جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


ارتباط فرانسوی


ارتباط فرانسوی
این بدین معنی نیست که دیگر در اتریش فیلم نمی سازم، اما چون در کشورم سرمایه کافی در اختیارم نمی گذارند، طبیعتاً روی آوردن به گزینه های خارجی آرامش بخش است.» میشائیل هانکه
پس از اکران بازی های مسخره کار روی پروژه یی به نام زمان گرگ را آغاز کرد. فیلمی که فیلمنامه اش را پیش از ویدئوی بنی نوشته بود و راهی قفسه کتابخانه اش شده بود. این بار هم در آخرین دقیقه پروژه با مشکل مالی روبه رو شد و هانکه خودش را در بن بست دید و جالب اینجا بود که تازه پرفروش ترین فیلمش را ساخته بود. معجزه یی رخ داد، هانکه خودش دوست دارد از واژه معجزه استفاده کند. ژولیت بینوش با او تماس گرفت و از او پرسید آیا فیلمی با بازی او در فرانسه می سازد یا نه. نتیجه این گفت وگو فیلم رمز ناشناخته بود که برای اولین بار در جشنواره کن ۲۰۰۰ روی پرده رفت.
در گفت وگویی که هانکه در تاریخ هشتم فوریه ۲۰۰۱ با مجله اشتوتگارت سایتونگ انجام داد، اذعان کرد؛ اگر بازی های مسخره پایان سه گانه جنگ های داخلی من بود، می توان عنوان جنگ جهانی را بر رمز ناشناخته گذاشت. با رمز ناشناخته دیگر دید هانکه محدود به اتریش نیست و مرزهای جمهوری آلپ را درمی نوردد. فیلم فرمی شبیه فیلم ۷۱ بخش از گاهشماری شانس دارد. در این فیلم ۲۷ صحنه به ظاهر نامربوط را از زندگی افراد مختلفی می بینیم؛ بازیگر، مهاجری آفریقایی و گزارشگر جنگی در بوسنی. اما رمز ناشناخته فاقد حکمت غایی خشونت ۷۱ بخش از گاهشماری شانس است و هیچ عمل خشونت آمیزی در انتهای فیلم وجود ندارد. در عوض هانکه بیشتر روی مسائل روزانه تمرکز می کند؛ موج مهاجرت های جدید در اروپا یا دشواری برقراری ارتباط میان یک زن و شوهر یا میان دو فرهنگ.
رمز ناشناخته تجربه سینمایی متفاوتی برای هانکه است. هانکه پیش از این از بازیگران محدودی استفاده می کرد، به ویژه بازیگرانی که چهره آلمانی داشتند؛ آنگلا وینکلر یا اولریخ موئه. اما حتی این بازیگران جدید هم در نقش های ساکن و ناشناس به کار گرفته می شوند تا در هماهنگی با فلسفه هانکه باشد. شخصیت ها فقط باید صورت باشند و بیننده احساسات و افکار خود را در آنها تداعی کند. البته حضور بازیگرانی چون ژولیت بینوش و ایزابل اوپر مانعی بر سر تداعی کردن احساسات و افکار هستند، به هر حال آنها بازیگرانی با پیشینه بصری آشنایی برای بیننده هستند. هانکه همیشه خودش را نقطه مقابل تارانتینو دانسته است. او آخرین مدرنیستی است که سینمای عریان و هدفمندش رویکردی غیرتزیینی به خشونت و رسانه داشته است و این دور از رویکرد خیالی تارانتینو به خشونت است. از این منظر فیلم های فرانسوی هانکه هم نظریه یخبندان را در خود دارند و هم تاثیرات تماتیک آنها را گسترش می دهند.اما رویکرد هانکه برای آزردن بیننده همچنان به قوت خودش باقی مانده است. در رمز ناشناخته بیننده ژولیت بینوش را می بیند که از دیدن بچه یی که بالای آپارتمانی ایستاده است، دچار شوک هیستریک می شود و ناگهان صدای خنده او را می شنویم که خارج از تصویر است. همه این اتفاقات در استودیویی رخ می دهد که بینوش می خواهد صدایش را روی فیلمی که در آن بازی کرده است، سینک کند. این سکانس ها تماشاگر را دچار دلهره می کند و این سوال در ذهن بیننده شکل می گیرد؛ این وقایع اتفاقی است یا خیالی؟
در جشنواره کن سال ۲۰۰۱ هانکه از سختی تبدیل رمان الفریده یلینک به فیلمنامه گفت؛ مشکل کار با معلم پیانو ساختن فیلمی آبرومند بود و نیفتادن در دام ابتذال. سال بعد هانکه با فیلم معلم پیانو به کن آمد و سه جایزه نصیب خودش کرد. هیات داوران کن چیزی از ابتذال در فیلم هانکه نیافتند و هانکه موفق شد زندگی معلم پیانوی پرهیزگاری را که روحیات منحرفی دارد، به تصویر بکشد. طبق معمول هیچ کدام از اعمال نامعمول قهرمان فیلم هانکه را نمی توان با هیچ وسیله روانشناسانه یی توجیه کرد.معلم پیانو شاید بهترین فیلم هانکه نباشد، اما نمی توان دیگر منکر نقش او در سینمای اروپا شد. در سال ۲۰۰۳ فیلم زمان گرگ در بخش خارج از مسابقه کن به نمایش درآمد؛ فیلمی آخرالزمانی. برخی المان های اتریشی هانکه در این فیلم دیده می شوند؛ خانواده، زن و شوهری با دو فرزند، رفتن به خانه ییلاقی و خالی کردن اسباب از ماشین. وقتی وارد خانه می شوند، خانواده دیگری را می بینند که خانه شان را غصب کرده اند. مرد غاصب مرد دیگر را می کشد و این، زندگی زن و دو فرزندش را در خطر می اندازد. تم این فیلم هانکه نشان دادن بعد منفی تلاش بشر برای تنازع است.
● کسی زندگی شما را زیرنظر دارد
«پنهان» داستان گئورگ مجری مشهوری است که با همسرش آن و پسرش پیرو زندگی می کند. او نوارهایی به دستش می رسد که او و خانواده اش را در رفت و آمد به خانه نشان می دهد. چه کسی این کارها را می کند. هانکه اینجا هم دو داستان را در هم می تند (همچون زمان گرگ)؛ یکی داستان گئورگ و نوارها و دیگری داستان پنهان احساس گناه فردی و ملی (با اشاراتی به رفتار ناشایست فرانسوی ها با مهاجران الجزیره یی). استفاده از ویدئو در این فیلم بیننده را به یاد فیلم ویدئوی بنی می اندازد. هر دو فیلم شروع یکسان و میخکوب کننده یی دارند. تصویری در حال پخش شدن است، سکون تصویر چنان بالاست که لحظه یی فکر می کنی فیلم استاپ شده است. بعد ناگهان دگمه فلاش فوروارد زده می شود. این فیلم هانکه را می توان کنایه یی به دوربین های مداربسته در سطح شهرهای بزرگ دانست؛ اینکه دیگر زندگی هیچ کس خصوصی نیست و همه ما زیر نظر هستیم و کسانی که قدرت این کار را در دست دارند، الزاماً انسان های شریفی نیستند یا شاید هم ما انسان های شریفی نبوده ایم و کسی می خواهد ما را به خود بیاورد.
منبع : روزنامه اعتماد