روبه رو كرده اند.
ازهمین روست كه این روزها محافل داخل آمریكا مسائل تاریكخانه ای كاخ سفید را با وسواسی بیشتر ازناظران خارج تعقیب می كنند همه رسانه های آمریكا اكنون نگاه به كمیته قضایی وتیم های تحقیق آن دوخته اند جایی كه مهم ترین اسناد سوءاستفاده های نو محافظه كاران درآن پیگیری می شود انتشارهربرگ از این انبوه اسنادكافی است تا جامعه رسانه ای آمریكا را درجنجالی تازه فرو ببرد. تیترهای جرایدمربوط به این بحران ازانتخابات كنگره تاكنون هیچ روزی گریبان كاخ سفید رارها نمی كند. فاجعه اخلاق، بحران مشروعیت وبی مبالاتی سیاسی ، مردان بی پرنسیب و غیره واژه هایی هستند كه رسانه های آمریكا برای توصیف مسائل اندرونی كاخ سفید به كارمی برند.
اگر۶ ماه پیش ودربحبوحه انتخابات كنگره آمریكا ،جورج بوش فقط با ماجرای اخلاقی یك جمهوری خواه به نام مارك فولی دست به گریبان بود امروزچندین پرونده طاقت فرساتر از ماجرای فولی گشوده شده است.
شاید ضربه های سنگینی كه این روزها از ناحیه پرونده سوء استفاده های سیاسی یا قانون شكنی ها برتیم بوش وارد می شود بسی عمیق تر از زخم های شكست عراق وافغانستان باشد. این واقعیت رامی توان ازواكنش ها ی رئیس جمهوری بوش فهمید كه دموكرات هایی راكه فایل های پنهان دستیاران و مشاوران او را رومی كنند با بدترین واژه ها شماتت می كند.
اماشرح حال آنها كه بوش وآمریكا را با این دردسرهای اخلاقی وبحران حیثیتی روبه روكرده اند.
▪ پل ولفوویتز
ماجرای اخلاقی پل ولفوویتز راباید درصدر همه مسائل نومحافظه كاران دید. همچنان كه تبعات آن نیز بسی گسترده تر از قضایای امثال كارل رویاگونزالس بود.
به این دلایل مهم كه ولفوویتز علاوه بر داشتن مقام نظریه پردازی دردولت بوش ، درصدربزرگ ترین نهاد اقتصادی جهان نشسته است كه داشتن سلامت نفس وصلاحیت اخلاقی، شرط اصلی تصدی آن منصب است. طرفه آن كه خود او هم با شعارمبازره با فساد وسوءاستفاده اداری از پنتاگون به بانك جهانی نقل مكان كرده بود.
اما افزون براین ها، نومحافظه كاران از این سیاستمدار، تصویرمردی اخلاق گرا وساده زیست و حتی حامی فقرا را نشان دادندوداستان های بسیاری درباب زندگی بی پیرایه او نقل می كردند تاحدی كه حتی بعضی ناظران آمریكایی توصیه می كردندكه او دارای محاسن بیشتری از سیاستمداران خودخواهی مانند جان بولتون یا افراد یك دنده ای همچون رامسفلد است. با آن كه رفتارهای مستضعف نمایانه او رامقام های بانك جهانی به سخره می گرفتند، اما تریبون های نومحافظه كار خود با افتخار تصویر سوراخ جوراب ولفوویتز را درهنگام ورود به یك مسجد در تركیه نشان می دادند.
نو محافظه كاران درمعرفی ولفوویتز مدعی بودند كه او یك روشنفكر است وبرای اثبات این گفته ها به سوابق آكادمیك او اشاره می كردند كه اوپیش از این كه معاونت دونالد رامسفلد در وزارت دفاع به او داده شود، ۸ سال مدیر مدرسه پژوهش های بین المللی پیشرفته در دانشگاه جان هاپكینز بوده است.به لحاظ مسیر حرفه ای، ولفوویتز مسیری متفاوت از نئوكان ها را پیموده است و از دوره جوانی در راهپیمایی مارتین لوتركینك در اوایل سال های ۱۹۶۰ شركت می كرده است.
اما توصیف های دوستان متعصب ولفوویتز با واقعیت های شخصیت سیاسی او فرسنگ ها تفاوت داشت. برای شناخت او كافی است كه دراندیشه های دو مقطع مدیریت او در پنتاگون وبانك جهانی تأمل شود.
وی از سال ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۳م به عنوان مشاور سیاسی وزیر دفاع، هدایت یك تیم ۷۰۰نفره را كه مسئولیت اصلی درمورد شكل دهی استراتژی نظامی آمریكا در پایان جنگ سرد را برعهده داشتند، به دست گرفت. وی در این مسئولیت، با همكاری «لوئیس لیبی» در سال ۱۹۹۲م طرحی را ارائه كرد كه خواستار تسلط نظامی آمریكا بر آسیا ، اروپا و مقابله مقدماتی با كشورهای مظنون به تولید سلاح های كشتار جمعی بود. پس از ۱۱سپتامبر ۲۰۰۱ م بیشتر اعضای اصلی آن تیم سمت های كلیدی تهیه استراتژی امنیتی آمریكا در سال ۲۰۰۲ م را برعهده گرفتند. او هم چنین یكی از مبتكران بیانیه نومحافظه كاران در دهه ۹۰ است كه با عنوان «قرن نوین آمریكایی» منتشر شد...ولفوویتز پیش ازاین سمت ها، در نیمه دوم دهه ۸۰ در دوره ریگان، سفیر آمریكا در اندونزی و عامل سیاست آمریكا درحمایت سركوب های سوهارتو بود.
ولفوویتز در زمان جنگ ۱۹۹۱م خلیج فارس، از طرح گسترش دامنه جنگ و تغییر رژیم صدام حمایت می كرد.او كه در این برهه معاون وزیر دفاع [دونالد رامسفلد] بود، یكی از مشتاق ترین مدافعان تهاجم به عراق و از معماران اصلی جنگ بود. از او به عنوان كسی یاد می شود كه گفته بود مهاجمان به عنوان «آزاد كنندگان» مورد استقبال قرارخواهند گرفت و حداكثر ۱۰۰ هزار سرباز برای اشغال عراق كافی است.
از دید تحلیلگران آمریكا هردو توصیه او به بوش از فاجعه بارترین ارزیابی های نادرست بوده است .
از دیگر ویژگی های او این است كه مثل بسیاری از نومحافظه كاران، او یك یهودی است كه با حرارت از اسرائیل (كه خواهرش هم اكنون ساكن آنجاست)، حمایت می كند.
اما حضور این سیاستمدار درصدر بالاترین نهاد مالی جهان، جنبه های دیگری از خصوصیات او راعیان می كند.
«پل ولفوویتز» پس از ۳ سال خدمت در پست معاون وزیر دفاع و طراحی جنگ عراق، در سال ۲۰۰۵ م، از سوی بوش برای ریاست بانك جهانی انتخاب شد. او با شعار مبارزه با فساد مالی و اداری توانست ریاست بانك جهانی را از آن خود كند .
ماجرا از این قرار است كه در میانه سال ۲۰۰۵ م وقتی جیمز ولفنسون رئیس سابق بانك جهانی، كه خود منتقد سیاست های بانك از آب در آمد، از پست خود استعفا داد ، ... سوء ظن عمومی نسبت به رئیس جدید آن قدر قوی بود كه عده زیادی از كاركنان ارشد، بعد از مخالفت و حمله ۶ معاون سابق رئیس بانك با روی كار آمدن ولفوویتز از بانك رفتند، اما جورج بوش با وجود اعتراضات مختلف پل ولفو ویتز را به این مقام نشاند.
گزارش آن روز رسانه ها حاكی ازآن است كه اغلب كاركنان بانك جهانی با این انتصاب مخالف بوده اند. به طوری كه در مورد دلایل این مخالفت گفته بودند كه ولفوویتز كارگزار كاخ سفید در بانك جهانی برای پیشبرد مأموریت بین المللی بوش خواهد بود
منتقدان آن روز ولفوویتز تأكید كرده بودند كه او یك نومحافظه كار متعصب است كه هیچ احساسی برای وظایف بانك جهانی در كمك به كشورهای در حال توسعه ندارد.
عواقب مربوط به سیاست پل ولفوویتز در مورد پرداخت وام، وقتی خود را نمایان كرد كه او پرداخت وام به كشورهای آفریقایی را كاهش داد. این در حالی بود كه سران جی ۸ در جولای ۲۰۰۵ م اعلام كرده بودند پرداخت وام به كشورهای آفریقایی را تا سال ۲۰۱۰ به دو برابر افزایش می دهند و بدهی فقیرترین كشورها را می بخشند، ولی در ۹ ماه گذشته یك میلیارد دلار از وام به این كشورها نسبت به سال گذشته كاسته شده است. بهانه ولفو ویتز در این باره مبارزه با فساد و پرداخت نكردن پول به دولت های فاسد بود.
اما هشداردیگر این منتقدان به نوع مدیریت وی برمی گشت، یعنی همان چیزی كه موجب رسوایی او شد. ولفوویتز به جای این كه كاركنان بانك را به عنوان مشاوران ارشد خود برگزیند، كارگزاران حزب جمهوریخواه را به بانك جهانی آورد.
حداقل ۲ نفر آنها، رابین كلیولند یك مقام سابق كاخ سفید و كوین كلمنس از كاركنان دفتر دیك چنی و پنتاگون، با این شیوه پست گرفتند. این پیش بینی ۳ سال بعد به واقعیت پیوست یعنی وقتی كه رئیس بانك جهانی سرانجام مجبور شد، روز ۱۲ آوریل ۲۰۰۷ م جلوی دوربین ها ظاهر شود و با اظهار تأسف در مورد اشتباهی كه در رابطه با خانم علی رضا، صورت داده مقامش در ریاست بانك جهانی را نجات دهد. خانم شاها رضا در نامه ای به كمیته تحقیق نوشته است او یك قربانی است كه دوست نداشته از بانك منتقل شود ولی به علت رابطه اش با ولفوویتز مجبور به این كار شده است.
داستان ازاین قراراست كه خانم رضا دوست ولفوویتز دو بار ترفیع گرفت و حقوق سالیانه او به میزانی افزایش یافت كه در بانك جهانی سابقه نداشت، یعنی ۱۹۳ هزاردلار در سال،كه گفته می شود، حتی كاندولیزارایس وزیر خارجه نیز به این میزان حقوق دریافت نمی كند.
اما شخصیت ولفوویتز را در آنجایی می توان محك زد كه با وجود اثبات سوء استفاده اش دربرابراراده مقام های داور مقاومت كرده است درحالی كه گروهی كه نمایندگی هزاران نفر از كارمندان بانك جهانی را برعهده دارند از وی خواستند از ریاست این نهاد كه در آن ۱۸۵ كشور دنیا عضویت دارند، كناره گیری كند و حتی بعضی از كشورهای اروپایی نیز تهدید كرده اند در صورت استعفا نكردن ولفوویتز، همكاری با بانك جهانی را متوقف می كنند.
اما او به این خواسته ها تمكین نكرد. نكته قابل تأمل تر از این صف آرایی، متحدان او دركاخ سفید برای پوشاندن وتطهیراین ماجراست. «جورج بوش» رئیس جمهوری آمریكا در طول ۳ روز، دو بار حمایت خود از «پل ولفوویتز» را اعلام كرد و گفت: بشدت با استعفای رئیس بانك جهانی مخالف است.دانا پرینو نیز تأكید كرد كه ما [كاخ سفید] انتظار داریم وی به كار خود به عنوان رئیس بانك جهانی ادامه دهد.▪ مارك فولی
مارك فولی از نمایندگان با نفوذ حزب جمهوری خواه بود كه نخستین رسوایی به نام او ثبت شد او از بانیان لایحه حمایت از كودكان بود كه در برابر سوء استفاده های جنسی، به دلیل اغوای یك پسر۱۶ ساله، ناچار شد از مسئولیت خود استعفا دهد.
فولی در كالیفرنیا شانس اول جمهوری خواهان، برای پیروزی بر رقبای دموكرات بوداما این رسوایی ضربه ای جبران ناپذیر بر حیثیت حزب طرفداران بوش وارد كرد؛ به طوری كه آن روزهاروزنامه نیویورك تایمز نوشت، خشم ناشی از رسوایی جنسی و اخلاقی «مارك فولی» نماینده جمهوریخواه مجلس نمایندگان آمریكا از ایالت فلوریدا، میزان حمایت ها از این حزب را در میان رای دهندگانی كه از سن و سال بیشتری برخوردار هستند، كاهش داد.
قضیه فولی ازاین قراربود كه پیام های جنسی را به پست الكترونیكی و پیام گیر الكترونیكی نوجوانانی می فرستاده است كه در كنگره به عنوان دستیاران و كارآموز مشغول فعالیت بودند.با این كه مشخص شده است بعضی اعضای حزب جمهوریخواه از این امر خبر داشتند اما فولی به كار خود ادامه می داده است.
درتحلیل این ماجرا اریك دزنهال مشاور مدیریت بحران ها در آمریكا گفته بود كه اگرماجرای فولی به درستی پیگیری می شد، می توانست حزب جمهوری خواه را به قعر رسوایی بكشاند.
یكی از نمایندگان كنگره هم گفته بود:او از پیام های فولی به این پسر بچه، عصبانی شده و حالش را به هم زده است.
درجریان انتخابات هفتم نوامبر، دموكرات ها نهایت بهره را از این امر بردند و كلیپ های تبلیغاتی درست كردند كه رقبای جمهوریخواه خود را در كنار فولی قرار می داد.آن روز، دموكرات ها در مجلس نمایندگان و همچنین مجلس سنای كنگره آمریكا نیز بر صاحبان كنونی كرسی های مورد رقابت فشار آوردند تا اعلام كنند به نظر آنها «دنیس هاسترت» از ایالت ایلینویز رئیس جمهوریخواهان كنگره در كنار دیگر سران حزب باید بخاطر انجام ندادن اقدامات لازم در قبال اقدامات فولی (درباره نوجوانان فعال) در كنگره كناره گیری كنند.
▪ لوییس لیبی
لوییس اسكوتر لیبی نیز از نظریه پردازان واركان سیاسی نومحافظه كاران بود.وی در سال۱۹۹۲میلادی یعنی زمانی كه «دیك چنی» وزیر دفاع آمریكا بود، در تهیه طرح جنجال برانگیز ولفوویتز به عنوان «راهنمای سیاست گذاری دفاعی» با وی همكاری كرد.اسكوترلیبی در تقویت ایده حمله به عراق در سال،۲۰۰۳ به عنوان مشاور امنیت ملی «دیك چنی» نقش زیادی ایفا كرد.وی در پست های متنوعی فعالیت داشته است.
در دولت اول بوش، لیبی به عنوان معاون وزیر دفاع در سیاست گذاری های جنگ فعال بوده است.برپایه گزارش رسانه های امریكالیبی یكی از بنیان گذاران طرح «قرن جدید آمریكا» بوده و با همكاری «پل ولفوویتز»، «ویلیام كریستول» و «رابرت كاگان» گزارشی را در سال ۲۰۰۰ باعنوان «بازسازی استراتژی دفاعی آمریكا، نیروها و منابع برای قرن جدید»، تهیه كرد.او هم اكنون نیز باوجود سواستفادهاوپرونده قضایی به عنوان مشاور مركز مطالعات روسیه و آسیا- اروپا در بنگاه «راند» فعالیت دارد
لوییس اسكوتر لیبی به عنوان دستیار ارشد سابق دیك چنی، معاون رئیس جمهور آمریكا ۶ مارس به دلیل دروغگویی و جلوگیری از تحقیقات درباره چگونگی افشای نام یكی از مأموران سیا گناهكار شناخته شد.او در واقع به دروغگویی به سازمان تحقیقات فدرال آمریكا، اف بی آی و یك هیأت منصفه در مورد افشای نام والری پلیم، مأمور سیا، متهم شد.به این ترتیب لیبی، با حداكثر ۲۵ سال مجازات زندان روبرومی شود.حكم مجازات او در ماه ژوئن اعلام خواهد شد.
ماجرای او به این صورت بوده كه پیش از جنگ عراق آقای ویلسون، دیپلمات بازنشسته آمریكایی، از سوی سیا به كشور نیجر فرستاده شده بود تا درباره ادعای مربوط به خریداری مواد اتمی از سوی عراق در آن كشور تحقیق كند. او در گزارش خود نتیجه گیری كرد كه هیچ شاهدی دال بر صحت این ادعا وجود ندارد.
باوجود این اظهارات، آقای بوش در سخنرانی مهم سالانه خود در كنگره در ماه ژانویه به این ادعا اشاره كرد.در پی ادعاهای آقای بوش در این سخنرانی، آقای ویلسون در مقاله ای در روزنامه نیویورك تایمز، از دولت پرسید چرا گزارش او را نادیده گرفته است؟
كاخ سفید بعداً اعتراف كرد كه گنجاندن ادعای خریداری مواد اتمی از سوی عراق در سخنرانی آقای بوش اشتباه بوده است.در پی انتشار مقاله آقای ویلسون در نیویورك تایمز، مقاله ای در ستون آزاد روزنامه واشنگتن پست به قلم رابرت نوواك چاپ شد كه در آن هویت همسر وی به عنوان مأمور سیا افشا شده بود.
هدف از این مقاله بی اعتبار كردن آقای ویلسون بود، زیرا اشاره می كرد وی به درخواست همسرش به نیجر اعزام شده است.كارگردانی همه این ماجرا را لیبی دردست داشته است.محكومیت لیبی درواقع محكومیت بالاترین مقام آمریكایی است كه در دو دهه اخیر در دادگاه گناهكار اعلام می شود.در جریان این دادگاه تمایل دیك چنی در رابطه با بی اعتبار ساختن یكی از منتقدان جنگ آشكار شد،در جریان این دادگاه هم چنین سیاستی كه دولت بوش در مصاحبه با خبرنگاران دنبال می كند و بخش های پنهان استراتژی دولت نومحافظه كار آمریكا در مواجهه با بحران های جهانی مشخص شد.
با این همه هنوزلیبی زیر چتر حمایت بوش قراردارد تیم دفاعی این پرونده هیچ گاه آنگونه كه تعهد كرده بودند دیك چنی ولیبی را برای روشن شدن زوایای تاریك پرونده به جایگاه شهود احضار نكردند، آن ها پیشتر قول داده بودند این كار را به منظور بررسی میزان نقش كاخ سفید در افشای نام والری پلیم برای بی اعتبار كردن ویلسون،همسر پلیم و از سفرا و دیپلمات های آمریكایی منتقد سیاست های جنگی بوش،انجام دهند.نكته مهم ماجرااین است كه در خلاف كاری لیبی یك شریك نیرومند وجود دارد كه هنوز درمصونیت به سرمی برد درست به همین دلیل وكلای لیبی باوجود تعهد خود از احضار لیبی و چنی به جایگاه شهود خودداری كردند.همه این تمهیدات به منظور صیانت سیاسی از كارل روو مشاور بوش انجام گرفته است، زیرا گفته می شود در صورت مطرح شدن اظهارات چنی و لیبی امكان احتمال احضار روو نیز می رفت.
▪ كارل روو
به نوشته فریدمن وبسیاری دیگر ازتحلیل گران آمریكا، كارل روو Karl rove مغز متفكر كابینه بوش است ومردان كاخ سفیدبه او بادید یك نابغه سیاسی می نگرند.نام كارل روو درهمه تصمیم های بزرگ ثبت است وازنكات جالب این است كه مایكل لدین، كه بسیاری او را رادیكال ترین نومحافظه كار آمریكا می دانند، مشاور «كارل روو» است.
اما به همان اندازه كه روو درتصمیم های تاریخی بوش حضورداشته اغلب اشتباهات وتخلف های بزرگ نومحافظه كاران پای او ثبت شده است.چنان كه می گویند درسند سازی برای داستان سلاح كشتارجمعی، او نقش اول راداشت و كارل روو بود كه در سال ۲۰۰۳ افشا كرد كه «والری پلیم»، همسر یك منتقد جنگ عراق، مأمور سیا است.
آن روز در میان درخواست های روز افزون دموكرات های برای اخراج كارل روو، جورج بوش این خواسته را بی اهمیت خواند.واین درواقع ادای دین بوش بوده است زیرا كارل روو طراح مبارزات انتخاباتی پیروزمندانه جورج بوش در دو دوره گذشته است. سناتورهای دموكرات با اطلاع ازاین نقش او هنوزهم خواستار بركناری كارل روو از سمت خود هستند.
«كارل روو» هم اكنون درمقام مشاور سیاسی ارشد رئیس جمهوری با دو پرونده بزرگ روبرواست، نخست همان پرونده افشای نام والری پلیم مأمور مخفی سیا كه درآن هنوز تحت بازجویی قرار دارد و دوم كه به تازگی افشا شد محو اسناد سیاسی از ایمیل كاركنان كاخ سفید است.
كاخ سفید پذیرفته است حدود ۵ میلیون ایمیل ۱۷۰۰ كارمندش گم شده است.«كارل روو»، مشاور سیاسی جورج بوش رئیس جمهور آمریكا، متهم شده كه بسیاری از ایمیل های خود را به طور عمدی پاك كرده است.دموكرات ها می گویند این ایمیل ها دارای اسنادی بوده كه ممكن بوده بر ضد كاخ سفید مورد استفاده قرار گیرد.
اما در این پرونده كارل روو متهم وشریك بزرگی به نام گونزالس دارد.هم اكنون كنگره كه در كنترل دموكرات هاست مشغول بررسی ماجرای اخراج دادستان هایی است كه از سوی آلبرتو گونزالس، وزیر دادگستری آمریكا، اخراج شده اند.آلبرتو گونزالس متهم است كه این مقام ها را به دلیل نداشتن وفاداری به جورج بوش اخراج كرده است.دموكرات ها می گویند كه ایمیل های پاك شده دارای اطلاعاتی درباره قضیه اخراج دادستان ها از سوی آلبرتو گونزالس دادستان كل آمریكا بوده است.
▪ آلبرتو گونزالس
او دادستان كل آمریكا و دوست نزدیك و قدیمی بوش است با انتصاب او به این مقام مهم درواقع پرزیدنت بوش مشاور حقوقی كاخ سفید را به عنوان دادستان كل جدید آمریكا برگزید.
آلبرتو گونزالس كه اسپانیایی تبار و ۴۹ سال دارد، جانشین جان اشكرافت شد كه گفته می شود دراعتراض به رفتار نومحافظه كاران استعفا داد.
آن روزها این اقدام بخشی از ترمیم كابینه پرزیدنت بوش برای دوره دوم ریاست جمهوری تلقی شد.زمانی كه بوش برای پیشبرد سیاست جنگی نهادهای قدرت آمریكاراواداربه تمكین كرد این گفته بوش درهنگام نامزد كردن آقای گونزالس به مقام دادستانی كل گویای دادوستد های سیاسی دومقام سیاسی وقضایی بود كه گفت كه او «صدای آرام و با ثبات در زمان های بحران است «خرد تیز او به شكل دادن سیاست ما در جنگ با ترور كمك كرده است.»
اما ازهمان ابتدا مخالفت ها با گونزالس درمیان وكلا وحقوقدانان بالاگرفت ولی بوش همه توان خود رابرای این كار صرف كرد. او حتی به روش های احساسی به یاری دوست خود شتافت وخطاب به مخالفان گفت گونزالس یكی از هشت فرزند والدین اش بوده است كه در خانه ای دو خوابه در تگزاس زندگی می كردند.والدین مهاجر او سخت كار كرده اند تا برای فرزندان خود فرصت رشد فراهم كنند.
ارزش های سیاسی گونزالس زمانی روشن شدكه او از چهره های اصلی در مباحث مربوط به شیوه های بازجویی از زندانیانی قرارگرفت كه در جنگ با تروریسم دستگیر می شدند.
به این ترتیب او با اتهام بزرگ چشم پوشی از رسوایی مربوط به سوء رفتار با زندانیان ابوغریب و گوانتانامو روبروشد.گونزالس وبه تعبیر بوش همان پسر یك خانواده مهاجر مكزیكی استدلال حقوقی لازم را برای فراهم كردن زمینه شكنجه در ابوغریب ارائه كرد.
ازدید منتقدان آیا آلبرتو گونزالس، مشاور قضایی رئیس جمهور، همان بانی اختیارات قانونی به منظور نفی قطعنامه های ژنو در مورد زندانیان جنگ های افغانستان و عراق، با عنوان «دشمنان فعال » و نیز ایجاد زندان گوانتانامو نیست؟ گونزالس با تخلف از قوانین ایالات متحده و پیمان های بین المللی، در رفع ممنوعیت از اعمال « فشارهای جسمی» بر این زندانیان، به بهانه آنكه « در روند اداره جنگ، رئیس جمهور از قدرت تام برخوردار است »، تردیدی از خود نشان نداده است.
اما دومین گام او برای بوش اخراج ۸ دادستان وتسویه قضاتی است كه پرونده های مهم تخلف مأموران امنیتی بوش وافسران سیا رادردست دارند.
پرونده این اتفاق مهم درسنا گشوده شده است هرچندگونزالس همانند نومحافظه كاران به عذرخواهی متوسل شده است، اما دموكرات ها تلاش می كنند تا اورابه عنوان یكی از دو مردی كه بوش به آنها وابستگی زیادی دارد به استعفا مجبور كنند.این دو همان كارل روو كه به مغز متفكر بوش مشهور است و آلبرتو گونزالس هستند.
سلیمان دعویسرا
منبع : روزنامه ایران