چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


کراک شوالیه مرگ


کراک شوالیه مرگ
مادر نگران و ناراحت است، گریه می‌کند، در یکی از مراکز ترک اعتیاد است. به مسئول مربوطه می‌گوید: تو رو خدا کاری کنید، دیگر نمی‌دانم از کجا پول بیاورم، بدهم به این پسر بره از آن مواد لعنتی بخره و بکشه. خدایا کمکم کن، اگر پدرش بود، شاید امیدی بود اما من چی کار کنم که یک حقوق بخور و نمیر بازنشستگی می‌گیرم و باید شکم او و دخترم را سیر کنم، حالا شکم رو ول کن، دیگر پولی ندارم، هر چه می‌گیرم دو دستی تقدیم این... می‌کنم.
دیگر خسته شدم، این دفعه دست و پاشو ببندید و نگذارید تکان بخورد یا می‌میرد یا ترک می‌کند. مسئول تشکیل پرونده می‌گوید: خانوم، تو رو خدا تمامش کن، بگذار ببینم چی کار می‌کنم؟ شاید این بار فرجی شد. دکتر هم سر می‌رسد، پرونده را که می‌بیند، می‌گوید خانم ما پسر شما رو فرستادیم اردوگاه تا ترک کند اما او فرار کرد، تاریخ بستری شدنش ۶ شهریور بود حالا بهمن‌ماه است و مادر که چشمانش از گریه زیاد سرخ شده می‌گوید: خودم او را به زور آوردم اینجا، شما باید مراقبت می‌کردید. دکتر می‌گوید: خانم محترم آن جا محل ترک اعتیاد است نه زندان که سرباز با اسلحه و سیم خاردار داشته باشد. پسر شما اراده ترک را نداشت، وگرنه این همه در آن محل هستند و بیشترشان هم ترک کرده‌اند. مادر که احساس خستگی می‌‌کند، روی صندلی می‌نشیند و یاد خاطراتش می‌‌افتد...
۲۵ سال پیش که ازدواج کرده بود، فکر نمی‌کرد روزی سرنوشت برایش طوری دیگر رقم بخورد. به خصوص در این چهار سال اخیر، از زمانی که شوهرش سکته مغزی کرد و از کار افتاده شد و گوشه خانه افتاد، آنقدر درگیر بیماری او بود که از پسرش مازیار فرزند بزرگ خانواده غافل ماند.
رفیق‌بازی‌هایش باعث شد تا معتاد شود، آن هم به چی؟ به کراک، این ماده شیمیایی لعنتی... با خود فکر می‌کند اگر مراقب رفت و آمدهایش می‌شدم، حالا وضعم این نبود. دو سال پیش که پدرش مرد، دیگر کنترل او سخت‌تر شده بود، هر کاری که می‌خواست انجام می‌داد، به خصوص از زمانی که به خاطر مرگ پدر به عنوان اداره‌کننده خانواده از سربازی هم معاف شده بود، به جای این‌که کمک حال مادر و خواهرش باشد، از صبح تا شب با این رفیق و آن رفیق بیرون بود و به هیچ‌وجه احساس مسئولیت نمی‌کرد، به خصوص این‌که در چند ماه اخیر، اعتیادش به کراک بیشتر شده بود.
زمانی که مادر به او پول نمی‌داد، با داد و فریاد و آبروریزی در خانه، تمام همسایه‌ها را جمع می‌کرد تا مادر به او پول بدهد و او آن را صرف خرید کراک کند...
منزلشان واقع در شهرک کوچکی در اطراف تهران بود، حالا مادر دو دستش را روی پیشانی‌اش می‌گذارد، به یاد روزی می‌افتد که به همراه دخترش به شهرستان رفته بود تا سری به پدر و مادرش بزند، از طرفی با مازیار لج کرده بود و پنج هزار تومان بیشتر به او پول تو جیبی نداده بود. پس از بازگشت از سفر سه روزه دید که مازیار به بشقاب و قابلمه هم رحم نکرده و همه را فروخته و خرج زهرماری کرده بود. حالا دیگر خواهرش مریم، نمی‌دانست اوقات بیکاری خود را در خانه چگونه سپری کند چون مازیار به تلویزیون هم رحم نکرده بود و زمانی که مادر به او اعتراض کرد، مازیار هم کم نیاورد و از پس مادرش بر آمد، حتی می‌خواست یک سیلی به گوش مادرش بزند که خود را کنترل کرده بود...
مادر سر را بلند می‌کند و رو به دکتر می‌گوید: آقای دکتر، مازیار این بار قول داده که ترک می‌‌کنه، خودش قول داده، خودش هم خسته شده از این همه بی‌عاری و بیکاری. آقای دکتر ترسیده چون پوست قوزک پاش پوسیده و ترک شدیدی خورده، حمام که می‌ره و خودش را لیف می‌زنه، پوست بدنش کنده می‌شه، دیروز که از حمام بیرون آمد، شروع کرد به گریه و از من کمک خواست، آقای دکتر کاری کنید.
دکتر که امثال مازیار را دیده است، می‌گوید: خدا کمکش کند، حال پسر شما اصلا خوب نیست، برایش دعا کنید. متاسفانه پسر شما طی این مدت کراک را تزریق می‌کرده و از آنجا که این ماده شیمیایی بسیار خطرناک است تاثیر شدیدی بر روی او گذاشته و مادر می‌گوید: نه آقای دکتر، مازیار این لعنتی رو می‌کشید، من خودم دیدم...
دکتر: نه خانم، پسرتان جلوی شما می‌کشید دیگر به جایی رسیده بود که کشیدن او را نشئه نمی‌کرد، به همین خاطر دیگر تزریق می‌کرد.
در همین گیر و دار خواهر مازیار که بیرون در مجتمع ترک اعتیاد ایستاده بود به داخل می‌آید، مامان... مامان... چرا نمی‌آیی، تا کی باید معطل بشیم.
دختر ۱۸ ساله است و به خاطر مشکلات زندگی نتوانسته دیپلمش را بگیرد و تنها تا دوم دبیرستان خوانده. لاغر است و پای چشمش هم یک بادمجان کاشته شده است. مادر به دکتر می‌گوید: آقای دکتر این دخترم مریم است، ببین مازیار چه بلایی سرش آورده.
پریروز با هم دعوایشان شد، اون هم یک مشت زده زیر چشم دخترم... آقای دکتر باور می‌کنید تو این دو سال از بس خرج مازیار کردم، خیلی از شب‌ها فقط نون و پنیر خوردیم، نه گوشتی، نه مرغی، نه...
دکتر از دیدن این وضعیت، تاسف می‌خورد و رو به زن می‌گوید: مادر امیدت به خدا باشه، درست می‌شه... اگر خدا بخواد، همه چی درست می‌شه. امیدارم مازیار، امیدش را از دست ندهد و بتواند به زندگی بازگردد.
دکتر می‌گوید: در این مرکز افراد زیادی هستند که به خاطر مصرف کراک بستری‌اند و جالب این‌که، آنهایی که کراک را ترک می‌کنند، دوست ندارند از اینجا مرخص شوند و می‌‌خواهند به معتادان دیگر کمک کنند، چرا که آنها زبان یکدیگر را بهتر می‌دانند.
کراک نوعی ماده مخدر با منشاء کوکائین است و از اوایل دهه ۸۰ میلادی ابداع شده است. کراک به صورت تکه‌های بلور است که به صورت تدخینی مصرف می‌شود. در ترکیب کراک، نمک کلرید آمونیوم و مقدار کمی آب وجود دارد. برای افزایش حجم کراک در تولید آن از جوش شیرین هم استفاده می‌شود. کوکائینی که از فرایند تخلیص کراک به دست می‌آید درجه خلوص بالایی دارد.
علت نام‌گذاری این ماده مخدر، صدایی است که هنگام گرم کردن بلورها بر اثر تبخیر آب ایجاد می‌شود. تفاوت کراک با کوکائین از نظر شیمیایی در آن است که برای تهیه کوکائین به شکلی که قابل تزریق باشد، لازم است آن را با اسید کلریدریک خنثی کنند و کراک در واقع فرم خنثی نشده کوکائین است.
● چرا در سال‌های اخیر مصرف کراک افزایش یافته است؟
یکی از مهمترین دلایل قیمت پایین آن است، همچنین وابستگی روحی و ضررهای بازگشت‌ناپذیر جسمی از مشخصه‌های کراک نسبت به دیگر مواد مخدر است، به خصوص کوکائین...
● ویژگی‌های این ماده مخدر شیمیایی و خطرناک چیست؟
کراک یکی از مشتقات گیاه کوکاست که از آمریکای جنوبی به کشورهای آمریکای شمالی و اروپا قاچاق می‌شود و در واقع یک نوع کوکائین است که به عنوان مواد مخدر انرژی‌ زا و شادی‌آور مورد استفاده قرار می‌گیرد اما کراک که به شکل مخربی تهیه می‌شود، در واقع همان هروئین است.
هروئین هم از جوشاندن مرفین با نوعی اسید به دست می‌آید و سوداگران مرگ در شرایط کاملا غیربهداشتی این مرفین را چندین بار با اسید می‌جوشانند که حاصلش همین کراکی است که جوانان آلوده آن می‌شوند. یکی از ویژگی‌های بارز کراک برخلاف مواد مخدر دیگر سرعت اعتیاد آن است و به دلیل این‌که این ماده مخدر
در شرایط کاملا غیربهداشتی تولید شده و بخش اعظم آن را اسید تشکیل می‌دهد، لذا با یک بار مصرف وابستگی روانی و جسمی شدیدی در فرد به وجود آمده و به سرعت علائم اعتیاد در فرد ظاهر می‌شود. ویژگی دیگر آن، اثرات تخریبی شدیدی است که به سرعت در جسم فرد ظاهر شده و بلافاصله پس از مرگ هم جسد را می‌پوساند.
دکتر اسماعیل‌پور می‌گوید: بهتر است خانواده‌ها بدانند، از آنجا که این ماده توسط سوداگران مرگ به روش‌های غیربهداشتی تولید و حمل شده و افزودنی‌های خطرناک به آن اضافه می‌شود، لذا افرادی که به این نوع ماده مخدر معتاد می‌شوند، امکان ابتلا به سایر بیماری‌های خطرناک هم در آنها بسیار شدید است، به خصوص بیماری‌های خونی نظیر هپاتیت و ایدز...
وی در ادامه می‌گوید: کراک آنچنان آرام و بی‌صدا بر جسم و روان مصرف‌کننده مستولی می‌شود که هیچ معتادی آغاز اعتیاد خود را به یاد نمی‌آورد. حالا دیگر کرک شوالیه مرگ می شود.
متاسفانه باید اشاره داشت که در کشور ما مصرف «کراک» به شکل جدی افزایش یافته و این ماده خطرناک به همراه «شیشه» و «اکس» از مصرف بیشتری برخوردار است.
اسماعیل‌پور در گوشه‌ای دیگر از گفته‌هایش می‌گوید: یک گرم کراک از ده تا صد گرم هروئین به دست آمده است اما اعتیاد آن نسبت به هروئین شدیدتر و ترک آن بسیار مشکل‌تر است. این ماده مخدر برخلاف هروئین، تریاک و حشیش و... بو ندارد و مصرف آن بسیار آسان است، آنچنان که یک یا دو دقیقه پس از مصرف آن در یک محیط در بسته و کوچک، نیز کسی متوجه نخواهد شد.
● مصرف‌کنندگان
گفتنی است، اغلب معتادان به کراک از سطح تحصیلات پایینی برخوردار بوده دیپلم و زیر دیپلم هستند که در اینجا اهمیت نقش آموزش و پرورش در پیشگیری از اعتیاد بسیار حائز اهمیت است.
گرچه باید اشاره داشت اعتیاد در همه اقشار و مشاغل وجود دارد، ضمن این‌که نیمی از معتادان به کراک مانند اعتیاد به سایر موادمخدر از طریق دوستان به مصرف موادمخدر روی آورده‌اند متاسفانه محیط کار نیز در شیوع آن نقش زیادی دارد که در طول سال‌های گذشته رشد اعتیاد از طریق محیط کار دو برابر شده است. وجود بستگان معتاد در خانواده یکی دیگر از عوامل اعتیاد سایر اعضای خانواده است.
مهمانی‌های دوستانه، کوچه، خیابان و محیط کار، محل‌هایی هستند که معتادان به عنوان اولین مکان مصرف کراک از آنها نام می‌برند.
● طریقه اعتیاد
متاسفانه باید اشاره کرد در برخی از موارد نیز از ضایعاتی که نمی‌توان از آن هروئین خالص به دست آورد، کراک تولید می‌شود. این کراک یکی از قوی‌ترین موادمخدر محسوب شده و به شدت اعتیاد، ایجاد می‌کند به طوری که طی یک ماه اول مصرف دائم از آن مقدار مصرف به سه یا چهار برابر روز اول مصرف رسیده و تعداد دفعات مصرف روزانه به ده بار در روز! یعنی تقریبا هر دو ساعت یکبار می‌رسد.
گفتنی است که به طور کلی اثرات کوتاه‌مدت مصرف کراک مشابه آمفتامین است اما با مدت زمان کوتاه‌تر احساس افزایش انرژی، چابکی و سرخوشی زیاد، افزایش ضربان قلب، نبض، تنفس، درجه حرارت بدن، فشارخون، گشاد شدن مردمک چشم، رنگ پریدگی، کاهش اشتها، تعرق شدید، تحرک و هیجان، بی‌قراری، لرزش به خصوص در دست‌ها، توهمات شدید حسی، عدم هماهنگی حرکات، گیجی، دردپا، فشار قفسه سینه، تهوع، تیرگی بینایی، تب، اسپاسم عضله، تشنج و در نهایت مرگ از عوارض مصرف این ماده مخدر صنعتی است از جمله نشانه‌های اعتیاد به کراک می‌توان به تغییرات بارز در شخصیت و رفتار، از دست دادن توجه و تمرکز، کاهش وزن، ناپدید شدن لوازم قیمتی خانه و نداشتن توضیح قانع‌کننده برای مقدار پول خرج شده (در صورتی که مصرف‌کننده از وضع مالی خوبی برخوردار نباشد)، رفت و آمد با افراد معتاد، آشفتگی چشمگیر، رفتار کینه‌توزانه با افراد خانواده و دوستان، خواب نامنظم، بی‌توجهی به آراستگی ظاهری، سوءظن شدید، بی‌قراری و اضطراب اشاره کرد.
● تنها یکبار
هنگامی که آمارها را نگاه می‌کنیم، درصد زیادی به مصرف‌کنندگان تفننی اختصاص دارد یعنی کسانی که موادمخدر مصرف می‌کنند اما هنوز معتاد نشده‌اند بلکه به صورت تفریحی مصرف می‌کنند که این مورد را بیشتر می‌توانیم در مورد تریاک ببینیم. همین آمارها تفکر اشتباهی را در بین جوانان موجب شده که «با یک بار امتحان، آدم معتاد نمی‌شود!»
مازیار با مادر خداحافظی می‌کند، تصمیم گرفته که ترک کند، کار مشکلی است چون پس از سه سال مصرف مداوم، قوای بدنی‌اش به شدت تحلیل یافته، داخل بدنش کرم گذاشته و پوست بدنش پوسیده شده است. اگر بخواهد نقطه‌ای از بدنش خارش داشته باشد‌ و کمی ناخنش را داخل گوشت بدنش فرو کند، پوستش به راحتی کنده می‌شود. مادرش می‌گوید: چند بار خون هم بالا آورده است، مازیار از مرگ ترسیده و حالا مرگ در یک قدمی اوست. خودش هم فکرش را نمی‌کرد که روزی کارش به اینجا بکشد.
به چشمان مادر نگاه می‌کند، بغض گلویش را گرفته، دستان مادرش را می‌گیرد و می‌گوید: مادر حلالم کن... مریم دیگر نمی‌تواند خودش را کنترل کند، می‌زند زیر گریه و همین گریه باعث می‌شود که این خانواده سه نفره به یکباره گریه کنند.
دکترها این صحنه را نگاه می‌کنند و به مازیار می‌گویند: مرد باش و خودت را کنترل کن، مازیار که حالا روی زمین خم شده، بر می‌گردد
و با چشمانی گریان رو به دکترها می‌گوید: من مرد نیستم، من نامردم، اگر نامرد نبودم چنین وضعی برای خودم درست نمی‌کردم و از شکم مادر و خواهرم نمی‌زدم و خرج این زهرماری نمی‌کردم.
خدایا مرا ببخش... لحظات جدایی مادر و خواهر با مازیار لحظه تاسف‌باری است. مازیار زمانی پشیمان شده که دیگر کار از کار گذشته است، آیا او زنده می‌ماند. امیدواریم و‌برایش آرزوی سلامتی‌می‌کنیم.
منبع : مجله خانواده سبز