شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا
حفظ « هویت یهودی » ، چگونه؟
«... در میان دانشجویان متحصن در دانشگاه تهران (سال ۱۳۳۹) ما چند نفر کلیمی بودیم، که اتفاقا هویت یهودی جمع ما هم با یک سخنرانی تحسینبرانگیز در آن تحصن سیاسی مشهود و مشخص شد».
۱) هدف از ذکر قسمت کوتاهی از خاطرات «یشایایی» که به سالهای پیش از تاسیس سازمان دانشجویان برمیگردد، این نیست که چماقی برای تخطئه و یا حتی «نقد» اوضاع و احوال فعلی سازمان دانشجویان یهود و در گستره وسیعتر دانشجویان یهودی یافته باشم، گرچه گاهی از موضع غرور، احساس «گنگ خواب دیده» بودن میکنم اما حتی اگر «عالم تمام کر» و «خلق از شنیدنش» عاجز نباشند (که نیستند) «من عاجزم زگفتنش». همچنین قصد ندارم الگویی از گذشتگانی که درست یا غلط عادت کردهایم همواره به نیکی از آنان یاد کنیم، تحویل دانشجویانی بدهم که در کشوری زندگی میکنند که حکومتش، تقریبا دینیترین حکومت جهان است؛ حکومتی که برخواسته از یکی از اسلامیترین انقلابها و جنبشهای تاریخ (پس از صدر اسلام) است. انقلابی که با هدایت یکی از موفقترین رهبریهای کاریزماتیک مذهبی در طول تاریخ به پیروزی رسیده و ... . حتی اگر از پشت سفیدترین عینک دنیا نگاهی به انقلاب اسلامی ملت ایران بیندازیم، تعارضات میان یک جنبش اسلامی ارتدکس و اقلیتهای مذهبی (خصوصا یهودیان) را گریزناپذیر و حتمی مییابیم.
منظور این نیست که لزوما «حاکمیت اسلامی» تعرضی به یهودیان کرده باشد، بلکه آن چه مشهود و مشخص است صرفا وجود بعضی «تعارض»هاست که دشمنان و دوستان انقلاب هم به آن اذعان دارند و البته دوستان، آن را «گریزناپذیر» میدانند (مثل ما). دانشجویان یهودی میراثدار چنین کشور و چنین شرایطی هستند. برای درک و شناخت تفاوتهای آشکار فضای سیاسی ایران در دهه ۲۰ و ابتدای دهه ۳۰ شمسی و آن چه امروز میبینیم و تا حدی لمسش میکنیم نیازی نیست که تاریخ را «به خوبی» بدانیم، آن دوران با امروز تفاوتهای بنیادی دارد و دقیقا به همین خاطر است که تحویل یک الگوی «وکیوم» شده از آن مدل دانشجویان، به دانشجویان امروزی را خلاف عقل و منطق میبینم. اصولا «نسبیت» چنان سایهای بر این مباحث میافکند که خارج کردن آنان از ظرف زمان و مکان و سنجش آنان در خلا مطلق یک ذهن بسیار شجاع و مطمئن را طلب میکند. خلاصه این که قصدم این نیست که بگویم:
دانشجویان یهودی در فلان سالها فعالیت سیاسی کردهاند، خوب است، امروز نمیکنند، بد است. آن روزها مطالعات ایدئولوژیک داشتند، خوب است، امروز ندارند بد است. رادیکال بودهاند، خوب است، امروز بیتفاوتند، بد است. به مباحث فکری و نظری علاقهمند بودهاند، خوب است، امروز بیعلاقهاند، بد است و ... .
۲) من به یاد نمیآورم، اما بوده است زمانی نه چندان دور که اقلیت یهودی در ایران به شکلی کاملا ایزوله (البته در بعضی شئون) ولی «میان» سایر ایرانیان زندگی میکرده، دلیل این امر – یعنی وجود یک دیوار جدا کننده میان ایرانیان یهودی و مسلمان را با دو رویکرد میتوان بررسی کرد.
▪ نخست محدودیتهایی است که جامعه اکثریت به هر دلیلی بر یهودیان تحمیل میکرده، مانند ممنوعیت استفاده یهودیان از بعضی اماکنی که کاربری عمومی دارند (به طور مثال به دلیل عقیده برخی به نجاست یهودیان و استعداد آب در انتقال آن به غیر یهودیان، یهودیان ملزم بودند از حمامهای مخصوص به خود استفاده کنند).
▪ دوم محدودیتهایی است که خود جامعه یهودی به غلط یا درست برای خود ایجاد میکرده و سعی داشته به نوعی خود را از جمع اکثریت مسلمان – و گاه حتی سایر اقلیتهای دینی- جدا و ایزوله کند. پدر یهودی ترجیح میداده پسرش را برای شاگردی به یک،
مثلا: قصاب یهودی بسپارد تا یک قصاب مسلمان، بعدها هم که مدرسه آمد همان پدر پسر را نه برای شاگردی که برای تحصیل علم به مدرسه میفرستد، اما این بار هم اولویت با مدارس خاص یهودیان است. و نه به خاطر این که مدارس دچار کمبود محصل بودهاند و امکان تعطیلی آنان با عدم ثبتنام دانشآموزان یهودی میرفته (آنچه امروز توسط مسئولان انجمن کلیمیان برای حفظ این میراث جامعه کلیمی به حق گوشزد میشود) بلکه به این خاطر که به هر دلیل علاقهای نداشته پسرش در میان دانشآموزان مسلمان تحصیل کند.
امروز اما شرایط، در بعضی سطوح دگرگونیهای بسیاری را تجربه کرده، سخن گفتن از حمام، محله، «گتو» و ... ویژه تاریخ است و تقریبا مصداق امروزی ندارد، بیش از ۷۰ تا ۸۰ درصد دانشآموزان کلیمی در میان هموطنان مسلمان خود تحصیل میکنند، شاغلان خصوصی و یا دولتی یهودی همکاران مسلمان دارند و مهمتر از همه «دانشگاه»، که شاید بتوان «مخلوط کن» فرهنگها، ادیان، ملیت و ... نامیدش، جای خود را به اندازه کافی در ساختار فرهنگی و اجتماعی جامعه ایرانی و متعاقب آن جامعه یهودیان ایرانی باز کرده است.
اما یک نکته سفت و محکم پابرجاست، گرچه زاویه و شیوه نمودش را تغییر داده و البته در بعضی شئون هم ظاهر سنتیاش را بدون ذرهای تغییر حفظ کرده:
یهودیان به طور ناخودآگاه تمایل به «ایزوله» بودن از جامعه اکثریت دارند و بعضی خطقرمزهای ارتباط با جمع اکثریت را گر چه پاک کردهاند، بعضی دیگر را پررنگتر از گذشته حفظ کردهاند، تمایل ناخودآگاهی که معلول تابویی است به نام «حفظ هویت یهودی»...
۳) فارغ از این که نمیتوانیم تعریفی جامع و مانع از مفهومی به نام «هویت یهودی» ارائه دهیم، فرض بر قبول و پذیرش مفهوم عرفی آن میکنیم، آنچه از نمای عرفی این اصطلاح برمیآید پذیرش و اعلام یهودی بودن و قبول و رعایت عملی برخی قوانین و حدود فقهی است : پرهیز از مصرف گوشتی که طبق موازین یهودی ذبح نشده، رعایت تعطیلی و تقدس روزهای شنبه، برگزاری مفصل بعضی از اعیاد مذهبی، توانایی روخوانی از متون مذهبی، برگزاری جشن تکلیف پسر و از همین دست قواعد و البته «رسوم»، همگی اجزاء سازنده یک سلسله رفتار و عادات هستند که «هویت یهودی» نامیده میشوند. گرچه این دست رفتارها لزوما معطوف، به فقه یهودی نیستند، اما به هر حال دورنمایهای مذهبی دارند و برخاسته از قوانین یهودیت- با چاشنی شرقی آن – هستند. و اما چرا «تابو»ای به نام حفظ هویت یهودی؟
۴) معتقدم آنچه در ذهن ما یهودیان ایرانی تحت عنوان «هویت یهودی» و حفظ آن چرخ میخورد، یک تابو است؛ چون
▪ اولا هرگز بحث «شناختی» حول آن نمیکنیم. یعنی هیچ وقت سعی نکردهایم اگر وجود مستقل دارد، از آن «شناخت» حاصل نمائیم و یا اگر وجودش انتزاعی و پرداخته ذهن ماست «تعریفش» کنیم. خلاصه این که اصولا نمیدانیم چیست؟
یعنی اگر «درخت» را میبینیم و وجود عینیش را درک میکنیم، باید بتوانیم طول و عرض آن را اندازه بگیریم و ببینیم برگ دارد یا خیر (شناخت) ، و اگر نمیتوانیم به عنوان یک شئ درکش کنیم، (و یک مفهوم است)- مثل حقوق بشر-«باید توافق» کنیم که از این پس به این – مثلا- ۱۳۲ ماده، «حقوق بشر» بگوییم (تعریف)، و اما در مورد هویت یهودی نه شناختی در ذهن داریم و نه میتوانیم تعریفی از آن ارائه کنیم.
▪ ثانیا شهامت این که حول این واژه بحث «ارزشی» کنیم، نداریم. «تابو»ها اصولا یا خوبند یا بد، و مهمتر از آن قابلیت بحثپذیری و آنالیز ندارند، یعنی اصلا به ذهنمان نمیرسد که میتوانند به جای سیاه یا سفید، و یا «۰» یا «۱»، خاکستری و یا ۷/۱ باشند.
۵) بخش ۴ را از بحث خارج میکنیم، تعریف بخش ۳ را میپذیریم و مهمتر آن که «خوب» بودن هویت یهودی را بی برو برگرد قبول میکنیم. و چون همیشه تکرار میکنیم «آنچه باعث حفظ و بقای جوامع یهودی در گذر زمان بوده، چیزی نیست جز «هویت یهودی» ، پس به هر شکلی شده باید حفظش کرد».
۶) امروز، جزماندیشترین و ارتجاعیترین افکار، تئوریها ، فلاسفه و حکومتها هم تحتتأثیر فضای حاکم بر جهان قرن بیست و یکم، سعی میکنند تا آنجا که ممکن است خود را با مفاهیم و ارزشهایی که گفتمان غالب و اکثریت جهان امروزند تطبیق دهند و یا حداقل تظاهر به این امر کنند. امروز کمتر مرام و اندیشهای است که جرئت کند به مفاهیمی چون آزادی، حقوق بشر، صلح، توسعه، و مهمتر از همه «تعامل و ارتباط با افکار و فرهنگهای متفاوت» در حوزههای نظری و عملی، بیمحابا بتازد، حداقل قضیه آن است که تلاش میکنند به هر نحوی که شده این مفاهیم را با آنچه خود دارند، تطبیق دهند و یا بالعکس (گر چه به قولی خیلی وقتها دو جعبه در هم جا نمیشوند، هیچ یک از آن یکی کوچکترنیست). به همین دلیل است که مشاهده میکنیم حکومتی مثل طالبان – اگر اسطوره ارتجاع بدانیمش – علاوه بر عربستان، به آمریکا هم نماینده میفرستد و سعی میکند به جامعه جهانی بقبولاند که طــرفدار نزدیکی و ارتبــاط بـا همـه
دنیاست. و این همه به یک گزاره ختم میشوند:
انزواطلبی و عدم تعامل با جهان خارج و اعمال سیاست درهای بسته از سوی یک جامعه – خصوصا در اقلیت کمّی- جز به عقبماندگی، تخریب و پوسیدگی از درون منجر نمیشود.
آنچه معتقدم گریبان بخش بزرگی از بدنه جامعه ایرانیان یهودی را گرفته، محافظهکاریها و سختگیریهای بیمورد – و البته مخرب- در ارتباط با سایر ایرانیان است. هر دلیل و علتی که پشت این ترس ناخودآگاه پنهان باشد یکی از نتایجش ناآگاهی، عقبماندگی و بلوغ دیرهنگام فکری جوانان یهودی است. پدر و مادر دانشجوی کلیمی که فرزندشان را از حداقل معاشرت با سایر همدانشگاهیان، با این تصور که هرگونه ارتباط ممکنست منجر به ازدواج شود، بازمیدارند، نه تنها به آنچه «حفظ هویت یهودی» مینامند کمکی نمیکنند، بلکه ناخواسته باعث میشوند همگان، ایرانیان یهودی را با «هویتی» انزواطلب و رشدنیافته بشناسند و آن که از این رهگذر بیشترین آسیب را متحمل میشود جامعه کلیمیان ایران است که خود را از ارتباط و معاشرت با سایر هموطنان محروم میبیند. به قول «بهرام بیضایی» نتیجه بسته بودن درهای ایران به روی سینمای جهان هیچ نتیجهای نداشت و هیچ چیز را حفظ نکرد و تنها باعث شد که «ما» سالها از درک آنچه در سینمای جهان میگذرد محروم باشیم. سخن کوتاه این که سنتی فکر و عمل کردن در مورد تعامل و ارتباط با جامعه اکثریت جز به فساد آنچه تحت عنوان «هویت یهودی» قبولش داریم، منجر نمیشود.
هارون یشایایی
ماهیار کهنباش
ماهیار کهنباش
منبع : انجمن کلیمیان تهران
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
دولت سیستان و بلوچستان حسین امیرعبداللهیان مجلس شورای اسلامی شورای نگهبان افغانستان انتخابات حسن روحانی حجاب دولت سیزدهم امیرعبداللهیان مجلس
سیل ایران هواشناسی تهران شهرداری تهران سازمان هواشناسی باران آتش سوزی یسنا فضای مجازی هلال احمر قوه قضاییه
خودرو قیمت خودرو قیمت دلار مسکن بانک مرکزی قیمت طلا تورم دلار ارز بازار خودرو حقوق بازنشستگان ایران خودرو
صدا و سیما مسعود اسکویی سوئد مهران غفوریان بی بی سی موسیقی تلویزیون ساواک صداوسیما سریال سینمای ایران تبلیغات
رژیم صهیونیستی فلسطین جنگ غزه حماس روسیه آمریکا ترکیه اوکراین انگلیس نوار غزه ایالات متحده آمریکا اتحادیه اروپا
فوتبال پرسپولیس استقلال سپاهان لیگ برتر باشگاه پرسپولیس باشگاه استقلال علی خطیر بازی جواد نکونام تراکتور لیگ قهرمانان اروپا
اینستاگرام آیفون اپل ناسا صاعقه موبایل گوگل تلفن همراه
استرس کبد چرب فشار خون گرما