شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

ساختار کلی اخلاق اسلامی


ساختار کلی اخلاق اسلامی
اگر دین (در این بحث اسلام) را مجموعه‏عقاید و دستورات عملی بدانیم که بنا بر ادعای‏آورنده و پیروان آن عقاید و دستورات (پیامبراسلام و مسلمانان)، از سوی آفریدگار جهان‏می‏باشد، و اخلاق را مجموعه آموزه‏هایی که‏راه و رسم زندگی کردن به‏نحو شایسته و بایسته‏را ترسیم کرده، بایدها و نبایدهای ارزشی‏حاکم بر رفتار آدمی را می‏نمایاند، بخوبی به‏رابطه تنگاتنگ دین و اخلاق پی خواهیم برد واخلاق را پاره‏ای ناگسستنی از دین به شمارخواهیم آورد. ازاین‏رو سخن گفتن از اخلاق‏منسوب به اسلام سخنی بجا و بحث درباره‏نظام اخلاقی اسلام امری موجه و گفت‏وگودرباره ساختار کلی حاکم بر این نظام امری درخور تامل و اندیشه خواهد بود.
▪ یکم: همانگونه که اشاره شد چنین بحثی امروزه تحت عنوان‏اخلاق هنجاری مطرح می‏شود. اخلاق هنجاری (۱) که بخش‏مهمی از فلسفه اخلاق را شکل می‏دهد، در پی تبیین نظامی ازقواعد و اصول حاکم بر افعال اخلاقی است. اخلاق هنجاری‏دارای دو بخش است: در بخش نخست معیارهای کلی‏اخلاقی (۲) مطرح می‏شود و خوب و بدهای کلی، ملاک کاردرست و نادرست، رابطه خوبی و درستی و معیاری خوبی وبدی کارها مطرح می‏شود و در بخش دوم از خوبی و بدی، ودرستی و نادرستی، اخلاقی یا غیراخلاقی بودن افعال خاص (۳) سخن می‏رود. (۴)
▪ دوم: در نوشته‏ای که به‏نام اخلاق هنجاری توسطپژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی اخیرا منتشر گردید، گزارش‏اجمالی همراه با نقد و بررسی از رایجترین مکاتب اخلاق‏هنجاری ارائه شد. چنانکه در همان نوشتار یادآور شدم، غالب‏آرای موجود در زمینه اخلاق هنجاری، استقلال اخلاق از دین‏را مفروض می‏گیرد و تلاش می‏کند مستقل از خدا و دین، نظامی‏اخلاقی را بنیاد نهد. این مکاتب در واقع نوعی اخلاق سکولاررا عرضه می‏کنند.
اینک با توجه به آنچه در آن نوشتار آورده‏ام، براساس‏ساختار اصطلاحاتی که برای معرفی مکاتب اخلاقی رایج درمغرب‏زمین معهود است، می‏کوشیم جایگاه اخلاق اسلامی را درآن ساختار بیابیم.
▪ سوم: مکاتب اخلاق هنجاری را فیلسوفان اخلاق (۵) در دودسته کلی جای داده‏اند:
الف) نظریه‏های غایت انگارانه (۶)
ب) نظریه‏های وظیفه‏گرایانه (۷)
گروه نخست‏بازشناسی باید و نبایدها، درست و نادرستها وخوب و بدها را با توجه به نتیجه کار تعیین می‏کنند و اینکه‏میزان خیر و شر مترتب بر آن چه اندازه است. و گروه دوم برآنند که ویژگیهای خود عمل، قطع نظر از میزان خیری که در پی‏می‏آورد، می‏تواند آن عمل را صواب و لازم گرداند. برای مثال‏وفای به عهد کاری عادلانه است، خداوند به آن فرمان داده‏است و نیز حکومت‏به آن امر کرده است. در نظر وظیفه‏گراهریک از این ویژگیها می‏تواند وفای به عهد را خوب، نادرست‏و لازم گرداند، هرچند خیری بر آن مترتب نشود. برخلاف او،غایت‏انگار تنها ویژگی مؤثر در صواب و ناصواب بودن عمل رامیزان خیری که بدان می‏انجامد می‏داند.
حال می‏پرسیم مکتب اخلاقی اسلام به کدام‏یک از این دودسته تعلق دارد؟
پاسخ ما آن است که مکتب اخلاقی اسلام غایت‏انگار است،نه وظیفه‏گرا. این گفته ممکن است در بادی نظر، تعجب‏آمیزباشد، اما دلیل ما بر این مدعا آن است که در متون دینی ما (اعم‏از آیات و روایات) در مقام تشویق و دعوت به انجام کارهای‏خیر، بر این نکته تاکید شده است که این کارها موجب سعادت،آسایش، اطمینان، فلاح، فوز و مانند آن می‏گردد. یعنی اینکه این‏کارها بایستنی است و انسان باید به انجام آنها اهتمام ورزد، آن‏است که موجب سعادت او می‏گردد، و این عین غایت‏انگاری‏است. انسان به‏عنوان موجودی مختار و آگاه در افعال خودغایت داشته هر کاری را به هدفی و برای برآوردن غرضی انجام‏می‏دهد. (۸) با توجه به آیات قرآن کریم دانسته می‏شود غایت‏نهایی و مطلوب بالذات انسان در کارهای اخلاقی سعادت، فوزو فلاح نهایی است که اشاره به برخورداری او از بالاترین‏سرورها و ابتهاجها به لحاظ کمی و کیفی دارد. (۹)
اگر قرآن کریم به تقوا فرا می‏خواند، برای آن است که موجب‏فلاح و رستگاری انسان می‏شود. «اتقوا لعلکم تفلحون.» (۱۰) ونیز اگر از مؤمنان می‏خواهد که فراوان خدا را یاد کنند، بدان‏سبب است که موجب فلاح ایشان می‏گردد. «و اذکروا الله کثیرالعلکم تفلحون.» (۱۱) ذکر دوزخ و فردوس و تاکید بر نعمتهای‏بهشتی و عذابهای دوزخی که در انتظار خوبان و بدان است،همه و همه از آن حکایت دارد که دیدگاه اخلاق اسلامی،دیدگاهی غایت‏انگارانه است، تا آنجا که گاه از تعبیر تجارت وخرید و فروش نیز در متون دینی استفاده شده است:
«یا ایها الذین آمنو هل ادلکم علی تجارة تنجیکم من عذاب‏الیم.» (۱۲) «ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم بان لهم‏الجنة.» (۱۳)
▪ چهارم: نظامهای اخلاقی غایت‏انگارانه خود بر چند قسمند:
الف) نظامهای خودگرا (۱۴) : یک غایت‏انگار خودگرا همواره‏در پی به دست آوردن بیشترین خیر، سود و مصلحت است ودر اعمال خود، پیوسته به نتایج نظر دارد (غایت‏انگار). افزون‏بر آن، آنچه برای او مهم است‏خیر و صلاح خودش است، نه‏دیگران - چنین نظامی را خودگروی اخلاقی می‏نامند.
ب) نظامهای سودگرا (۱۵) : در نظر اینان، ملاک خوب و بد،خیر و شر همگانی است، نه خیر و شر شخصی. البته ممکن‏است در این میان نیز مکاتبی باشد که خیر گروه، ملت‏یا حتی‏خانواده را مورد نظر قرار دهند که اهمیتشان کمتر از دو شاخه‏قبلی است. پرسش آن است که نظام اخلاقی اسلام به کدام‏یک ازاین دسته‏ها تعلق دارد: خودگراست‏یا همه‏گرا یا گروه‏گرا. پاسخ‏آن است که با توجه به متون دینی ما، نظام اخلاقی اسلام، یک‏نظام غایت‏انگار خودگرا می‏باشد. معنای این سخن آن است که:اولا، فعل اخلاقی در اسلام هدف و غرض (غایت) دارد و ثانیا،آن هدف و غرض مربوط به شخص عامل است.
▪ پنجم: در نظامهای غایت‏انگار، امور گوناگونی به‏عنوان‏غایت فعل اخلاقی مطرح شده است، مانند: لذت، قدرت،معرفت، تحقق کمالات نفس و.. هریک از این امور نیز به‏گونه‏های متفاوتی تفسیر شده و مصادیق مختلفی از آن مدنظربوده است.
پرسش آن است که در مکتب اخلاقی اسلام، غایت چیست؟باز هم با مراجعه به متون دینی دانسته می‏شود که غایت در این‏نظام، لذت است، اما نه لذتهای حسی دنیوی که ناپایدار، سطحی‏و توام با رنجها و آلام فراوان است، بلکه لذتهای پایدار، عمیق‏و خالی از هرگونه رنج و سختی. با مروری بر آیات کریمه قرآن‏روشن می‏گردد که خداوند از انسان خواسته خود را در لذتهای‏دنیوی که گذرا و همراه با رنجهای فراوان و بسیار پایین مرتبت‏هستند محدود نساخته به آخرت و نعمتهای جاودانه و ژرفتر آن‏نظر بدوزد.
از نگاه قرآن، بالاترین لذت و سرور و ابتهاجی که برای‏انسان حاصل می‏گردد، لذت حاصل از انس با خدا، قرب به او ونظر به جمال و جلال الهی است. «و رضوان من الله اکبر.» و ازاین‏رو می‏توان گفت: غایت در نظام اخلاقی اسلام قرب الی الله‏است، یعنی مصداق آن مفهوم غایی، قرب الهی است. باید توجه‏داشت که نظام اخلاقی اسلام به لحاظ غایی، ثنوی نیست، هدف‏یک چیز است و آن سعادت نهایی است و این حقیقتی است که‏مفاهیم عدیده‏ای بر آن منطبق می‏گردد، مفاهیم متعددی که‏به‏عنوان غایت نهایی در نظام اخلاقی یاد می‏شود، یا اتحادمصداقی دارند و یا اختلاف تشکیکی، نه آنکه در امر مختلف‏در عرض یکدیگر غایت نظام اخلاقی باشد.
▪ ششم: از آنجا که راه رسیدن به این هدف، پروراندن میلها وگرایشهای متعالی، از جمله نوع‏دوستی، امانتداری، عمل به عهدو مانند آن است، اخلاق اسلامی در نحوه رویارویی با دیگران وحرکت در جهت مصالح دیگران ، مزایای مکاتب سودگرایی را،در توجه به خیر و صلاح عمومی و حرکت در جهت‏محرومیت‏زدایی و مانند آن در بر دارد و در عین حال ازآسیبهای آن در امان است. توضیح اینکه خودگرایی اگر براساس‏تلقی مادی از انسان مطرح گردد و انسان را در چارچوب حیات‏دنیوی ببیند، با اشکالهای عدیده‏ای مواجه می‏گردد و حتی‏موجب تناقض درونی می‏شود، به گونه‏ای که یک خودگرا هرگزنمی‏تواند در مقام توصیه به دیگران، خودگرایی را تجویز نماید،چرا که با منافع او تزاحم می‏یابد. (۱۶) اما اگر انسان را دارای‏حیات جاودان بدانیم و به منافع برتر او نظر داشته باشیم،ترغیب دیگران به دستیابی بدین منافع، نه تنها توصیه به کردارخودخواهانه در زندگی دنیا نیست، بلکه از آنجا که آن منافع‏جاودان در پرتو گذشتها، ایثارها و فداکاریهای آدمی در این‏حیات دنیوی به دست می‏آید، این خودگرایی در عمل به تمام‏رفتارهای دیگرخواهانه توصیه خواهد کرد، چرا که تزاحم، تنهامیان منافع دنیوی من با منافع دنیوی دیگران است، نه میان منابع‏اخروی من با منافع دنیوی یا اخروی دیگران و بعکس.
▪ هفتم: چنانکه یادآور شدیم، غایت در اخلاق اسلامی خیر وسعادت اخروی است، نه منافع دنیوی. در قیاس با منافع دنیوی،نظام اخلاقی اسلام غایت‏گرا نیست، بلکه ارزش‏گرا وفضیلت‏خواه و به تعبیری وظیفه‏گراست (دقت‏شود). نباید ازاین سخن داخل شدن یک قسم در قسم مقابل آن برداشت‏شود،مقصود آن است که چون نظام اخلاقی اسلام مبتنی برانسان‏شناسی خاصی است و گستره وسیعی برای حیات وکمالات انسانی می‏بیند، منافعی که بدان نظر دارد، کمال وسعادت اخروی انسان است که در پرتو قرب الهی حاصل‏می‏شود. این غایت، یعنی کمال انسان، با انجام اعمالی که ملایم بانفس متعالی انسان است، تحقق می‏یابد، ازاین‏رو، نظام اخلاقی‏اسلام در مقام توصیه و دستور و ارائه برنامه، همچون‏وظیفه‏گرایی که به هیچ غایت مادی و منفعت دنیوی نظر ندارد،توصیه می‏کند (به قید مادی و دنیوی توجه شود) .
به دیگر بیان، امانتداری، راستگویی و مانند آن به لحاظویژگیهای خاص خودشان و با قطع نظر از سود و زیان دنیوی‏مترتب بر آنها در نظام اخلاقی اسلام خوب و پسندیده‏اند، چون‏این افعال با ویژگیهایی که دارند، به گونه‏ای هستند که گرایشهای‏متعالی انسان، او را به‏سوی آنها فراخوانده، آنها را اموری خوب‏و بایستنی معرفی می‏کند، در اسلام، انسان فضیلتمند کسی است‏که راست‏بگوید هرچند به زیان او تمام بشود، بخشش کند،هرچند او را در محرومیت قرار دهد، یعنی این امور با قطع نظراز سود و زیان دنیوی مترتب بر آنها ارزش اخلاقی هستند(وظیفه‏گرایی به‏معنای نفی غایت دنیوی‏گرایی) هرچند در هرحال خیر اخروی خود را به همراه می‏آورند (غایت‏انگاری).
▪ هشتم: مکاتب اخلاقی از سوی دیگر بر سه دسته‏اند:
الف) مکاتب اخلاقی عمل‏نگر
ب) مکاتب اخلاقی عام
ج) مکاتب‏اخلاقی قاعده‏نگر (۱۷) نظام اخلاقی اسلام را باید قاعده‏نگر به‏شمار آورد، یعنی بر آن است که معیار صواب و خطا مشتمل بریک دسته قواعد است. این قواعد و ساختار خاص آنها محتوای‏اخلاق اسلامی را تشکیل می‏دهد. به دیگر سخن، انسان برای‏آنکه به کمال مطلوب خود دست‏یابد، باید راهی را طی کند که‏حدود آن با قواعد کلی مشخص شده است.
▪ نهم: نظام اخلاقی اسلام عقلانی وحیانی است. بدین معنا که‏هم خرد و اندیشه انسان بدان دعوت می‏کند و هم پیامبران الهی،که از این امر گاهی به فطری بودن دین (۱۸) تعبیر می‏شود. یعنی‏تعالیم کلی دین اسلام از آن جمله احکام اخلاقی آن، باگرایشهای فطری انسان هماهنگ و همنواست. حاصل آنکه اگراسلام ما را به ترک تعلقات دنیوی و توجه به خدا و آخرت وارزشهای معنوی فرا می‏خواند، عقل حسابگر نیز، که همواره‏سود و زیان و مصالح و مضار انسان را در نظر می‏گیرد و انسان‏را به انجام کارهایی که بیشترین سود و کمترین زیان را برای اودارد، دعوت می‏کند، آن فراخوان وحیانی را تایید می‏کند.صریحا می‏توان گفت که اسلام تنها از ما خواسته است که عاقل‏باشیم و عاقلانه عمل کنیم. انسان عاقل (۱۹) هرگز آخرت را به‏دنیا نمی‏فروشد و جهان ابدی، لذایذ معنوی و لقای خدا را بالذایذ ناچیز و بی‏مقدار دنیوی مبادله نمی‏کند. ازاین‏روست که‏می‏گوییم نظام اخلاقی ما عقلانی - وحیانی است، و البته این امربه‏هیچ‏وجه به‏معنای بی‏نیازی انسان از وحی برای رسیدن به کمال‏و کافی بودن عقل نیست، که شرح آن مجالی دیگر را می‏طلبد.
▪ دهم: در مباحث فرااخلاق، نظریه‏های گوناگونی درباره‏تحلیل گزاره‏های اخلاقی و نحوه علم به آنها مطرح است (۲۰) ،مانند شهودگرایی، احساس‏گرایی، توصیه‏گرایی و... از متون‏دینی می‏توان مواردی را در تایید شهودگرایی به دست آورد،یعنی می‏توان استفاده کرد که نیروی ادراکی انسان به‏نحو بدیهی‏و مستقل، خوبی و بدی بسیاری از کارها را درمی‏یابد. (۲۱) متکلمین و نیز اصول‏دانان بسیاری بر آنند که درقلمرو عقل عملی همچون حوزه عقل نظری، انسان از بدیهیات‏تصوری و تصدیقی برخوردار است و با اتکا بر همانها نظام‏اخلاقی خود را سامان می‏دهد. فی‏المثل مفهوم خوبی و بدی‏بدیهی است و نیز قضیه «عدل خوب است‏» و «ظلم بد است‏»بدیهی می‏باشد.
▪ یازدهم: نکته پایانی که در این مقال نباید نادیده انگاریم آن‏است که: از آنجا که مردم درجات گوناگونی دارند، خطاب‏اخلاقی قرآن نیز دارای سطوح گوناگونی است. ازاین‏رو، گاه‏آنچه برای دسته‏ای نیک و شایسته به شمار می‏رود برای گروهی‏دیگر که در مرتبه‏ای دیگرند، گناهی نابخشودنی است.ازاین‏روست که گفته‏اند: «حسنات الابرار سیئات المقربین.» یعنی‏نیکیهای ابرار گناهان مقربان به شمار می‏آید». آنچه بیان شدویژگیهای نظام اخلاقی اسلام در خطاب به توده مردمان است که‏در زندان خود و خودگرایی محصورند. اما خداوند را بندگانی‏نیز هست که از خود رهیده و به خدا گرویده‏اند. آنان خودنمی‏بینند تا برای رسیدن به کمال آن تلاش کنند، بلکه کامل مطلق‏را نگریسته‏اند و مجذوب جمال او و محو کمال او و بی‏اختیار،در اختیار اویند. آنان حق را می‏طلبند فقط برای حق. برای‏ایشان عبادت خداوند به هدف رهیدن از دوزخ یا رسیدن به‏فردوس، وسیله قرار دادن حق است‏برای رسیدن به خواسته‏های‏نفس، و خودپرستی است نه خداپرستی. (۲۲)
علی شیروانی
پی‏نوشتها:
۱. رک. شیروانی، علی. اخلاق هنجاری، پژوهشگاه فرهنگ واندیشه اسلامی، ۱۳۷۸.
۲ . Issues of moral theory
۳ . Substative moral issues
۴ . Normative ethies
۵. رک. ویلیام کی، فرانکنا. فلسفه اخلاق، ترجمه هادی‏صادقی، مؤسسه فرهنگی طه، ۱۳۷۶، ص ۴۱ به بعد.
۶ . Teleological theories
۷ . Deontological theories
۸. برای تفصیل این اجمال نگاه کنید به: شیروانی، علی. اخلاق‏در قرآن، ج‏۱، درسهای استاد مصباح یزدی، انتشارات دارالفکر.
۹. اصل علت غایی که به تفصیل در فلسفه اسلامی از آن سخن‏رفته است.
۱۰. آل عمران/ ۱۳۰.
۱۱) انفال /۴۵.
۱۲) Ethical egoism
۱۳) Utilitarianism
۱۴) صف /۱۰.
۱۵) توبه/۱۱.
۱۶) در اخلاق هنجاری در این باره بیشتر توضیح داده‏ام.
۱۷) برای توضیح این اصطلاحات رک. شیروانی، علی. اخلاق‏هنجاری، فرانکنا، فلسفه اخلاق.
۱۸) برای پژوهش بیشتر درباره معنای فطری بودن دین و براهین آن‏رک. شیروانی، علی. سرشت انسان، پژوهشی در خداشناسی‏فطری، نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاهها.
۱۹) به قید «انسان عاقل‏» توجه شود، یعنی انسانی که در مرتبه‏عقلانی است و هنوز منطق عشق را که ورای عقل است‏بار نیافته است،اگر چنین شود حکمی و سخنی دیگر دارد که در پایان این مقال بدان‏اشارت رفته است.
۲۰) برای آشنایی بیشتر نگاه کنید به: شیروانی، علی. فرااخلاق،پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
۲۱) علامه شهید مطهری در کتاب فلسفه اخلاق و نیز فطرت‏اندکی در این باره بحث کرده‏اند.
۲۲) در این مقاله به اجمال، طرحی کلی از ساختار اخلاقی اسلام درچهارچوب طبقه‏بندی رایج‏برای تقسیم مکاتب اخلاقی ارائه شد.بی‏شک بیان مستندات قرآن و روایی هریک از بندهای فوق، مقاله رابه کتابی گسترده تبدیل می‏کند، که از خداوند توفیق سامان دادن آن راخواهانم.
منبع : معاونت پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم