دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


گفتگو با پوریا پور سرخ


گفتگو با پوریا پور سرخ
● به‌ عنوان‌ اولین‌ پرسش‌، یك‌بیوگرافی‌ كامل‌ از خود برای‌ خوانندگانمان‌بگویید:
پوریا: پوریا پورسرخ‌ هستم‌، پسوند و پیشوندندارم‌، در چهارم‌ تیر ماه‌ یكی‌ از سال‌های‌ خداوندبه‌ دنیا آمدم‌، دو تا خواهر به‌ نام‌های‌ پگاه‌، پانته‌آ ویك‌ برادر به‌ نام‌ رضا دارم‌ كه‌ هر سه‌ آنها دانشجوهستند، فرزند اول‌ خانواده‌ هستم‌، مادرم‌ مدرس‌زبان‌ انگلیسی‌ و پدرم‌ بازنشسته‌ شركت‌ نفت‌می‌باشد، دارای‌ خانواده‌ گرمی‌ و به‌ قول‌ شماخانواده‌ سبزی‌ هستیم‌، در حال‌ حاضر دانشجوی‌دكتری‌ فیزیولوژی‌ گیاهی‌ هستم‌...
مجرد می‌باشم‌ و امسال‌ هم‌ قصد ازدواج‌ندارم‌، فكر كنم‌ ازدواج‌ با تصمیم‌ نیست‌، بلكه‌ یك‌اتفاق‌ شیرین‌ است‌، گرچه‌ یك‌ سفیدی‌هایی‌ درزندگی‌ام‌ بود كه‌ البته‌ بعدها به‌ سیاهی‌ تبدیل‌ شد...
● و در مورد نحوه‌ آغاز كارتان‌؟
پوریا: اجازه‌ بدهید مانند خیلی‌ از دوستان‌پاسخ‌ ندهم‌، از كودكی‌ به‌ این‌ كار علاقه‌ داشتم‌،نه‌... در كودكی‌ علاقه‌ای‌ نداشتم‌، ادای‌ كسی‌ راهم‌ در نمی‌آوردم‌، بچه‌ بودم‌ به‌ ورزش‌ خیلی‌علاقه‌ داشتم‌... به‌ كیوكوشین‌، یكی‌ از سبك‌های‌كاراته‌ می‌پرداختم‌، فوتبال‌ بازی‌ می‌كردم‌ وطرفدار دو آتیشه‌ یكی‌ از تیم‌ها بودم‌ كه‌ در حال‌حاضر چنین‌ نیست‌ و هر دو تیم‌ محبوب‌ پایتخت‌ رادوست‌ دارم‌. دوران‌ نوجوانی‌ را كه‌ پشت‌ سرگذاشتم‌، چند دوست‌ داشتم‌ كه‌ در این‌ حیطه‌فعالیت‌ می‌كردند و خواه‌ ناخواه‌ به‌ تئاتر كشیده‌شدم‌. سپس‌ در یك‌ سمینار سینمایی‌ با غلامحسین‌لطیفی‌ (كارگردان‌ سریال‌ وفا) آشنا شدم‌ و پس‌ ازمدتی‌ یك‌ رفاقت‌ خوب‌ بین‌ ما پیش‌ آمد...
آشنایی‌ من‌ تا آنجا پیش‌ رفت‌ كه‌ در رابطه‌ بامسائل‌ خصوصی‌ زندگی‌ پیش‌ از مشورت‌ باخانواده‌ام‌ آن‌ را با ایشان‌ در میان‌ می‌گذارم‌... دوسال‌ و نیم‌ تا سه‌ سال‌ از آشنایی‌ مان‌ می‌گذشت‌ كه‌در این‌ مدت‌، وی‌ سفر سبز، دختر ایرونی‌ وخوابگاه‌ دختران‌ را ساخت‌ و در این‌ بین‌آشنایی‌مان‌ تاثیری‌ در بازیگر شدن‌ من‌ نداشت‌. تااینكه‌ در (فرار بزرگ‌) نقش‌ فرهاد را ایفا كردم‌...
كه‌ در آن‌ با مرحوم‌ سعیدی‌ و سروش‌ خلیلی‌هم‌ بازی‌ بودم‌...
سپس‌ به‌ پیشنهاد لطیفی‌ در مجموعه‌ (وفا) بازی‌كردم‌ و خوشحالم‌ كه‌ این‌ كار مخاطبین‌ خود راجذب‌ كرد... این‌ مجموعه‌ یك‌ ادای‌ دینی‌ به‌ آقاامام‌ حسین‌(ع‌) بود و چون‌ از دل‌ آمد به‌ دل‌نشست‌...
● برای‌ مردم‌ خیلی‌ جالب‌ است‌ كه‌بدانند اصلا (وفا) چطور كلید خورد، شما كه‌ دربطن‌ داستان‌ بودید، چه‌ دانسته‌هایی‌ دارید؟
پوریا: چند ماه‌ پیش‌ از تصویربرداری‌ وفا، پیش‌تولید آن‌ آغاز شد، در اواخر تابستان‌، به‌ پیشنهادلطیفی‌، به‌ دفتر (سهراب‌ پور) تهیه‌ كننده‌ این‌مجموعه‌ رفتم‌، فیلم‌ نامه‌ را خواندم‌ و برایم‌ بسیارجالب‌ بود... نقش‌ ژوبین‌ به‌ من‌ سپرده‌ شد كه‌ یكی‌از شانس‌های‌ كاری‌ام‌ بود...
ابتدا، بیشتر از سه‌ ماه‌، در تهران‌ مقابل‌ دوربین‌رفتیم‌ و پس‌ از آن‌ در مدت‌ بیش‌ از دو ماه‌ در لبنان‌به‌ سر بردیم‌. گروهی‌ كه‌ به‌ لبنان‌ رفتیم‌، نزدیك‌چهل‌ نفر بودند و بازیگران‌ لبنانی‌ هم‌ قبلا با سفركارگردان‌ و تهیه‌ كننده‌ به‌ آنجا انتخاب‌ شده‌بودند.
● تمام‌ مدت‌ در بیروت‌ به‌ سربردید؟
پوریا: در بیروت‌ و منطقه‌ بلبك‌ كه‌ (امام‌ زاده‌خوله‌) در آنجا بود.
● راستی‌ (امام‌ زاده‌ خوله‌) كجابود؟
پوریا: دختر خردسال‌ امام‌ حسین‌ (ع‌) بود...
● دلیل‌ موفقیت‌ مجموعه‌ (وفا)؟
پوریا: بیش‌ از چند ماه‌ مثل‌ یك‌ خانواده‌ دركنار یكدیگر زندگی‌ كردیم‌، گروه‌ بسیار یكرنگ‌ وهمدل‌ بود و همین‌ امر باعث‌ شد تا كار مورد توجه‌قرار گیرد.
● خاطره‌ جالبی‌ از تصویربرداری‌به‌ یاد ندارید؟
پوریا: البته‌، آن‌ لوكیشن‌ كه‌ در قایق‌ تفریحی‌ درسواحل‌ مدیترانه‌ بودیم‌، محل‌ تصویر برداری‌ دركنار اسكله‌ای‌ بود كه‌ به‌ سفارت‌ آمریكا مشرف‌بود... شاید من‌ و خیلی‌ از جوانان‌ (مثل‌ من‌، باخود می‌گفتیم‌، آمریكایی‌ها افراد مودبی‌هستند... اما با برخورد زننده‌ آنها كه‌ سعی‌ دربیرون‌ كردن‌ ما از آب‌های‌ آنجا داشتند، متوجه‌شدم‌ كه‌، سنگ‌ انداختن‌ مردم‌ كره‌ جنوبی‌ به‌سوی‌ آنان‌ چندان‌ هم‌ بی‌ربط نیست‌.
برایم‌ عجیب‌ بود كه‌ آنها در كشور دیگری‌ به‌ملت‌ كشور دیگری‌ زور می‌گفتند... به‌ هر حال‌ آنهااجازه‌ ندادند كه‌ گروه‌ از آن‌ منطقه‌ خارج‌ شوند تاوضعیت‌ روشن‌ شود، اما تهیه‌ كننده‌ مجموعه‌ آقای‌(سهراب‌پور) در همان‌ مكان‌ و زمان‌، بارایزنی‌های‌ خود مقابل‌ زورگویی‌ بی‌ربط آنان‌ایستادگی‌ كرد و مجوزهای‌ تصویر برداری‌ درهمان‌ منطقه‌ گرفته‌ شد. به‌ طور كلی‌ لبنان‌ برای‌كاركردن‌، آن‌ هم‌ سینمایی‌ بسیار مشكل‌ است‌، اماوجود یك‌ پشت‌ صحنه‌ حرفه‌ای‌ و همدل‌ باعث‌ تاكل‌ گروه‌ سر بلند بیرون‌ بیایند. شما اگر توجه‌ داشته‌باشید، در تیم‌های‌ فوتبالی‌ كه‌ دارای‌ یك‌ پشت‌صحنه‌ پر از حاشیه‌ هستند، خوب‌ نتیجه‌ نمی‌گیرند،در سینما هم‌ وضع‌ به‌ همین‌ شكل‌ است‌.
● چند ساعت‌ در روز كار كردید؟
پوریا: معمولا روزی‌ ۱۲،۱۳ ساعت‌، امالوكیشن‌ هایی‌ هم‌ بود كه‌ ما ۲۴ ساعت‌ در آن‌مقابل‌ دوربین‌ قرار گرفتیم‌.
● و از مشكلات‌ دیگر كار كمی‌برایمان‌ بگویید؟
پوریا: یكی‌ از مشكلات‌ اساسی‌ آب‌ و هوای‌مدیترانه‌ای‌ لبنان‌ بود، لبنان‌ دارای‌ آب‌ و هوای‌عجیبی‌ است‌، برای‌ مثال‌ یك‌ سكانس‌ باید درآفتاب‌ به‌ تصویر كشیده‌ می‌شد، اما ناگهان‌ هواابری‌ می‌شد و یا بالعكس‌ كه‌ این‌ امر باعث‌ وقفه‌ دركار می‌شد.
● و كدام‌ لوكیشن‌ بیشتر به‌ دلت‌چسبید؟
پوریا: لوكیشن‌های‌ منطقه‌ بلبك‌... اما منزل‌(عمو دیوید) در منطقه‌ فرانسوی‌ نشین‌ (مونا) و(داماتان‌) فكر كنم‌ بهترین‌ لوكیشن‌ها بود.
● شما به‌ عنوان‌ یك‌ بیننده‌ عادی‌چه‌ پیامی‌ از این‌ فیلم‌ دریافت‌ می‌كردید؟
پوریا: تصورم‌ بر این‌ است‌ كه‌ عشق‌ مرزنمی‌شناسد، البته‌ از پیام‌های‌ سیاسی‌ آن‌ فاكتورمی‌گیرم‌.
● اگر اجازه‌ بدهید، من‌ گفته‌ شما راكامل‌ كنم‌، می‌خواهم‌ بگویم‌ كه‌ عشق‌ ژوبین‌ به‌ وفاو بالعكس‌... یك‌ عشق‌ زمینی‌ و پاك‌ بود، موافقید؟
پوریا: صددرصد... دقیقا همین‌طور است‌، درهنگام‌ پخش‌ مجموعه‌ در خیابان‌ با یك‌ خانواده‌برخورد كردم‌، دختر آن‌ خانواده‌ به‌ من‌ گفت‌ كه‌اگر پسری‌ چنین‌ علاقه‌ای‌ به‌ من‌ داشت‌ برایم‌ مهم‌نبود كه‌ اتومبیل‌ او (ژیان‌) بود، متاسفانه‌ در جامعه‌امروزی‌ چنین‌ عشق‌هایی‌ كم‌ پیدا می‌شود.
● متاسفانه‌ می‌بینیم‌ كه‌ ارتباطهای‌امروزی‌، بین‌ دختران‌ و پسران‌ برروی‌ مادیات‌است‌. متاسفانه‌ روابط بیشتر سوء استفاده‌ شده‌ وكلاه‌ بر سر هم‌ گذاشتن‌، موافقید...
پوریا: دقیقا، در دوره‌ای‌ كه‌ مد شده‌، اتومبیل‌شما چیست‌؟ منزلتان‌ كجاست‌؟ مسافرت‌ كجامی‌روید، كه‌ البته‌ این‌ مسئله‌ در بین‌ آقایان‌ هم‌ مدشده‌، اما (وفا) نشان‌ داد كه‌ عشق‌ واقعی‌ می‌تواندتمامی‌ این‌ مرزبندی‌ها را بشكند، اجازه‌ بدهیدمثالی‌ برایتان‌ بگویم‌، من‌ در محله‌ جردن‌ (آفریقا)تهران‌ می‌نشینم‌، به‌ مرزبندی‌های‌ شمال‌ و جنوب‌هم‌ توجه‌ زیادی‌ نمی‌كنم‌، در بالای‌ شهر بالغ‌ برصد نفر به‌ من‌ گفتند كه‌ در ساعات‌ پخش‌ این‌مجموعه‌ ما (ماهواره‌) نگاه‌ نمی‌كردیم‌.
● دقیقا نقش‌ شما انقدر به‌ دل‌چسبید كه‌ من‌ زمانی‌ با شما تماس‌ گرفتم‌، شما را(ژوبین‌) جان‌ صدا زدم‌... حالا عشق‌ زمینی‌ بود یاعشق‌ الهی‌€
پوریا: اشاره‌تان‌ زیبا بود، در فیلم‌ دیدیم‌ كه‌ژوبین‌، زندان‌، تیمارستان‌ و فشارهای‌ عصبی‌ راتحمل‌ كرد تا خود را به‌ وفا برساند... از طرفی‌(وفا) هم‌ دو سال‌ به‌ انتظار مانده‌ بود و یك‌ عشق‌زمینی‌ پاك‌ را به‌ تصویر كشید، در پشت‌ صحنه‌، درقسمت‌ پایانی‌ فیلم‌، تمامی‌ عوامل‌ گریه‌ كردند...
● و برخورد بازیگران‌ لبنانی‌ بامجموعه‌ چه‌ بود؟
پوریا: معمولا در لبنان‌ مسیحیان‌ و مسلمانان‌زندگی‌ می‌كنند، اما مسلمانان‌ آنان‌، بسیار عقایدسفت‌ و سختی‌ داشتند... برخوردها بسیار خوب‌ ومحترمانه‌ بود.
● و حرف‌ نگفته‌ای‌ در موردمجموعه‌ (وفا) به‌ یاد ندارید؟
پوریا: از تشكرهای‌ روزمره‌ خوشم‌ نمی‌آید، اماباید بگویم‌ اگر گروهی‌ با این‌ صداقت‌ كار نمی‌كرد،این‌ مجموعه‌ به‌ ثمر نمی‌نشست‌، تهیه‌ كننده‌ تمامی‌امكانات‌ رفاهی‌ از خورد و خوراك‌ گرفته‌ تاگردش‌ و... را برای‌ ما فراهم‌ كرده‌ بود، به‌ جرات‌می‌گویم‌ كه‌ با كرایه‌ آن‌ قایق‌ تفریحی‌ می‌توان‌یك‌ سریال‌ ساخت‌، آن‌ لوكیشن‌ را می‌توانستیم‌ دربیرون‌ از دریا هم‌ مقابل‌ دوربین‌ ببریم‌، اما سعی‌ شدكه‌ در دریا ساخته‌ شود... تا به‌ دل‌ بیننده‌ بنشیند...
● درباره‌ گروه‌ نویسندگان‌ هم‌برایمان‌ بگویید؟
پوریا: طرح‌ كلی‌ آن‌ توسط استاد فریدون‌جیرانی‌ نوشته‌ شده‌ بود كه‌ سپس‌ توسط علیرضاافخمی‌ و سعید رحمانی‌ بازنویسی‌ شد...
● سپاسگزاریم‌ كه‌ به‌ پرسش‌هایمان‌به‌طور كامل‌ پاسخ‌ دادید، اما از آنجا كه‌خوانندگانمان‌ به‌ مسائل‌ حاشیه‌ای‌ هم‌ علاقمندهستند، چند پرسش‌ خصوصی‌ هم‌ داریم‌، ابتدا به‌ما بگو از پول‌ خوشت‌ می‌آید و خوب‌ پول‌ خرج‌می‌كنی‌ یا نه‌؟
پوریا: مهم‌ است‌، اما اصل‌ نیست‌، من‌فوق‌العاده‌ ولخرجم‌...
● به‌ جز بازیگری‌ كار دیگری‌دارید؟
پوریا: طراحی‌ فضای‌ سبز و ترجمه‌ مقالات‌برای‌ مجلات‌ علمی‌...
● آدم‌ حسابگری‌ هستید؟
پوریا: اصلا حسابگری‌ نمی‌كنم‌، معتقدم‌ اگرخوب‌ پول‌ خرج‌ كنی‌، خداوند خوب‌ پول‌می‌رساند.
● یادت‌ است‌ چه‌ ساعتی‌ به‌ دنیاآمدی‌؟
پوریا: ساعت‌ ۴ صبح‌ به‌ دنیا آمدم‌.
● كجا تحصیل‌ می‌كردید؟ به‌ یاددارید!
پوریا: از آنجا كه‌ پدرم‌ شركت‌ نفتی‌ بود، تادوران‌ دبستان‌ در شهرهای‌ مختلف‌ به‌ خصوص‌شهرهای‌ جنوبی‌ بودیم‌، در دوران‌ راهنمایی‌ درمدرسه‌ شهید باهنر تهران‌ و دوران‌ دبیرستان‌ را درمدرسه‌ (رازی‌) گذراندم‌.
دوران‌ لیسانسم‌ را در رشته‌ اصلاح‌ نباتات‌دانشگاه‌ آزاد شیراز كه‌ در آخرین‌ سال‌ تحصیلی‌رتبه‌ سوم‌ را بدست‌ آوردم‌...
و دوران‌ فوق‌ لیسانسم‌ را در تهران‌ و رشته‌فیزیولوژی‌ گیاهی‌ گذراندم‌ كه‌ باز هم‌ با رتبه‌ سوم‌،فارغ‌التحصیل‌ شدم‌.
● به‌ كسی‌ بدهی‌ داری‌؟
پوریا: بدهی‌ مالی‌ نه‌، شاید بدهی‌ اخلاقی‌داشته‌ باشم‌.
● كسی‌ است‌ كه‌ از او بخواهی‌عذرخواهی‌ كنی‌؟
پوریا: بله‌، مادرم‌، من‌ در یك‌ سنی‌، آدم‌ خوش‌اخلاقی‌ نبودم‌، خیلی‌ داد و بیدادی‌ بودم‌، آن‌زمان‌ به‌ ورزش‌ (بوكس‌) می‌پرداختم‌ و روی‌اعصاب‌ من‌ تاثیر گذاشته‌ بود، اما مادرم‌ مرا تحمل‌كرد. از او عذرخواهی‌ می‌كنم‌.
● و كمتر از دو ماه‌ دیگر تا جام‌جهانی‌ مانده‌، نظرت‌ را در رابطه‌ با تیم‌ ملی‌ بگو؟
پوریا: البته‌ فكر نكنم‌ تا آن‌ حد صلاحیت‌ این‌كار را داشته‌ باشم‌، به‌ عنوان‌ یك‌ علاقمند به‌فوتبال‌ و كشورم‌، با تدابیر (برانكو) موافق‌ نیستم‌،چرا كه‌ خیلی‌ از بازیكنان‌ شایسته‌ را پشت‌درب‌های‌ تیم‌ ملی‌ گذاشته‌ است‌.
● فكر كنم‌ گفتگوی‌ خوبی‌ از آب‌ درآمد؟
پوریا: دقیقا، خیلی‌ خوب‌ بود، زمینی‌ زمینی‌ والبته‌ پاك‌...
منبع : مجله خانواده سبز


همچنین مشاهده کنید