جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

این ده نفر


این ده نفر
۱) غلامعلی حدادعادل
آنهایی که چهره غلامعلی حدادعادل را در اولین روز کاری مجلس هشتم دیدند، سنگینی شکست را در چهره عصبانی و غمگین او احساس کردند. می گویند با شکست حدادعادل در رقابت با علی لاریجانی در راه نشستن بر کرسی ریاست مجلس هشتم، پروژه او برای انتخابات ریاست جمهوری دهم پایان یافته است، چرا که او با پایین آمدن از کرسی ریاست، بسیاری از قدرت تبلیغاتی خود را از کف می دهد و این چنین است که می گویند حدادعادل برای اینکه بتواند دوباره برای انتخابات ریاست جمهوری آماده شود، احتمالاً از نمایندگی مجلس استعفا خواهد کرد و ترجیح می دهد بیرون از مجلس خودش را برای رقابت با محمود احمدی نژاد آماده کند. البته در این میان عده یی هم هستند که خبر از تکیه زدن حداد بر کرسی ریاست مرکز پژوهش های مجلس می دهند و می گویند رئیس مجلس هفتم می تواند با ریاست بر این مرکز نقاط ضعف دولت نهم را بیابد و در رقابت های انتخاباتی آینده از آن بهره بگیرد. خبرهایی هم هست مبنی بر اینکه حدادعادل ریاست کمیسیون فرهنگی را بر عهده خواهد گرفت. اما گمانه زنی ها به اینجا ختم نشده است. با شدت گرفتن انتقادات از صدا و سیما، برخی می گویند حدادعادل به ریاست سازمان صدا و سیما خواهد رسید، البته این به شرطی است که او برای رقابت های انتخاباتی آینده نامزد نشود، فعلاً که ایثارگران و تحول خواهان حامی سرسخت حدادعادل برای انتخابات آینده هستند. این گروه که در رقابت بر سر ریاست مجلس هم تنها گروه اصولگرایی بودند که از حداد حمایت کردند، اینک نیز غلامعلی حدادعادل و احمد توکلی را برای انتخابات سال آینده ریاست جمهوری نامزد کرده اند. برای همین است که حداد می کوشد درباره این اتفاق با احتیاط سخن بگوید؛ «هنوز در این باره تصمیمی نگرفته ام و فکری نکرده ام.» اما کیست که از علاقه حداد برای رویارویی با محمود احمدی نژاد خبر نداشته باشد؟
۲) باراک اوباما
می گویند وضعیت باراک اوباما در امریکا چیزی نزدیک به شرایط سیدمحمد خاتمی در دوم خرداد ۷۶ است. از ایالات متحده خبر می رسد که جوانان و دانشجویان امریکایی همه جا از اوباما حرف می زنند و می گویند امریکا به رئیس جمهوری چون اوباما نیاز دارد. اوباما هم که محبوبیتش را دیده، دیگر دست از سر هیلاری کلینتون برداشته و دارد برای انتخابات ریاست جمهوری تلاش می کند. او که دیده یهودیان حامی کلینتون بیشتر به مک کین نزدیک هستند تا او، در هفته گذشته کوشید خودش را به یهودیان نزدیک کند. او هفته گذشته در گفت وگو با نشریه The Atlantic گفت؛ «من فکر می کنم که ایده دولت امن یهودی، ایده بسیار مناسبی است و با توجه به ضدسامی گری موجود در جهان کاملاً ضروری به نظر می رسد، اما این به این معنی نیست که من از همه رفتارهای اسرائیل حمایت کنم. ایده پایه یی و اساسی دولت یهودی امن و آرام به نظر من ایده یی است که باید در امریکا و همه جای دنیا مورد حمایت قرار گیرد.» او همچنین در پاسخ به مک کین که گفته بود گفت وگو با محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران جایگاه او را تقویت می کند و پیغام نادرستی را به متحدان امریکا مانند اسرائیل ارسال خواهد کرد، گفت؛ «هیچ دلیلی وجود ندارد تا زمانی که ندانیم چه کسی قدرت را در ایران در اختیار دارد، بخواهیم با احمدی نژاد دیدار کنیم. او قدرتمندترین فرد در ایران نیست. فاکتورهای اصلی در زمانبندی دیدار احتمالی با سران ایران، انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۲۰۰۹، و مشخص شدن کسی که قدرت اصلی را در ایران در دست دارد، است.» اوباما البته در مورد مذاکره با ایران برخلاف دفعات پیشین پیش شرط هایی را گذاشته است؛ «مقدمات دیدار با سران ایران در این است که گفت وگوهایی در رده پایین تر انجام شود تا ما نگرانی خود را از برنامه اتمی آنها مطرح کنیم و حرف های آنها را گوش کنیم. آنها ادعا می کنند در پی تولید تسلیحات هسته یی نیستند و تلاش هایشان صلح آمیز است. من آنها را باور نمی کنم. فکر می کنم در پی به دست آوردن تسلیحات اتمی هستند و این موضوع مذاکره ما خواهد بود. من شواهدی را به آنها ارائه می کنم و به آنها گوشزد می کنم برای به دست آوردن توانایی هسته یی صلح آمیز راه های دیگری وجود دارد.» این هم از سناتور اوباما.
۳) جان مک کین
نامزد جمهوریخواهان در انتخابات ریاست جمهوری امریکا به همراه حامیانش، جنگ تبلیغاتی را علیه باراک اوباما دنبال می کنند. آنها اوایل این هفته دوباره سناتور دموکرات را به بی ثباتی در سیاست خارجی متهم کردند و گفتند سخنان نامزد دموکرات ها در این باره بسیار متناقض است. مک کین در این باره از اوباما انتقاد کرد که از سال ۲۰۰۶ تاکنون به عراق نرفته است. او به حریفش توصیه کرد بیاید و با هم به عراق بروند. «ملاحظه کنید که طی دو سال گذشته و پس از زمانی که سناتور اوباما در سفر به عراق اعلام کرد ما در جنگ شکست خورده ایم، چه اتفاقاتی در عراق رخ داده است. او واقعاً در زمینه مساله عراق هیچ تجربه، دانش یا قوه تشخیصی ندارد و مدت هاست که خواستار تسلیم نیروهای امریکایی شده است.» مک کین سرباز سابق نیروی دریایی امریکا و زندانی جنگی در ویتنام است و جمهوریخواهان برای همین معتقدند او شایسته ترین نامزد برای در دست گرفتن فرماندهی کل قوا در دوران جنگ است. همانطور که می دانید جنگ عراق به یک عامل تعیین کننده در سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری امریکا بدل شده است. جان مک کین در این باره موضعش این است که ارتش امریکا فعلاً در عراق بماند و در مقابل اوباما می گوید سربازان امریکایی باید از عراق خارج شوند. نامزد جمهوریخواهان اما همچنان روی موضعش ایستاده؛ «فکر می کنم صحبت کردن اوباما درباره تاریخ خروج سربازان از عراق پس از موفقیت های ما واقعاً نابخشودنی است.» برای همین است که مک کین به اوباما پیشنهاد کرده که با هم به عراق بروند و گفته اطمینان دارد که سفر خوبی خواهد بود و ادامه داده؛ «فرصت خوبی خواهد بود تا در طول سفر اوباما را آموزش دهم.» مک کین البته تا حالا حتماً فهمیده که مقابل اوباما در انتخابات آینده شانس کمتری دارد.
۴) طهماسب مظاهری
رئیس کل بانک مرکزی تنها کسی است که مقابل تصمیمات غلط دولت ایستاده است. او اوایل هفته به مدیران عامل بانک ها دستور داد که دستورات وزارت اقتصاد را مبنی بر تغییر سود بانکی اجرا نکنند و بلافاصله پس از اینکه شایعه برکناری اش را شنید به خبرگزاری مهر گفت؛ «فعلاً که در دفتر کارم نشسته ام.» مظاهری که در سه دولت هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد سمت های مهمی داشته در شرایطی با رئیس دولت نهم به بن بست رسیده که گفته می شود به زودی از دولت خارج می شود. شنیده می شود اطرافیان احمدی نژاد به مظاهری گفته اند «غیرخودی» است و حق ندارد در تصمیمات دولت نهم دخالت کند و نیز خبر می رسد که رئیس کل بانک مرکزی به دنبال آن است تا جایی که می تواند در دولت بماند و مقابل تصمیمات شتاب زده دولتیان بایستد. باید دید که او می تواند مقابل آنها مقاومت کند یا نه. شواهد که می گویند مظاهری هم می رود.
۵) حسین صمصامی
حسین صمصامی مزرعه آخوند ابتدا در دولت نهم به دبیری کمیسیون اقتصادی دولت رسید و سپس در پی اختلاف محمود احمدی نژاد و داوود دانش جعفری و در شرایطی که شنیده می شد داوودی بر کرسی وزارت اقتصاد تکیه می زند، سرپرست وزارت اقتصاد شد. او که به زودی برای گرفتن رای اعتماد به مجلس هشتم معرفی می شود، می خواهد انقلابی مشابه سایر تصمیمات دولت نهم در نظام بانکی ایجاد کند. او البته به این راضی نشد و گفت؛ «در سال نوآوری و شکوفایی زمینه مساعدی برای ارائه طرح های نوین بیمه یی فراهم آمده است.» البته چون کارشناسان اقتصادی درباره ضررهای این طرح های نوین(،) بانکی و بیمه یی گفته اند و نوشته اند، بهتر است بحث درباره این طرح ها را بگذاریم به عهده همان کارشناسان. ما فقط می توانیم دست به دعا شویم که خداوند متعال همه مان را عاقبت به خیر کند.
۶) محمدرضا باهنر
درباره سجایای اخلاقی استاد محمدرضا باهنر زیاد گفته ایم و شنیده ایم. اتفاقی که هفته گذشته افتاد هم خلوص اصولگرایی ایشان را دوباره به رخ کشید. باهنر که در طول مجلس هفتم همواره مدافع دولت بود و حتی تا روز آخر هم دست از حمایت برنداشت و در این راه حتی استیضاح وزیر بازرگانی را هم منتفی کرد، در اقدامی قابل توجه در جامعه اسلامی مهندسین به شدت از مشی دولت نهم انتقاد کرد؛ « دو سال طول کشید تا دولت را قانع کنیم که اقتصاد کشور نیاز به تئوری دارد و صرفاً با دیدگاه مهندسی نمی شود کشور را اداره کرد. بدون تئوری اقتصادی پول نفت داشتن خیلی بدتر از نداشتن پول نفت است. قیمت نفت بالاتر می رود ولی وضع مردم بدتر می شود. البته خوشبختانه امروز همه قبول کرده اند که تورم وجود دارد. تا دو سه ماه قبل می گفتند تورم کار فلان بانک خصوصی و چند بنگاه معاملاتی است، ولی دیگر این روزها این حرف ها خریداری ندارد». شما باورتان می شود که باهنر این حرف ها را زده باشد؟
۷) ژوران ویرا
این آقای ویرا از همان اولش هم معلوم بود که مربی چندان خوبی نیست. اصلاً مگر می شود که آدم یک تیم عربی را قهرمان جام ملت های آسیا کرده باشد و دست آخر هیچ تیمی خواهان به خدمت گرفتنش نباشد؟ وقتی چنین اتفاقی برای ویرا افتاد، باید می فهمیدیم که او مربی خوبی نیست، اما ظاهراً ما چندان به تجربیات دیگران اهمیت نمی دهیم و تا بلایی سر خودمان نیاید باور نمی کنیم که آنچه درباره پدیده یی می گویند راست است. همین آقای ساکت که با افتخار ژوران ویرا را به سپاهان آورد و تیم دسته گل لوکا بوناچیچ را به این روز انداخت هیچ گاه به این فکر نکرد که چرا پس از قهرمانی عراق، هیچ تیم عربی خواهان به خدمت گرفتن ویرا نشد، که اگر فکر می کرد احتمالاً به این نتیجه می رسید که او را به ایران نیاورد. حالا کار به آنجا رسیده که پس از حذف از لیگ قهرمانان آسیا، از دست دادن جام قهرمانی لیگ برتر و حذف از جام حذفی، هواداران سپاهان تومار جمع کرده اند و خواسته اند که ویرا اخراج شود که می شود. اما ساکت احتمالاً باید پاسخ این سوالات را بدهد که چرا چنین اشتباه بزرگی کرده و ویرا را به خدمت گرفته است.
۸) علی کریمی
می گویند آب سربالا برود، قورباغه هم ابوعطا می خواند. حالا هم همه چیزمان برعکس شده و افتخارآفرینانی مثل مهدی تاج و ناصر شفق بر کرسی های مدیریتی فدراسیون فوتبال تکیه زده اند، باید هم علی کریمی از تیم ملی اخراج شود، چرا که به ساحت مقدس آقایان توهین کرده و گفته که مدیریت فدراسیون فوتبال بی برنامه ترین مدیریت ۱۰ سال اخیر فوتبال ایران است. اساتید هم بدون اینکه بنشینند و ببینند علی کریمی کیست و چه افتخاراتی دارد و چه توانایی هایی، قلم قرمز را برداشته اند و روی نام او خط کشیده اند. البته از حالا پیداست که کریمی به زودی به تیم ملی باز می گردد، اما مساله این است که آقایان تازه به فدراسیون رسیده به خودشان اجازه می دهند به هر بهانه یی با شخصیت بهترین بازیکنان ایران بازی کنند و روح و روانشان را به هم بریزند. علی کریمی هر چه باشد روزی، روزگاری بهترین بازیکن آسیا بوده است.
۹) سیدنی پولاک
دوشنبه شب وقتی سیدنی پولاک در آپارتمانش در لس آنجلس درگذشت، جمعی از ستارگان و سینماگران هالیوود آماده می شدند تا در یکی دیگر از میهمانی های پرشکوه کارخانه رویاسازی شرکت کنند و وقتی خبر درگذشت این فیلمساز قدیمی را شنیدند جز آنکه با دریغی از آن یاد کنند صحبت دیگری نداشتند. همین سرنوشت کارگردانی بود که زمانی مجسمه های با ارزش اسکار را رو به دوربین های عکاسان می گرفت. اما حتی این آخرین فیلم هایش با وجود حضور ستارگانی چون نیکول کیدمن و سوژه های حساس نتوانستند خاطره دهه های ۷۰ و ۸۰ را زنده کنند. سیدنی پولاک در این سال ها با تصویر به هم ریخته و مغشوشی در فیلم هایی چون «چشمان باز بسته» به یاد می آمد که جلوه آن کارگردان اسکار گرفته را نداشت. اینچنین بود که خبر درگذشتش هم جز با دریغ افرادی مانند جرج کلونی مواجه نشد که در مقابل پرسش خبرنگاران سعی داشتند با جملاتی از نوع «درگذشت یک همکار با ارزش» پاسخ دهند. سیدنی پولاک حالا به جمع کارگردانان درگذشته این ماه ها پیوسته که مرگشان با دریغ و درد بیشتری همراه بود.
۱۰) کریس دی برگ
با توجه به سیاست های فرهنگی دولت نهم، شاید کسی تصور نمی کرد که پای یک خواننده خارجی آن هم از نوع پاپ به بازار موسیقی ایران باز شود. وقتی اولین خبرها از حضور کریس دی برگ و همکاری مشترک او با گروه آریان منتشر شد خیلی ها آماده تکذیب شدن این خبر بودند، اما چند ساعت بعد از انتشار خبر عکس های کریس دی برگ در کنار اعضای گروه آریان نیز منتشر شد. بخش هایی از آهنگ ضبط شده نیز در نشست مطبوعاتی مدیر موسسه ترانه شرقی، محسن رجب پور، منتشر شد. در ادامه اخباری از حضور او در ایران برای برگزاری کنسرت مشترک با گروه آریان به میان آمد و حالا بعد از گمانه زنی های فراوان کریس دی برگ در ایران است. محسن رجب پور جزء معدود تهیه کنندگان موسیقی پاپ در ایران است که قواعد کار در این گونه موسیقی را می شناسد. هر چند نیاز اصلی موسیقی پاپ در ایران همسویی با جریانات اجتماعی و نیازهای جامعه است اما حرکت ها و تلاش های اینچنینی می تواند رونقی دوباره به بازار کسادشده موسیقی پاپ ما ببخشد. کریس دی برگ خواننده و آهنگساز ایرلندی در دهه ۸۰ و نیمه اول دهه ۹۰ در قواره یک ستاره جهانی ظاهر شد، اما در ادامه و بعد از جایگزین شدن موسیقی تکنو، رپ و سلطه دی جی ها آرام آرام ستاره این گونه خوانندگان پاپ نیز رو به افول گذاشت. ولی او همچنان طرفداران پر و پاقرصی در بعضی از کشورها از جمله برزیل، ترکیه و البته ایران دارد. او پیش از سفر به ایران تاکید کرده است که حضورش در ایران هیچ گونه سمت و سوی سیاسی ندارد. حالا باید منتظر باشیم و ببینیم که استقبال از این ستاره روزهای گذشته در ایران چگونه خواهد بود.
منبع : روزنامه اعتماد