یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

روزی که خورشید تکرار شد


روزی که خورشید تکرار شد
● به بهانه میلاد امام خمینی (ره)
۹۰ سال به عقب باز می گردیم، سلسله متزلزل پادشاهی قاجار توان اداره صحیح كشور را ندارد، قدرت مركزی تضعیف و به موازات آن قدرتهای محلی سر برآورده اند. در هر گوشه این سرزمین شاهزاده ای با به كار گرفتن خدم و حشم بساطی به راه انداخته و یاغیان و اشرار از فرصت استفاده كرده و مردم را غارت می كنند.
بار مالیاتهای فزاینده بر دوش مردم سنگینی می كند و شلاقها تنها بر گرده محرومان و پابرهنگان فرود می آید. قدرت حكومت مركزی - حكومت ایالتها و ولایتها، خانهای كوچك و بزرگ محلی و سرانجام طراران و دزدان و اشرار، بسان حلقه ای ملت را در محاصره گرفته و هر لحظه حلقه تنگتر می شود. ملت گرسنه و بی دفاع است و مردم ستم دیده اند.
در چنین شرایطی، خمین كوچك در میان جلگه ای بزرگ نیز به كام آشوب فرو رفته است. كمر مردم از ستم خانها و شاهزادگان خمیده، هر كس در خود قدرتی سراغ دارد از اعمال آن دریغ نمی كند و خلاصه همه درها به روی مردم بسته است.
در این زمان، در شهر كوچك خمین تنها یك در بر روی مردم باز است. تنها یك جا ملجأ محرومان است و دلها فقط در یك خانه آرام می گیرد و آنجا جایی جز بیت و منزل حاج آقا مصطفی خمینی نیست. خانه ای قلعه مانند كه در پس دروازه محله سادات در شرق خمین واقع شده است، خانه ای نه چندان بزرگ كه دو برج بلند در شمال و مشرق آن چشمها را به سوی خود می خواند.
برجهایی كه بر فراز آن بارویی به ارتفاع تقریبی دو متر برای سنگربندی روزنه هایی برای تیراندازی تعبیه شده است. این برجها به واسطه ارتفاع بلندی كه دارند بر شهر مشرف بوده و از آنجا هر گونه حركتی كنترل می شود.
رودخانه ای كه از پشت بیت می گذرد، جنوب قلعه را امنیت بخشیده است. شبها دروازه شرقی شهر بسته می شود و نگهبانانی چند بر فراز باروی شهر تا صبح بیدارند و به گاه اضطرار و وجود خطر تهاجم اشرار، بر تعداد آنان اضافه می شود و تا صبح فریاد «بیدار باش - بیدار باش» به گوش می رسد.
بیت مصطفوی از طریق كوچه ای پیچ در پیچ و باریك به بازار و مسجد جامع متصل می گردد، كوچه ای كه از ابتدا تا انتها در زیر دید و كنترل باروی برج قرار دارد.
هجوم اشرار و دزدان غارتگر (كه سر در آخور شاهزادگان و خانها داشتند) و صدای ناهنجار سم ستوران كه با سرعت به پیش می تازند، هول و هراسی عظیم در دل مردم می افكند و غبار مرگ بر جبین شان می نشاند. در چنین مواقعی، خانهای شهر اگر با دزدان همراهی نكنند، امیدی به خیرشان نیست، بنابراین هیچ مأمن و پناهی جز بیت آقا مصطفی خمینی یافت نمی شود.
آقا مصطفی، سیدی جلیل القدر و مجتهدی محبوب و عاملی كه برای دفاع از محرومان سلاح بر دوش گرفته و برای حفظ حیثیت، آبرو و مال و جان مردم، جان در طبق اخلاص نهاده است و مردم، آنانی كه به هیچ جا راهی ندارند و قدرت دفاع از خود و خانواده را در خود نمی بینند همه به منزل آقا مصطفی روی می آورند، پس از ورود این بی پناهان و پا برهنگان درها بسته می شود، مردان بر روی برجها رفته و در باروها سنگر گرفته و به سوی دشمن شلیك می كنند. این روحیه سلحشوری و مبارزه و دفاع است كه كارساز بوده و تهاجمهای اشرار را با شكست مواجه می كند.
در این دوران و در این منزل است كه كودكی چشم به جهان می گشاید (تاریخ ۲۰ جمادی الثانی ۱۳۲۰ هجری قمری) و از طرف پدر نام روح ا... بر خود می گیرد. هیچ كس از آینده خبر ندارد. مردم تنها اطراف خویش را می بینند كه جز سیاهی چیزی به چشم نمی آید. ظلم و ستم اشرار و خانها به اعلا درجه خود رسیده است، مصطفی چاره ای می اندیشد، «شكایت خانها به حكومت منطقه بردن». بنابراین راه اراك را در پیش می گیرد و با اسب بدان سو می تازد، اما قبل از رسیدن به مقصد (در روز جمعه ۱۲ ذیقعده ۱۳۲۰ قمری) آماج تیر كین ظالمان قرار می گیرد. و خونش زینت بخش صحرا می گردد. او در واقع انتقام حمایت از سیلی خوردگان را پس می دهد، انتقام پناه دادن به محرومان و پا برهنگان، و در این زمان روح ا... چهار ماه و بیست و دو روز بیشتر ندارد.
مبارزه با اشرار ادامه می یابد و روح ا... ، كه اطرافیان او را آقا روح ا... صدا می زنند در همان خانه بزرگ می شود. با گذشت زمان با رنجها و آلام مردم آشنا می شود و در می یابد كه پدرش برای چه قربانی شد بنابراین در همان دوران نوجوانی همراه با برادر بزرگتر در مبارزه با اشرار شركت می جوید و از فراز باروی قلعه به سوی متجاوزان شلیك می كند.
و اما امروز از آن دو برج كه منشأ خیر برای اهالی خمین بود، یكی بیش نمانده است. صحن خانه ای كه بنیانگذار جمهوری اسلامی در آن پا به عرصه وجود نهاد، خاموش و ساكت در زیر بارش باران و تابش آفتاب با دیوارهای كهنه درد دل می كند.
این صحن كهن خاطراتی خوش و ناگوار در دل خود جای داده است. حوض كوچك منزل نور خورشید را تكرار می كند، درهای چوبی و كوچك بیت بسته است، پله های برج با شیب بسیار تند پیچ و تاب خورده و به زحمت خود را به بارو می رساند، ولی در آنجا دیگر اثری از مبارزان نمی یابد.
آجرهای كف حیاط هنوز مانده اند، ولی عبور از تاریخی یكصد ساله، از آنها رنگ و رویی باقی نگذارده است. امروز كف كوچه آسفالت شده، خانه های خشت و گلی اطراف به مرور جای خود را به خانه هایی نوساز با نمایی آجری یا سنگی داده اند. تنها زادگاه امام (ره) است كه همچنان با خشت و گل خویش در این میان جلب توجه می كند و همه را به خود می خواند، باروها ندا می زنند: «خمینی، سازش ناپذیری را در اینجا تجربه كرد، ظلم ستیزی را اینجا آغاز كرد. محروم نوازی را در این خانه و از پدر به ارث برد. آغاز نقطه جهاد را در این مكان گذارد و نخستین آثار تلفیق دین و سیاست را در این منزل رؤیت كرد.»
آری، این منزل اگر چه كمتر از ۲۰ سال از امام (ره) میزبانی نكرد، اما خاطراتی بیش از قرنها در دل خود جای داده است.
منبع : روزنامه قدس