یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا
وضعیت موجود وضعیت مطلوب و یک انتخاب
احزاب و گروههای سیاسی در کشورهای توسعهیافته غربی و حتی بسیاری از کشورهای در حال توسعه با بهرهگیری از پایگاه اجتماعی و طبقاتی خود در جامعه و بهطور مشخص در کشورهای غربی با تجربه چندین ۱۰۰ساله مشارکت اجتماعی و سیاسی در حوزه عمومی، نیروهای اصلی شکلدهنده ساختار قدرت بوده و از طریق معرفی کاندیداهای آموزش دیده و حرفهای خود که بهگونهای تشکیلاتی و برنامهریزی شده برای مدیریت بخشهای مختلف نظام سیاسی در چارچوب دولت، پارلمان یا سایر نهادهای قانونگذاری و اجرایی و رقابت با سایر احزاب و گروهها در فضایی دموکراتیک، به توزیع قدرت و اداره نظام سیاسی و کشور میپردازد. فرآیند دموکراتیزاسیون دیرپا، مستمر و پایدار در طول تاریخ کشورهای غربی سبب شده است که مردم با شناخت کافی از امکانات، پتانسیلها و اهداف و برنامههای احزاب که در نتیجه فعالیتهای منظم، منسجم و تشکیلاتی خود احزاب شکل میگیرد، از طریق مقایسه جریانهای سیاسی رقیب و با توجه به منافع فردی گروهی و طبقاتی خویش؛ دست به انتخاب زده و حزب سیاسی حاکم یا پیروز را در عرصه انتخابات تعیین کنند.
اما وضعیت در کشوری چون ایران با ویژگیهای تاریخی و اجتماعی چون حاکمیت استبداد هزارانساله بدون وجود تجربه پایدار دموکراسی و حکومت قانون مبتنی بر رای مردم کاملا متفاوت است. عدم روحیه مشارکتپذیری در میان ایرانیان و همچنین عدم شکلگیری حوزه عمومی مبتنی بر مشارکت جمعی در عرصههای مختلف فعالیتی اعم از سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و انقیاد تاریخی در برابر سلطه مطلقه پادشاهان و نظام پاتریمونیالیستی و در نتیجه عدم امکان شکلگیری طبقات اجتماعی مستقر در جامعه ایران همگی سبب شدهاند که توسعه سیاسی به معنای گسترش مشارکت و رقابت گروههای اجتماعی در زندگی سیاسی نتواند با بهرهگیری از مکانیسمهای اصولی در چارچوب نهادهای مدنی همانند احزاب، سازمانهای غیردولتی و اتحادیههای صنفی، شکلی پایدار به خود بگیرد. احزاب سیاسی در ایران به جز حزب توده که آن هم توسط کشوری خارجی (کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی) هدایت میشد، هیچگاه نتوانستهاند کارکردی مشابه یا نزدیک به احزاب غربی با تعریف کلاسیک مورد نظر داشته باشند. احزاب در دوران پس از انقلاب اسلامی نیز با وجود ایجاد فضای دموکراتیک در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی در شرایط فقدان پایگاه اجتماعی و طبقاتی لازم در حوزه عمومی و عدم پذیرش تمام عیار در ساختار سیاسی نظام جمهوری اسلامی، تنها توانستهاند خود را بهعنوان تشکلهای سیاسی مشتمل بر جمعی از فعالان سیاسی همفکر با حداقلی از تشکیلات، در سطح جامعه معرفی بنمایند. این تشکلها به دلیل فقدان روحیه مشارکت اجتماعی در قالب مدرن از ایجاد تشکیلاتی، منسجم جهت سازماندهی فعالیتهای انتخاباتی نیز ناتوان هستند. در این میان تنها حزب موتلفه اسلامی به جهت تجربه کار تشکیلاتی اسلاف همفکرشان در فدائیان اسلام و پایگاه اجتماعی پایدار در بازار سنتی، از ثبات نسبی در کادرسازی و بازتولید تشکیلات و توانایی سازماندهی نیروهای عضو و هوادار برخوردار است. کمتر از یک سال تا انتخاب ریاستجمهوری دهم زمان باقی است. در شرایط غیاب احزاب قدرتمند، بهطور مشخص دو جریان سیاسی رسمی در ایران یعنی اصلاحطلبان و محافظهکاران (یا اصولگرایان که به لحاظ نظری مفهومی نادرست در ادبیات سیاسی است، چون هر جریان سیاسی خود دارای اصولی است که اعضای آن بدان پایبند هستند) در این انتخابات به رقابت خواهند پرداخت.
اصلاحطلبان پس از شکست در انتخابات مجلس هفتم و پس از آن تعدد و تفرق کاندیدها و بنابراین شکست در انتخابات ریاستجمهوری نهم، به ضرورت ائتلافی را ایجاد کردند که نخستینبار و بهطور مشخص در انتخابات شوراهای اسلامی سوم ورود پیدا کرد و نمایش نسبتا قابل قبولی را از خود بهجای گذاشت، اگرچه عدم حضور حزب اعتماد ملی به رهبری کروبی بهعنوان یکی از افراد باسابقه و تاثیرگذار جریان اصلاحات آسیبهایی را به ائتلاف اصلاحطلبان وارد کرده و میکند. توفیق نسبی ائتلاف اصلاحطلبان در انتخابات شوراها و عدم توفیق قابل توجه در انتخابات مجلس هشتم، زنگ خطری را برای اصلاحطلبان به صدا درآورده است که در صورت محوریت عقلانیت در تصمیمات و جهتگیریهای ائتلافی باید الزاما به افزایش وحدت و کاهش اختلاف در اظهارنظرها و رفتارهای سیاسی اعضای ائتلاف منجر شود. آنچه مسلم است، اصلاحطلبان نسبت به جریان رقیب دارای قوتی هستند که تعیینکننده مزیت نسبی آنها نسبت به رقیبت در یک انتخابات آزاد و با کمترین میزان تخلف و تقلب است.
۱) ناکارآمدی آشکار دولت نهم که از جریان محافظهکار سربرآورده و در طول سه سال اخیر کشور را با سوءمدیریت و عدم بهرهگیری از دیدگاههای کارشناسانه و تخصصی در حوزههای مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دچار بحرانهای عدیدهای کرده است که برای حل آنها شاید سالها زمان مورد نیاز باشد،
۲) اقبال نسبی مردم و بهویژه طبقه متوسط شهری به ایدهها و روشهای پیشرو اصلاحطلبان و امکان بسیج آرای خاموش از طریق کاربرد روشهای تبلیغاتی مدرن در انتخابات،
۳) نارضایتی شدید طبقات پایین از اوضاع نابسامان اقتصادی و تورم لجامگسیخته که در ارتباط مستقیم با گزینه اول قرار دارد،
۴) افزایش اختلافات در میان محافظهکاران به دلیل رفتارهای افراطی حامیان احمدینژاد در دولت نهم در تخریب جایگاه روحانیت شیعه و عدم توجه به تذکرات بزرگان این جریان به انحرافات روشی و بینشی حامیان دولت و ناکارآمدی در اداره کشور با به حاشیه راندن کارشناسان و مدیران توانمند، که مجموعه این عوامل به ایجاد تقابل معناداری میان محافظهکاران سنتی و مدرن با حامیان دولت نهم منجر شده است. در کنار نقاط قوت فوقالذکر، اصلاحطلبان در این دوره نیز مانند دورههای قبل با موانع سختی مواجهاند، اگرچه با توجه به شرایط حساس کشور امکان تغییر مواضع نهادهای مذکور و نرمش قابل توجه آنها در برخورد با اصلاحطلبان دور از ذهن نیست. در آستانه انتخابات ریاستجمهوری دهم، بسیاری از شخصیتهای شناخته شده و ناشناخته منتسب به جریان اصلاحات برای کاندیداتوری اعلام آمادگی کردهاند، در این میان نام خاتمی و کروبی بیش از همه مرکز توجه رسانهها، جریانهای سیاسی و مردم بوده است. هر دو شخصیت به لحاظ سابقه مدیریتی و اجرایی در نظم جمهوری اسلامی و محبوبیت در جامعه دارای جایگاه خاص خود هستند.
اینکه هنوز پس از گذشت سه دوره ریاستجمهوری مجموعه احزاب اصلاحطلب در ایران نتوانستهاند گزینههایی غیر از خاتمی و کروبی که اولی دو دوره رئیسجمهور بوده و دومی کاندیدای پرحاشیه ریاستجمهوری دوره نهم بوده است، را برای انتخابات دهم معرفی کنند؛ تاسفبرانگیز و تاییدکننده عدم کارکرد حزبی و تشکیلاتی احزاب اصلاحطلب است که بدان اشاره شد. وضعیت مطلوب آن بود که احزاب اصلاحطلب بهطور انفرادی و پس از آن در قالب ائتلافی فراگیر با برنامهریزیهای مدون به پرورش و معرفی چهرههای شاخص و توانمند که در میان اصلاحطلبان نیز کم نیستند، بپردازند و با تدوین استراتژیهای پویا به صحنه انتخابات حساس ریاستجمهوری دهم وارد شوند اما وضعیت موجود که با شرایط مطلوب فاصله زیادی دارد، دارای مشابهتهای هستیشناسانه با شرایط پیش از انتخابات ریاستجمهوری ۷۶ است که در آن نیز خاتمی به دلیل وضعیت اجتماعی- سیاسی خاص آن دوره در نتیجه بسیج تودهها در فضایی پوپولیستی مطرح شده و با آرای بالا به پیروزی رسید.
کوتاه سخن اینکه، ائتلاف اصلاحطلبان باید با بهرهگیری بهینه از زمان اندک باقیمانده تا انتخابات به سرعت بر سر یک گزینه مشترک که تمامی احزاب اصلاحطلب بر آن اجماع دارند، به توافق برسند یکی از مهمترین پیششرطهای این اجماع این است که آقایان خاتمی و کروبی بهعنوان دو شخصیت برجسته جریان اصلاحات با یکدیگر به گفتوگو نشسته و با بررسی مجموعه شرایط و با تاکید بر عقلانیت سیاسی و محور حفاظت از منافع ملی که منافع حزبی و گروهی همه احزاب اصلاحطلب را نیز در برمیگیرد، به معرفی یکی از میان خود به نتیجه برسند. اگرچه کاندیداهای بالقوه دیگری نیز ممکن است مطرح شوند که حتی از این دو بزرگوار کاراتر باشند اما بهنظر میرسد، در زمان باقیمانده و با توجه به عدم فرآیندهای سیستماتیک حزبی، اجماع و ائتلاف بر روی شخصیتی چون خاتمی با توجه به میزان محبوبیت او در ایران و جامعه بینالملل، عقلانیترین انتخاب بوده و خاتمی در مقایسه با سایر گزینههای بالقوه یا بالفعل کاندیداتوری در ریاستجمهوری دهم دارای مزیت نسبی است.
بابک حقیقیراد
منبع : روزنامه کارگزاران
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
شورای نگهبان آمریکا مجلس شورای اسلامی انتخابات دولت حجاب حسین امیرعبداللهیان جنگ دولت سیزدهم حسن روحانی انتخابات مجلس دوازدهم مجلس
تهران شهرداری تهران قتل سیل هواشناسی فضای مجازی سیلاب سامانه بارشی شهرداری آموزش و پرورش باران سلامت
خودرو قیمت طلا قیمت دلار بازار خودرو قیمت خودرو یارانه بانک مرکزی دلار مسکن ایران خودرو حقوق بازنشستگان ارز
تلویزیون سینمای ایران نمایشگاه کتاب دفاع مقدس صدا و سیما رهبر انقلاب مسعود اسکویی صداوسیما سینما موسیقی سریال مهران غفوریان
دانش بنیان
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین حماس جنگ غزه روسیه اوکراین امیرعبداللهیان نوار غزه انگلیس ایالات متحده آمریکا
فوتبال پرسپولیس استقلال رئال مادرید مهدی طارمی لیگ برتر سپاهان جواد نکونام بارسلونا بازی باشگاه استقلال لیگ برتر انگلیس
باتری اپل آیفون گوگل پهپاد عکاسی ناسا مایکروسافت
خواب ویتامین بیمارستان کاهش وزن فشار خون چای سلامتی توت فرنگی آلرژی کبد چرب اعتماد به نفس