شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا


جامعه آوردگاه طبقه اقتصادی


جامعه آوردگاه طبقه اقتصادی
ایجاد شهرها منشاء تغییرات گسترده اقتصادی - اجتماعی بودند. این تغییرات شامل شیوه زندگی، کسب درآمد، شغل، رفت و آمد، یافتن دوستان و آشنایان و... است که در شهر کاملاً متفاوت از روستا بود. هر لحظه و هر روز شهر آبستن تغییر و تحولات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. در این مقاله بیشتر با تغییر و تحولات اقتصادی سروکار داریم.قلب تپنده اقتصاد جامعه امروزی در شهر می تپد. شتاب و سرعت تنها در شهر معنا می دهد. کارخانه های صنعتی گوناگون که باید در شهرها احداث می شد، معیشت و وسایل و شیوه زندگی انسان ها را دگرگون کرد.
از طرف دیگر شهرنشینان نیرو و هستی کارخانه های صنعتی بودند. جامعه صنعتی امروز تعریف انسان را تغییر داده و به نیروی کار صرف تبدیل کرده است. جامعه صنعتی معتقد است چرخ های صنعت باید بچرخد، آن هم بدون پرسش و چرایی مساله. نیروی کار نباید بپرسد که این چرخ ها به چه سودی می چرخد. نیروی کار فقط باید بداند که چرخش زندگی و جاری بودن زندگی اش در گرو چرخش و جاری بودن چرخ های صنعت است.
جامعه صنعتی نیاز به کارخانه ها و روابط تولید و شیوه تولید صنعتی دارد. کارخانه ها فقط توسط نیروی کار معنا می یابند. پس جامعه صنعتی از انسان فقط توقع کار دارد. این روابط صنعتی انسان ها را کم کم به موجوداتی از نوع دیگر تبدیل می کند؛ انسان هایی که فقط در شهرهای صنعتی دیده می شوند. مانند: وکلا، فروشندگان دوره گرد، فروشگاه های زنجیره ای، فروشنده های حرفه ای و هزاران موارد دیگر که امروزه فقط در شهرها دیده می شود. در روستاها انسان ها و خویشاوندان تعیین کننده روابط انسانی هستند اما در شهرها روابط تولید و داشتن ابزار تولید به خصوص از همه مهم تر طبقات اجتماعی تعیین کننده روابط انسانی است. در شهر تولیدکننده مستقل نداریم که مصرف کننده مستقل باشد، در شهر همه به یکدیگر وابسته هستند. این وابسته به معنی ارتباط انسانی در شهرها نیست. وابستگی در شهرها صرفاً برآورده شدن نیازهاست. هر وقت نیازی برآورده شد وابستگی هم از بین می رود. در شهر انسان به انسان نیاز ندارد بلکه انسان به کالا نیاز دارد.
مساله مهم دیگر در شهرها تقسیم کار است؛ تقسیم کاری که باید تعریفی نو از آن ارائه کرد چرا که موقعیت مشارکت کنندگان در این تقسیم کار، دائماً در حال تغییر است. تقسیم کار تنها در شهر معنا پیدا می کند یعنی اینکه هیچ کسی نمی تواند تمامی نیازهایش را برطرف کند و این تقسیم کار است که نیازها را برآورده می کند. همانطور که می دانیم تقسیم کار از پست ترین کارها شروع می شود تا عالی ترین کارها.
شهرها بر اثر رفت و آمدهای داخلی و خارجی زنده مانده اند. گرچه شهرها مردمان را به خود می خوانند اما جاذبه های گردشگری و تفریحی بخصوص درآمدهای خوب و شغل های فراوان مردم را به اجبار به سمت شهرها می کشد. یکی از علت های مهمی که آمار مهاجرت به شهرها را افرایش می دهد یافتن شغل مناسب و درآمد کافی است. معمولاً رابطه پایدار و معنی داری بین مناطق فقیرنشین و مهاجران جویای کار و شهرهای فعال وجود دارد. اصولاً هجوم و مهاجرت بی رویه به شهرها و کمبود منابع در شهرها فقرزاست.
جذب نیروی انسانی و به استخدام درآوردن آن در شهرهایی که پا به رشد نهاده بودند از روی نیاز صورت می گرفت. قبل از قرن هجدهم که پزشکی پیشرفت نکرده بود و موالید از مرگ و میر کمتر بود شهرهای روبه رشد نمی توانستند جمعیتشان را بر اثر موالید افزایش دهند همچنین در شهرها مشاغل سطح پائین را به مهاجران می دهند.
امروزه این قانون ثابت شده است که هر شهری خود را از سایر مناطق جدا می کند. این قانونی است که در سرتاسر تاریخ قابل مشاهده است. در قرون هفدهم و هجدهم شهرها توسط برج و بارو و تولیدات داخلی اقتصادی خودکفا شدند و خود را از سایر مناطق جدا می کردند. کم کم بازرگانی و تجارت شهرها را به هم ربط داد اما تنها از نظر اقتصادی البته وجه مهم برج و بارو در شهرها امنیت بود. این امنیت شامل مسائل سرزمینی و اقتصادی و نجات آن از دست غارتگران بود.
مورخان معتقدند بعد از رنسانس برنامه ریزی شهری آگاهانه انجام شد که در آن مجموعه ای از شهرهایی با نقشه هندسی ایده آل در قالب طرح شطرنجی یا دوایر متحدالمرکز پدید آمدند. البته این مساله باعث شد که تنها حومه شهرهای بزرگ و اصلی بازسازی شود.
شهرها از بابت گسترش افقی دچار محدودیت هایی اساسی بودند و از این رو بود که گسترش های عمودی آغاز شد. خانه های پنج، شش و هشت طبقه دیگر امروزه امری عادی و پیش پاافتاده نیستند، برج های آسمانخراش تنها جواب جمعیت روزافزون شهرها را می دهد. همین مساله باعث شد که شغل های فراوانی در شهرها ایجاد شود. قیمت زمین ها بی وقفه افزایش می یابد. خانه ها روز به روز گران تر می شوند. با گسترش شهرها حتی تغییر شکل آنها هجوم به شهرها نیز افزایش می یابد.
مسلماً امروزه شهری را بدون عیب و نقص نخواهیم یافت. منابع و محدودیت های طبیعی یکی از تفاوت های اصلی شهرهاست البته گذشته از نوع معماری و اقتصادی و فرهنگی که هر شهر در دل خود می پروراند. یکی از علل پدیدار شدن شهر ها مساله حمل ونقل بود. سرعت کم حمل ونقل باعث به وجود آمدن شهرهای کوچک می شد که رفته رفته و با افزایش جمعیت همین شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ امروز تبدیل شد. به عبارت دیگر رونق تجارت باعث کشش انسان ها به شهرها می شد و انسان ها تجارت را بیشتر برای رفع نیازهایشان طلب می کردند. رونق تجارت باعث به وجود آمدن شهرهای جدید و رشد آنها می شد.
نقش بازار هم در به وجود آمدن شهر بسیار مهم است. بازار یک شهر، قلب تپنده آن شهر است. به عبارت دیگر شهر هر کجا باشد قبل از هر چیزی بازار محسوب می شود. شهر بدون بازار غیرقابل تصور است اما هر بازاری هر منطقه ای را به شهر تبدیل نمی کند. هر شهر در حقیقت نیازمند آن است که در مردم و سرزمین گرداگرد آن، ریشه داشته باشد و از آن تغذیه کند. زندگی در شهر تنها از طریق بازارهای هفتگی و روزانه جاری می شود.
مفهوم شهر با خود مفهوم حومه را به همراه دارد. حال هرچه این شهر بزرگ تر، حومه هایش نیز بیشتر می شود. همان گونه که درختی تنومند هرگز بدون نهال و شاخه های جوان در کنار تنه اش نمی توان یافت. حومه ها بیان کننده توانمندی شهرها هستند حتی اگر فلاکت زده و زاغه نشین باشند. بحث حومه ها یکی از مهم ترین بحث های شهرنشینی در اقتصاد اجتماعی است. حومه ها مناطقی هستند که اغلب فقرا در آن زندگی می کنند یا کارگران ساده و غیرحرفه ای. حومه ها آلودگی محیط زیست شان بسیار بالاست. اغلب صنایع پرسروصدا و آلاینده در حومه های شهر برپا می شوند. شکل ظاهری حومه ها کاملاً نشان دهنده هویت شان است. لباس هایی که پوشیده می شود، خانه ها، نحوه بیان حومه نشینان با شهرنشینان کاملاً متفاوت هست. حتی اجناسی که در حومه های شهر توزیع می شود با اصل شهر کاملاً متفاوت است. این اجناس از کیفیت پایین تری برخوردارند. اغلب کجروها، فاحشه ها، دزدان و معتادان و... در حومه های شهر زندگی می کنند. خیابان های حومه های شهر پیچ در پیچ و گمراه کننده است. یافتن خانه ای در حومه شهر کاری بسیار سخت می نماید. به طور کلی حومه شهر دارای هیچ نوع امنیتی نیست؛ امنیت اجتماعی، امنیت پزشکی، امنیت اقتصادی و...
شهرهای بزرگ، شهرهای کوچک را به خصوص از بعد اقتصادی به خود وابسته می کنند، البته شهرهای کوچکی که فاصله کمی با شهر بزرگ دارند. شهر بزرگ به ضرورت دربرگیرنده حلقه ای از شهرهای کوچک است تا بتواند تمامی نیازهای اقتصادی اش را برآورده سازد. درست است که شهرهای بزرگ وابسته به شهرهای کوچک و حتی گاهی روستاها هستند اما در حین وابستگی به دیگران، دیگران را نیز به خود وابسته می کنند. به عبارتی دیگر هرچند نیازهای شهر توسط روستا و شهرهای کوچک اقماری برآورده می شود، اما تا شهرهای بزرگ نباشند نه روستایی وجود خواهد داشت نه شهرهای اقماری. این امر در اروپا به وضوح عیان بود و شهرهای کوچک بسیاری وجود داشت که هم نیازهای شهرهای بزرگ را برآورده می کرد و هم خود وابسته به شهرهای بزرگ بود. امروزه در کشورمان این مساله صادق است.
حرکت کلی زندگی اقتصادی مسوول اصلی نابرابری و بی عدالتی است. این جریان کلی، نقاط درجه دوم شبکه شهری را محروم ساخت و امتیازات بیشتری نصیب شهرهای بزرگ کرد.
خصیصه دیگری که در تمامی شهرها عمومی است و علت بنیادی تفاوت ظاهری آنها محسوب می شود، این حقیقت است که شهرها محصول تمدن های خود هستند. برای هر یک از این تمدن ها الگوی شهری خاصی وجود دارد. حقیقتاً شهرها سبب ساز عظمت کشورها هستند.
پول در رونق و فعال کردن شهرها نقشی تعیین کننده و حیاتی دارد. بدون گردش روان پول در شهر پایداری اش قابل تصور نیست. همچنین رشد شهرها در گرو گردش روان پول است. شهرها ابزار و راهکارهای فراوانی برای جذب گردشگر و همچنین رونق تجارت در اختیار دارند.
اقتصاد پویا و گردش روان پول است که منطقه ای را به عنوان شهر شناسانده و از روستا جدا می سازد. شهر خود دنیایی است، لیکن دنیایی که برای تکمیل پویش خود باید از سایر گروه های انسانی و جوامع روستایی و از روابط سیاسی کهن بهره ببرد. این جدایی باید یا به زور یا دوستانه رخ دهد، اما همواره نشانه زورمندی، پول زیاد و داشتن قدرت واقعی است. شهرها تنها از طریق تجارت کالا است که شکوفایی و رونق می یابند.
امور مالی، کار، مالیات ستانی، تامین اجتماعی، ضرب سکه، صنعت و حرفه های کارگاهی، تجارت با راه های دور، شرکت های تجاری و هزاران نوع شکل بده و بستان مالی و اقتصادی در شهرها شکل گرفت. با این حال شهرها تجسم یافته پیکار طبقاتی هستند. کلمه جامعه از شهر بیرون آمد و جامعه شناسی و اقتصاد در شهر هویتی علمی به خود گرفتند. مفهوم شهر و سرمایه داری تقریباً با یکدیگر مترادف هستند. همچنین این دو با قدرت و ثروت دولت برابر هستند. دولت ثروت شهر را از خود می داند.
شهرها در مشرق زمین تا حدود زیادی شبیه شهرهای قرون وسطای اروپا بود. البته بیشتر در تمدن اسلامی می توان شهرها را به معنای علمی یافت اما عمر آنها نیز کوتاه بود. از این نوع شهرها می توان بغداد یا قاهره را مثال زد. اگر از تمدن اسلامی بیرون آییم، شهرهای خاوردور نیز چهره ای غیراقتصادی داشتند. شهرها اغلب مقر امپراتوری های بزرگ، گروه های انگلی و راحت طلب و تجمل خواه بودند مانند دهلی و پکن. به طور کلی تنها در غرب بود که شهرها چهره ای کاملاً اقتصادی و تولیدی داشتند و یکی از نقاط پررنگ پیشرفت غرب نیز این چهره شهرها بود.
● نتیجه گیری
رشد شهرها به پیشرفت و قدرت دولت ها وابسته و قدرت دولت ها تنها در شهرها نمایان بود. دولت ها مجبور بودند خود را با شهرها که با سرعت به پیش می تاختند، هماهنگ کنند. همچنین پایتخت این دولت ها بحق یا ناحق از مزایای زیادی برخوردار بودند. شهری که از این فرصت ها استفاده نمی کرد به اجبار عقب می ماند. هر شهری که پوسته کهنه اش را از تن خارج نکند مسلماً از انسان هایی که سازنده و رونق دهنده شهرها هستند خالی خواهد شد.
براساس قوانین محاسبات ساده و گریزناپذیر سیاسی - اقتصادی به نظر می رسد هرچه دولت وسیع تر و متمرکزتر باشد، احتمال پرجمعیت تر شدن پایتخت آن بیشتر است. امپراتوری های چین و انگلستان و فرانسه این قاعده را تصدیق می کنند. موازنه اقتصادی این شهرها تنها از طریق تجارت با منابع خارجی امکان پذیر بود چون که هزینه نگهداری آنها بسیار بود. تجارت با منابع خارجی یکی از مهم ترین ابزارهای رشد شهرهای بزرگ است. به عبارت دیگر هرچه تجارت بیشتر رشد شهرها بیشتر. شهرهای بزرگ گذشته که امروزه هم بزرگ هستند، آفریننده دولت های امروزی از طریق همین تجارت خارجی هستند. به خاطر همین مساله مهم است که بازارهای ملی در این شهرها بنا گذاشته شده بودند.
شهرهای بزرگ سازنده دولت ها، ملت ها و تمدن ها هستند همچنین این دولت ها و ملت ها و تمدن ها بودند که اجازه و راه گسترده و عظیم شدن شهرها را صادر کردند و نشان دادند. مطالعه تحولات شهرها اگر درست تبیین شود به دیدگاهی کلی و استثنائاً جامع از کل تاریخ زندگی مادی منجر می شود.
وحید اسلام زاده
منابع:
۱ - فرنان برودل، سرمایه داری
و حیات مادی، ترجمه بهزادباشی با مقدمه پرویز پیران، نشر نی، چاپ اول ۱۳۷۲
۲ - وینسنت فرانسیس کاستللو شهرنشینی در خاورمیانه، پرویز پیران عبدالعلی رضایی، نشر نی، چاپ سوم ۱۳۸۳
۳ - یانکل فیالکوف، جامعه شناسی شهر، عبدالحسین نیک گهر، نشر آگه، چاپ اول، ۱۳۸۳
۴ - ماکس وبر، شهر در گذر زمان شیوا (منصوره) کاویانی، ناشر شرکت سهامی انتشار، چاپ اول ۱۳۶۹
۵ - مفهوم شهر، مجموعه مقالات، چاپ اول دی ماه ۱۳۵۸، گروه تحقیقات و مطالعات شهری و منطقه ای.
منبع : روزنامه سرمایه