دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


عکس خداحافظی با پدر رویاهای تصویری


عکس خداحافظی با پدر رویاهای تصویری
انگار از فروکش احساسات و تبلیغات کمی دلخور است. از جمعیت زیاد استقبال کنندگان روزهای اول که تحت تاثیر فضای موجود و تبلیغات قرار داشتند، می گوید و رو به سردی گذاشتن موضوع را دلیلی بر کاهش بازدیدکنندگان ۸۰-۷۰ نفری روزانه اش می داند. رضا معتمدی مدیر نگارخانه «مان هنرنو» نمایشگاه «آثار ممیز، هم نسلان ممیز و میراث ممیز» را دومین نمایشگاه و تکمیل کننده نمایشگاهی می خواند که بعد از فوت مرتضی ممیز پدر گرافیک ایران برپا شده است: «فردای فوت ممیز مجموعه ای از آثار ایشان که شامل سری «گیل گمیش»، ۳۰ اثر از مجله های «کتاب هفته»، «آدینه»، «دنیای سخن»، «پیام امروز» و حدود شش پوستر است و در کتابخانه نگهداری می شد، به مدت یک هفته به نمایش گذاشتیم. در طول این مدت از علاقه مندان به کارهای او که به دیدن نمایشگاه آمده بودند، عکس هایی از مراسم تشییع جنازه دریافت کردیم و بر همین اساس ما هم تصمیم گرفتیم، در کنار آثار ممیز بخشی را نیز به عکس های او اختصاص دهیم. پس در یک فراخوان از کلیه کسانی که عکس هایی در این زمینه داشتند، درخواست کردیم تا در این طرح شرکت کنند و از میان عکس های ارسال شده ۵۰ عکس انتخاب شد. البته هنوز فرستادن عکس ها ادامه دارد و اگر حجم بیشتری به مجموعه اضافه شود، مجبور هستیم یک هفته دیگر هم زمان نمایشگاه را تمدید کنیم.» معتمدی در ادامه از سابقه آشنایی و دلیل برپایی نمایشگاه می گوید: «سابقه آشنایی من با او به زمان دانشجوییم در رشته معماری دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران برمی گردد که رشته گرافیک در این دانشکده ایجاد شد و بعد از آن برای دانشجویان معماری هم واحد گرافیک به وجود آمد که یکی از استادان این درس مرحوم ممیز بود و من هم یک سال از شاگردان او بودم و همین زمینه ای شد برای آشنایی من با او و بعدها در نشریه «پیام امروز» که سمت مدیر هنری نشریه را برعهده داشت، همکار شدم. من برای او احترام زیادی قائل هستم و برای همین وقتی خبر فوتش را شنیدم، چون مجموعه ای از کارهای او را در بایگانی نگهداری کرده بودم، برای گرامیداشت یاد و خاطره او نمایشگاهی از آثارش را در معرض دید عموم قرار دادم. بعد از دریافت عکس هایی که عکاسان و علاقه مندان او برایمان فرستاده بودند، بخش های دیگری هم از جمله آثار هم نسلان ممیز مانند کارهای مثقالی، زرین کلک، کیارستمی و...، میراث ممیز با کارهایی از شاگردانش چون حقیقی، فیلی زاده و... و دو فیلم مستند از سیف الله صمدیان و محمد رازدشت به نمایشگاه افزودیم.»
• ۲۰ دقیقه به یاد ممیز
در کنار میزهای چیده شده در یکی از راهروهای نگارخانه که طراحی های ممیز را بر جلد نشریات گوناگون نشان می دهد، چند صندلی و دو تلویزیون که تصاویر یکسانی پخش می کنند، ممیز زنده ای را نشان می دهد که در حال تماشا و انتخاب پوسترهایی است که برای جشنواره و دوسالانه های گرافیک ارسال شده اند. او با دقت پس از دیدن یکی از آنها به سراغ دیگری می رود. اما در لابه لای این تصاویر، گفت وگوهای عزت الله انتظامی، ابراهیم حقیقی، عابدینی و کسان دیگری که او را می شناختند و یاد و خاطره ای از او دارند، جنبه های بیشتری از شخصیت و تاثیر ممیز را بر تحولات هنر ایران و به خصوص گرافیک آشکار می کند. این فیلم مستند ۲۰ دقیقه ای بخشی از فیلم طولانی تری است که محمد رازدشت عکاس و مستندساز آن را ساخته کرده است: «حدود ۱۲ سال است که برای موزه هنرهای معاصر فیلم های مستندی از پشت صحنه های دوسالانه ها و نمایشگاه ها، از اولین روز تا افتتاحیه تهیه می کنم. قسمتی از این فیلم ها به برنامه هایی مربوط می شود که ممیز را در حال انجام کار و برگزیدن آثار نشان می دهد.بعد از فوت او تصمیم گرفتم قسمت هایی از این فیلم ها را با صحبت های افراد سرشناسی که او را می شناختند، ترکیب کنم و با چند نفر از آنها گفت وگو کردم که حاصل آن فیلم ۲۰ دقیقه ای شد که برای نمایش به این نمایشگاه آوردم. اما هدف اصلی من این است که این فیلم را تکمیل کنم و با افراد بیشتری مصاحبه کنم تا مجموعه کامل و هماهنگی تهیه شود. به همین خاطر بعد از این نمایشگاه همراه با حسین چنانی که مشغول جمع آوری عکس های ممیز برای انتشار کتاب است، کار ساخت فیلم مستند بلند را که احتمالاً ۹۰ دقیقه خواهد بود، شروع می کنم.» حسین چنانی که در کنار رازدشت قرار دارد، در مورد جمع آوری عکس هایی که قرار است از ۵۰ سال آخر مرتضی ممیز گردآوری شود، توضیح می دهد: «من در سه بزرگداشتی که قرار است در مورد ممیز برگزار شود، در مورد چگونگی تهیه کتاب عکس های ۵۰ سال آخر این گرافیست صحبت می کنم و فیلم های مستند رازدشتی و بهمن کیارستمی را نمایش می دهم. یکی از علایق من در رابطه با ممیز این بود که محله های کودکی او را به تصویر بکشم و به همین دلیل از تیر امسال تعدادی از عکس های کودکی او را تا به حال جمع کردم و در هیاتی بازبینی و انتخاب کردیم و برای هر یک از عکس ها شرح و تاریخ نوشتیم. سپس آنها را برای خود ایشان فرستادیم که تقریباً زمان آن به سه هفته قبل از فوت استاد برمی گردد. او پس از دیدن عکس ها، برخی از شرح عکس ها را تصحیح کرد و نکته بسیار جالبی که توجه من را جلب کرد، این بود که حتی نام بسیاری از عکاس ها را هم به یاد داشت و اسامی آنها را در زیر عکس ها ذکر کرده بود. بعد از این مرحله مقدماتی و نوشتن تاریخ، عکاس و مکان عکس ها بود که از برپایی این نمایشگاه آگاه شدم و هنگامی که برای بازدید آمدم، متوجه شدم تعداد زیادی از عکس های مربوط به مراسم تشییع جنازه و چند عکس از زمان زنده بودن ایشان در نمایشگاه وجود دارد. به همین دلیل در تلاش هستم تا با عکاسان این عکس ها نیز ارتباط برقرار کنم و در صورت همکاری آنها، این عکس ها را نیز به کتاب بیفزایم.»
• حس بد مرگ
در کنار تابلو عکس هایی که گوشه های مختلف مراسم خاکسپاری و تشییع جنازه پدر گرافیک ایران را بازگو می کند، چند تصویر پرتره از ممیز، تفاوت محسوسی با دیگر عکس ها ایجاد کرده است. سوسن سمایونی عکاس مطبوعات که حدود ۱۰ سال است، عکاسی می کند، کار حرفه ای را از سال ۱۳۷۲ شروع کرده و سه عکس او برای نمایشگاه برگزیده شده اند. سمایونی اما معتقد است که مرگ احساس خوبی در او به وجود نمی آورد و دوست نداشته از مراسم خاکسپاری عکس بگیرد، پس عکس هایی را که در هنگام زنده بودن این گرافیست گرفته، به نمایشگاه ارسال کرده است: «وقتی برای بازدید نمایشگاه آمدم، مشاهده کردم تنها عکس هایی که مربوط به زمان حیات ممیز است، متعلق به من است. مرگ و مراسم مربوط به آن احساس خوبی در من ایجاد نمی کند به همین علت برعکس عکاسان دیگر در این نمایشگاه، من هیچ تمایلی به عکاسی از این مراسم نداشتم. با این همه عکس های پرتره من به زمانی برمی گردد که برای یکی از روزنامه ها فعالیت می کردم و یکی از گزارشگران آن روزنامه گزارشی درباره ایشان نوشته بود. از من هم خواست اگر بتوانم عکس هایی از ایشان بگیرم و من هم امید چندانی نداشتم که بتوانم از استاد عکس بگیرم، اما آقای جلیلی که سرپرست انجمن گرافیک ایران بود، از زمان هایی که ایشان در انجمن حضور پیدا می کردند، خبر دادند و من در آن زمان به انجمن زنگ زدم و وقتی موضوع را برایشان توضیح دادم، یک روز را مشخص کرد و تاکید کرد، قبل از آن روز دوباره تماس بگیرم و قرار را تنظیم کنم. از همین جا بود که من توانستم از او عکس هایی داشته باشم.» این عکاس همچنین مهربانی و عمیق بودن ممیز را نشانی از شخصیت بالا و انگشت شماری افرادی چون او می داند: «بعد از آنکه توانستم ممیز را از نزدیک ببینم، شخصیت او من را تحت تاثیر قرار داد. در تماس تلفنی که با او داشتم، متوجه شدم که بسیار مهربان است، اما در ملاقات حضوری این مهربانی و شخصیت بالای او بیشتر ظاهر و حتی به وسیله ایشان زمینه آشنایی من با گرافیست های دیگر هم فراهم شد. به نظر من آدم هایی مانند ممیز انگشت شمار هستند و دید عمیقی که در وجودشان هست، باعث می شود تا فرد هنگام صحبت کردن با او همیشه مراقب باشد، از چه چیزی می خواهد صحبت کند و نسبت به آن موضوع آگاهی کافی کسب کند.»
• تقدیر شاگرد از استاد
معراج کربلایی اسد یکی از عکاسانی است که از مراسم خاکسپاری عکس گرفته، دانشجوی رشته گرافیک و عضو خانه عکاسان و چهار سال است که در کنار فعالیت های گرافیکی عکاسی هم می کند. از طریق فراخوان از برگزاری این نمایشگاه مطلع شده و چون در مراسم تشییع پیکر ممیز شرکت کرده بود و عکس هایی از این مراسم در اختیار داشت، تعدادی از آنها را برای نگارخانه می فرستد که چهار عکس از میان آنها در راهرو ورودی نگارخانه نصب شده است. کربلایی اسد علاقه زیادی به استاد گرافیک داشته و تمام فعالیت های او را دنبال می کرده است: «از آنجا که رشته ام گرافیک است و مرتضی ممیز برجسته ترین استاد گرافیک در ایران بود و کارهای ایشان در کتابخانه وجود داشت، برای کسب مهارت و دید وسیع تر نسبت به اصول گرافیک، آثارش را به دقت مرور می کردم. در چند همایش هم توانستم از نزدیک او را ببینم.روزی که خبر فوتشان را شنیدم، بسیار ناراحت شدم و در روز خاکسپاری سعی کردم عکس هایی بگیرم که در حد شخصیتش باشد اما ناراحتی و فضایی که آنجا حاکم بود، توان من را گرفته بود و فکر می کنم، در غیر این صورت می توانستم عکس های بهتری بگیرم. البته مشکل دیگر هم ازدحام جمعیت بود که عکاسی را دشوار می کرد. بسیاری از این جمعیت، کسانی بودند که ممکن بود، ممیز را از نزدیک ندیده باشند اما به دلیل صمیمیت و مردمی بودن ممیز، مردم عادی هم با شنیدن خبر فوت او می خواستند نشان دهند که در این غم با خانواده او شریک هستند.» این عکاس جوان در پایان از خانواده ممیز در روز خاکسپاری و شخصیت قوی او یاد می کند: «یکی از چیزهایی که در آن روز تاثیر زیادی بر من گذاشت، رفتار خانواده مرحوم ممیز بود. با اینکه آنها از نزدیک ترین افراد ممیز بودند، اما بسیار درون گرا و آرام بودند و تاثرشان را به آرامی نشان می دادند. به عقیده من ناراحتی آنها بسیار شدیدتر بود اما رفتاری درخور ممیز نشان دادند که احترام همگان را برانگیخت. ممیز کسی بود که در طول فعالیت هنری اش از کسی تقلید نکرد و افکار منحصر به فردش باعث شد تا خیلی ها دوست داشته باشند مانند او باشند. با این همه من غرور خاص او، صمیمیت و سادگی او را بسیار دوست داشتم.»

سحر آزاد
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید