یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا
دوباره «عیار ۱۴»؛ و غروب دلگیر امروز
دیگر زیادی ایراد گرفتیم. اول هر جشنواره فیلم فجر، آدمیزاد همه چیز را فراموش یکند. آرمانگرا میشود. زیادی آرمانگرا میشود. پس مینشیند و زیادی همه چیز را سخت میکند. زیادی به فیلمها ایراد میگیرد. به اینکه مثلا چرا فلان فیلم بیش از عشق، برای نفرت سازندهاش ساخته شده، اینکه چرا فلان کارگردان سینما را دست کم گرفته، که به این هنر عزیز توهین کرده. بعد آدم دلخور میشود که چرا آقایان و خانمهای هنرمند، فیلمهای بدی میسازند و پول مردم و بیتالمال را هدر میدهند؛ بعد اسمش را میگذارند فیلم فرهنگی و سینمای متفاوت و آثاری که مردم به تماشایشان نمیروند، پس باید از نمایششان حمایت کرد. این مال روزهای اول جشنواره است. آن وقت آدم درباره همین چیزها مینویسد و کم کم گرفتاریها زیاد میشود. حاشیهها پیش میآید و مشکلات یکی یکی از راه میرسند و مثل چنین غروبی، میرسد آن لحظهای که آدم میبُرد. که دیگر به نظرش میرسد با این همه حرف و حدیثی که دور و بر آدم به وجود آمده، با این همه فشار و گرفتاری، همان بهتر که درباره فیلمی مثل «صداها» که امروز دیدیم حرفی نزند. که درباره آن چیزی که دوست دارد بنویسد. آخر ستون امروز یک فرق مهم با روزهای دیگر هم دارد. اینکه حالا ما عیار ۱۴ را دیدهایم. پس یک چیز خوب داریم که دربارهاش حرف بزنیم. که دستمان کاملا خالی نیست. حالا و با این فیلم پرویز شهبازی، داستان آدمی را داریم که میخواهد تغییر کند و میترسد. عوض اینکه به درون خودش رجوع کند، از آنچه بیرونش اتفاق افتاده میترسد. که ترس فلجش کرده است. ضد قهرمان ما به جای اینکه لحظه و هر چه در آن است و همه داراییاش است را در آغوش بکشد و به استقبال خطری برود که در واقع خطر نیست، که رحمت است، میترسد و بار زندگیاش را به دوش قانون و دوست و نامزدش میاندازد. که محکوم میکند. که از آدم دیگری که اتفاقا قدر لحظه را فهمیده، که از دوران حبسش این فهم را با خودش بیرون کشیده که هر لحظهای که در آن زندگی میکند، مهمترین لحظه عمرش است و هر کسی که در برابرش نشسته، مهمترین چیزی که در دنیا دارد، چنین میترسد. که این امکان را به خودش نمیدهد که تغییر کند و به این دیدار اجازه بروز بدهد و به مهمترین آدم طرف مقابلش تبدیل شود. پس زندگی مجازاتش میکند. حالش را میگیرد. که به جبران آن که در آن لحظه صادق، عوض بروز خود به صادقانهترین شکل ممکن، فرار را بر قرار ترجیح میدهد، میمیرد. این راهی است که انگار پرویز شهبازی در «عیار ۱۴» برای نجات کامران «نفس عمیق»ش جسته است. فیلم مهمی که بر خلاف دیگر آثاری که در این جشنواره دیدیم، بیش از آن که واکنشی مذبوحانه در برابر مدیوم و جامعه و زمانهاش باشد، بخشی از آن است. بخشی از آن لحظه مهمی که همه این چیزها با هم در آن جمع میشود. که در سالن سینما خوشبخت میشویم.
پس حالا که این طور است، بگذار هر کسی هر چیزی که میخواهد بگوید. یک شب بد و از فردا دوباره شروع میکنیم. که قول میدهیم واکنش صادقانهمان را درباره فیلمها بنویسیم. هر کسی هر چی میخواهد بگوید. هر چه نباشد، اول باید پاسخ خودمان را بدهیم. از خودمان حساب بکشیم. شاید فردا روز دیگری بود و دوران دیگری.
امیر قادری
منبع : روزنامه فرهنگ آشتی
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران مجلس مجلس شورای اسلامی حجاب دولت سیزدهم دولت جمهوری اسلامی ایران پاکستان جنگ رئیسی گشت ارشاد امام خمینی
هواشناسی تهران تصادف پلیس شهرداری تهران قتل سیل وزارت بهداشت فضای مجازی کنکور سلامت سازمان هواشناسی
قیمت دلار قیمت خودرو مالیات خودرو بانک مرکزی دلار بازار خودرو قیمت طلا سایپا ارز مسکن ایران خودرو
زنان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی محمد خزاعی سریال سینمای ایران تلویزیون سریال پایتخت موسیقی سینما فیلم ترانه علیدوستی قرآن کریم
کنکور ۱۴۰۳ خورشید
اسرائیل رژیم صهیونیستی فلسطین غزه آمریکا جنگ غزه روسیه چین اوکراین حماس عربستان ترکیه
فوتبال پرسپولیس استقلال فوتسال بازی باشگاه پرسپولیس جام حذفی آلومینیوم اراک تراکتور تیم ملی فوتسال ایران سپاهان بارسلونا
هوش مصنوعی تبلیغات فناوری گوگل سامسونگ اپل ناسا بنیاد ملی نخبگان آیفون
دندانپزشکی خواب بارداری کاهش وزن مالاریا