دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

حقوق بشر و تنوع فرهنگی


حقوق بشر و تنوع فرهنگی
نسبت میان حقوق بشر و تنوع فرهنگی از مباحث مهم حوزه علوم انسانی در محافل علمی و سیاسی خصوصاً در دهه های گذشته بوده است.
▪ در این خصوص دیدگاه های متنوعی ابراز شده که می توان خلاصه آنها را به شرح زیر برشمرد:
۱) در دیدگاه اول که عمدتاً از سوی کشورهای غربی دنبال می شود تأکید بر این است که حقوق بشر جهانشمول است و گوناگونی های فرهنگی نمی توانند تأثیری بر هنجارهای حقوق بشر داشته باشند. این طیف اعلامیه جهانی حقوق بشر و سایر معاهدات موجود بین المللی را مبنایی برای تعریف حقوق بشر جهانشمول تلقی می کنند.
۲) طیف دوم که می توان از آنها تحت عنوان نسبیت گرایان یاد کرد معتقدند: حقوق بشر نسبی است و هنجارهای آن با توجه به ویژگی های فرهنگی، منطقه ای و جغرافیایی تعریف می گردد. این گروه معتقدند که تعریفی جهانشمول از حقوق بشر وجود ندارد و هر کشور حق دارد با در نظر گرفتن ویژگی های فرهنگی خود تعریفی اختصاصی از موازین حقوق بشر ارائه داده و آن را مبنای عمل قرار دهد.
۳) گروه سوم بر این باورند که حقوق بشر فی نفسه جهانشمول است اما تعاریف موجود از هنجارهای حقوق بشری ضرورتاً جهانشمول نیستند. سیستم های حقوقی مختلف تعاریفی از حقوق بشر ارائه می دهند که ممکن است متفاوت باشند اما گفت وگوهای بین فرهنگی در زمینه حقوق بشر می تواند به درک های مشترک در زمینه حقوق بشر جهانشمول کمک کند.
دیدگاه های فوق الذکر باعث شکل گیری گروه بندی هایی در عرصه سیاست بین الملل نیز شده است. به طوری که تعدادی از کشورها (عمدتاً کشورهای غربی) تلاش مضاعفی را در جهت ترویج تعریف غربی از حقوق بشر براساس اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاقین حقوق مدنی و سیاسی و حقوق اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و نیز سایر ابزارهای بین المللی از قبیل کنوانسیون منع شکنجه، کنوانسیون حقوق زنان وکنوانسیون حقوق کودک به عنوان موازینی جهانشمول در زمینه حقوق بشر انجام می دهند.
در سوی دیگر طیفی ازکشورها هستند که با توسل به موضوع تنوع فرهنگی هیچ گونه معیار بین المللی را برای حقوق بشر نمی پذیرند و از این طریق سعی می کنند عملکردهای عمدتاً ضعیف خود را زیر پوشش تعاریف ملی از حقوق بشر توجیه کنند.
آنچه که بیشتر در صحنه بین المللی ظهور داشته است تقابل فکری و سیاسی این دوطیف بوده است. متأسفانه غلبه این نگرش ها در حوزه مباحث فکری مربوط به حقوق بشر باعث گردیده تا دیدگاه های علمی وغیرسیاسی مجال بروز کافی پیدا نکنند. این امر باعث گردیده تا تصویر ارائه شده از نسبت میان حقوق بشر و تنوع فرهنگی تک بعدی و نامتوازن جلوه کند. در اثر هژمونی طرفداران طیف اول در عرصه های رسانه ای و دانشگاهی این گونه وانمود شده است که هرگاه بحث از تنوع فرهنگی مطرح می شود، هدف یافتن پوششی برای توجیه نقض حقوق بشر برای کشورهای در حال توسعه است. این ابهامات مفهومی باعث گردیده تا برخی محافل، تنوع فرهنگی را به عنوان گفتمان مجادله آمیز «نسبیت فرهنگی در مقابل جهانشمولی» و حتی سفسطه ای برای فرسایش جهانشمولی حقوق بشر بپندارند.
این وضعیت علاوه بر این که باعث گردیده که رابطه میان حقوق بشر و تنوع فرهنگی به خوبی تبیین نگردد از سوی دیگر باعث تضعیف جایگاه حقوق فرهنگی در ادبیات بین المللی و نیز در عرصه اجرا گردیده است. یکی از پیامدهای این ماجرا عدم تعریف و تدوین مقررات لازم برای شناسایی حقوق جمعی فرهنگی است. میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که از نخستین معاهدات بین المللی در زمینه حقوق بشر است تنها به جنبه های فردی حقوق فرهنگی پرداخته است و تصریحی در زمینه شناسایی ابعاد جمعی حقوق فرهنگی ندارد. مدافعان حقوق جمعی فرهنگی تنها به تفسیر «حق تعیین سرنوشت» که در منشور ملل متحد ونیز در میثاقین حقوق بشر مورد تصریح قرار گرفته برای تبیین مبانی حقوقی «حق جمعی فرهنگی» استناد می کنند.
وضعیت فوق الذکر ضرورت تلاش برای تبیین صحیح رابطه حقوق بشر و تنوع فرهنگی و نیز شناسایی حقوق فرهنگی در ابعاد فردی و جمعی آن را اجتناب ناپذیر می کند. در راستای این ضرورت در عرصه سازمان ملل متحد جمهوری اسلامی ایران از سال ۱۹۹۹ میلادی قطعنامه ای را تحت عنوان «حقوق بشر و تنوع فرهنگی» طراحی و ارائه نمود که پس از مباحث و مذاکرات صورت گرفته میان نمایندگان کشورهای مختلف در نشست مجمع عمومی سازمان ملل با اجماع به تصویب رسید. در این قطعنامه ایده تنوع فرهنگی به صورتی گسترده با مفاهیمی اساسی همچون حق تعیین سرنوشت، احترام به همگان، بردباری، گفت وگوهای میان فرهنگی و غنی بخشی به جهانشمولی حقوق بشر ارتباط پیدا کرده است. چنین عناصر کلیدی عمیقاً به لحاظ درونی با یکدیگر مرتبط و تقویت کننده یکدیگرند.
در قطعنامه حقوق بشر و تنوع فرهنگی هدف تبیین این نکات است که در جهان تنازع آمیز کنونی چگونه می توان بین فرهنگهای متنوع و حقوق بشر سازش برقرار کرد؟ تأثیرات همسانی و تطابق فرهنگی در بهره مندی از حقوق بشر چگونه است؟ چگونه می توان ضمن ارج نهادن جامعه بین المللی به تنوع فرهنگی، از حقوق بشر صیانت نمود؟ آیا دولت ها نسبت به ایجاد نظامی بین المللی که درآن تنوع فرهنگی محترم شمرده شود، مسئولیتی دارند یا خیر؟
اولویت جمهوری اسلامی تقویت گفت و گوی بین فرهنگی برای رسیدن به تعاریف جهان شمول از حقوق بشر است.
در دیدگاه جمهوری اسلامی ایران تمامی ملل و جوامع با رعایت ارزشهای فرهنگی و مذهبی خویش، در مفهوم کلان جهانشمولی حقوق بشر سهیم می باشند.
از این رو لازم به تأکید است که استدلال اصلی در مفهوم تنوع فرهنگی به هیچ وجه تقویت سفسطه نسبیت گرایی فرهنگی نمی باشد.
منبع : روزنامه اعتماد