دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

یک نکته درباره مجموعه شعر <ملا‌ح خیابان‌ها> سروده شمس‌لنگرودی


یک نکته درباره مجموعه شعر <ملا‌ح خیابان‌ها> سروده شمس‌لنگرودی
گوتلوب فرگه در رابطه با موضوع <مصداق و معنا>، معتقد بود بین <معنا( >‌) sense و <مصداق( >‌-) referent یعنی تحقق <معنا> در جهان خارج- تفاوت‌هایی وجود دارد. به نظر او در زبان شعری، مفهوم مطرح است نه مصداق؛ لذا بحث صدق و کذب در شعر معنی ندارد. <زبان> مجموعه شعر <ملا‌ح خیابان‌ها>، فرم‌هایی را تولید کرده است که در آن <زبان> تصویرکننده جهان واقع نیست و هر <واژه> تصویر و جزئی از جهان نیست و بدین سبب است که در آن <مفهوم> مطرح است نه مصداق، لذا بحث صدق و کذب در آن معنی ندارد. ‌ <دریاچه‌ها/ چشم‌های زمین‌اند،/ کوه/ عقده در گلو،/ آتشفشان/ مختصری حرف‌های نگفته،/ رگ‌های زمین‌اند رودها/ درخت/ لبخند بی‌قرار بهار است/ از فرط فراغت،/ پنجره‌ها تاول‌اند،/ سیاره‌ها، شب‌پرگانی از بلورند،/ ابر/ زخم‌بند آسمان سوراخ‌شده از تنفس طیاره‌هاست/ شوخی کودکانه‌ای بود زندگی/ که بزرگ شده است و از کف‌مان رفته است/ و من معمارک خواب دیده/ سرهم بندی می‌کنم دنیا را/ پیش از آنکه شما بیایید./ ببینم که چه می‌شود.> شعرهای این دفتر پرسش‌هایی را مطرح می‌کنند که خواننده باید به آنها جواب بدهد و خواننده هم پرسش‌هایی را مطرح می‌کند که این شعرها باید به آنها جواب بدهند. بدین‌سان اگر ما فرض را بر این بگیریم که خواننده بخواند <رگ‌های زمین‌اند رودها>، گویی پرسیده است <رود> چیست؟ و شعر به او پاسخ می‌دهد: <رگ‌های زمین‌اند رودها.> یا در شعر زیر:
<گردوی تازه‌رسیده‌ای است ماه/ بگذار برای تو بشکنم،/ کف دریا پنیر است/ بگذار برای تو قاچش کنم،/ آفتاب، آفتاب است و حیف/ تخم‌مرغ طلا‌ نیست/ برای تو سرخش کنم/ بر نیمکت ساحل/ من و باد و گرسنه/ که غیر بلعیدن من/ میل به چیزی ندارد.> اگر خواننده بخواند <گردوی تازه‌رسیده‌ای است ماه>، گویی پرسیده است <ماه> چیست؟ و شعر به او پاسخ می‌دهد: <گردوی تازه‌رسیده‌ای است.> این تعریف جدید از <رود> و <ماه> به سبب قدرت نامیدن شعر که در زبان نهفته است (حکمی از ‌هایدگر) تولید شده است. شمس لنگرودی با به‌کارگیری چنین زبانی، فرم‌هایی را تولید کرده که <ویژگی فرمیک> آنها این است که همدیگر را <کلیشه> نکرده اند. همچنین شعرهای دیگری از این دفتر مثل شعرهای۱۰، ۱۲، ۱۴ ،۲۳ ،۳۱و... گواهی برای اثبات صحت این ادعا هستند. پرهیز شمس‌لنگرودی از کلیشه‌سازی در شعرهای این دفتر باعث شده خواننده حال و هواهای شعری متفاوت از هم (فراواقع‌گرایانه، شگفت، طنز، هیچ‌انگارانه و...) را در کنار یکدیگر تجربه کند. علت تولید این حال و هواهای شعری متفاوت از هم نیز تولید فرم‌های شعری متفاوت از یکدیگر است: <چمدانت را می‌بستی/ مرگ ایستاده بود/ و نفس‌هایم را می‌شمرد.( >از شعر ۲۵< )لا‌یه‌های پیاز است/ روزهای من/ لخته‌لخته و/ مثل هم، و در اختیار من نیست/ سوز اشک، تمام می‌شوند/ روزها/ و تو پیشم نیستی.( >از شعر ۳۱)
همان‌طور که پیداست شعرهای ۲۵ و ۳۱، حال و هوایی متفاوت از هم دارند. شمس‌لنگرودی در شعرهای این دفتر به <فرم> اهمیت داده و به سبب همین اهمیت دادن به فرم است که شعرها <اهمیت فرمیک> دارند و شاعر توانسته فرم‌های شعری‌متفاوت از هم تولید کند؛ البته او استادانه <محتوا> را به خدمت <فرم> درآورده است تا در دام <فرم‌گرایی> نیفتد و یا به عبارت دیگر، <محتوا> را قربانی <فرم> نکرده است تا در دام <پیام‌محوری> گرفتار شود. شعرهای این دفتر عاری از <بازی‌های زبانی تصنعی>، <روان‌پریشی‌های تصنعی> و... است و زبانی متعادل، موجز و باورپذیر را در اختیار دارد. ‌
این کتاب را انتشارات آهنگ دیگر منتشر کرده است.

علی حسن‌زاده
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید