یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


رفت و برگشت، بین رقابت و همکاری


رفت و برگشت، بین رقابت و همکاری
سرانجام اینکه در کشورهای در حال توسعه، رانت منابع مستقیما به دولت تعلق می‌گیرد، به دلایلی مثل رسوم، قوانینی که حقوق بر زیرزمین را به دولت اعطا می‌کند، انتخاب‌های اولیه و نهایتا ایدئولوژی ملی‌گرایانه، درآمدهای صادراتی منابع معدنی به خزانه‌های ملی کشورهای در حال توسعه واریز می‌شود.
اگر چه مقدار این رانت بستگی به چانه‌زنی با بنگاه‌های خارجی دارد این رانت‌ها از طریق فعالان خصوصی داخلی همانند مورد کشورهای آنگلو ساکسون پدید نمی‌آید. بنابراین همه دولت‌های معدنی شامل دولت‌های نفتی، دولت‌های رانتیر و توزیعی هستند. قدرت اقتصادی و نهایتا اقتدار سیاسی آنها بر ظرفیت دوگانه‌شان به استخراج رانت بیرونی از محیط بین‌المللی و متعاقب آن توزیع این درآمدها در اقتصاد داخلی بستگی دارد.
این ویژگی‌ها عواقب عجیب و غریبی برای همه دولت‌های معدنی و به ویژه دولت‌های نفتی دارد. ترکیب منحصر‌بفرد آنها به این معناست که چنین دولت‌هایی تفاوت ساختاری با سایر دولت‌ها در دنیای صنعتی شده پیشرفته و در حال توسعه، خصوصا صادرکنندگان کالاهای کشاورزی یا ساخته‌شده صنعتی دارند که محصولات‌شان فناپذیر یا در مالکیت دولت یا با اهمیت استراتژیک، و نیز سرمایه‌بر و تحت سلطه خارجیان مثل نفت نبوده است. دولت‌های نفتی همچنین اگر چه تا حد کمتری، با صادرکنندگان قلع، مس و سایر مواد معدنی تفاوت دارند که در بسیاری از این ویژگی‌ها سهیم بوده اما در رابطه با اندازه و دوام رانت‌های خارق‌العاده تفاوت دارند.
مهم‌ترین نکته اینست که ترکیب چنین ویژگی‌هایی توضیح می‌دهد چرا دولت‌های صادرکننده نفت، به‌رغم تفاوت در نوع رژیم‌های سیاسی، فرهنگ‌ها، موقعیت ژئواستراتژیک و از این قبیل، شباهت‌های حیرت‌آور و کلی با همدیگر در زمینه ظرفیت دولت و عملکرد اقتصاد کلان دارند. همانطور که در فصول ۴ و ۹ خواهیم دید، این ویژگی‌ها به این دلیل توانسته است دولت نفتی را شکل دهد که بهره‌برداری از نفت با فرایند دولت‌سازی مدرن مصادف گشت. مجموعه اینها شباهت‌هایی در محیط بین‌المللی و داخلی به وجود می‌آورد که دولت‌های نفتی باید درون آن فعالیت کنند و نیز توانایی پرداختن به این مشکلات را داشته باشند. این اشتراکات سرانجام به مجموعه مشکلات مشابه، روش‌های مشابه دست و پنجه نرم کردن با مشکلات و رفتارهای مشابه مقامات این کشورها تبدیل می‌گردد. برای درك این فرایند، ابتدا باید طریقه‌ای كه این ویژگی‌ها، محیط تصمیم‌گیری برای دولت‌های نفتی را شكل می‌دهند بررسی گردد.
● موهبت‌های مختلط: محیط متناقض دولت نفتی
اینكه تملک داشتن نفت، فرصت‌هایی برای سود یا زیان بردن استثنایی ایجاد می‌كند غیرقابل تردید است. در قرن بیستم، نفت جایگزین سایر منابع مهم سوخت شد چون به محض اینکه كشف شد هزینه‌های استخراج، توزیع و استفاده از آن نسبتا اندک بود. کل تولید جهانی نفت، عینا مثل تولید اوپک، از۱۹۲۰ تاکنون افزایش پیوسته یافته است. اگر چه قیمت‌ها در دوره‌های خاصی کاملا متغیر بوده است، قیمت اسمی نفت خام عموما از ابتدای دهه۱۹۳۰ تا دهه ۱۹۷۰ افزایش یافت و بنابراین از نوسانات زیاد که ویژگی قیمتی سایر کالاهای اولیه بود اجتناب نمود.
این روندهای تولید و قیمت معمولا مطلوب، تصادفی نبود، آنها را می‌توان به ویژگی‌های خاص نفت مربوط دانست. در عین حال، پایان‌پذیری نفت فشار به سمت بالا بر قیمت‌ها وارد می‌ساخت چون عاملان بازار را ترغیب می‌کرد تا کارتل یا سایر ترتیبات همکاری برای بالا نگهداشتن قیمت‌ها ایجاد کنند. فقط همکاری می‌توانست مانع خطرات دوگانه پایان‌پذیری زود هنگام و قیمت‌های پایین شود. اگر چنین ترتیبات همکاری صورت نمی‌گرفت شرایط بازار بین رقابت بیشتر و کمتر حرکت کرده و قیمت‌ها بشدت نوسان می‌کرد.
ترکیب ارزش راهبردی نفت و پایان پذیری آن، تبیین بنیادی برای محیط بین‌الملل منحصر‌بفرد فراهم می‌سازد كه رفتار دولت‌های نفتی و سایر فعالان صنعتی در بازارهای جهانی نفت را مقید می‌سازد. به محض اینکه درک عمومی ایجاد شود که همکاری، رانت انحصاری بالاخص زیادی به وجود می‌آورد (که یك فرایند یادگیری سیاسی است) فشارهای قوی برای تشکیل کارتل، انواع سنتی رقابت را زیر سوال می‌برد. اگر همکاری موفقیت‌آمیز باشد، قیمت‌ها را بالا برده و فرصت مهمی برای سود بردن ایجاد می‌کند. اما چنین فرصت‌هایی دایمی نیستند. طرفه آنکه همکاری که بیش از اندازه موفق باشد، عاقبت ورود تولیدكنندگن جدید را به بازار تشویق می‌کند در حالی ‌که همزمان انگیزه‌های قوی به هر یک از اعضای کارتل می‌دهد تا در سهمیه یا قیمت بازار تقلب کنند. کاسته شدن از سود به دلیل رقابت روز افزون، توافقات قبلا صورت گرفته را تغییر داده، ترتیبات کارتل موجود را تضعیف نموده، قیمت‌ها را ناگهان به زیر می‌کشد و ایجاد شکل‌های جدید همکاری را ضروری می‌سازد.
این رفت و برگشت بین رقابت و همکاری، در تشکیل، نزول و شکل‌گیری مجدد «رژیم‌های» مختلف انرژی که تاریخ صنعت بین‌المللی نفت را متمایز ساخته آشکار است. اگر چه این «رژیم‌ها» در سایر بررسی‌ها به خوبی معرفی شده‌اند، شرحی مختصر از آنها در اینجا لازم می‌آید چون چشم‌انداز مشترک و رفتار یکسان مقامات کشورهای صادرکننده نفت را شکل می‌دهد.
در نخستین رژیم، چند شرکت بین‌المللی نفتی و نیز دولت‌های صادرکننده بر بازار تسلط داشتند و همکاری کاملا خوبی برقرار ساختند در آن سال‌ها كه از کشف نفت تا دهه۱۹۵۰ طول كشید بازار تحت کنترل «غول‌های نفتی» (اگزان، موبیل، تگزاکو، سوکال، رویال داچ شل و بریتیش پترولیوم) بود. به استثنای دوره کوتاهی در دهه۱۹۳۰، توافقات انحصار چند جانبه برای هماهنگ‌سازی میزان تولید و تقسیم بازار، روند قیمت نزولی نفت را بر عکس ساخت و الگوی همکاری برای بالا نگه داشتن قیمت‌ها برقرار ساخت که تا جنگ جهانی دوم دوام آورد. از ویژگی‌های این رژیم، سلطه مطلق شرکت‌های نفتی بر دولت‌های صادرکننده بود و چشم‌اندازهای توسعه این دولت‌ها را شکل داد.
نویسنده: تری کارل
مترجم: دکتر جعفر خیرخواهان
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد