سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا


فرهنگ، سیاست و تولید علم


فرهنگ، سیاست و تولید علم
انسان تنها موجودی است که به علت برخورداری از عقل، قدرت تفکر، استنتاج، کشف و نوآوری می‏تواند برای شناخت خود، جهان، جامعه و برقراری روابط با آنها تلاش و موفقیت‌هایی به دست آورد. از طرف دیگر لازمه غلبه بر دشمن برخورداری از سلاح علم، تفکر، تدبر و محاسبه است.
هرجامعه که از فرهنگ علمی و پشتیبانی حاکمیت از علم و پژوهش برخوردار باشد، زمینه‏های جهش و ارتقاء وضعیت را دارد و در صورتی که با ایمان به خدا و ارزش‌های الهی پیوند داشته باشد، می‏تواند در جهت انسانی و ارزش‌های متعالی و ارتقاء کیفی زندگی حرکت کند.
لازمه هرگونه توسعه و پیشرفتی تحول در عقاید، فرهنگ عمومی و معیارهای مبتنی بر تولید علم و نظریه‏پردازی می‏باشد. جنبش نرم‏افزاری در واقع حاصل رواج تفکر علم مداری، شایسته سالاری و حاکمیت قانون و ارزش‌ها است. از این رو عقلانیت، برنامه‏ریزی، نظم و امنیت، از لوازم تحقق چنین حرکتی می‏باشد.
نظام آموزشی و محتوای دروس، جهت‏گیری‏ها و سیاست‌های اداری و فرهنگ عمومی بالاترین و مهمترین تأثیرگذاری و تأثیرپذیری را بر جریان تولید علم، جایگاه عالم و محقق، در نتیجه تحولات مثبت یا منفی جامعه و حکومت دارند. لذا شناخت ابعاد مثبت و منفی و چگونگی برخورد و اصلاح نظام آموزشی اجتناب‏ناپذیر است.
● مقدمه
در جهان آفرینش انسان موجودی منحصر به فرد است که از جمله ویژگی‏های او کمال‏جویی، ارتقاطلبی و رشد و پویایی است.
از این رو برای حرکت در مسیر خواسته ذاتی، طبیعی، فطری خود بهره‏گیری از عقل، تفکر، تعقل و تدبر را اجتناب‏ناپذیر، و بهره‏گیری از علم، آگاهی، تحقیق و پژوهش لازمه این حرکت، و نوآوری، کشف و اختراع را نتیجه، و ارتقاء وضعیت خود را هدف قرار داده است.
از سوی دیگر برای غلبه بر طبیعت و مقابله با تعارضات انسانی ـ اجتماعی نیازمند شناخت کلیه تهدیدات و موانعی است که، حرکت او را به سمت هدف کند یا متوقف می‏کند. از این‌رو دشمن‏شناسی اعم از دشمنان موجودیت و سلامت او و یا دشمنان موقعیت و منافع و مصالح او ایجاب می‏کند هر چه بیشتر به سلاح علم و آگاهی، ابزارها و کاربردهای آنها مسلط و مجهز شود. لذا هر چه انسان دشمنان خود را بهتر بشناسد، و راه‏های مقابله با آنها را به خوبی بیاموزد و ابزارهای لازم فراهم نماید و آنها را در بهینه‏ترین شیوه به کار گیرد، به همان نسبت به دوام موجودیت، قوت و قدرت، هویت و حیثیت و بالاخره ارتقاء وضعیت خود می‏رسد.
و این است معنای آیه قرآن کریم که فرمود: «هَل یَستَوی‏الذینَ یَعلمون وَالذین لا یَعلَمون، انّما یَتَذکر أُولوالألباب»(۲)
قطعا کسانی که می‏دانند و می‏فهمند با کسانی که نمی‏دانند ـ نه در بودن و نه در چگونه بودن خود ـ برابر نیستند، زیرا درک تمامی ابعاد و صحنه‏های حیات بشری و برخورد سنجیده و هدفدار، نیازمند شناخت عمیق و داشتن تحلیل دقیق از روند قضایا و آثار و تبعات آنهاست. این اصل بسیار مهم را فقط اندیشمندان و خردمندان متوجه می‏شدند.
از ویژگی‏های جهان‏بینی اسلام واقع‏بینی و درک قوانین حاکم بر جهان و جوامع است، و لذا «علم مدار»، «عقل گرا» و «تفکر بنیاد» و دشمن «تحجر»، «تبعیت کورکورانه» و «تصلب در شکل و قالب‌ها» است.
با مطالعه اجمالی تاریخ تمدن‏ها، ظهور و افول آنها، مشخص می‏شود که دو عامل بیش از عوامل دیگر تعیین‏کننده و سرنوشت‏ساز بوده است. اول موقعیت و ارزش علم، عالم، تعلیم و تحقیق و در نتیجه نوآوری، ابداع و بالاخره قدرت ناشی از آن، و عامل دوم که بی‏ارتباط با آن نیست، ایمان، اخلاق و جهان‏بینی حاکم می‏باشد. لذا دو بال علم و ایمان در دراز مدت تعیین‏کننده وضعیت و چگونگی حرکت صعودی یا نزولی تمدنها، دولتها، انقلابها و نظامهای سیاسی ـ اجتماعی بوده است.
هیچ تحول مثبت، سازنده و بنیادی در جهت ارتقاء و کمال انسان (تأکید بر ارتقاء و کمال نه توسعه به معنای متعارف، که نیازمند تحقیق مستقلی است) شکل نمی‏گیرد و ریشه‏دار نمی‏شود، مگر اینکه جریان عمومی و ارزش‏گذاری فردی و اجتماعی، برنامه‏ریزی‏ها، قانونگذاری‏ها و سیاستگذاری بر مبنای علم و تحقیق و با تکیه بر نوآوری‏ها، تولید علم و یافته‏های جدید باشد.
امام خمینی(ره) در وصیت‌نامه سیاسی ـ الهی خود در این زمینه چنین می‏گوید: «... بدانید مادام که در احتیاجات صنایع پیشرفته، دست خود را پیش دیگران دراز کنید و به دریوزگی عمر را بگذرانید، قدرت ابتکار و پیشرفت در اختراعات در شما شکوفا نخواهد شد، و به خوبی و عینیت دیدید که در این مدت کوتاه پس از تحریم اقتصاد، همانها که از ساختن هر چیز خود را عاجز می‏دیدند، و از راه انداختن کارخانه‏ها آنان را مأیوس می‏نمودند، افکار خود را به کار بستند و بسیاری از احتیاجات ارتش و کارخانه‏ها را خود رفع نمودند، و این جنگ و تحریم اقتصادی و اخراج کارشناسان خارجی، تحفه‏ای الهی بود که، از آن غافل بودیم. اکنون اگر دولت و ارتش کالاهای جهانخواران را خود تحریم کنند، و به کوشش و سعی در راه ابتکار بیفزایند، امید است که کشور خودکفا شود، و از دریوزگی دشمن نجات یابد.» (۳)
● تولید علم
اصطلاح تولید علم گفتمان جدید و متناسب با تحولات اخیر در صحنه جامعه بشری است. زیرا در گذشته روند تدریجی افزایش و گسترش دامنه علوم به اندازه‏ای کند بود که مقوله تولید علم (۴) چندان مفهوم و اعتباری نداشت. اما در سه قرن اخیر، علم بیش از گذشته در شکل‏گیری قدرت، ثروت، رفاه و بالاخره تحولات گوناگون فرهنگی و اجتماعی ایفای نقش کرده است. به گونه‏ای که علم به صورت مستقل یکی از فاکتورها و عوامل تأثیرگذار در سطح بین‏المللی مورد توجه قرار گرفته و یکی از مقولات محوری در اقتدار ملی و استقلال، تولید، رفاه، امنیت و دفاع شده است به گونه‏ای که از جمله شاخص‏ها و معیارهای توسعه اقتصادی، اجتماعی و موقعیت، اعتبار و جایگاه بین‏المللی هر کشور میزان تولید علم، نوآوری و نظریه‏پردازی و مطرح بودن در صحنه‏های علمی، پژوهشی و اختراعات و میزان سرمایه‏گذاری ملی در این زمینه می‏باشد. (۵)
«در عصر دودکش‌ها (اشاره به انقلاب صنعتی) فرض بر این بود که کارگران و کارمندان چندان چیز مهمی نمی‏دانند و اطلاعات مربوطه یا هوش را تنها می‏توان از مدیریت بالا یا شمار اندکی از کارکنان دریافت کرد، نسبت نیروی کاری که به کارپردازش دانایی اشتغال داشت بسیار کم بود.»
به عکس، امروزه ما می‏بینیم که هدف بیشتر آنچه در درون بنگاه (مؤسسه) اتفاق می‏افتد، تازه کردن و از نو پر کردن مخازن دائما در حال زوال دانایی (نوآوری) و خلق دانش تازه (تولید علم) برای افزودن بر آن، و ارتقای داده‏های ساده به اطلاعات و دانایی است.
«کارکنان برای دستیابی به این هدف همواره به کار «واردات» و «صادرات» و «انتقال» داده و اطلاعات مشغولند... در جهان فردا وقتی قدر و ارزش منابع دانایی به عنوان مهمترین منبع شناخته شد، دادن پاداش و تشویق کارکنان، یا حداقل بخشی از آن، براساس موفقیت هر فرد در افزودن ارزش به ذخایر دانایی شرکت صورت خواهد گرفت. به نوبه خود می‏توان انتظار داشت که برای کنترل دارایی‏هایی که ماهیت اطلاعاتی دارند و فرایندهایی که آنها را به وجود می‏آورند، منازعاتی حتی پیشرفته و متعالی‏تر درگیرد».(۶)
اقتصادانان معمولاً عوامل تولید را به طبیعی و انسانی تقسیم می‏کنند و برای کار انسان نقش اصلی قائلند، و جامعه‏شناسان نیز اساس تحولات اجتماعی را انسان و توانایی‏های او می‏دانند. در واقع آگاهی انسان محور و اصل در تحول می‏باشد، زیرا عوامل طبیعی مانند آب، زمین، منابع زیرزمینی و... تماما در اختیار. در تصرف انسان است تا براساس علم و اراده و هدفی که انتخاب کرده است، آنها را به کار گیرد. (۷)
قرآن کریم در آیات متعددی به این واقعیت اشاره و از جمله می‏فرماید: «و هوالذی سخر البحر لتأکلوامنه لحما طریا و تستخرجوا حلیه تلبسونها وتری‏الفلک مواخر فیه و لتبتغوا من فضله و لعلکم تشکرون» (۸)
«خداوند دریا را در تصرف شما قرار داد برای اینکه از گوشتش بخورید و از آن زیورهای زیبا برای اینکه بر خود بپوشانید بدست آورید، و کشتی‏ها را بر روی آن به حرکت درآورید و در مسافرت و تجارت از امکانی که خداوند برای شما فراهم کرده بهره گیرید و با درک این جریان شما به خوبی عمل کنید».
متأسفانه در حال حاضر بسیاری از مسلمانان مصرف کننده و تماشاگر تولیدات علمی، نظریه‏پردازی‏ها و نوآوری‏های دیگران نه تنها در علوم مادی و طبیعی بلکه در علوم انسانی و اجتماعی، که خودشان روزی تغذیه‏کنندگان علمی جهان و غلبه‏کنندگان بر تمامی نظام‏های فرهنگی، حکومتی و دینی بوده‏اند. به عبارت دیگر عمل‏کنندگان و تلاشگران در راه اجرای فرامین قرآن نمی‏باشند.
نتیجه چنین وضعیتی وابستگی شدید اقتصادی ـ صنعتی، سلطه‏پذیری سیاسی ـ فرهنگی، انزوای علمی و مشکلات اداری ـ اجتماعی در دو قرن اخیر بوده است، معیارها و شیوه‏های زندگی و آنچه که معروف به توان غرب سرمایه‏داری است، به صورت وارداتی و تحمیلی در جهان اسلام حاکمیت دارد!
در ادامه این وضعیت در سالهای اخیر نظریه «انتقال تکنولوژی» مطرح شده و بحث‏های زیادی را برانگیخته، که در واقع یکی از طرح‏های فریب و بازدارنده است. هدف واقعی از این نظریه ادامه سلطه اقتصادی و تحمیل وابستگی، به کشورهای وارد کننده است. در حقیقت تا زمانی که زمینه‏های ظهور و بروز خلاقیت‏های فکری، تولید علم، تحقیق و پژوهش به وجود نیاید، هرچه که وارد شود، مصرفی و موقتی و تحمیلی خواهد بود و کمکی به رشد و ارتقاء کمی و کیفی سطح زندگی مادی و معنوی آنان نخواهد کرد. آخرین و پیچیده‏ترین تکنیک که در اختیار کشوری قرار می‏گیرد، با گذشت زمان ارزش خود را از دست می‏دهد و غیراقتصادی و در مواردی غیرقابل توجیه و زیان‏آور می‏شود. در نتیجه تکنیک و ابزار جدیدتری موردنیاز است، و این جریان و وابستگی ناشی از آن همچنان ادامه دارد! مگر آنکه مدیریت و برنامه‏ریزی قوی و علمی بتواند رشد و توسعه همان تکنولوژی و فن‏آوری را در زمینه‏های مختلف گسترش و بهره‏گیری از آن را برای ابزارهای پیشرفته‏تر و کارآمدتر پی‏گیری کند.
در زمینه علوم انسانی و اجتماعی نیز مشابه چنین وضعیتی دیده می‏شود. زمانی نظریه‏ای را ارائه و تمامی رویکردها و جهت‏گیری را شکل می‏دهند و چندی بعد نظریه‏ای جدید و باطل‏کننده نظریه قبل عرضه و به کشورهای دیگر صادر می‏شود! آنچه در طول دو قرن گذشته شاهد بوده‏ایم ظهور نظریه‏های متنوع همراه با مدهای رنگارنگ در هر زمینه از اروپا و امریکا، مانند انواع خوردنیها و پوشیدنی‏ها صادر و صدور آنها به عنوان بهترین، عالی‏ترین و مناسب‏ترین ایده و کالا و مصرف آنها در کشورهای تحت سلطه بوده است.
«شرکت‏های جهانی «انتقال تکنولوژی» به کشورهای فقیر را، موکول به شرایطی می‏کنند که خود موجب مشکلاتی برای این کشورها می‏شود. بررسی ۴۰۹ قرارداد مربوط به انتقال تکنولوژی بین شرکت‏های جهانی و شرکتهای وابسته در اکوادور، بولیوی،... نشان می‏دهد که تقریبا ۸۰ درصد این قراردادها استفاده از تکنولوژی انتقال یافته برای صادرات را به کلی ممنوع می‏کند». (۹)
امام علی‏بن ابیطالب علیه‏السلام فرمود: «لیس الخیران تکثر مالک و ولدک ولکن الخیران تکثر علمک و ان یعظم حلمک» (۱۰)
(خیر و خوشایند بودن این نیست که ثروت و فرزند را زیاد کنی، بلکه مطلوب‏تر و خوشایندتر این است که بر علمت بیافزایی و حلمت را زیاد کنی.)
در این کلام، خیر در علم و بردباری خلاصه شده و نظیر چنین بیانی در آیات متعددی از قرآن کریم از جمله «ربِّ زدنی علما»(۱۱) نیز مطرح شده است. زیرا که نادانی و و ضعف مقدمه اسارت است. این برداشت از «خیر» در تعارض آشکار با برداشتهای مادی جوامع غربگرا و استعمارزده می‏باشد. زیرا در این جوامع علم به صورت ابزاری برای سلطه، نه وسیله‏ای برای ارتقاء، رشد و هدایت آنان است.
● تفکر و تولید علم
آموختن و انباشت و تکرار مکرر علم، ثمرات و آثار محدودی دارد، زیرا در این حالت دانسته‏های قبلی به دیگران منتقل شده بدون آنکه توجهی به تحولات و دگرگونی‏های عینی و بیرونی شده باشد. به عبارت دیگر همچنانکه شرایط اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی و حتی اوضاع طبیعی و آب و هوایی دچار تحول و دست خوش تغییر می‏شوند و همانطور که مطالب جدیدی از جهان کشف می‏شود، شایسته است که مطالعه مستمر و دائمی، کشف علل و عوامل، درک آثار و پی‏آمدهای آن برای هر یک از محققین و دانش پژوهان رشته‏های مختلف علوم به صورت ارزش و قابل ستایش و مورد تشویق باشد.
تفکر و تعقل و تدبر سه واژه تقریبا مشابه و مترادفی هستند که از ویژگی‏های اختصاصی انسان و دقیقا در راستای هدف کمال‏طلبی و برای ارتقای وضعیت زندگی به او هدیه شده است.
هرگونه استدلال و فهم ریشه‏ها و علل وقوع پدیده‏ها، کشف راه‏حل معضلات و مشکلات و شکستن بن بست‏ها تابعی از تفکر و تعقل و به کار گرفتن قدرت فکر و عقل می‏باشد. بازشناسی و باز تعریف پدیده‏های جدید، راهیابی و خروج از وضعیت نامطلوب و حرکت به سمت وضعیت مطلوب، تبیین و تحلیل واقعیت‏ها و به ویژه آینده‏نگری و پیش‏گیری از روندهای خطرناک و تهدیدآفرین، نیازمند شناخت دقیق قوانین حاکم بر جامعه و جهان و شناخت روندهای اجتماعی است. رسیدن به چنین شناختی و ارائه راهکارهای شایسته نیازمند تفکر و تعقل و تدبر است.(۱۲)
از جمله بحث‌های اساسی در زمینه درک و شناخت واقعیت‏ها، هدایت و رشد و از جمله توسعه اقتصادی ـ اجتماعی، نقش تفکر و تحقیق می‏باشد. در قرآن کریم ده‏ها آیه و همچنین روایات زیادی، در ضرورت و امر به تفکر، تعقل و تدبر وجود دارد که، اگر مسلمانان به مقتضای آنها عمل می‏کردند، قطعا پیشرفته‏ترین علوم و جوامع بشری از آنان بود. از جمله می‏توان به موارد زیر اشاره کرد.
۱) «و یجعل الرجس علی‏الذین لا یعقلون»(۱۳)
(خداوند پلیدی و تنگی را برای کسانیکه تعقل نمی‏کنند و عقلانیت ندارند قرار داده است.)
۲) «... و یتفکرون فی خلق‏السموات و الارض، ربنا ما خلقت هذا باطلاً»(۱۴)
(از جمله علائم مؤمنین اینست که در خلقت آسمانها و زمین تفکر می‏کنند و اعتراف می‏کنند که خدایا این جهان را بی‏هدف و بیهوده خلق نکرده‏ای. جهان طبق طرح و قانون و هدفدار خلق شده است)
۳) امام صادق‏علیه‏السلام فرمود: «لوددت ان اصحابی ضربت رؤوسهم بالسیاط حتی یتفقهوا» (۱۵)
مسلما دوست دارم که با تازیانه بر سر یارانم بکوبند تا به خوبی و عمیقا بیاموزند.
ملتی که مصرف‏کننده تفکرات، تحقیقات، دستاوردهای علمی و فکری دیگران باشند و از خود آفرینش، خودجوشی، تولید و خلاقیت نداشته باشد، و منتظر است تا دیگران چه می‏گویند و چه می‏خواهند، چنین ملتی هیچ آینده‏ای جز اسارت و عقب‏ماندگی و ذلت ندارد.
هنگامی که عقل و علم حاکم نباشد و اداره امور و برنامه‏ریزی‏ها با احساس کور، تعصب و بدون محاسبه همراه شود، پیشرفت و ارتقاء وضعیت نخواهد بود بر پایه چنین برداشتی، تفکر، تعقل و تحقیق و پژوهش باید آنچنان گسترده و حاکم باشد که کلیه امور بر مبنای استدلال محاسبه، برنامه و علت‏یابی و آینده‏نگری شکل گیرد و به اجرا درآید و از لوازم و ضرورتهای اولیه و بنیادی حرکت فردی و جمعی به سمت اهداف تعیین شده باشد.
«یکی از شیوه‏های تمایز میان جهان صنعتی و جهان سوم که، اولی محاسبه و بهره‏برداری علمی از آن را در تمامی شؤون زندگی اعمال کرده و دیگری در آن به درجات مختلف ضعیف است، و جهان صنعتی از طریق «نهادینه کردن محاسبه» بر جهان سوم مسلط شده است. هنگامی که محاسبه اصالت یافت، به طور منطقی متد و روش اصالت می‏یابد... بنابراین ذهن محاسبه‏گر یک ذهن متدیک و روش‏شناس است... محاسبه روش، کاربرد، افزایش تولید (و در نتیجه قدرت) و تسلط سیاسی همه با تسلسل منطقی به دنبال هم (و تشدیدکننده یکدیگر) قرار گرفتند». (۱۶)
● فرهنگ و تولید علم
فرهنگ عصاره زندگی اجتماعی است و در تمامی افکار، اهداف، معیارها و ارزش‏گذاری‏ها، فعالیت‏های فردی و اجتماعی انسان منعکس می‏شود. براساس این تعریف انسان با اتکای به فرهنگ، با جهان و جامعه برخورد می‏کند.
بنابراین چگونگی تفسیر قضایای جهان، راههای تغییر شرایط در جهت اهداف، بستگی به دیدگاه‏های فرهنگی دارد. انسان و فرهنگ در یکدیگر تأثیر متقابل دارند. اوضاع و شرایط تا حدود زیادی معلول عوامل فرهنگی و از طرف دیگر، دگرگونی‏های فکری و فرهنگی تابعی از شرایط اجتماعی و مادی است.
جنبه‏های مادی فرهنگ سریعتر منتقل و جوامع را تحت‏تأثیر سخت‏افزاری قرار می‏دهد. اما این انتقال برای تأثیر بر تمامی ابعاد فرهنگی کافی نیست. افکار، عقاید، معیارها و تمایلات در کوتاه مدت دگرگون نمی‏شوند. این فاصله زمانی میان تحولات سخت‏افزاری و دگرگونی‏های فرهنگی و نرم‏افزاری را «عقب‏ماندگی فرهنگی» می‏گویند.
بسیاری از کشورها (از جمله شیخ‏نشین‌های حاشیه خلیج‏فارس) در کنار ابتدایی‏ترین شکل زندگی فرهنگی، از آخرین وسایل پیشرفته الکترونیکی و ساختمان‏های بسیار مجهز و گران استفاده می‏کنند. آنها در حالی مصرف‏کننده آخرین دست‏آوردهای مادی و صنعتی دیگران می‏باشند که دارای فرهنگ کاملاً متفاوتی با جامعه و فرهنگ تولیدکنندگان کالاهای مزبور می‏باشد.
با توسعه و شتاب گرفتن ارتباطات و افزایش مبادلات، طبعا نقش و قلمرو فرهنگ و ابعاد آن گسترده و تأثیرگذاری آن سریع و عده‏ای می‏خواهند به تدریج پدیده‏ای جهانی شود. وضعیت حال و آینده به گونه‏ای است که در بسیاری از تحولات فرهنگ تعیین‏کننده و سرنوشت‏ساز شده است.
اگر در گذشته نظریات و رویکردهایی مبنی بر روبنا بودن فرهنگ و تأثیرپذیری از جنبه‏ها و ابعاد دیگر اجتماعی وجود داشت، رویکرد امروز توجه ویژه به نقش، اهمیت و قلمرو فرهنگ و قدرت تولید علم و چگونگی تأثیرگذاری و نفوذ در ساختار حکومتها و تأثیرپذیری و نیازهای آن می‏باشد.
فرهنگ و قدرت تولید علم به عاملی بین‏المللی تبدیل شد که، در تحولات مهم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایفای نقش می‏کند، و در کشورهای صنعتی به عنوان یکی از بزرگترین زمینه‏های رشد و توسعه و عامل تداوم و گسترش سلطه می‏باشد. (۱۷)
فرهنگ عمومی در عرصه‏های علوم و تکنولوژی، ارتباطات و سیاست مطرح و نفوذ خود را نشان می‏دهد. سرمایه‏گذاری کمپانی‏های نفتی در زمینه فرهنگ و تلویزیونهای جهانی، مراکز علمی و پژوهشی، دانشگاه‏ها و مطبوعات، تولید وسایل و ابزارهای علمی و تحقیقاتی و به کارگیری آنها در بسیاری از زمینه‏های آموزشی، فرهنگی و تربیتی، جهت تقویت و گسترش فرهنگ علمی، نشانه‏ای از نقش فرهنگ عمومی در رسیدن به اهداف سیاسی و اقتصادی است.
● ویژگی‏های فرهنگ علمی
تولید علم و فرهنگ علمی ارتباط مستقیم با فرهنگ عمومی، دیدگاه‏ها و سیاست‏های حاکمیت دارد. فرهنگ علمی زمانی به صورت یک جریان عمومی و ملی در می‏آید، که برای مردم و یا لااقل اکثریت آنان قابل فهم و مورد قبول قرار گرفته باشد. مهمترین ویژگی‏های فرهنگ علمی عبارتست از:
۱) ارزش بودن تفکر علمی
تفکر علمی، داشتن توان درک پدیده‏های پیچیده، کشف روابط، قانونمندی‏ها و فرایندها است. شخصی که توان و تأمل تفکر لازم برای شناخت پدیده‏ها، فرآیندها و سلسله علل و معلولها را نداشته باشد، قادر نیست که نظم علمی یا تئوریک را کشف و تولید علم یا نظریه‏پردازی کند. وجود افراد زیادی که چنین توانایی و همتی دارند، جامه را قادر می‏سازد که به تدریج با اختراعات، نوآوری و ابتکار، پیشرفت و توسعه را شتاب دهند.
امام صادق(ع) فرمود: «انما یهلک الناس لانهم لایسألون».(۱۸)
(مردم از این جهت‏رو به تباهی و سقوط می‏روند که تحقیق، کنجکاوی و پرسشگری ندارند.)
امام علی(ع) فرمود: «تفکرک یفیدک الاستبصار و یکسبک الاعتبار».(۱۹)
«تفکر تو تولید کننده شناخت و بینش و اعتبار دهنده به تو است».
۲) قدرت علمی
تقویت توان علمی و نوآوری نیازمند قدرت فکری و کشف پدیده‏ها و موضوعات جدید است. پژوهشگری که می‏خواهد افقهای جدید و نظریه‏های دقیق ارائه کند، لزوما باید کار نظری و تئوریک بکند. و عالمی که صاحب بینش باشد می‏تواند در مسیر ایجاد قالبها و و چهارچوبهای نظری قدم بگذارد، و از درون آنها به طرف شناختهایی پیچیده حرکت کند. زیرا تولید علم، نظریه‏پردازی و نوآوری به عنوان مخرج مشترک تمامی علوم به ویژه علوم انسانی می‏باشد. کسانی که در علوم انسانی توانسته‏اند تغییر و تحولی به وجود آورند، دارای پشتوانه نظری و فکری قوی و عمیق بوده‏اند.
امام خمینی (ره) عنایت ویژه‏ای به تحقیق، تتبع، نوآوری داشت و با وجود موقعیت و شرایط ویژه کشور، در وصیتنامه خود، با درک و اهمیت موضوع و با هوشیاری قابل ستایشی نوشت:
«لازم است علما و مدرسین محترم نگذارند در درسهایی که مربوط است، و حوزه‏های فقهی و اصولی از طریقه مشایخ معظم ـ که تنها راه برای حفظ فقه اسلامی و فقاهت است منحرف شوند.
و کوشش نمایند که هر روز به دقتها و بحث و نظرها و ابتکار و تحقیق افزوده شود، و فقه سنتی که ارث سلف صالح است و انحراف از آن سست شدن ارکان تحقیق و تدفین است محفوظ بماند و تحقیقات بر تحقیقات اضافه گردد، و البته در رشته‏های دیگر علوم، به مناسبت احتیاجات کشور و اسلام برنامه‏های تهیه خواهد شد و رجالی در آن رشته تربیت باید بشود».(۲۰)
۳) توان تولید فکر و نظریه
پژوهشگر و دانش‌پژوه توانا و موفق کسی است که بتواند معلومات و مشاهدات خود را جمع‏بندی و با استدلال، استنتاج جدید به دست آورد. چنین فرهنگ و روحیه‏ای از مشاهدات و تفکرات خود ترکیب و تحلیل جدیدی ارائه می‏کند توان قیاس و استقراء دارد. تربیت چنین افرادی نیازمند تلاش ویژه و نظام آموزشی خلاق می‏باشد.۴) شخصیت علمی
پژوهشگر و عالم موفق کسی است که اعتماد به نفس و پشتوانه شخصیتی و علمی او را نیرومند و مقاوم کرده، به گونه‏ای که به فرهنگ مخالفت و فرهنگ موافقت مجهز و از چگونگی برخورد با اندیشه و آزادی اندیشه، نگرانی ندارد و به این جریان آگاه و معتقد است.
شخصیت علمی جدای از کار علمی و تحقیقی نیست، و پژوهشگری که از اعتماد به نفس بیشتری برخوردارند معمولاً تفکر و توان و قدرت تولید علمی بیشتری دارند.
چنین شخصیتی تواضع و فروتنی اخلاقی و علمی را جزیی از شخصیت خود می‏داند، و خود را و نظراتش را مطلق نمی‏کند و به آنها فخر فروشی و تکبر نمی‏کند. همراهی علم و اخلاق صرفا جنبه تزیینی و نمایشی، فردی و جزیی ندارد، بلکه ضرورت و شایستگی ایجاب می‏کند که برای ارتقاء علمی، نقد پذیری، جامعه گرایی، جمع نظرات، دوری از خصلت‏های تکبر، فردگرایی و استبداد رأی، اخلاق و فرهنگ عمومی و گفتمان غالب بشود.
«آن روز که سهم «آزادی»، سهم«اخلاق» و سهم «منطق» همه یکجا و در کنار یکدیگر ادا شود، آغاز روند خلاقیت علمی و فرهنگی و تفکر بالنده دینی در این جامعه است، و کلید جنبش تولید نرم‏افزار علمی و دینی در کلیه علوم و معارف دانشگاهی و حوزوی زده شده است».(۲۱)
● نظام آموزشی
آموزش مؤثرترین عامل شکل دادن به شخصیت و هویت افراد و جامعه در دراز مدت می‏باشد. رویکرد کشورهای پیشرفته نسبت به آموزش با وجود سرمایه گذاری زیادی که در دو قرن گذشته داشته‏اند این است که، برای حفظ برتری و پیروزی در رقابت و تداوم حیثیت و اعتبار سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و بین‏المللی، توجه ویژه به نظام آموزشی و دستگاه‏های مرتبط با آن ضروری است. زیرا آموزش در تمامی بخش‏های کشور در میان مدت و دراز مدت تأثیرگذار و شکل دهنده است. از اینرو برای ریشه‏یابی هر گونه مشکلی غالبا نظام آموزشی مورد نقد قرار می‏گیرد.
تجربیات چهار قرن پس از انقلاب صنعتی، اندیشمندان را به این نتیجه رسانده که توسعه در افزایش سرمایه، تکنولوژی، سطح درآمد و صادرات و صنعت خلاصه نمی‏شود، بلکه مهمترین رکن توسعه، مردم با فرهنگ عمومی و فرهنگ علمی شایسته می‏باشد. جنبش نرم‏افزاری و جهش علمی نیازمند افرادی مقاوم، سختکوش، پی گیر و متفکر می‏باشد تربیت چنین افرادی نیازمند قویترین و کار آمدترین نظام آموزشی است. بنابراین نباید انتظار داشت که بدون تعلیم و تربیت و تحمل مدت زمانی نسبتا طولانی ـ شاید به عمر یک نسل ـ جامعه‏ای متحول و در جهت بهبود و تکامل شکل گیرد.
نظام آموزشی کشور در حال حاضر متأسفانه ضعف‌ها و نقص‌های متعددی دارد که اصلاح و تغییر این وضعیت برای ایجاد تحول عمومی و ارتقاء کیفیت جامعه و حکومت اجتناب‏ناپذیر است، که در این نوشته به اختصار اشاره می‏شود. اما اهمیت موضوع به حدی است که یک حرکت عمومی و جدی را می‏طلبد.
۱) جهت‏گیری ناهماهنگ
بررسی کتابها و شیوه‏های رایج در نظام آموزشی حاکی از آن است که حاصل و نتیجه آن در خدمت اجتماعی و حکومتی عرفی، دنیایی، مادی، فردگرا و از لحاظ محتوایی ضعیف، سطحی و تا حدودی متأخر از شرایط زمان می‏باشد. طبعأ تداوم چنین وضعیتی معضلات پیچیده‏ای را برای نظام جمهوری اسلامی تولید می‏کند.(۲۲)
۲) مدرک زدگی
نظام اداری کشور به گونه‏ای طراحی و اجرا شده است که عملاً مدرک ملاک شایستگی، صلاحیت، لیاقت و خلاصه معیار ارزش گذاری شده است. این سیاست به اندازه‏ای نافذ و گسترده می‏باشد که ورود به دانشگاه و داشتن مدرک دانشگاهی نشانه ادامه زندگی آبرومندانه و با ارزش است!
۳) تک بعدی
اگر تخصصی شدن امور ایجاب می‏کند هر فرد در زمینه‏ای خاص تحقیق و مطالعه نماید، اما یکپارچگی و چند بعدی بودن انسان، جامعه و حکومت، نیازمند دیدگاه فراگیر و چند بعدی است. علوم انسانی بدون شناخت انسان! علوم مادی بدون شناخت توحید! علوم اجتماعی بدون شناخت سنن الهی! بخشی از نارسایی‏ها و نواقص و در نتیجه انحرافی و ناکار آمدی و حتی غیر علمی بودن نظام آموزشی فعلی است.
۴) ترجمه‏ای و تقلیدی
انتقال دانش، تجربیات و دستاوردهای علمی از طریق ترجمه متون و اسناد جریان رایجی در دنیا بوده و می‏باشد. اما جریان ترجمه نباید عامل کپی کردن، تقلید، تکرار و پذیرش بی‏قید و شرط مباحث و مواضع دیگران بشود. ترکیب ترجمه و تقلید، آثار زیانباری در حرکت علمی جوامع واردکننده و از جمله ایران داشته است. زیرا ترجمه آثار غرب در قرن اخیر غالبا توسط افراد مجذوب و یا افراد مشکوک به وابستگی انجام شده است.
این قسمت را با کلامی از امام (ره) به پایان می‏بریم که در وصیت‏نامه تاریخی خود نوشت: «اگر مجلس و دولت و قوه قضائیه و سایر ارگانها از دانشگاه‏های اسلامی و ملی سرچشمه می‏گرفت، ملت ما امروز گرفتار مشکلات خانه‏برانداز نبود، و اگر شخصیت‏های پاکدامن با گرایش اسلامی و ملی به معنای صحیحش ـ نه آنچه امروز در مقابل اسلام عرض اندام می‏کند ـ از دانشگاه‏ها به مراکز قوای سه‏گانه راه می‏یافت، امروزه ما غیر امروز، و میهن ما غیر این میهن و محرومان ما از قید محرومیت رها، و بساط ظلم و ستمشاهی و مراکز فحشا و اعتیاد و عشرتکده‏ها ـ که هر یک برای تباه نمودن نسل جوان فعال ارزنده کافی بود ـ در هم پیچیده و این ارث کشور بر باد ده و انسان برانداز به ملت نرسیده بود، و دانشگاه‏ها اگر اسلامی انسانی ملی بود می‏توانست صدها و هزارها مدرس به جامعه تحویل دهد».(۲۳)
بنابراین باز تعریف، بازسازی و بازنگری در نظام‏آموزشی کشور برای جنبش نرم‏افزاری و فرهنگی ـ علمی و تحول عمیق فرهنگی و ارزشی، ضرورتی انکارناپذیر دارد که امید است مسؤلین و مردم در یک حرکت جمعی، هماهنگ، مستمر و جدی آن را آغاز و به سرانجام برسانند.
● رسالت دانش‏پژوهان
دانش‏پژوهان، مشتاقان علم و تحقیق، علمای متعهد و مسئول ضمن آنکه عاشق علم‏آموزی و تولید علم و نظریه‏پردازی می‏باشند، باید همچون شمعی بسوزند و اطراف خود را روشن و جهالتها را بسوزانند.
رسالت علما و محققین در دو بعد تداوم تحقیق ـ نوآوری و تلاش در آموزش است، زیرا که به فرموده امام علی علیه‏السلام:
«تعلمواالعلم، فان تعلمه حسنه و مدارسته تسبیح، والبحث عنه جهاد، و تعلیمه لمن لا یعلمه صدقه و هوانیس فی الوحشه، و صاحب فی الوحده و سلاح علی الاعداء و زین الاخلاء یرفع‏اللّه به اقواما یجعلهم فی‏الخیر ائمه یقتدی بهم. لان‏العلم حیاة القلوب، و قوة‏الابدان من الضعف،... بالعلم یطاع‏اللّه و یعبد...»(۲۴)
دانش را فراگیرند، زیرا آموختن آن حسنه و تمرین و گفتگوی علمی عبادت و تحقیق علمی جهاد و آموزش آن به کسی که نمی‏داند صدقه است. علم در تنهایی همراه و مونس انسان و ابزار علیه دشمنان و زینت در میان دوستان، خداوند اقوامی را با علم بالا برد که دیگران به آنان اقتدا کردند. زیرا که علم، زندگی قلبها و نیروی بدنها برای جلوگیری از ضعف است، و با علم، خداوند اطاعت و عبادت می‏شود.
همچنین امام باقر علیه السلام فرمود: «العالم کمن معه شمعه تضی‏ء للناس، فکل من ابصر شمعته دعاله بالخیر، کذلک العالم معه شمعة تزیل ظلمه الجهل و الحیره»(۲۵)
(عالم مانند کسی است که شمعی به دست دارد و راه را به مردم می‏نماید. پس هر که پرتو شمع او را ببیند برایش دعای خیر کند. بدین سان عالم با شمعی که در دست دارد، تاریکیهای جهل و سرگردانی را از میان می‏برد.)
اساتید و دانشمندان می‏دانند که، در واقع پشتیبانی مالی و جانی مردم این امکان را فراهم کرد تا آنان بتوانند با آموزش و تربیت مردم و خدمت به آنان باید علاوه بر جبران آن، زمینه ساز تداوم و توسعه علوم و فنون بشوند. به این ترتیب امکان گسترش دانش و اندیشه و زمینه سازی برای ورود استعدادهای ناشناخته و تولید علوم ونوآوری به وجود می‏آید. زیرا صدها نفر باید وارد فضای آموزشی دانشگاه و حوزه بشوند ودوره‏های مختلف تحصیلی را طی کنند تا سرانجام از میان آنان ده نفر محقق مخترع، نظریه پرداز و فرهنگ ساز ظهور کند.
رسالت دیگر متفکرین و بزرگان عرصه علم، اجتناب از تجارت علم، سطحی نگری، رکود و تحجر، عوام زدگی، تقلید و کپی کردن و ارائه الگوی آزادی، وارستگی، عشق به خدمت آموزشی است.
تغییر نگرش‏ها و هنجارهای انحرافی و گرایش دادن به الگوهای منطقی و در نتیجه تغییر رفتارها و معیارها از طریق آموزش، ممارست، الگو گرفتن از پیشگامان علم و معرفت، و تحمل دراز مدت توسط فرهیختگان و اساتید صورت می‏گیرد. در نمودار زیر چگونگی تحول رفتاری و تغییرات اجتماعی و نظریه عمل بخردانه نشان داده شده است.
ـ عقاید بینش و معیارها
ـ گرایش نسبت به رفتارها و هنجارهای مرتبط
ـ قصد رفتاری و ارزشگذاری و تعیین الگوهای جدید (آموزش و پژوهش)
ـ رفتارها و هنجارهای جدید
ـ درک شرایط ومقتضیات (تفکر و نظریه‏پردازی)
ـ تحول اجتماعی، اخلاقی و رفتاری (جنبش نرم‏افزاری)
ـ عقاید، بینش و معیارهای جدید
به این ترتیب آموزش، تحقیق و نوآوری منشأ تحول در نگرشها، معیارها و رفتارهای فردی و جمعی و تأثیر گذار بر اوضاع اجتماعی ـ مثبت یا منفی ـ خواهد شد.
امام علی علیه السلام در این زمینه فرمود: «العقول ائمة الافکار، والافکار ائمة القلوب، و القلوب ائمة الحواس، الحواس ائمة الاعضاء».(۲۶)
عقلها هدایت کننده افکار و عقاید، افکار هدایت کننده نیتها و قصدها، نیتها و قلوب هدایت کننده ادارک و حواس و حواس هدایت کننده اعضاء و رفتارهای انسان می‏باشند.
● دولت و تولید علم
دولت(۲۷) و حاکمیت غالبا در یک دایره با مردم حرکت می‏کند، و در مجموع فرهنگ عمومی حاکم تا حدود زیادی تعیین کننده سرنوشت مشترک آنان می‏باشد. زیرا دولت معمولا بر آیند و برآمده از مردم و مردم نیز به نوبه خود در تعامل با دولت زندگی می‏کنند. جملاتی نظیر «الناس علی دین ملوکهم» و یا مردم استحقاق همان حکومتی را دارند که بر آنان حاکمیت دارد، تأیید کننده این آیه از قرآن کریم است که فرموده «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»(۲۸)
تحولات طبیعی، جنگها، حوادث و تحولات اجتماعی، ظهور شخصیت‏های استثنایی ـ و به اصطلاح کاریزماتیک ـ پیشرفتها و نوآوری‏های علمی، به تدریج، غیر مستقیم و غالبا نامرئی و اصطلاح کاریزماتیک ـ پیشرفتها و نوآوری‏های علمی، به تدریج، غیرمستقیم و غالبا نامرئی و در مواقعی مستقیم، اوضاع و احوال جامعه را تحت تأثیر قرار می‏دهند.
اما مسئولیت اساسی دولت‏ها هدایت و اداره جامعه به سمت اهداف تعیین شده نظام مورد قبول مردم است، لذا می‏بایست با تعیین استراتژی (خطوط مشی اساسی و بلند مدت)، سیاستگذاری، برنامه ریزی، به کارگیری ابزارها و شیوه‏های صحیح و شایسته، از حرکت‏های ناآگاهانه، خود به خودی، بی هدف و بی ثمر جلوگیری نماید. از اینرو مسئولیت دولتها با افزایش جمعیت، پیچیده‏تر شدن وضعیت جوامع، بالا رفتن انتظارات، ضرورت برقراری حاکمیت قانون و برقراری نظم و امنیت، دائما رو به افزایش و حساسیت بیشتر است. دولت‏ها موظف می‏باشند در کلیه امور زندگی انسانها مستقیم و غیرمستقیم نظارت، کنترل و در مواقعی علاوه بر موارد اجتناب‏ناپذیر مانند سیاست خارجی، امنیت و... دخالت مستقیم و اعمال حاکمیت بکنند.
اگر در گذشته مقولاتی نظیر آموزش، تحقیقات و توسعه علوم و تکنولوژی، فرهنگ عمومی، بهداشت عمومی و... از مسئولیت‏های اساسی و مستقیم دولتها نبود، امروز به صورت یکی از جدی‏ترین و اساسی‏ترین دغدغده‏های دولتهای بزرگ ـ حتی در جهان سوم ـ شده و باید پاسخگوی مردم خود در این زمینه‏ها باشند.
امروز با عناوینی نظیر خصوصی سازی، واگذاری کارها به مردم، کوچک کردن حجم و سازمان دستگاه‏های دولتی، اینگونه مسئولیت‏ها همچنان بر عهده دولتها می‏باشد. هر چند که افراد و گروه‏هایی از مردم بر اساس احساس مسئولیت و ایمان و اعقتاد خود تلاشهایی داشته باشند. زیرا تنوع فعالیت‏های علمی، فناوری، پژوهشی و فرهنگی، ضرورت سرمایه گذاری‏های کلان را می‏طلبد که، تأمین تمامی آنها در توان افراد و گروه‏های غیردولتی نیست. نکته مهم و قابل توجه اینست که سرمایه گذاری و هزینه کردن در این زمینه‏ها سودآوری و منافع زیادی دارد و در واقع بازگشت سرمایه و هزینه به جامعه تضمین شده و قطعی است. به این دلیل بعضی دولتها اینگونه اعتبارات و هزینه‏ها را در بخش سرمایه گذاری‏های زیربنایی، نه هزینه‏های جاری به حساب می‏آورند. زیرا استقلال، امنیت و اقتدار ملی با پیشرفتهای علمی، فنی و نوآوری در این زمینه‏ها گره خورده است.
در سه برنامه پنج ساله توسعه اقتصادی ـ اجتماعی علیرغم حساسیت و اهمیت موضوع بودجه ناچیزی به این بخش اختصاص داده شد. اظهارات مسئولین دستگاه‏های ذیربط مبنی بر محدود شدن و در مواردی تعطیل شدن بخش‏هایی از فعالیت‏های پژوهشی، مسأله‏ای است که بارها به صفحات مطبوعات هم کشیده شده است.
● امنیت و ثبات
مهمترین مسئولیت دولت‌ها که از آنها گریزی ندارند برقراری امنیت و ثبات و همچنین سیاستگذاری و برنامه‏ریزی می‏باشد، که به اختصار مورد بررسی قرار می‏گیرد.
موجودیت و موقعیت و به عبارت دیگر بودن و چگونه بودن یک ملت و کشور در ارتباط مستقیم با امنیت ملی و سیاست‏های حاکم می‏باشد. لذا ملاک و معیار ارزیابی صلاحیت و توانایی دولتها در تأمین دو مقوله تعیین کننده و اساسی مزبور می‏باشد. از اینرو دولتها به هیچوجه حق ندارد در این گونه امور کوچکترین تساهل و یا وادادگی داشته باشند، زیرا در صورت چنین وضعیتی به سرعت از داخل و خارج مورد تهدید و در معرض سقوط قرار می‏گیرند.
بخش‌های آموزشی، علمی و تحقیقاتی بیش از سایر بخش‏ها نیازمند امنیت عمومی و ثبات اجتماعی می‏باشند. زیرا لازمه اینگونه فعالیت‏ها آرامش، امید و اطمینان نسبت به ثمر دهی تلاش‏های آنها در آینده می‏باشد. لذا دولتها برای تأمین امنیت معمولاً سازش و انعطافی از خود نشان نمی‏دهند، و به اصطلاح با این مسأله شوخی نمی‏کنند. عوامل مؤثر و غیرقابل انکار در برقراری امنیت عمومی و ثبات زمینه ساز توسعه و گسترش علوم، فنون، هنرها و پژوهش‏های بنیادی و کاربردی عبارتند از:
۱) حاکمیت قانون
وجود نظم و انضباط زیر بنای امنیت همه جانبه و لازمه آن اعمال قانون و ظهور حاکمیت قانون در کشور است. در یک محیط ناآرام و متشنج امکان علم آموزی، تحقیق و بهره‏گیری از امکانات برای گسترش علم ضعیف و یا غیرممکن است. در چنین شرایطی فرصت طلبان و دشمنان ومخالفان جامعه و مردم امکان سوءاستفاده و بهره‏گیری دارند.
۲) شایسته سالاری
هر گونه تحول مثبت و سازنده، هر پیشرفت ارزشی و به نفع جامعه، نیازمند مدیرانی متعهد متخصص با هوش و قوی است. افرادی که قدر و ارزش علم، عالم، تعلیم، تعلم و تحقیق را بدانند و خود را مستقیم یا غیرمستقیم در خدمت آنها بدانند. چنین وضعیتی زمینه ساز رشد و بالندگی، علاقمندی و پویایی علمی و هرهنگی خواهد بود. در غیر اینصورت موجب دلسردی، بی تفاوتی و کم ارزش شدن کالای علم و تحقیق می‏شود!!
۳) تعادل و توازن
تمامی جنبه‏ها، ابعاد و پخش‏های کشور زمانی کارآیی و توفیق دارند که در یک تعادل و توان منطقی باشند. اگر زمانی بخش اقتصاد و زمانی فرهنگ یا سیاست محور کلیه تصمیم‏گیری‏ها و سیاستگذاری‏ها قرار گیرد، قطعا تمام بخش‏های کشور دچار آشفتگی، عدم تعادل و شکست سیاستها خواهد شد. همچنان‌که در دو دهه گذشته شاهد چنین وضعیتی در کشور بوده‏ایم و آثار سوء آن به اثبات رسیده است.
۴) هماهنگی دستگاه‏های حاکمیت
جمع گرایی و جامعه پذیری ایجاب می‏کند که برای پیشبرد امور، مشارکت، همکاری و مشورت، ارزشهای مقبول و رایج باشند. پی آمد فرهنگ جمعی، هماهنگی و جلوگیری از پراکندگی و مانع هدر رفتن نیروها و امکانات جامعه است.
از این‌رو برای تحقق انقلاب علمی و جنبش نرم‏افزاری حذف فردگرایی وخود محوری در تمام سطوح مدیریت کشور اجتناب‏ناپذیر است.
● سیاست‌ها و برنامه‏ها
پس از برقراری امنیت و ثبات سیاسی ـ اجتماعی نوبت به تدوین سیاستها و اجرای برنامه‏های مبتنی بر آنها می‏رسد. اگر چه تفکیک امنیت از سیاستگذاری مقدور نیست ولی اولویت برقراری امنیت به خاطر تثبیت موجودیت و استقرار نظام و پایداری جامعه است و طبعا بخشی از سیاستها نیز مرتبط با تقویت و تحکیم امنیت و پایداری می‏باشد.
سیاستگزاری و برنامه ریزی دولت در توسعه علمی، فرهنگی و آموزشی و خلاصه بخش نرم‏افزاری حاکمیت ایجاب می‏کند که، اولاً با دقت و تأمل و با محاسبه تمامی جوانب و عوامل تأثیر گذار و تأثیرپذیر باشد. ثانیا مسائل روزمره و جزیی، تداوم و استمرار آنها را تهدید و از نظارت و پی‏گیری خارج ننماید.
«... همه کشورهایی که توسعه پیدا کرده‏اند علم و نظم و نهاد را پذیرفته‏اند. دولت هر چند ثمره فرهنگ است، اما مسئولیتی دارد و آن خوب اداره کردن جامعه است. منظور این است که دولت همیشه باید جلوتر از جامعه حرکت کند. باید قوانین توسعه و مملکت داری در جامعه پیاده کند، و باید به آینده و افق پیچیده‏تر و عمیقتر بیندیشد. مسأله در بسیاری موارد جنبه سلیقه‏ای (حزبی و شخصی) ندارد.
در حوزه مسائل علمی امکان انتخاب چندان نیست، کشوری که بخواهد صنعتی شود، باید علم را بپذیرد، کشوری که می‏خواهد کشاورزی خود را مکانیزه (و خودکفا) کند، و مشکل بوروکراسی خود را حل نماید، برای عامه مردم امکانات عمومی ایجاد کند، باید علم را در صحنه تصمیم‏گیری‏ها وارد سازد و در چارچوب تصمیم‏گیری‏های خود برای شناخت جایی در نظر بگیرد.
... برای پیاده کردن آنها قواعد تئوریک و چارچوب علمی ارائه کند و رو به آینده داشته باشد».(۲۹)
مدیریت، برنامه ریزی، تصمیم سازی و پی‏گیری، لازمه پیشرفت و به نتیجه رسیدن جریان علم گرایی، نظریه‏پردازی و تحقیقات است. از علائم عدم گرایش به پژوهش، تصمیم‏گیری‏هایی است که مسئولان و مدیران بدون مطالعه علمی واقع بینانه و همه جانبه انجام می‏دهند.
اگر زندگی مردم، عملکرد دستگاه‏های عمومی و حتی تصمیم‏گیری نخبگان مورد بررسی قرار بگیرد، مشخص می‏شود که تحقیق و سنجیده بودن، شیوه متداول بسیاری از آنان نیست.
«از مشخصات و ویژگی‏های توسعه فرهنگ پژوهش در هر جامعه‏ای، میزان بودجه‏ای است که در آن کشور صرف کارهای تحقیقاتی می‏شود. رقم بودجه تحقیقاتی در سالهای اخیر به خوبی نشان می‏دهد که امر پژوهش در نگاه مسئولان کشور نیز از اهمیت بالایی برخوردار نیست و در هر کجا که مشکل اقتصادی پیش آمده، اولین بخشی که بودجه آن کاهش یا قطع شده است، بخش فرهنگی و پژوهشی کشور بوده است.
بودجه تحقیقاتی کشور ما حتی با کشورهایی مانند هند و آرژانتین قابل قیاس نیست، و در شرایطی که کشورهایی مانند کره ۲ درصد تولید ناخالص خود را صرف پژوهش می‏کنند، بودجه تحقیقاتی ایران در سال گذشته حدود ۴/۰ درصد تولید ناخالص ملی کشور بوده است. معاون پژوهشی وزارت علوم افزوده طبق برنامه سوم در سال ۸۱ باید ۷۵/۰ درصد تولید ناخالص ملی به تحقیقات اختصاص می‏یافت، در صورتی که این رقم در سال ۸۱ عملاً به کمتر از ۴/۰ درصد رسید... اگر ما نگران آینده کشور هستیم چاره‏ای جز حساسیت و توجه به پژوهش نداریم.... مسئولان اجرایی (به دلیل فردگرایی و خودمحوری) از نتایج تحقیقات هیچ استفاده‏ای نمی‏کنند.»(۳۰)
بهرحال به دلیل هزینه‏های بالای پژوهش و دیر بازده بودن و اتلاف اجباری مقدار زیادی وقت و امکانات و حتی بی‏نتیجه بودن بخشی از تلاش‏های تحقیقاتی، دولت‏ها مستقیم و غیرمستقیم در این زمینه مجبور به دخالت و تقویت و توسعه آن می‏باشند. به علاوه برای تأمین زندگی مناسب محققین، باید سیاستها و تصمیمات شایسته اتخاذ می‏نمایند.
● جمع‏بندی و راهکارهای اجرایی
آنچه به اختصار می‏توان گفت این است که در زمینه فرهنگ علمی، رواج تفکر و تدبر، علم گرایی و نظریه‏پردازی، در مراحل اولیه آن قرار داریم و جنبش نرم‏افزاری و انقلاب علمی ضرورتی اجتناب‏ناپذیر است که ملت و دولت باید در این حرکت و جهاد عظیم شرکت و با تلاش و پشتکار، صبر و مقاومت، آن را به سوی اهداف تعیین شده هدایت کنند.راهکارها و نقش آفرینی‏های مردمی، غیردولتی، نخبگان و متعهدان عبارتست از:
۱) اختصاص بخشی از امکانات و سرمایه مادی و همکاری با مراکز تحقیقاتی و تقویت آنها
۲) تأسیس مؤسسات پژوهشی و کمک به محققان و تشویق آنان
۳) ترویج فرهنگ علمی، درون‏زا کردن و بومی کردن تحقیقات و اجتناب از تقلیدی و ترجمه‏ای بودن علوم.
۴) برقراری ارتباط، تبادل نظر و انسجام دانشوران و اندیشمندان در حوزه‏های مختلف علوم و تشکیل انجمن‏های علمی در رشته‏های گوناگون.
ـ سیاستهای راهبردی دولت و راهکارهای اجرایی به اختصاص چنین است:
۱) برنامه ریزی و اجرا در جهت گسترش فرهنگ علمی و ارتقاء جایگاه علم و عالم، تعلیم، تعلم، تحقیق و نوآوری (اعم از اختراع، نظریه‏پردازی و کشف)
۲) ارتباط، هماهنگی و همکاری دانشگاه، صنعت و دولت.
۳) ارتقاء علمی و کیفی کردن تعدادی از مراکز آموزش عالی و تحقیقات فن‏آوری و پژوهش در علوم انسانی و اجتناب از کمیت کردن در مراکز مزبور.
۴) بررسی و ادغام نظام آموزشی حوزه و دانشگاه و حذف دوگانگی در علوم انسانی و هماهنگ کردن با اهداف و ویژگی‏های نظام
۵) تقویت وضعیت مالی، افزایش امکانات و تدوین مقررات و آیین نامه‏ها و حذف بوروکراسی حاکم در مراکز پژوهشی و حل مشکلات اداری آنها
۶) همکاری علمی در نوآوری و تولید دانش‏های جدید با اندیشمندان جهان اسلام
۷) به کارگیری و فعال کردن رسانه‏ها به ویژه مطبوعات برای طرح موضوع جنبش نرم‏افزاری و اهداف آن و فرهنگ سازی در این زمینه.
۸) تشکیل کمیته ویژه در شورای عالی انقلاب فرهنگی و پی‏گیری مسائل وامور مرتبط با موضوع و اتخاذ تصمیمات شایسته در مراکز سیاستگذاری وتصمیم‏گیری به ویژه ارتباط و همکاری دولت، دانشگاه و صنعت.
۹) سرمایه گذاری و هزینه کردن در زمینه گسترش و ارتقاء دانش و صنعت رایانه و ارتباطات و آموزش عمومی آن.
امید است با تداوم اینگونه تلاشها و طرح اینگونه موضوعات و همکاری مجموعه عوامل و دستگاه‏های ذیربط، در سال‏های آینده شاهد تحولاتی امید آفرین و احیای عمیق مبانی علمی ـ توحیدی اسلام باشیم.
نویسنده: جواد منصوری
فهرست منابع
۱ـ قرآن کریم
۲ـ نهج البلاغه
۳ـ امام خمینی (ره)، روح الله: «وصیت‏نامه سیاسی ـ الهی»، از انتشارات وزارت ارشاد اسلامی چاپ اول، ۱۳۶۸، تهران.
۴ـ الحیاة، محمد رضا حکیمی، از انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی، سال ۱۳۵۸.
۵ـ «جا به جایی در قدرت» الوین نافلر، ترجمه شهیندخت خوارزمی، از انتشارات خوارزمی، تهران، ۱۳۷۴.
۶ـ «سیطره جهانی» ریچارد بارنت، ترجمه مصطفی قریب، از انتشارات هاشمی، تهران، ۱۳۶۳.
۷ـ «نقش تفکر در توسعه اقتصادی و اجتماعی، نوشته دکتر حسین پیرنیا، از انتشارات دانشکده حقوق، دانشگاه تهران، ۱۳۴۷.
۸ـ «ترجمه گزیده کافی»، از انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۶۱.
۹ـ «عقلانیت و آینده توسعه یافتگی ایران»، دکتر محمد سریع القلم، ناشر: مرکز پژوهش‏های علمی و مطالعات خاورمیانه، چاپ اول تهران، ۱۳۸۰.
۱. استاد دانشگاه
۲. سوره زمر، آیه ۹. استفهامی بودن آیه هم تأکید اهمیت موضوع و هم ضرورت به کارگیری تفکر برای درک آن را می‏رساند.
۳. «وصیت‏نامه سیاسی ـ الهی امام خمینی(ره)»، انتشارات وزارت ارشاد، چاپ اول، ۱۳۶۸، ص ۲۷
۴. منظور از علم در این نوشتار دانایی (Knowledge) می‏باشد.
۵. در دهه گذشته ۱% درآمد ناخالص ملی حداکثر میزانی بود که دولتهای پیشرفته صنعتی به این امر اختصاص می‏دادند ولی اکنون ۲% درآمد ناخالص ملی هدف قرار گرفته و بعضی از کشورها از جمله ژاپن به آن نزدیک شده‏اند.
۶. تافلر، الوین: «جابه‏جایی در قدرت»، ترجمه شهیندخت خوارزمی، از انتشارات خوارزمی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴، ص ۲۴۶ و ۲۴۸.
۷. به قول سعدی علیه الرحمه: «ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری»
۸. سوره نحل، آیه ۱۴.
۹. بارنت، ریچارد: «سیطره جهانی»، ترجمه مصطفی قریب، از انتشارات هاشمی، تهران، ۱۳۶۳، ص ۲۳۱.
۱۰. نهج‏البلاغه، ترجمه «فیض‏الاسلام»، کلام ۹۱، ص ۱۱۲۸.
۱۱. سوره طه، آیه ۱۱۴، پروردگار! علم مرا بیفزا.
۱۲. ر. ک. به «نقش تفکر در توسعه اقتصادی و اجتماعی»، نوشته «دکتر حسین پیرنیا»، از انتشارات دانشکده حقوق دانشگاه تهران. چاپ اول، ۱۳۷۴.
۱۳. سوره یونس، آیه ۱۰۰.
۱۴. سوره آل عمران، آیه ۱۹۱.
۱۵. گزیده کافی، ج ۱، از انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ ۱۳۶۱. ص ۳۲، حدیث ۸.
۱۶. دکتر سریع‏القلم، محمود: «عقلانیت و آینده توسعه‏یافتگی ایران»، ناشر: مرکز پژوهش‏های علمی و مطالعات خاورمیانه، سال ۱۳۸۰، چاپ اول، ص ۱۴۲.
۱۷. استراتژی امریکا در قرن بیست و یکم، تسلط بی‏چون و چرا بر جهان و شکل دادن به نظام تک ابرقدرتی و حذف تمامی ساختارهای بین‏المللی، از طریق «دموکراتیزه کردن حکومت‏ها و پیاده کردن فرهنگ و ارزش‏های امریکایی» می‏باشد.
۱۸. الحیاة، ج ۱، ص ۴.
۱۹. ترجمه گزینه کافی، ص ۳۵، حدیث ۱۱.
۲۰. «وصیتنامه امام خمینی(ره)»، ص ۲۲.
۲۱. پاسخ مقام معظم رهبری به نامه پژوهشگران حوزه علمیه قم.
۲۲. برای مطالعه و تحقیق به کتاب «انسان‏شناسی» نوشته «آیت الله حائری شیرازی» مراجعه شود.
۲۳. وصیتنامه امام (ره)، ص ۲۵.
۲۴. حکیمی، محمدرضا: «الحیاه»، ج ۱، چاپ دوم، سال ۱۳۵۸، از انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ص ۴۰.
۲۵. بحارالانوار، جلد دوم، شماره ۴.
۲۶. الحیاه، ج ۱، ص ۴۴.
۲۷. منظور از دولت مجموعه دستگاه‏های حاکمیت یک نظام نه فقط قوه مجریه می‏باشد.
۲۸. قطعا خداوند تمامی آنچه را که در یک قوم و ملت است دگرگون نمی‏کند، مگر آنکه آن ملت تمامی آنچه را که در خود دارند (فرهنگ عقاید، روابط و معیارها) تغییر دهند. سوره رعد: آیه ۱۱
۲۹. عقلانیت و آینده توسعه یافتگی ایران، ص ۱۲۷.
۳۰. روزنامه کیهان، شماره ۱۷۸۳۴، ۲۳ آذر ۸۲، ص ۵.
منبع: فصلنامه اندیشه انقلاب اسلامی
منبع : خبرگزاری فارس