جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

فراز و فرودهای یک انقلاب


فراز و فرودهای یک انقلاب
الجزایر از بین کشورهای مسلمان شمال آفریقا یگانه کشوری است که برای کسب استقلال و رهایی از سلطه و استعمار فرانسه از سال ۱۸۳۰ مبارزه کرد تا آنجا که استقلال خود را با دادن یک میلیون شهید در سوم ژوئیه ۱۹۶۲ به دست آورد. از زمان استقلال این کشور تاکنون ۱۰ نفر از سیاسیون و نظامیان به شرح زیر به ریاست جمهوری این کشور رسیده اند؛ فرحت عباس، احمد بن بلا، هواری بومدین، رابح بیطاط، سرهنگ شاذلی بن جدید، ژنرال خالد نزار، محمد بوضیاف، علی کافی، ژنرال امین زروالی و عبدالعزیز بوتفلیقه.
● نگاهی به گذشته تا دوران تشکیل جبهه آزادیبخش ملی
قبل از آنکه الجزایر مورد تجاوز فرانسویان قرار گیرد از قرن ها قبل از میلاد مورد تاخت و تاز اقوام زیادی بوده که از کارتاژی ها شروع می شود و به عثمانی ها ختم می شود. این کشور در زمان استیلای رومیان، سرزمین نومیدیا (نومیدی) نامیده می شد. مورخان رومی درباره شجاعت سواره نظام نومیدی داستان ها نوشته اند. بعد از تجزیه امپراتوری روم این سرزمین از مستملکات روم شرقی (بیزانس) شد. در سال ۸۰ هجری قمری عقبه بن نافع توانست الجزایر را فتح کند. از آن زمان این کشور جزیی از قلمرو امویان شد و سپس بنی عباس، بنی اغلب، فاطمیون و بنی زیری بر این سرزمین فرمانروایی کردند. در سال ۵۴۷ هجری قمری امرای موحدون و سپس امرای بنی حفص در مدت ۳۰۰ سال که برتونی حاکمیت کرد، بر الجزایر نیز سلطه داشتند تا بالاخره در سال ۱۵۳۴ میلادی (۹۴۱ هجری قمری) به دست بیک های عثمانی منقرض شدند. از آن زمان به بعد بیک های عثمانی حاکم الجزایر بودند.
● بهانه تجاوز فرانسه به الجزایر
حاکم الجزایر در سال ۱۷۹۷ مقداری گندم برای دولت فرانسه فراهم آورد و مبلغ پنج میلیون فرانک نیز به هیات مدیره که در آن زمان بر فرانسه حکومت می کرد، وام داد.
دولت فرانسه به بهانه های مختلف بدهی خود را تا سال ۱۸۲۷ نپرداخت. در این سال حاکم الجزایر که «بیک حسین» نام داشت، به حکومت فرانسه اطلاع داد مبلغ مذکور باید بی درنگ تادیه شود. ضمناً هنگام صحبت با کنسول فرانسه چنان خشمگین شد که با مگس پرانی که در دست داشت بر سر او زد. دولت فرانسه که از دیرباز بر الجزایر به چشم طمع می نگریست، این امر را بهانه قرار داد و ۱۰۰ کشتی جنگی با ۳۶هزار سپاهی به آن سرزمین فرستاد و شهر الجزیره را گلوله باران کرد. و این شهر به دست نیروهای فرانسه سقوط کرد (۵ ژوئیه ۱۸۳۰) و بیک حسین در حالی به عثمانی فرار کرد که ۵۰ میلیون فرانک دارایی دولت الجزایر را از خود به جا گذاشت و آنها به صورت غنائم به دست نیروهای فرانسوی افتاد. دولت فرانسه توانست در ۱۳ اکتبر ۱۸۳۷ تمام خاک الجزایر را تصرف کند.
● جنگ های امیر عبدالقادر با فرانسوی ها
بعد از هجوم ارتش فرانسه مسلمانان الجزایر به رهبری امیر عبدالقادر بر ضد اشغالگران فرانسوی قیام کردند. امیر عبدالقادر رهبر روحانی و جهادگر علیه استعمار فرزند امیر محی الدین بود که از نظر نژادی به مرابطون مربوط می شد. مرابطون سرسلسله جهادگرانی بودند که علیه استعمار قیام کردند. معنی لغوی «المرابطون» به معنی قراولانی است که اسبان خود را در سرحدات بلاد حضم حاضر نگه می دارند و اصطلاحاً به آنها مروجین ایمان می گفتند. امیر عبدالقادر قیام خود را علیه فرانسویان در ۱۸۳۲ آغاز کرد و ابتدا قبایل «ماسکارا» همه با او بیعت و خود را برای جهاد علیه فرانسویان آماده کردند. عبدالقادر در ۱۸۳۴ چنان شکستی به فرانسویان داد که دولت فرانسه تقاضای صلح کرد و طبق قراردادی جز چند بندر و بخشی از نوار ساحلی بقیه الجزایر را به او سپرد (۲۸ مه ۱۸۳۷) ولی امیر عبدالقادر به گرفتن چند شهر قانع نشد و در ۱۸ نوامبر ۱۸۳۹ بار دیگر به فرانسه اعلان جنگ داد. دولت فرانسه نیز سپاهی به فرماندهی ژنرال «بوژو» به جنگ امیر عبدالقادر فرستاد. به رغم آنکه محمدثانی پادشاه مراکش قول مساعدت به عبدالقادر داده بود، به علت آنکه فرانسویان بندر طنجه را گلوله باران کردند، پادشاه مراکش برای حفظ تاج و تخت خویش از کمک به امیر عبدالقادر خودداری کرد. نتیجه این امر سبب شکست امیر عبدالقادر در ۱۸۴۵ شد. امیر عبدالقادر یک بار دیگر در ۱۸۴۷ دچار شکست شد و فرانسویان او را دستگیر و به دمشق واقع در سوریه تبعید کردند. وی سرانجام در ۱۸۸۳ در ۷۵ سالگی در دمشق وفات یافت. پس از استقلال الجزایر در ۱۹۶۶ برای تجلیل از مقام او بقایای جسدش را از قبر خارج کرده و طی تشریفاتی در الجزایر چون قهرمان ملی به خاک سپردند.
● تشکیل جبهه آزادیبخش ملی الجزایر و مبارزات آن
استقلال الجزایر در سوم ژوئیه ۱۹۶۲ (۲۵ تیر ۱۳۴۱) مرهون اقدامات رزمی جبهه آزادیبخش ملی الجزایر است که بعد از رسیدن به استقلال، این کشور به «ارض میلیون شهید» معروف شد. این آمار فقط از ۱۹۵۴ به بعد است که جبهه آزادیبخش ملی (NLF) تشکیل شد. اگر قربانیان دوران ۱۷ساله امیر عبدالقادر و نوه او امیر خالد را نیز به آن اضافه کنیم خیلی بیشتر از یک میلیون شهید بوده است. در ابتدای قرن بیستم بیشترین تلاش برای نیل به استقلال از جانب «مصالی الحاج» و «فرحت عباس» انجام شد. آنها در ۱۹۴۳ با تشکیل حزب بیانیه مردم الجزایر خواهان آزادی الجزایر در قالب یک جمهوری شدند. علاوه بر آنان فردی به نام «عبدالحمید ابن بادیس» که خواستار مبارزات فرهنگی با استعمار و توجه به جنبه های اسلام گرایانه مبارزات مانند امیر عبدالقادر بود، به نهضت پیوست. دولت فرانسه بارها «مصالی الحاج» و «فرحت عباس» را زندانی یا تبعید کرد. از سال ۱۹۵۰ به بعد سازمان مخفی «O-S» که وظیفه آن فعالیت های سیاسی و نظامی ضداستعمار فرانسه بود از افرادی چون «احمد بن بلا»، «آیت احمد»، «بوضیاف»، «یوسف بن خده»، «بن بوعبید»، «رابح بیطاط»، «بن مهدی»، «محمد خیذر»، «بلقاسم کریم» و عده یی دیگر تشکیل شد. این عده از جمله کسانی بودند که بعدها در اول نوامبر ۱۹۵۴ پس از آنکه اولین بیانیه جبهه آزادیبخش ملی از رادیو قاهره پخش شد، عملیات چریکی و مسلحانه را از کوه های «کابیلی» در الجزایر آغاز کردند. عملیات ارتش آزادیبخش الجزایر به فرماندهی سرهنگ بومدین تا تونس نیز گسترش یافت و گهگاهی محمد پنجم پادشاه مراکش نیز کمک هایی به آنان می کرد به طوری که سران جبهه آزادیبخش ملی بین قاهره، تونس و مراکش در رفت و آمد بودند. در آگوست ۱۹۶۵ در دره صمام در کوهستان های کابیلی واقع در الجزایر یک کنفرانس محرمانه با شرکت «احمد بن بلا»، «حسن آیت احمد»، «محمد بوضیاف» و «رابح بیطاط» برگزار شد تا در مورد خط مشی سیاسی نظامی آینده تصمیم گیری شود. این گروه سپس به مراکش رفتند تا با سلطان محمد پنجم پادشاه مراکش ملاقات کرده و سپس با هواپیمایی که پادشاه مراکش در اختیار آنها می گذاشت به تونس بروند. ابتدا هویت بن بلا و همراهانش بر خلبان پوشیده بود اما چون در خلال پرواز خلبان بن بلا را شناخت با برج مراقبت فرودگاه الجزایر و پلیس و ارتش فرانسه مقیم در فرودگاه تماس حاصل کرد و هواپیما را ربوده و در فرودگاه الجزایر تمام آنها تسلیم پلیس فرانسه شده و به فرانسه انتقال داده شدند. آنها تا زمان گفت وگوهای صلح بین ارتش آزادیبخش الجزایر و دولت فرانسه در زندان فرانسوی ها بودند. در خلال دورانی که بن بلا در زندان فرانسه بود ارتش آزادیبخش ملی الجزایر به شدت با فرانسوی ها می جنگید. از این جهت سربازان فرانسوی در جنگ با ملیون الجزایر کشته شدند و بحرانی در فرانسه ایجاد شد. ژنرال دوگل مجبور شد در ژانویه ۱۹۶۰ ضمن سفر به الجزایر، صلح شجاعانه را پیشنهاد داد. بالاخره ژنرال دوگل تصمیم گرفت به شرط تشکیل یک کنفرانس صلح میان سران جبهه آزادیبخش و دولت فرانسه در «اویان» با این قید که در کنفرانس بر این نکته تاکید شود که نظر مردم الجزایر درباره استقلال طی یک همه پرسی سوال شود و اکثریت استقلال خواستند به آنها استقلال دهد. در ۱۸ مارس ۱۹۶۲ کنفرانسی در «اویان» با شرکت هیات نمایندگی الجزایر به ریاست «کریم بلقاسم» با موافقت فرحت عباس رئیس دولت موقت الجزایر تشکیل شد. فرانسه قبول کرد به الجزایر استقلال دهد. در اول ژوئیه ۱۹۶۲ طی یک رفراندوم حدود ۹۰ درصد از مردم الجزایر به استقلال کشور خویش رای دادند. از سوم ژوئیه ۱۹۶۲ الجزایر رسماً به استقلال رسید. اما قبل از کنفرانس اویان و پیش از پیشنهاد ژنرال دوگل درباره استقلال الجزایر، یکی از ژنرال های فرانسوی به نام «رائول سالان» با تشکیل یک ارتش سری آزادیخواهان الجزایری را ترور می کرد. ژنرال دوگل به فرماندهان نظامی فرانسه مقیم در الجزایر دستور داد ژنرال سالان را دستگیر و زندانی کنند.
● رویارویی برادران هم سنگر
زمانی که دولت موقت الجزایر در قاهره تشکیل شده بود «فرحت عباس» ریاست این دولت را برعهده داشت و او «یوسف بن خده» را که از اعضای میانه رو جبهه آزادیبخش ملی بود به نخست وزیری رسانید ولی احمد بن بلا را که به تازگی از زندان فرانسویان آزاد شده و تا حدی تمایلات سوسیالیستی داشت، به معاونت نخست وزیر انتخاب کرد. از ماه های اول استقلال کشور قدرت طلبی حاکمان، دموکراسی را که یگانه هدف مردم الجزایر بود، به خطر انداخت. حرکت زمامداران جدید این گونه بود که از ابتدای نخست وزیری یوسف بن خده، سایر اعضای جبهه آزادیبخش ملی به دو گروه تقسیم شدند. محمد بوضیاف و حسن آیت احمد در صف هواداران بن خده درآمدند و بن بلا و محمد خیذر در صف مخالفان. رویارویی این دو گروه فزونی یافت به طوری که شورای انقلاب به ریاست بن بلا تشکیل شد و هواداران «بن خده» مانند محمد بوضیاف و آیت احمد را در جرگه طرفداران خویش قرار داد. از طرف دیگر «یوسف بن خده» به کمک یاران خود دست به کودتا زد که منجر به عزل «فرحت عباس» از ریاست جمهوری شد. او قصد به دست گرفتن قدرت را داشت که «سرهنگ هواری بومدین» که او نیز تمایلات سوسیالیستی داشت با تمام نیروهای تحت فرماندهی خود از «بن بلا» پشتیبانی کرد و ضمن کنار گذاشتن یوسف بن خده، احمد بن بلا را به ریاست جمهوری الجزایر رسانید.
● احمد بن بلا در مسند قدرت
با قدرت گرفتن «بن بلا» عصر حکومت میانه روان به پایان رسید و بن بلا برنامه دولت خویش را براساس ایدئولوژی سوسیالیسم اعلام کرد. بن بلا در این مرحله پست نخست وزیری را نیز اشغال کرد و طی رفراندوم ۱۳ سپتامبر ۱۹۶۳ به مدت پنج سال به ریاست جمهوری انتخاب شد. بن بلا از اینکه کشور را به سوی نظام تک حزبی سوق داده بود، مورد اعتراض «فرحت عباس» قرار گرفت. «فرحت عباس» طی اعلامیه یی از منزل خویش که در حقیقت زندانی بود، بن بلا را به دیکتاتوری متهم ساخت. بن بلا اعلامیه فرحت عباس را عدول از اهداف انقلاب الجزایر تلقی کرد و گفت فرحت عباس یک عنصر لیبرال است که خواستار یک سیستم چندحزبی به سبک فرانسه است و با عناصر بورژوازی رابطه مستقیم دارد. اختلافات بین فرحت عباس و احمد بن بلا به جایی رسید که بن بلا دستور بازداشت «فرحت عباس» را در ۵ ژوئن ۱۹۶۴ صادر کرد. بن بلا بعد از کنار زدن فرحت عباس، دچار کودتای مشترک سرهنگ شعبانی و حسن آیت احمد شد ولی مساعدت سرهنگ هواری بومدین، این کودتا را با شکست روبه رو کرد و سرهنگ شعبانی اعدام شد. بن بلا بعد از این واقعه اعلام کرد مسلمانی است مومن که به سوسیالیسم گرایش دارد؛ آن گونه سوسیالیسمی که با عقاید مذهبی ملت الجزایر همخوانی داشته باشد ولی منکر تمایلات کمونیستی است. در زمان ریاست جمهوری بن بلا درگیری مرزی با مراکش بر اثر اختلاف مرزی پیش آمد. سلطان حسن دوم در اکتبر ۱۹۶۳ اعلام کرد مرزهای الجزایر و مراکش به درستی مشخص نشده و مراکش نسبت به بخشی از خاک الجزایر ادعا دارد. متعاقب آن بین دو کشور جنگ درگرفت به طوری که تلفات جانی و مالی به دو طرف وارد شد. الجزایر به سازمان وحدت آفریقا شکایت برد و عاقبت در سی ام اکتبر ۱۹۶۳ «هیلاسلاسی» امپراتور اتیوپی و «مودیبوکیتا» رئیس جمهوری مالی بین دو کشور میانجی شدند و دو طرف حاضر به آتش بس و رفع اختلاف طی گفت وگوها و راه حل های مسالمت آمیز شدند. بن بلا قصد داشت در ژوئن ۱۹۶۵ کنفرانس کشورهای غیرمتعهد را در الجزایر تشکیل دهد به طوری که به منزله کنفرانس باندونگ دوم باشد ولی در روز ۱۹ ژوئن ۱۹۶۵ با کودتای دوست هم سنگرش سرهنگ هواری بومدین سقوط کرد. بن بلا در ۱۹۶۴ جایزه صلح لنین را گرفت و با اتحاد شوروی رابطه نزدیکی داشت. او چند روز قبل از حادثه کودتا در اجتماعی در «سیدی بل عباس» در غرب الجزایر گفته بود در بطن دولت انقلابی الجزایر اختلاف نظری وجود ندارد. انقلاب سوسیالیستی ما، کشور ما، بیش از همیشه آماده مقابله با توطئه هایی است که ممکن است از کانون های گوناگون سرچشمه بگیرد.
● حکومت بومدین
در بامداد ۱۹ ژوئن ۱۹۶۵ طی جلسه یی که عبدالعزیز بوتفلیقه وزیر خارجه دولت احمد بن بلا و سرهنگ هواری بومدین فرمانده ارتش الجزایر و عده دیگر اعضای جبهه آزادیبخش ملی الجزایر حضور داشتند مشاجره سختی بین بن بلا از یک طرف و هواری بومدین و بوتفلیقه که به جبهه مخالفان پیوسته بود، درگرفت و به دستور بومدین احمد بن بلا دستگیر و زندانی و سرهنگ هواری بومدین رئیس جمهور شد و بوتفلیقه همچنان در پست وزارت خارجه باقی ماند. هواری بومدین که نام حقیقی اش محمد بن بوخارویه بود در ۲۳ آگوست ۱۹۲۷ متولد شد. تحصیلات مقدماتی را در موسسه اسلامی کنستانتین الجزیره به پایان رسانید و سپس در جامع الازهر در مصر به تحصیلات خود ادامه داد و بعد به دانشگاه زیتون در تونس رفت و بالاخره تحصیلات نظامی را در فرانسه به پایان رسانید و در ۱۹۵۴ هسته اصلی ارتش آزادیبخش الجزایر را تشکیل داد و در زمان احمد بن بلا رئیس ستاد ارتش بود. او بعد از کودتا و به دست گرفتن قدرت به کمک سرهنگ طاهر زبیری و بوتفلیقه، قانون اساسی جدید را در ۱۹ نوامبر ۱۹۷۶ به رفراندوم گذاشت و رژیم جدید را دموکراتیک خلق با مرام سوسیالیستی اعلام کرد. او طی حکومت خویش دوبار در آستانه سقوط قرار گرفت که در ۱۹۶۷ دو حادثه خطرناک را پشت سر گذاشت. بار اول در بهار همان سال از یک سوء قصد جان سالم به در برد و در دسامبر همان سال از توطئه کودتای رئیس ستاد ارتش یعنی سرهنگ طاهر زبیری آگاه شد و آن را خنثی کرد. بومدین در ۱۹۷۱ نفت الجزایر را ملی کرد ولی رابطه خویش را با پاریس و واشنگتن و مسکو موازنه و در رفع اختلافات ایران و عراق در مارس ۱۹۷۵ میانجیگری کرد. بومدین در ۱۹۷۸ دچار یک بیماری مزمن کبدی بود که برای معالجه عازم مسکو شد ولی معالجات موثر واقع نشد و در ۲۷ دسامبر ۱۹۷۸ چشم از جهان فروبست و طبق قانون اساسی، رابح بیطاط رئیس مجلس ملی خلق (پارلمان) کفالت ریاست جمهوری را بر عهده گرفت تا آنکه در هفت فوریه ۱۹۷۹ سرهنگ شاذلی بن جدید به ریاست جمهوری رسید.
● حکومت سرهنگ شاذلی بن جدید
او از افسران ارتش آزادیبخش الجزایر بود که در ۱۴ آوریل ۱۹۲۹ به دنیا آمد و تحصیلات نظامی خود را در فرانسه طی کرد. در زمان بومدین وزیر دفاع بود. از فوریه ۱۹۷۹ که به ریاست جمهوری رسید فضای باز سیاسی ایجاد کرد و ابتدا فرحت عباس را که تحت الحفظ زندگی می کرد، آزاد کرد و در ۱۹۸۴ در جریان جشن های سی امین سالگرد قیام مردم الجزایر از او تجلیل به عمل آورد و سپس احمد بن بلا را از زندان آزاد کرد و او به سوئیس رفت و کشور را از سیستم تک حزبی خارج و آزادی احزاب را برقرار کرد و برخلاف اسلاف خویش که روسای جمهور پست نخست وزیری را نیز اشغال کرده بودند عبدالحمید براهیمی را به نخست وزیری رساند و از اختیارات خود کاست و بخشی از آن را به نخست وزیر داد. در زمان او بود که طی انتخابات انجمن های ایالتی در ۱۲ ژوئن ۱۹۹۰ شیخ عباس مدنی رهبر جبهه نجات اسلامی الجزایر به پیروزی چشمگیری نائل شد. با پیروزی اسلام گرایان تحت فشار نظامیان شاذلی بن جدید را مجبور کردند برای جلوگیری از تظاهرات اسلام گرایان در سراسر کشور حکومت نظامی اعلام کند. چون شاذلی بن جدید در مقابل ژنرال ها مقاومت می کرد در ۱۱ ژانویه ۱۹۹۲ طی کودتایی بدون خونریزی او را مجبور به استعفا کردند.
● از حکومت نظامی ژنرال خالد نزار تا حکومت بوتفلیقه
رهبر نظامیان کودتاچی ژنرال خالد نزار بود که عنوان حکومتی او ریاست شورای موقت امنیت و حاکم نظامی کشور بود و او دستور داد همچنان شیخ عباس مدنی را در زندان نگه دارند و شیخ راشد الغنوشی رهبر اسلامخواه تونس را از کشور اخراج کنند. در ۱۴ ژانویه ۱۹۹۲ یک کمیته عالی مملکتی از محمد بوضیاف ۷۲ساله که از زمان بن بلا در مراکش تبعید بود برای تصدی ریاست جمهوری به کشور دعوت کرد. بوضیاف در ۱۶ ژانویه ۱۹۹۲ رئیس جمهور شد. او برای آشتی ملی دستور به تعویق افتادن محاکمه شیخ عباس مدنی را صادر کرد که ارتش کلاً با تصمیم او مخالفت کرد و در ۲۹ ژوئن ۱۹۹۲ محمد بوضیاف در ضمن یک سخنرانی در شهر عنابه ترور شد. در آن زمان آگاهان سیاسی اظهار داشتند ارتش در ترور بوضیاف شرکت کرده است زیرا او نتوانسته یا نخواسته است با روش های خشونت آمیز جلوی جنبش های اسلامی را بگیرد. بلافاصله پس از این قتل ۱۰ نفر از گارد ریاست جمهوری در ارتباط با قتل بوضیاف بازداشت شدند. بعد از حذف بوضیاف در دوم ژوئیه ۱۹۹۲ سرهنگ علی کافی از جانب شورای امنیت حاکم بر الجزایر به ریاست جمهوری رسید. به دستور او هرگونه اجتماعی ممنوع شد ولی جبهه نجات اسلامی مردم را به راهپیمایی ضدعلی کافی دعوت کرد. سرهنگ علی کافی نه تنها تظاهرات مردم را با نیروی نظامی درهم کوبید بلکه عده زیادی را دستگیر و اعدام کرد. بلعید عبدالسلام نخست وزیر جدید که در ۹ ژوئیه ۱۹۹۲ به جای سیداحمد غزالی به این مقام رسیده بود در ۱۵ ژوئیه در یک دادگاه نظامی شیخ عباس مدنی و علی بلحاج را به ۱۲ سال زندان محکوم کرد. جبهه نجات اسلامی جواب سرهنگ علی کافی و نخست وزیرش را با ترور قاصدی مرباح رئیس ضداطلاعات ارتش و نخست وزیر دوره شاذلی بن جدید داد و از این تاریخ به بعد خشونت متقابل در الجزایر رواج یافت و ترورهای خیابانی و بمب گذاری دو طرف در معابر عمومی آغاز شد. در آگوست ۱۹۹۲ رضا مالک به جای بلعید عبدالسلام به نخست وزیری رسید تا امنیت را برقرار سازد ولی کاری از پیش نبرد. در پی این انتصاب چند فرانسوی ربوده شدند. عکس العمل این روند خروج اتباع خارجی از الجزایر بود. به علت استمرار بحران در ۳۰ ژانویه ۱۹۹۴ ژنرال امین زروال وزیر دفاع الجزایر طی یک جلسه اضطراری که از جانب ژنرال خالد نزار و یوسف خطیب اعضای شورای امنیت حاکم بر کشور تشکیل شد، به ریاست جمهوری رسید. ژنرال زروال زمانی ریاست جمهوری خود را آغاز کرد که دست های پنهان از دو طرف یعنی تروریست های وابسته به حکومت از یک طرف و افراد مسلح وابسته به جمعیت های مخالف دولت الجزایر از طرف دیگر افراد طرف مقابل یا افراد بی گناه شهر و روستا را به رگبار مسلسل می بستند و متواری می شدند.
او ابتدا برای اجرای برنامه آشتی ملی دستور داد رهبران جنبش های اسلامی را از زندان آزاد کنند و در منازل شان تحت نظر بگیرند. او عبدالسلام هباشی را مامور مذاکره با آنان کرد ولی مذاکرات به شکست انجامید. زروال که یک نظامی سیاستمدار بود برای جلوگیری از ترور و حل مسالمت آمیز اختلافات داخلی مقداد صیفی نخست وزیر را که در مذاکرات با مخالفان موفقیت حاصل نکرده بود برکنار و در اول ژانویه ۱۹۹۶ احمد اویحیی را به نخست وزیری انتخاب کرد و متعاقب آن امین زروال اعلام کرد در آوریل ۱۹۹۹ انتخابات آزاد ریاست جمهوری تکلیف مملکت را روشن خواهد کرد. از این رو کسانی چون عبدالعزیز بوتفلیقه وزیر خارجه دوران بن بلا و بومدین و سیاسیونی مانند احمد ابوطالب ابراهیمی، عبدالله جاب الله، حسن آیت احمد، مقداد صیفی و یوسف الخطیب کاندیدای ریاست جمهوری شدند. اما با تهدید ارتش و پشتیبانی نیروهای مسلح از ریاست جمهوری عبدالعزیز بوتفلیقه، کاندیدا های دیگر از شرکت در انتخابات ریاست جمهوری ۱۶ آوریل ۱۹۹۹ منصرف شدند و انتخابات تک نامزدی که تنها نامزد آن عبدالعزیز بوتفلیقه بود، انجام شد و به پیروزی رسید. بوتفلیقه از ۱۹۹۹ تاکنون رئیس جمهور است. او متولد دوم مارس ۱۹۳۷ است و در مراکش تحصیل کرده و در زمان مبارزات ملت الجزایر به عضویت ارتش آزادیبخش ملی درآمد ولی فرانسویان او را بازداشت کردند و تا ۱۹۵۶ در زندان فرانسه به سر برد. بوتفلیقه در زمان ریاست جمهوری بن بلا وزیر خارجه بود و در زمان بومدین نیز چنین پستی را حفظ کرد. او در دوره ریاست جمهوری خویش در زمان نخست وزیری احمد بن بیتور توانست امنیت را در الجزایر برقرار سازد. در کارنامه سیاست خارجی بوتفلیقه کارهای برجسته یی دیده می شود زیرا در ۱۹۷۵ زمانی که وزیر خارجه بود، توانست از جانب بومدین رئیس جمهور الجزایر با سران حکومت ایران درباره اروندرود مذاکره کند و ماموریت میانجیگری بین ایران و عراق را با موفقیت به پایان برساند. بوتفلیقه اخیراً پیشنهاد کرده است در دوره سوم انتخابات ریاست جمهوری شرکت کند. او برقراری امنیت الجزایر و رشد اقتصادی را نتیجه کوشش های خود می داند. اما انفجارهای بمب از جانب مخالفان در ۱۳ فوریه ۲۰۰۹ اولین واکنش مخالفان بوتفلیقه است که امکان دارد دوباره جنگ داخلی را تجدید کند. از آنجایی که او در زمان ریاست جمهوری احمد بن بلا به وزارت خارجه الجزایر رسید، بهتر دیدیم نگاهی گذرا بر زندگی احمد بن بلا بیندازیم.
سیروس غفاریان
منبع : روزنامه اعتماد