سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

گره حفاظت از زیست بوم ایران


گره حفاظت از زیست بوم ایران
پرسش و دغدغه همیشگی این است که چرا وضعیت حفاظت از منابع زیست محیطی کشور در شرایط مطلوب و مورد نظر نیست؟ یعنی شرایط بهینه از نظر استانداردهای جهانی و ایرانی، و از نظر مسوولان، کارشناسان و تمام افراد علاقه مند به محیط زیست. برای بررسی خلاصه و پاسخ به این پرسش که به طور قطع در چارچوب چنین نوشتار کوتاه چندصدکلمه یی جای نمی گیرد، باید چند پرسش اساسی را مطرح کرد.
۱) جایگاه حفاظت در بین برنامه ریزان و تصمیم گیران توسعه کشور کجاست
این مساله بیشتر به همان مساله اصلی یعنی چشم پوشی از محیط زیست در برنامه های توسعه کشور برمی گردد. هرچند که ایران از نظر قوانین و برنامه های زیست محیطی نسبت به بسیاری از کشورها در جایگاه بهتری قرار دارد (به عنوان مثال برنامه چهارم توسعه)، اما نبود ضمانت اجرایی و به اصطلاح «دور زدن» محیط زیست در بسیاری از تصمیم گیری ها، این قوانین را ناکارآمد کرده است. تا زمانی که توسعه افسارگسیخته و ناپایدار بر سازمان های متولی حفظ منابع طبیعی کشور فشارهای زیاد و غیرمنطقی وارد می آورد، متاسفانه این رویکرد ادامه خواهد داشت. در شرایطی که به بهانه های مختلف، سلامت و بهداشت محیط زیست انسان نیز در شهرها به خطر می افتد، واقعاً چگونه می توان انتظار داشت حفاظت از عرصه های طبیعی در برنامه های توسعه دیده شود؟ پارادوکس موجود در تاکید بر اهمیت حفظ محیط زیست به ویژه مناطق طبیعی و طرح های توسعه یی ناپایدار که به هیچ عنوان شرایط زیست محیطی را در نظر نمی گیرند، امر حفاظت از منابع زیست محیطی ارزشمند کشور را زیر سوال برده است. چگونه می توان این معما را حل کرد که منطقه یی پارک ملی و ذخیره گاه جنگلی و... اعلام می شود اما در آن جاده می سازند، خط لوله عبور می دهند، سد می سازند و... تا زمانی که این پارادوکس حل نشود، اصلی ترین مانع ترویج و ارتقای حفاظت محیط زیست همچنان باقی است، یعنی قانون وضع می شود و چند سازمان و وزارتخانه متولی اجرای آن می شوند اما از آن سو یک سازمان یا وزارتخانه به راحتی و بدون دلیل یا «به دلایلی» همه را زیر پا می گذارد.
۲) آیا برای حفاظت برنامه اجرایی داریم
سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری دو سازمان اصلی متولی و مسوول حفظ محیط زیست کشور هستند که هر کدام برنامه های حفاظتی ویژه خود را دارند. یکی از راهکارهایی که حفاظت از عرصه های طبیعی کشور را هدفمند می کند، برنامه های جامع مدیریتی است. برای بسیاری از این مناطق برنامه هایی تدوین شده است اما مشکل اصلی در اجرا است. مثلاً بیش از ۲۰ سال پیش برای پارک ملی خجیر و سرخه حصار، طرح جامع پارک داری تهیه شد اما وجود تعارضات کاربری و مدیریتی در این مناطق (مانند داستان شهرک زیتون) به قدری زیاد بوده که اجرای چنین طرح های مدیریتی را به حدی به تاخیر انداخت که به دلیل مشکلات زیست محیطی که پیش آمده است، این طرح ها نیازمند بازنگری و تدوین دوباره هستند. بنابراین در این قسمت هم از لحاظ تئوری و هم عملی و بدون ضمانت اجرایی فقط طرح وجود دارد. این موضوع به سیاست های سازمان های متولی محیط زیست کشور برمی گردد که می توانند علاوه بر تدوین برنامه های مدیریتی جامع برای حفاظت از عرصه های طبیعی تحت مدیریت خود، برنامه های مشترکی برای حفاظت از تمامی مناطق طبیعی نیز تدوین کنند. شاید چنین برنامه های حفاظتی به دلیل همکاری مشترک، اثر سینرژیک (نیروبخشی) پیدا کنند.
۳) آیا برای حفاظت، بودجه و نیروی انسانی کافی داریم
به گفته معاون توسعه مدیریت و امور مجلس سازمان حفاظت محیط زیست، ۶۹۹ پست محیط بانی خالی در کشور وجود دارد و یک هزار و ۲۲۱ نفر محیط بان برای حفاظت از مناطق وسیع تحت مدیریت سازمان محیط زیست در سراسر کشور فعالیت می کنند. این یک واقعیت تلخ و فقط در بخش تامین نیروی انسانی مورد نیاز برای حفاظت از منابع زیست محیطی کشور است. به ظاهر مشکل مقدار بودجه که به سازمان های متولی محیط زیست کشور اختصاص می یابد، تمامی ندارد. مقایسه بودجه سازمان هایی که تمام وقت در حال حفاظت از زیست بوم این کشور هستند، با گستره و سختی کار آنها، طنزآمیز بودن تخصیص امکانات و بودجه را می سازند. واقعاً با در نظر گرفتن خطرات موجود در امر حفاظت چه از لحاظ شرایط محیطی (محیط های بکر و بدون امکانات) و انسانی (مثل شکارچیانی که ممکن است «به طور اتفاقی» شما را هدف بگیرند)، همین فعالیت های حفاظتی موجود نیز به نوعی شاهکار محسوب می شود که البته جای کار بسیار زیاد دارد و این تازه آغاز داستان مشکلات حفاظت از منابع زیستی ارزشمند کشور است.
۴) گره حفاظت باز می شود؟
با توجه به مطالبی که گفته شد، می توان این گونه قضاوت کرد که موضوع حفاظت از عرصه های طبیعی کشور همچون مساله حفظ محیط زیست گره خورده و به صورت کلاف سردرگمی درآمده است. از آن سو قانون و اندکی بودجه و امکانات در اختیار گذاشته می شود و از سوی دیگر با تصویب یکسری طرح های توسعه ناپایدار و مخرب محیط زیست، این اختیارات و بودجه هرز می رود. با این روش هر روز بیش از پیش این گره و کلاف سردرگم تر می شود. به طوری که در حال تبدیل شدن به گره یی بازنشدنی و گوردیونی است. می گویند اسکندر مقدونی در سر راه کشورگشایی خود، روزی به شهری به نام گوردیوم در آناتولی (در ترکیه امروزی) رسید. در این شهر گره بسیار پیچیده یی وجود داشت که بنا به روایات مردم شهر باید با دست و توسط فاتح بعدی آسیا باز می شد و هیچ کس نتوانسته بود آن را باز کند. اسکندر با یک ضربه شمشیر این گره را قطع کرد. از آن روز تاکنون، حل قاطع یک مساله غامض به روش اسکندر، به «باز کردن گره به روش گوردیون» معروف شده است. شاید چنین روشی (تصمیم و عمل قاطع) برای یک بار هم که شده بتواند وضعیت محیط زیست کشور و به دنبال آن شرایط حفاظت از زیست بوم ایران را دگرگون کند و بهبود بخشد.
مزدک دربیکی
mdorbeiki@gmail.com
پژوهشگر و دانشجوی دکترای تخصصی محیط زیست
منبع : روزنامه اعتماد