شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


اقتصاد هنر نسخه واحد ندارد


اقتصاد هنر نسخه واحد ندارد
تعاریف زیادی از «اقتصاد هنر» و «خصوصی شدن» وجود دارد و اگر بخواهیم تعریفی خاص از «اقتصاد هنر» داشته باشیم، این است كه هنر به گونه‌ای عرضه شود كه متقاضی برای آن پول خرج كند و در تقاضا و عرضه هنر پولی عرضه شود، به طور مثال تماشاگر برای تماشای تئاتر بلیت بخرد. البته خرید بلیت باید در سبد فرهنگی هر خانواده باشد كه خانواده علاوه بر هزینه خورد و خوراك، مسكن، هزینه خرید آثار هنری نیز داشته باشد.
اقتصاد هنر در حوزه‌های تئاتر، موسیقی و تجسمی تفكیك شده است، در حوزه تئاتر، با توجه به شكل اجرا، محدودیت مخاطب و هزینه بالا كمتر می‌توان به گیشه پرداخت و تئاتر با این وضعیت به حامی نیازمند است و حامیان برای حمایت از تئاتر به میدان می‌آیند كه در اكثر كشورها شهرداری از تئاتر حمایت می‌‌كند و در كشوری چون ایران، دولت حامی تئاتر به شمار می‌آید.
كارگردان برای تولید تئاتر با دولت قرارداد می‌بندد و با این موقعیت می‌توان گفت كه تولید تئاتر در بخش خصوصی است، در حال حاضر كارگردانی كه با دولت برای تولید تئاتر قرارداد می‌بندد، خود شخص حقیقی است و دولت با توجه به مسوولیتی كه دارد از تئاتر تولید شده بر اساس قواعد نظام حمایت می‌كند. در یك زمان دولت كارمند استخدام می‌كند كه كارمند هیچگاه كار تولید تئاتر نمی‌كند. اگر منظور از اقتصاد هنر اجرای برنامه در بخش غیر دولتی است با وجود تولید تئاتر توسط كارگردان، تئاتر ایران نیز در بخش خصوصی قرار دارد چرا كه دولت تنها حامی است و تولید كننده تئاتر نیست و اگر منظور این است كه تئاتر از روی گیشه روی پای خود بایستد، گیشه جوابگو نبوده و این امر ممكن نیست.
در حوزه تجسمی، اقتصاد هنر امكانپذیر است چرا كه یك تابلوی نقاشی از زاویه اقتصادی، یك كالاست، كالایی كه تعریف اقتصادی دارد. یك تابلو می‌تواند خریدار و قیمت داشته باشد و در سبد فرهنگی خانواده جا بگیرد. البته خرید تابلو بستگی به درآمد خانواده دارد.
ممكن است برخی از هنرهای تجسمی در عرصه كالا و تقاضا قرار گیرد و با این حال دولت نیز باید در حوزه تجسمی پیش‌ قدم بشود تا فرهنگ خرید در میان خانواده‌ها قوام یابد. به طور مثال می‌گوییم «اكسپو» را دولت برگزار كند چرا كه اكسپو در ایران فعالیت جدیدی است و دولت باید شروع كننده كار باشد اما در كشورهای خارجی بخش خصوصی این كار را انجام می‌دهد.
دولت برای نهادینه شدن خرید كالای هنری ، دستگاه‌های دولتی را مجاب می‌كند كه نیم درصد بودجه را به خرید تابلوی هنری اختصاص دهد تا فضا‌سازی صورت گیرد. با این تفاسیر باید گفت، در حوزه تجسمی هیچ مانعی برای تطبیق هنر و اقتصادوجود ندارد.
در حوزه موسیقی تنها در بخش‌هایی می‌توان از اقتصاد هنر استفاده كرد. آن بخش كه به اقتصاد هنر باز می‌گردد به تولید آلبوم موسیقی اختصاص دارد كه دولت تنها مجوز نشر آلبوم و كاست‌های موسیقی را می‌دهد و ناشران به چاپ آن می‌پردازند.
متاسفانه ناشران نیز در تولید آثار موسیقی مشكل دارند چرا كه همچون سینما، كاست و آلبوم‌های تولید شده به بازار قاچاق وارد شده و این ضرر به ناشران است. در بخش اجرای كنسرت‌ها نیز فردی بلیت خریده و برای دیدن آن پول می‌دهد كه به نوعی در اقتصاد هنر دخیل است اما به دلیل قیمت گزاف بلیت‌ها، دولت نیز باید حامی تماشاگر و هنرمند باشد. در ایران باید در رشته‌های هنری از تولید كننده و مصرف كننده حمایت كرد.
در حوزه‌های تئاتر، موسیقی و تجسمی، اقتصاد هنر برای شكل‌های متفاوت دیده می‌شود و نمی‌توان یك نسخه واحد در اقتصاد هنر به رشته‌های هنربرای پیچید، باید نقش مصرف‌كننده و تولید‌كننده در این میان مشخص شود و معتقدم در این میان «تبلیغات» یك امر مهم و غیر قابل انكار است. بازاریابی نیز از اصول مهم «تبلیغات» است كه باید به آن توجه شود. باید كالای هنری را به خوبی تبلیغ كنیم.
در جامعه ما به دلیل نبودن سیاست مشخصی در حوزه هنر باعث شده كه ذائقه هنرمند به سمت و سوهای مختلف پیش برود و معتقدم تبلیغات صحیح برای كار هنری امری مهم برای دولت است. دولت برای تبلیغ كالای هنری باید نقش مهمی ایفای كند.
منبع : روزنامه تهران امروز