چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

معجزه ای رخ نداد


معجزه ای رخ نداد
دقایقی بعد از سوت پایان بازی ایران و پرتغال عده ای از خبرنگاران در Mixed zone مترصد ورود بازیكنان به هزارتوی گفت وگو با رسانه ها بودند. گروه خبرنگاران ایرانی هم سعی داشتند در ابتدای مسیر حركت مارپیچی بازیكنان قرار بگیرند و اولین كسانی باشند كه كارشان را شروع می كنند. خبرنگاران بین المللی هم بدشان نمی آمد در كنار گفت وگو با ستارگان بزرگی مثل دكو و فیگو چند سئوالی هم از بازیكنان ایرانی بپرسند كه حالا با لباس سرخ از رختكن به اتاق مخصوص می روند. انتظار طولانی اما قابل تحمل است.
از تونل منتهی به زمین چمن صدای موسیقی های مخصوص جام جهانی به گوش می رسد و تماشاگران در حال ترك ورزشگاه زیبا و مسقف فرانكفورت هستند. اولین بازیكنی كه از پله ها سرازیر می شود یحیی است. كاپیتان تیم ملی در غیاب دایی بی حال و بی رمق در حالی كه دست راستش را بر روی كتف چپش گذاشته با ویلچر از چندمتری خبرنگاران می گذرد و آنقدر حالش نزار است كه هیچ یك از خبرنگاران ایرانی دلشان نمی آید وقت او را بگیرند. آمبولانس منتظر او و كادر پزشكی است و كمی بعد یحیی با ویلچر از مهلكه دور می شود. نگاه های دزدكی و كنجكاوانه انتظار كشیدن را قابل تحمل تر می كند. در نزدیكی ورودی رختكن ایران دكتر دادكان، همایون شاهرخی و حسین فركی درباره بازی حرف می زنند با توجه به این نكته كه صدایشان به كسی نرسد. اسكولاری شاد و سرخوش به سالن كنفرانس مطبوعاتی می رود و پشت سرش هم چند نفری او را اسكورت می كنند.
كمی بعد مهرزاد معدنچی، جواد كاظمیان و آرش برهانی از راهرو اصلی به سمت رختكن می پیچند و در برابر خواسته خبرنگاران برای مصاحبه می گویند كه بعد از تعویض لباس خواهند آمد. اما این اتفاق نمی افتد و فقط آن دسته از بازیكنان ایرانی پا به راهروی پیچ درپیچ مصاحبه می گذارند كه چنین فضایی را بارها در باشگاه های اروپایی تجربه كرده اند و ارزش و منزلت آن را می دانند. وحید هاشمیان، مهدی مهدوی كیا، فریدون زندی و رحمان رضایی در چند فصل حضورشان در اروپا یاد گرفته اند كه چه در موقع پیروزی و چه در وقت شكست باید خود را در معرض پرسش خبرنگاران قرار بدهند.
این چهار نفر البته در پایان حركتشان در مسیر اختلاط با خبرنگاران دریافتند كه از سئوال های آتشین و انتقادات بی پروا خبری نیست و عموماً محور پرسش ها درباره بازی با آنگولا و آینده حرفه ای آنها است. خبرنگاران حاضر در Mixed Zone جملگی به لژیونرهای تیم ملی به خاطر بازی آبرومندانه و باخت شرافتمندانه در برابر پرتغال تبریك گفتند و دفاعیات بازیكنان را هم پذیرفتند. حتی برانكو هم كه دقایقی كوتاه در سالن گفت وگوی مستقیم حاضر شده بود چنین احساسی را دریافت كرد و در پایان حضورش در مسیر پرپیچ و خم خنده معناداری بر لب داشت. افسوس كه بازیكنان جوان و كم تجربه تیم ملی چنین فضایی را عمداً یا سهواً احساس نكردند و این ذهنیت را در بین خبرنگاران ایجاد كردند كه جنبه شكست را نداشته اند. آنها حداقل می توانستند ادامه احساس مردم درباره پذیرفتن شكست در برابر پرتغال را در چشم خبرنگاران ببینند.
با شكست ایران برابر پرتغال همه رویاهای صعود به مرحله یك هشتم و جهیدن فوتبال ملی ایران به پله ای بزرگ در جهان نقش بر آب شد اما آنچه در پایان این بازی بیش از هر چیز به چشم می خورد شادمانی هواداران پرشور و پرتعداد تیم ملی در فرانكفورت بود.
هواداران پرشمار تیم ملی شب قبل از بازی در برابر پرتغال چهره شهر فرانكفورت را دگرگون كرده بودند و از میدان مشهور خط آهن تا محله مشهور به باغ وحش فرانكفورت راهی كناره رودخانه ماین شده بودند. همان جایی كه از ابتدای جام جهانی تا فینال به عنوان یك میدان بزرگ برای تبادل فرهنگ ها و قومیت ها شناخته شده است. در كنار رودخانه ماین نصب دو تلویزیون غول آسا بهانه ای برای جمع شدن عاشقان فوتبال بود؛ كسانی كه به هر دلیلی از تهیه بلیت مسابقات ناتوان شده بودند.
دو صفحه بزرگ پشت به پشت هم و درست در وسط رودخانه روی چهارپایه فلزی محكم نصب شده بودند و روبه روی آن دو جایگاه ویژه برای جای دادن حدود ۵ هزار تماشاگر ساخته شده بود اما موج جمعیت به حدی بود كه تا حداكثر چشم انداز پر بود از كسانی كه با لحظه لحظه مسابقات در غم و شادی فرو می رفتند. این روزها از هر نقطه فرانكفورت می شود با گفتن تنها یك كلمه یعنی «اسكرین» (Screen) تاكسی های شیری رنگ را به سمت این محل هدایت كرد و از تماشای فوتبال لذت برد. همانطور كه عده زیادی از ایرانیان با صورت های رنگ شده، پرچم به دست یا پیراهن ملی بر دوش خودشان را به كنار رودخانه رساندند.
آنها شب قبل از مسابقه تا پاسی از شب با پخش موسیقی های پرتحرك ایران را فریاد زدند و حتی پس از مسابقه هم دست از حمایت برنداشتند. شنبه شب به معنای واقعی شب ایرانیان در فرانكفورت بود و فرصتی پیش آمد كه سایر ملل با فرهنگ، آداب و رفتار و هنر ایران آشنا شوند. كنسرت های موسیقی متعدد و توزیع بسته های فرهنگی بسیاری از ایرانیان را به وجد آورد. به خصوص آنهایی كه سال های سال از وطن دور مانده بودند و تنها خاطرات گذشته را برای اعضای ایران ندیده خانواده شان مرور می كردند. كناره رودخانه ماین شنبه شب غرق در شادی و شعف ایرانیان بود، ایرانیانی كه فرصت دوست یابی در جام جهانی را از دست ندادند.
حال باید منتظر آخرین بازی ایران در جام جهانی ۲۰۰۶ باشیم. آنگولا حریف آخر ما در مرحله مقدماتی است و تنها فرصت ما برای اعاده حیثیت فوتبال ایرانی. به نظر می رسد كه تیم ملی در بازی مقابل آنگولا در لایپزیك با شرایط متفاوتی در میدان حاضر خواهد شد.
جواد نكونام به خاطر دواخطاره شدن از فهرست اصلی بیرون خواهد ماند و علی كریمی هم به خاطر رفتار نامناسبش پس از تعویض در بازی مقابل پرتغال به احتمال فراوان جایی در تیم اصلی نخواهد داشت. بازوبند كاپیتانی هم به یحیی وفا نكرد و او باید با كتف مصدوم و از روی سكوها بازی را تماشا كند. حالا مهدوی كیا در نود و سومین بازی ملی اش باید بازوبند را به بازوی چپ ببندد و تیمی را رهبری كند كه چهره ای جوان تر خواهد داشت. آنطور كه از چهره بعضی از بازیكنان خوانده می شود آنها دیگر چندان انگیزه ای برای محكم بازی كردن در برابر آنگولا نخواهند داشت اما به نظر می رسد كه آخرین بازی مجال خوبی برای بعضی از بازیكنانی است كه قرار بود به عنوان پدیده تیم ملی معرفی شوند اما فرصت بازی به آنها نرسید.
ایران در حالی روبه روی آنگولا می ایستد كه تیم آفریقایی نیاز مبرمی به پیروزی دارد تا شانس صعودش را حفظ كند. تیم ملی ایران در دو بازی گذشته نفوذهای قابل قبولی تا نزدیكی محوطه جریمه حریفان داشت اما در برابر دفاع حریف گرفتار می شد. اما حالا این فرصت هست كه با استفاده از بازیكنان سریع و تكنیكی پیروزی شیرینی نصیب ایران شود. تیم ملی ایران در سال های ۱۹۷۸ و ۱۹۹۸ بهترین نتایج را در بازی دوم گرفت و بدترین را در بازی آخر. اما انگار این دفعه تقدیر قصد برهم زدن قاعده بازی را دارد. اگر انگیزه در بین بازیكنان تیم ملی بیدار شود می توان امیدوار بود كه ایران با خاطره ای خوش آلمان را ترك خواهد كرد. آن وقت می شود در كنار خرابه های لایپزیك شاهد برگزاری شب ایرانی دیگری بود كه هواداران به راه می اندازند. یك پیروزی آنها را به عرش خواهد رساند.
آرش راهبر
منبع : روزنامه شرق