چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا
بحرانشناسی
با نگاهی هرچند گذرا به تاریخ فلسفه درمییابیم که اوج فلسفه فیلسوفان درست در جایی شکل گرفته است که با بحرانی جدی مواجه بودهاند؛ حال این بحران ممکن بود ناشی از مناقشات و تنگناهای فلسفی آن دوره خاص باشد یا برآمده از بنبستهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن دوران.
به عبارتی چنین بحرانهایی، شخص فیلسوف را فراخوانی میکرد تا پاسخ و راه حلی بیابند. در این میان هر چقدر بحران عمیقتر بود، پاسخ به آن نیز چند لایهتر و ژرفتر بود.
بهعنوان مثال، تلاشهای فکری کانت در مواجهه با بحرانهای فلسفی دوران خودش که منجر به انقلابی بنیادین در تاریخ فلسفه شد و کوششهای هایدگر در دوره متاخر فلسفه، در مواجهه با بحرانهای همه جانبه و فراگیر زمانه ما که گشاینده طریقی دیگر در عالم اندیشه شد، دلالت بر نقش غیرقابل انکار بحران، در پرورش اندیشمندان دورانساز میکند.
باید توجه داشت که بحران، به خودی خود، سازنده تفکر ژرف نیست، چرا که اگر چنین بود، با توجه به تنگناها و چالشهای عظیمی که بشر امروز با آن مواجه است باید هر روز شاهد برآمدن فلسفهای که حداقل هم پایه نظام فکری فیلسوفان بزرگ است، باشیم؛ حال آنکه چنین نیست و البته هر بحرانی هم، در عداد بحرانهای تاریخساز قرار نمیگیرد.
این را هم باید افزود که بحرانها لزوما پاسخ فلسفی نمییابند و به فراخور مذاق فرهنگی هر جامعه میتواند پاسخی متناسب بیابد. بنابراین ورود همه جانبه به این بحث، خود نیازمند شناسایی ماهیت بحران و زمینههای تاریخی و قومی شکلگیری آن است.
با این مقدمه، اگر بحث را در حوزه فکری ایران پیگیری کنیم، به نتایجی روشنگر خواهیم رسید. در دورههای پر فراز و نشیبی که این مرز و بوم از سر گذرانده است، ردگیری بحرانهای گوناگون سیاسی و فرهنگی چندان کار دشواری نیست و این بحرانها در دورههایی حتی زمینه شکلگیری اندیشههای ژرف فلسفی را فراهم آوردهاست.
در این میان، اما نکته مهم این است که پاسخهای فلسفی به بحرانهای مبتلابه جامعه در دوران مختلف، همواره رقیبانی سرسخت در حوزههای دیگر معارف، از جمله طریقهای عرفانی و مکتبهای کلامی داشتهاست و گاه چنان میشد که فیلسوفان در بیان نتایج کوششهای فلسفی خود، از زبانی محافظهکار استفاده میکردند.
در واقع گسترش چنین امری به تدریج منجر به انتقال بحرانهای بیرونی فراروی متفکرین به ساحت درونی و ذهنی ایشان شد تا آنجا که خود فیلسوفان در گفتار خود دچار تشتت شده و بحرانهای درونی شده خود را با مرزبرداریها و خلط حوزههای مختلف فکری عیان ساختند.
به عبارت دیگر متفکرین ما، هنر مدیریت بحران نداشته و بیشتر میل به آشتی دارند تا درگیری شجاعانه با حوادث بحران زا. اما به هرحال فرصت لمس بحران، درونی یا بیرونی، در دوران شکوفایی تفکر ما در گذشته کماکان فراهم بود و این را میتوان از پاسخهای گاه جدی متفکرین در حوزههای گوناگون معارف گذشته ما دریافت.
اما در دورههای متاخر با ورود آوردههای تفکر جدید غرب، و بالتبع پاسخهای حاضر و آمده آنها به چالشهای مختلف فکری و فرهنگی، فرصت رویارویی جدی با بحران را از ما گرفت و ذهن ما را به تدریج از ارائه پاسخهای خودی بازداشت؛ توگویی بحرانهای ما نیز وارداتی بود.
بنابراین فلسفهای که در پاسخ به آنها شکل میگرفت، نمیتوانست افقی دیگر برای ما بگشاید. این امر هنوز هم در جامعه فکری ما منشا اثر است و رهایی از آن ممکن نیست مگر اینکه بگذاریم بحرانهای واقعی جامعه آنچنانکه هستند سر برآورند تا شاید راه حلی خودی بیابند.
سید مجید کمالی
منبع : روزنامه همشهری
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
مجلس شورای اسلامی مجلس ایران دولت دولت سیزدهم شورای نگهبان قوه قضائیه رهبر انقلاب رئیس جمهور صادق زیباکلام مجلس یازدهم حسن روحانی
هواشناسی تهران قوه قضاییه قتل شهرداری تهران پلیس بارش باران دستگیری پلیس راهور سازمان هواشناسی سیل حج تمتع
قیمت دلار قیمت خودرو قیمت طلا یارانه بانک مرکزی خودرو سایپا بازار خودرو بورس دلار مسکن ایران خودرو
کتاب فردوسی تئاتر نمایشگاه کتاب شاهنامه همایون شجریان سحر دولتشاهی نمایشگاه کتاب تهران تلویزیون سینمای ایران دفاع مقدس حج
سرعت اینترنت وزارت علوم دانشگاه تهران فضا تحقیقات و فناوری وزیر علوم
اسرائیل رژیم صهیونیستی فلسطین روسیه آمریکا جنگ غزه حماس نوار غزه ترکیه اوکراین افغانستان طوفان الاقصی
فوتبال استقلال پرسپولیس لیگ برتر رئال مادرید باشگاه استقلال لیگ برتر ایران فولاد خوزستان فولاد مهدی طارمی جواد نکونام بازی
هوش مصنوعی گوگل تبلیغات تلفن همراه ناسا موبایل هواپیما فیبر نوری دوربین نوآوری شفق قطبی
وزارت بهداشت سرطان قهوه آلزایمر زوال عقل دیابت سازمان نظام پزشکی ویتامین کاهش وزن سلامت روان