جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

خیابان اسکارلت - Scarlet Street


خیابان اسکارلت - Scarlet Street
سال تولید : ۱۹۴۵
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : فریتس لانگ.
کارگردان : لانگ
فیلمنامه‌نویس : دادلی نیکولز، برمبنای رمان و نمایش‌نامه ماده‌سگ نوشته ژرژ دو لا فوشاردیه.
فیلمبردار : میلتن کراسنر.
آهنگساز(موسیقی متن) : هانس ج. سالتر.
هنرپیشگان : ادوارد گ. رابینسن، جون بنت دان دوریا، جس بارکر، ولادیمیر سوکولوف، مارگارت لینزی و رزالیند ایوان.
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۱۰۳ دقیقه.


"کریستوفر کراس" (رابینسن)، صندوقدرا فروشگاه بزرگی در نیویورک، اوقات فراغتش را به نقاشی می‌گذراند. شبی "کراس" در خیابان به زنی به‌نام "کیتی مارچ" (بنت) برمی‌خورد که یک کیف‌زن به او حمله کرده است. او مهاجم را دور می‌کند و "کیتی" را به یک کافه می‌برد. "کراس" که مجذوب "کیتی" شده، شغل واقعی‌اش را پنهان می‌کند و خود را نقاش معرفی می‌کند. همسر خود "کراس"، "آدل" (ایوان) زن تندخوئی است که شوهرش را مرتب به خاطر فقدان جاه‌طلبی ملامت می‌کند. کیتی نیز رابطه‌اش با یک خلافکار به‌نام "جانی‌پرینس" (دوریا) را از "کراس" پنهان می‌کند. "کیتی" و "جانی" تصمیم می‌گیرند از "کراس" بهره‌برداری کنند. "کراس" بنا به درخوست "کیتی" آپارتمانی برای او می‌گیرد و تابلوهایش را هم به آن‌جا می‌آورد، اما "جانی" امضای "کراس" را از روی آن‌ها پاک می‌کند و امضای "کیتی" را جایش می‌گذارد. "کراس" ابتدا آزردهمی‌شود ولی وقتی تابلوها مورد توجه بینندگان قرار می‌گیرند، رضایتی درونی می‌یابد. برای تأمین پول "کیتی"، او مجبور به دستبرد پنهانی به صندوق محل کار می‌شود. وقتی در می‌یابد شوهر اول زنش، که گمان می‌‌رفت مرده، هنوز زنده است خوشحال از امکان طلاق سراغ "کیتی" می‌رود ولی او را در آغوش "جانی" می‌بیند. پس از رفتن "جانی"، "کیتی" به او می‌گوید که تمام مدت بازیچه بوده است و "کراس" برآشفته می‌شود...
٭ به نوعی بازسازی فیلم قدیمی ژان رنوار، ماده‌سگ (۱۹۳۱). این شاهکار تیره‌وتار لانگ یک نوآر تمام عیار است. نمونه کاملی از دنیای غیرقابل اعتماد و تهدید آمیزی که زیر سلطه تقدیر است، با قهرمانی که رویای رمانتیک کوتاهش، فرجام دردناکی دارد. رابینسن در نقش قربانی از همه جا بی‌خبر و هنرمند محروم و قدر نیافته، فوق‌العاده است و خفقان روحی جامعه ظاهربین را دوچندان عیان می‌کند. بنت و دوریا در بهترین شکل خود ظاهر می‌شوند و سایه‌ها و میزانسن‌ها، مثل تارو‌پود داستان، قهرمان فیلم ـ و هم‌زمان تماشاگر ـ را به بند می‌کشند.