شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


راه دریائی و دل دریائی


راه دریائی و دل دریائی
در تاریخ فرهنگی ایران، گاه‌شمارها پیوسته در ارتباط با مفاهیم و مضامین طبیعی بوده است. این نوع نگرش، خاص تمدن ایرانیان است. در تمدن چین، نمادها برای بیان گاه‌شماری، به‌صورت‌های اسطوره‌ای، که به‌طور عمده‌ از ویژگی‌ حیوانات نمادین مثل اژدها، که نماد امپراطور است، استفاده شده است و رقص اژدها، که نمایشی از اژدهایانی است با رنگ متناسب، برای به‌دست آوردن باران، این نعمت الهی، انجام می‌شده است.
در یک رسم اندونزی‌یائی در نوروز، دسته‌هائی از جوانان لباسی از اژدهای کاغذی بر تن می‌کنند و در خیابان‌ها می‌رقصند، در حالی‌که تماشاگران به آنها، کاهوی سبز تعارف می‌کنند و آنها برای سرگرمی مردم کاهوها را می‌بلعند (۱). در آفریقا نیز از نماد اسب استفاده می‌شود و در تمدن آزتک‌ها و اینکاها، از نماد عقاب، در تمدن هند، گاه‌شماری خود را با نماد آسمان، ماه، ستاره و خورشید، تعریف می‌کند. در تمدن ایرانی، رویکردهای نمادین، با عناصر حیاتی و باورکننده همراه هستند و به یقین نیز که به همین دلیل است که تنها آغاز سال نو، که مصادف با بهار و رویش سبزه و جوانه زدن و روئیدن پس از زمستان است، فقط جشن نوروز است و به قول سعدی، بامدادی که تفاوت نکند لیل و نها (۲).
نوروز و مهرگان، دو جشن بزرگ ایرانیان است، گاه‌شماری نوروز، باعث شکل‌گیری یک فرهنگ شده است که در بین کثیری دیگر از کشورها مثل تاجیکستان، آذربایجان، ترکمنستان، افغانستان، بخشی از چین، حوزه‌هائی از بالکان، ترکیه و ... جاری و ساری است که کشورهای عضو خطه نوروز را شامل شده‌اند. این جشن در هندوستان و بین مسلمانان اسپانیا نیز برپا می‌شود (۳).
نوروز، نمایان‌ترین جشن‌های بهاری در بین تمامی کشورهاست که انگیزه آن، نه علل تاریخی و یا حوادث ملی، بلکه، برپایه الهام از طبیعت و مفاهیم و ضمامین آن است. به این ترتیب، مشاهده می‌شود که در تاریخ فرهنگی تمدن ایران، بیان تعریف گاه‌شماری، الهام از طبیعت و نشانه‌های معرفتی آن دارد. نوروز و مهرگان، دو جشن بزرگ طبیعی هستند که اولی آغاز بهار و دومی آغاز پائیز است. تقدس و احترام و بزرگی نوروز، برخاسته از نشانه‌های معرفتی ماه فروردین که ویژهٔ فَره‌وَشی‌ها و ارواح طیبه و پاک است شروع می‌شود و روز اول آن با نام خداوند آغاز می‌گردد و اول بهار و اعتدال ربیعی و تحول طبیعت و زندگی مجدد است.
در نوروز مراسم فراوانی با آئین‌ها و شعایری انجام می‌شده است که در نهایت، احترام انسانی را به مواهب و انعام فراوان که از طریق طبیعت به او بخشانده شده است منعکس می‌کند. طلب خیر و برکت، از جملهٔ دعاهای جشن نوروز ا ست و همین به ماهیت این جشن نقش عبادی می‌داده است تا که از طریق گستردن سفرهٔ هفت‌سین در حضور شام و بارعام، مغان و فرهیختگان و مرشدان به اندرز شاهان اقدام کنند تا که از مسیر اخلاق و آئین پاکی و سلامت دور نگردند. جشن آب‌پاشان یا آبریزان، در دو زمان انجام می‌شده است. یکی در ماه تیر و روز تیر یعنی همان ”تیرگان“ و یکی هم به هنگام حلول سال نو و وقت نوروز که جهت آماده شدن از لحاظ سنن آئینی بوده است. ”آدام متز“ در تحقیق‌های خود به این مراسم اشاره می‌کند که رسم آب‌پاشان به هنگام نوروز و جشن تیرگان انجام می‌شده است که حکایت از پاک‌شدگی و طهارت جسمانی برای پذیرائی از انعام معنوی بوده است (۴).
اما نماد آب و آبی، در تحلیل فرهنگی این رویکرد دارای ویژگی‌هائی است که نشان‌گر ابعاد توجه به این مایه حیات و زندگی است. شاید این نشانه نیز قابل توجه باشد که پشت سر مسافر نیز آب پاشیدن از نوعی جلب عنایت حکایت می‌کند تا که راه روشن باشد و مسافر سلامت به مقصد رسد و به روشنی و سلامت نیز باز گردد. شناخت مضامین محتوائی این نماد از حیث داشته‌های فرهنگی، می‌تواند انگیزه‌ای برای توسعه دانش فرهنگی ما، نسبت به تمدن باشد تا که از مشتقات آن بتوانیم برای ارزش نهادن به این نعمات زندگی اقدام به ”فرهنگ‌سازی“ کنیم. حفظ محیط زیست، پاسداری از محیط زیست دریائی و ارزش نهادن به این مایهٔ حیات، جز از طریق فرهنگ‌سازی، مهیا و میسر نمی‌شود. طبعاً مراسم خاص روزهای ویژه و جشن‌ها موقعیتی هستند که یک‌بار دیگر به وظایف و رسالت‌های انسانی خویش، توجه کنیم. به قول حافظ:
زمان خوشدلی دریاب دریاب
که دائم در صدف گوهر نباشد
بنابراین واژه جشن برای اطلاق مراسمی به کار می‌رفته است که مراسم آئینی و دینی را با سرور و شادمانی توأمان سازند. به عبارت دیگر جشن یعنی ستایش همراه با سرور و شادمانی و در این میان جشن نوروز، جشنی است آئینی به‌منظور قدردانی از قوای طبیعت و در عین حال ستایش پروردگاری که نعمت‌های گوناگون طبیعت را جهت بهزیستی نوع بشر، در دل طبیعت، ارزانی داشته است.
● معانی نمادین آب
سامانه‌های فرهنگی کشورهائی که هم‌عرض با دریا هستند، بیشترین نوع تحلیل‌ها را نسبت به آب دارند. دریای بیکران که حاصل قطره‌قطره زندگی است، با ساحل امن در هم آمیخته می‌شود و مفهوم ”دل دریائی“ و ”دریا دلی“ را به‌عنوان صفت مردان دریا رقم می‌زند.
زنان با پوشیدن لباس سفید به استقبال همسران دریانورد خود می‌روند تا حکایت از یک حیات دوباره را نوید دهند و به مردان خود بگویند که شجاعت شما را تبریک می‌گوئیم. بیکران دریاها، با امواج خود خاطره قله‌های سخت را که برای کوه‌نوردان مطرح است برای دریانوردان تداعی می‌کند و به این ترتیب ”نماد آب“ صاحب معنا می‌شود. معانی نمادین آب را می‌توان در سه مضمون اصلی خلاصه کرد: چشمهٔ حیات، وسیله تزکیه و مرکز زندگی دوباره. این سه مضمون در قدیمی‌ترین سنت‌ها و آئین‌ها با یکدیگر تلاقی می‌کند و ترکیبات تخیلی گوناگون و در عین حال هماهنگی را شکل می‌دهند.
برای دریانوردان و سنت‌های مرتبط با آن، آب مرکز زندگی دوباره است. آنان دریا را وسیله حیات و جریان زندگی می‌دانند. آنان از پیشینه‌های تاریخی دریافته‌اند که به مدد دریا، سرزمین‌ها به هم مرتبط شده و با رفت و شد، از حال اقوام باخبر شده‌اند. داشته‌ها با سرزمین‌هائی که نداشته‌اند تقسیم شده و شناخته‌های یک سرزمین به سرزمین دیگر رفته و باعث ”روشنائیش که از آب الهام گرفته است شده‌اند. راه دریا ”ایتالیا“ را با اسکناس و پول ”چین“ آشنا می‌سازد وقتی که فرماندار یک قطعه اسکناس چین را که از دست مارکوپولو گرفته است، به تصور آن‌که بریده کاغذی بیش نیست، از سر نادانی قطعه‌قطعه می‌کند مارکوپولو در جواب به او می‌گوید که به میزان ۲۶۰ گرم طلای ناب را از دست داده است!
برای معناشناسان و عرفا آب نشان‌گر نامحدود بودن امکانات است. آب در برگیرنده تمامی نیروهای بالقوه و بدون شکل و حاوی تمامی نویدهای پیشرفت است. جالب آن‌که تمدن‌های دریائی، علت پیشرفت خود را همیشه بر مبنای آب دریاها و این‌که توانسته‌اند آن را از طریق شناور، مطیع کنند و به آن شکل دهند، تفسیر کرده‌اند.
در نمادهای دریائی پیردریا معنا و معرفت‌شناسی است که با راه یافتن به مخزن عظیم از نیروی بالقوه آب و گرفتن نیرو از آن، به اسطوره تبدیل شده است.
”ریگ ودا“ آب را زندگی‌بخش، نیروبخش و مصفا تعریف می‌کند و آن را همان‌قدر که در زمینه معنوی می‌ستاید، در زمینه مادی نیز تمجید می‌کند.
شما، ای آب‌هائی که نیرو می‌بخشید
قوت، عظمت شادی و بصیرتمان ده
ملکه، عجایب
شما این آب‌هائی که کارآئی به مرهم‌ها می‌بخشید
تا که جوشنی باشد از برای تن من
تا که آفتاب را مدید بینم
شما، ای آب‌ها، بزدائید گناهان مرا (۵)
در بین آسیا و تمدن هند و ایران، آب شکل جوهری حیات و عنصر تولد دوباره جسمانی و روحانی است. شنای روحانی در رود گنگ و مظهر آب در مراسم جشن‌های اصیل ایرانی (نوروز و آب‌‌پاشان و مهرگان) نماد باروری، خلوص، برکت و فضیلت است. آب در نماد تفصیلی دیگری در هنگام انجماد به یکپارچگی می‌رسد و در شرایط پراکندگی به دریا که می‌رسد حکایت زا یکپارچگی می‌کند. چشمه‌ها و نهرها، جوی‌ها، رودها و ... به دریا که می‌ریزند تداوم و حیات می‌بینند و اگر در جائی راکد بمانند می‌گندند!
در متون هندو آمده است که همه‌جا آب بود و در متنی دایوئی آمده است، آب گسترده و بی‌کناره است.
آب، در معارف آئینی و اجتماعی، اصل و حامل حیات است و نماد جهانی حاصل‌خیری و باروری است. در برخی از اشعار گیلک و مازندران، آب منزل رشد شالی‌کاری است و برنج‌کاران آسیائی می‌گویند: آب آسمان، شالی می‌سازد!
آب در شعر سهراب سپهری، تداوم حیات و موجب زندگی است:
آب را گل نکنیم
در فرودست انگار، کفتری می‌خورد آب
یا که در بیشه دور، سیره‌ای پر می‌شوید
یا در آبادی کوزه‌ای پر می‌گردد
آب را گل نکنیم
شاید این آب روان، می‌رود پای سپیداری تا فرو شوید
اندوه دلی!
دست درویشی شاید، نان خشکیده فرو برده در آب
زن زیبائی آمد لب رود
آب را گل نکنیم
روی زیبا دوبرابر شده است.
مردمان سَر رود، آب را می‌فهمند
گِل نکردندَش، ما نیز
آب را گِل نکنیم
به تقریب، در همه‌جا، آب وسیلهٔ پاکی، شفافیت و طهارت آئینی است و آن، علامت برکت است، از این‌رو، بسیار طبیعی است که تمدن‌های مشرق زمین، آب را، مترادف با برکت دیده‌اند. آب، حکم زندگی مجازی را دارد هرچند که برای آبزیان، حکم واقعی زندگی است. آب به خودی خود، فضیلتی تزکیه‌کننده در بر دارد و به همین دلیل گوهری و عنصری مقدس شمرده می‌شود. در مفهومی معنی‌تر، مولوی، نماد اساس ملکوتی جهان را اقیانوسی می‌انگارد که آب این اقیانوس جوهر الهی است؛ این جوهر الهی است که تمامی خلقت را لبریز می‌کند.
در کنار همین تزکیهٔ روحانی، آب نماد پاکی است و به‌صورت وسیله‌ای پاک‌کننده به کار می‌آید. نمازهای روزانه، با به‌جا آوردن آئین وضو که از قواعد دقیق تبعیت می‌کند، به‌جا آورده می‌شوند.
آب، از منظری دیگر، نماد زندگی است، این نمادگرائی از مضمونی عرفانی برخوردار است: مضمون غوطه خوردن در چشمهٔ جاودانگی همواره در تفکر عرفانی دیده می‌شود.
در باور ژرمن‌ها، آب برای اولین‌بار در بهار در سطح یخ ابدی جاری شدند، آنها، نیاکان تمامی هستی‌اند زیرا با هوای جنوب جان گرفته‌اند. شاعران رمانتیک آلمان به طرزی زیبا، آب را با صفات مادرانه توصیف کرده‌اند.
از نمادگرائی در قدیم، آب به‌عنوان چشمهٔ باروری زمین و ساکنان آن، می‌توان به نماد تحلیلی آب، به‌عنوان چشمهٔ باروری دست یافت. کشتیرانی، نشانگر جریان وجود انسان در معرض سختی‌هاست تا که با درنوردیدن دریاها، به خواسته‌ها و نیازها دست یافت.
● معانی نمادین آبی
در فرهنگ نمادها، آبی از ژرف‌ترین رنگ‌هاست. نگاه، بدون آن‌که به مانعی برخورد کند با مفهوم آن در هم می‌آمیزد و تا بی‌نهایت پیش می‌رود. گوهی که در این میان رنگ آبی، موانع بر سر راه درک‌شدگی را می‌شکافد. به این ترتیب، آبی، غیرمادی‌ترین رنگ‌هاست. طبیعت، آبی را، جز برای نشان دادنِ شفافیت عرضه نمی‌کند. آبی آسمان، خلیج نیلگون فارس، چتر آبی عشق، نسیم آبی صبح، گنبد فیروزه‌ای، صحن آبی حوض و ...
وقتی رنگ آبی برای یک شی‌ء به کار می‌رود، آن را گره‌گشا می‌سازد به‌عنوان مثال، وقتی که صحبت از آسمان آبی می‌شود منظور آن است که از ابر، مه، دود و کدری پاک (گره‌گشائی) شده است. آبی، محل پیوند رویا و واقعیت است و جائی است که در آن، احساس آرامش می‌شود.
پرندهٔ آبی، نماد پرندهٔ خوشبختی است. آلیس در سرزمین عجایب از آینه آبی می‌گذرد و به دیگر سوی آینه می‌رود. در آن فضا، آبی، روشن و خیالی خشنودی‌آور است و رویائی است که در آن به کمک و یاری آبی، رویا جان می‌گیرد. تمام فضاهای رویائی، با رنگ آبی پردازش می‌شوند. خلوص مترادف با آبی است و جائی که آبی به کار می‌رود، معنای خلوص می‌خیرد. خلوص در عین آرامش و دقیقاً بر این است که در کاربرد پزشکی از این رنگ، گفته می‌شود هک یک محیط آبی، محیطی آرام و تسکین‌بخش است.
تمثیل سفرهٔ آسمانی، سفرهٔ پرنعمتی است که اول صفت آبی بودن را با خود به همراه دارد و پس از خوردنی‌ها و نوشیدنی‌ها را.
● آب و آبی و آینه بر سفرهٔ نوروز
آینه از ریشهٔ واژهٔ Speculation به معنای باریک‌اندیشی و تأمل است. در فرهنگ ایرانی، نشان از گویائی واقعیت دارد.
آینه، چون نقش تو بنمود راست
خود شکن آینه شکستن خطاست
اینه بازتاب روشنی آب و در نتیجه بیان واقعیت، راست‌گوئی و صمیمیت‌ است. روی آینه‌ای در موزه‌ای نوشته شده بود هم‌چون خورشید، ماه، آب، طلا، روشن و درخشان باش و چون آینه، بازتاب ده، آن‌چه را که در دل داری.
آینه بازتاب آب است و آن هنگام که نور به خود می‌گیرد، به آبی می‌گراید، نور نیز در آب منعکس می‌شود و به آب روشنی می‌بخشد. نور در آینه، تا عمق بی‌کران دو آینهٔ روبه‌رو، می‌درخشد و ژرفا به خود می‌گیرد. آب و آینه، شباهت می‌گیرند و آبی را می‌سازند و به این سان، سفرهٔ نوروز (سفرهٔ هفت‌سین نوروزی) با وجود آب و آینه، رنگ آبی به خود می‌گیرد!
سفرهٔ هفت‌سین نوروزی، ظرف آب و جام آینه را در کنار هم دارد. در شهرهای کویری کشور که قدر آب را صد چندان می‌دانند، رنگ ظرف آب، سفال آبی‌رنگ است.
آینه در کنار ظرف آب، گواه صداقت و برکت و باروری است و وجود سبزه تکمیل این زنجیرهٔ حیات است.
صافی آینه بر سفرهٔ هفت‌سین، هشداری است به ما، که هرچه بیشتر صیقل ببینیم، پاک‌تر شویم و به این ترتیب، بهتر می‌توانیم صفا و صمیمیت را بازتاب دهیم.
پاک و صافی شود و از چاه طبیعت به در آی
که صفائی ندهد آب تراب آلوده (۶)
وجود آینه، رمز و راز گفتاری است بین ما، که در کناره سفرهٔ هفت‌سین نشسته‌ایم و آب، سبزه، و ماهی درون آب، این لحظهٔ خلوتی است تا که یک سال عمر رفته را به محاسبه بنشینیم و طرح نو برای سال آینده ریزیم که منزه و پاک، رفیق گرمابه و گلستان باشیم.
از تو روزی چند اگر ماندم جدا ای آینه
فارغ از یادت نبودم من، بیا این آینه
در وفا در محرمی در دوستی در غم‌خوری
نیست همتایت به گیتی، مرحبا ای آینه
عیب من با شخص من گفتی، ولی با غیر نه
ای رفیق، ای بی‌ریا، ای باصفا، ای آینه
در طریق دوستی ثابت قدم دیدم ترا
گر مرا برگ و نوائی بودیا، ای آینه
رازداری، راست‌گوئی،یک زبانی، یک دلی
چون تو نتوان یافتن در هیچ‌جا، ای آینه (۷)
به این ترتیب، نقش وجود آب و آینه و رنگ آبی بر سر سفرهٔ نوروز و جشن آب‌پاشان، نقشی برای تعالی اندیشی انسان‌هاست تا که با الهام از معانی این نمادهای ارزشی و معنائی، راه کمال گیرند. جشن‌ها، همه بهانه و سیله‌ای است تا که خود را در مقام انسانیت جستجو کنیم. پاسدار حریم پاک و پاکی‌ها باشیم، آینه‌وار صاف و صادق و چون آبی، شفاف و آرام‌بخش و گشاد دست.
در جشن آب‌پاشان، بر سر و روی هم آب، به نشانه پاکی و دوستی می‌پاشیم و در مقابل آینه، بر سر سفرهٔ هفت‌سین، صیقل جسم و روان خود را می‌خواهیم تا که بازتاب جلوه‌های راستی و پاکی باشیم.
نوروزتان، به پاکی آینه، به شفافی آب و روشنی و آرامی آبی باد. همیشه سبز مانید، لحظه‌ لحظه فرخنده و شادی‌بخش!
حمید ودادی
منابع:
۱) شوالیه ژان، فرهنگ نمادها، ترجمه سودابه فضایلی، نشر جیحون ص ۱۲۸
۲) سعدی: بامدادان که تفاوت نکند لیل و نهار
خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار
۳) میان مسلمانان اسپانیا، دو جشن نوروز و مهرگان و سده با مراسمی خاص برپا می‌شود (لئوی آفریقائی، امین معلوف، ترجمهٔ قدرت‌ا... مهتدی، تهران، ص ۹۵ به بعد)
۴) آدام متز، تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، ترجمهٔ ذکاوتی جلد دوم ص ۱۶۳
۵) ریگ‌ودا، صفحهٔ ۱۳۷
۶) حافظ
۷) ابیات از عالمتاج قائم‌مقامی متخلص به ژاله است. وی بانوئی نازک‌اندیش، تحصیل‌کرده و شاعر بود. در سال ۱۲۵۹ شمسی متولد شد و در سال ۱۳۲۵ چشم از جهان فروبست. در ادبیات عرب و فارسی تحصیل کرد و مقدمات منطق و حکمت و نجوم را نزد استادان زمان خود (مدرسهٔ دخترانهٔ فرانسویان تهران) آموخت. این بانو، مادر شاعر گرانقدر پژمان بختیاری هستند. شعر آینه ایشان (درد دل با آینه) مشتمل بر ۵۲ بیت است
منبع : ماهنامه پیام دریا