شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

سندروم ابر قدرتی و سفر به مریخ


سندروم ابر قدرتی و سفر به مریخ
من هم مثل سایر جوانان دهه شصت میلادی، از سفر انسان‌ها به فضا شگفت‌زده شده بودم. به همین دلیل هم، در هر فرصتی، گزارش‌ها و تصاویر این سفرها و اکتشافات فضایی را دنبال می‌کردیم. اخبار مربوط به سفینه‌های مرکوری، جمینی و کپسول آپولو و راکت‌های اطلس، تیتان، دلتا و ساترن پنج، ذهن مرا به شدت مشغول نموده بود. در آن زمان، من و همکلاسی ‌هایم بحث‌های زیادی را درمورد امکان وجود حیات در سیارات زهره و مریخ به راه می‌انداختیم. اما وقتی که پرزیدنت کندی اعلام نمود که تا پایان دهه شصت میلادی، فضانوردان آمریکایی بر سطح ماه، راهپیمایی خواهند نمود، انتظار ما برای تحقق این وعده، حدود یک دهه به طول انجامید. در آن زمان، نام‌های فضانوردان آمریکایی و حتی روسی برای من و سایر مردم، جذابیت خاصی داشت. سرانجام نیز در ۲۱ جولای ۱۹۶۹ میلادی، ما شاهد پخش زنده تلویزیونی گام نهادن گری آرمسترانگ و سپس آلدرین بر کره ماه بودیم که گامی کوچک برای یک انسان و جهشی بزرگ برای بشریت به شمار می‌رفت.
چگونگی الحاق ماه‌نشین به سفینه مدارگرد هم باعث گردید که من استرس زیادی را تحمل کنم، چرا که بازگشت فضانوردان در گروی این الحاق بود. در کنار همه این دستاوردهای علمی سال‌های پایانی دهه شصت میلادی، تلویزیون‌های رنگی ما تصاویر وحشتناک جنگ ویتنام را نیز در خانه‌هایمان نمایش می‌دادند.اشغال جزیره خوک‌ها هم در کنار آغاز مسابقه هسته‌ای ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی به حوادث این سال‌ها افزوده بود. در آن سال‌ها، استقرار موشک‌های دو طرف در ترکیه و کوبا، جنجال زیادی را به ارمغان آورده بود. در کنار این حوادث، ترور مدگر ایورز، رابرت کندی، مالکوم ایکس و مارتین لوترکینگ، به پیچیدگی شرایط افزوده بود. آمریکا در حالی قدم به ماه نهاده بود که خون میلیون‌ها زن و مرد و کودک ویتنامی، خاک این کشور را گلگون نموده بود. در پایان دهه هفتاد میلادی نیز، کل برنامه‌های اکتشافی فضایی به دلیل نظامی شدن این برنامه‌ها، تحت الشعاع قرار گرفته بود.
در آن سال‌ها، رئیس‌جمهور آیزنهاور، هشدارهایی را در مورد گسترش مجتمع‌های نظامی ـ صنعتی، به جهانیان گوشزد می‌نمود. او به خطراتی اشاره داشت که ممکن بود به دلیل تصاحب دولت‌ها از سوی این ابر شرکت‌ها، به وجود آید. در آن سال‌ها، در حالی بشر پا به کره ماه نهاده بود که ارتش آمریکا حدود ۷۲ میلیون لیتر از یک مایع نارنجی رنگ و سمی را بر روی جنگل‌های ویتنام می‌ریخت تا با ریزش برگ‌های درختان این مناطق، دفاع مردم ویتنام از مرزهایشان را درهم بشکند.
در آن سال‌ها، در حالی بشریت می‌توانست با انسان‌های حاضر در ماه‌گردها صحبت نماید که ادعا می‌شد ارتش ایالات متحده برای نجات مردم ویتنام، روستاهای این کشور را ویران می‌نماید. اما آیا ارتباطی نیز بین این اکتشافات فضایی و جنگ وجود داشت؟ بدون تردید، مردم ما با درک این حقیقت که هر دوی این اتفاقات، در اصل یک موضوع بودند، دچار شگفتی می‌شوند.
اما چهل سال بعد، دولت جورج دبلیو بوش، اعلام نمود که برنامه‌های فضایی جدیدی را پیگیری می‌نماید. این اقدامات در دوره‌ای انجام می‌شود که مجتمع‌های جدید صنعتی ـ نظامی ایالات متحده با حمایت مخازن فکری محافظه‌کاران نظیر مرکز سیاست‌های امنیتی، مؤسسه ملی سیاست‌های ملی و پروژه آمریکایی قرن جدید، در حال گسترش هستند. این مجتمع‌های نوبنیاد نظامی ـ صنعتی در کنار جنگ پیشگیرانه آمریکا در عراق، دقیقاً همان اتفاقاتی هستند که آیزنهاور، چهار دهه پیش، نسبت به وقوع آن، هشدار داده بود. وی گفته بود: «تنها یک شهروند خردمند وتیزهوش می‌تواند ارتباط دقیق موجود بین مجتمع‌های بزرگ نظامی ـ صنعتی و ماشین نظامی دفاع ما را با اهداف و روش‌های صلح‌جویانه دولتمان، پیوند دهد. در این صورت می‌توان امنیت و آزادی را با هم به دست آورد.»
البته رسانه‌های ما، به راحتی از اعلام این روابط چشم‌پوشی نموده و این واقعیت‌ها را نادیده می‌گیرند. بی‌تردید، با افشای هزینه‌های مادی و انسانی جنگ آمریکا در عراق و سایر فعالیت‌های دولت این کشور در راه گسترش سلطه جهانی ایالات متحده، جایگاه دولت آمریکا در میان افکار عمومی به شدت نزول خواهد کرد. اما آیزنهاور از عبارت «اهداف و روش‌های صلح‌جویانه» چه منظوری داشته است.؟ البته وی دیگر در میان ما نیست، اما ما در نظر داریم که با استفاده از یک پایگاه دائمی علمی در ماه به مریخ سفر کنیم. اما این اقدامات برای چه روی می دهد؟ به سادگی می‌تون اظهار داشت که این فعالیت‌ها برای سرپوش نهادن بر رسوایی‌های دولت بوش و سیاست‌های شکست خورده داخلی و خارجی آنان صورت می‌گیرد. دولتی که به قول «رابرت لیفتون» از آنچه وی از آن‌ به «سندروم ابر قدرتی» و «مواجه آمریکا با همه دنیا» تعبیر نموده، رنج می‌برد. و چرا اینک این خبر اعلام شده است؟ آیا ارتباطی بین آن و انتخابات اخیر وجود دارد؟
امروزه متفکران نومحافظه کار و رهبران کاخ سفید، از حسن نظر به وجود آمده در دنیا پس از حوادث ۱۱ سپتامبر، سوءاستفاده می‌نمایند. البته یکجانبه‌گرایی و غرور آنها باعث به وجود آمدن دشمنانی بیشتر برای دولتشان در سراسر جهان گردیده است. امروزه، آنان با یادآوری مخارج صدها میلیارد دلاری سفر انسان به گرد سیاره مریخ می‌گویند: آقای بوش، شما نه یک شفابخش و نه یک انسان آینده‌نگر هستید. نه انسانی اهل مطالعه و کتابخوان و نه فیلسوف و نه سخنران و نه یک دولتمرد واقعی هستید. به هرحال شما، کارگزار ابر شرکت‌های نوبنیاد صنعتی و نظامی کشوری هستید که برای سودآوری بیشتر، به هر اقدامی دست می‌زنند. امروز نیز شهروندان ایالات متحده دریافته‌اند که مالیات‌های پرداختی‌شان، صرف‌ طرح‌های بلندپروازانه فضایی مختلفی می‌گردد که به بهای نادیده گرفتن مسائل مهمی بر روی زمین انجام می شود. مثلاً ۴۳ میلیون انسان محروم از خدمات بیمه درمانی در ایالات متحده، یکی از اولویت‌های کنونی هستند. به علاوه، ۳۰ میلیون فردی که هر شب در این کشور گرسنه می‌خوابند، اولویت مهم دیگری به شمار می‌روند. همچنین افراد زیادی که در پرداخت هزینه‌های بهداشتی و درمانی خود ناتوان هستند و یا از منزل مناسب برخوردار نیستند، باید مورد توجه دولتمردان ما قرار گیرند.
معتقدم اگر کشوری سفر به مریخ را جزء اولویت‌های ملی خود اعلام می‌نماید، باید برای حل و فصل مشکلات یاد شده فوق، برنامه‌هایی کامل و همه جانبه تدارک دیده باشد. در غیر این صورت، انجام چنین طرح‌هایی، هدر دادن پول و زمان و انرژی خواهد بود. من سفر به مریخ را یک حماقت می‌دانم. این طرح بلندپروازانه، پرده‌ای از دود برای مخفی نگاه داشتن مشکلات و معضلات متعدد فراروی کشور ماست.
به راستی چرا ما شاهد یک برنامه جهانی سلامت نیستیم؟ و چرا خودکفایی ایالات متحده در بخش انرژی، پیگیری نمی‌شود؟ پاسخ این سؤالات را باید در رفتار دولتمردان کاخ سفید دانست که به دلیل روابط نزدیک با مجتمع‌های بزرگ صنعتی ـ نظامی، سوداوری کلان این مؤسسات را با این اقدامات خود، تضمین می‌نمایند. در حالی که بدهی روزانه ایالات متحده به ۱۲/۲ میلیارد دلار رسیده و به همین دلیل صرف بودجه در بسیاری از مسائل داخلی، متوقف گردیده است.
ارسال یک سفینه فضایی با چند فضانورد به یک سفر ۷۰ میلیون مایلی برای گردش درحول مریخ و مشاهده این سیاره سرخ و سپس بازگشت آنان به زمین، به هیچ‌وجه، قابل دفاع نیست.مردم به صورت طبیعی تمایل دارند که به کشور خویش، افتخار نمایند. من نیز دوست دارم که گرسنگی از کشور ما، رخت برکشد و افراد بی‌خانمان، سالخورده، معلول ویا از کار افتاده، به خواسته‌های خود برای یک زندگی شرافتمندانه، دسترسی داشته باشند. ما باید منافع همه مردم و نه منافع و سودآوری چند ابر شرکت صنعتی ـ نظامی را در نظر بگیریم. من آرزو دارم که ایالات متحده با محدود نمودن گرسنگی و بی‌خانمانی، از پرداخت صدها میلیارددلار بودجه ملی ما به این ابر شرکت‌های صنعتی ـ نظامی در جهت ساخت طرح‌هایی نظیر «سفینه‌های جدید اکتشافات فضایی» (CEV) که می‌تواند بشر را در سال ۲۰۲۰ میلادی به ماه ببرد، صرف‌نظر نماید. من خواهان آن هستم که کشورم به صورتی واقعی، در بحث انرژی مصرفی خویش، خودکفا گردد، نه این‌که به فکر ساخت پایگاهی بر سطح ماه باشد. به علاوه، من آرزو دارم که مدارس ما به عنوان ایستگاهی برای دستیابی به اشتغال کامل و نه مراکزی که با تحمیل طرح‌های آموزش اجباری و ناکارا، آینده فرزندانمان را به مخاطره می‌اندازند، شناخته گردند. و در نهایت این‌که من خواهان آن هستم که روزی به حماقت‌ها و جهالت‌ها خاتمه داده شود.
نویسنده: ژوزف هندبونیاکوسکی
محسن داوری
منبع:
ماهنامه سیاحت غرب-شماره ۴۳
www.metaphoria.org