یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

رنج‌های هرکول - Le Fatiche Di Ercole


رنج‌های هرکول - Le Fatiche Di Ercole
سال تولید : ۱۹۵۹
کشور تولیدکننده : ایتالیا
محصول : فدریکوتتی
کارگردان : پی‌یترو فرانچیشی
فیلمنامه‌نویس : انیو د کونچینی، گایو فراتینی و فرانچیشی، برمبنای داستانی نوشته فرانچیشی.
فیلمبردار : ماریو باوا.
آهنگساز(موسیقی متن) : انتسو مازتی.
هنرپیشگان : استیو ریوز، سیلوا کوشینا، فابریتسو میونی، ایوو گارانی، جانا ماریا کاناله، آفرو پولی، لوچیانا پالوتسی.
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۷ دقیقه.


"هرکول" (ریوز) با "یولی" (کوشینا)، دختر حکمران "یولکوس" آشنا می‌شود و به او دل می‌بازد. به‌زودی نیز مطلع می‌شود که حکمران سابق، عموی "یولی"، چندی پیش به‌طور مرموزی به قتل رسیده پسرعموی او "جیسن" (میونی) ناپدید شده و "پشم زرین" که در اختیار خانواده آنان بوده، به سرقت رفته است. اهالی شهر، "خیرون" (پولی)، دوست "هرکول" را مسبب این ماجراها می‌دانند. اما او در می‌یابد که بادست یافتن به پشم زرین از هویت قاتل آگاهی خواهد یافت. "هرکول" پس از ورود به یولکوس جوانان شهر را با تعلیمات نظامی آشنا می‌کند و موفقیت او دراین کار حسادت پسر حکمران را برمی‌آنگیزد. پسر حکمران در جدالی با یک شیر از پا در می‌آید و پدرش که "هرکول" را مقصر می‌داند، او را به انتقام مرگ پسر، مأمور کشتن گاوی وحشی می‌کند. "هرگول" را مقصر می‌داند، او را به انتقام مرگ پسر، مأمور کشتن گاوی وحشی می‌کند. "هرگول" گاو را از پا در می‌آورد و به‌طور اتفاقی با "خیرون" محتضر و "جیسن" که همراه او است ملاقات می‌کند. "هرکول" و جیسن" به یولکوس می‌روند و در آن‌جا حکمران به آنان سه ماه فرصت یم‌دهد تا به سرزمین "کولخیس" بروند و پشم زرین را با خود بیاورند. آن دو همراه جمعی دیگر با کشتی "آرگو" روانه آن دیار می‌شوند و با تحمل مشقات فراوان به هدف می‌رسند و در بازگشت هویت قاتل واقعی که کسی جز حکمران یولکوس نبوده را برملا می‌کنند. "جیسن" به جکمرانی برگزیده می‌شود و "هرکول" و "یولی" روانه سرزمین‌های دور دست می‌شوند.
٭ مشهورترین (و نه لزوماً بهترین) فیلم "اسطوره‌ای / فانتزی" سینمای ایتالیا که با یک موفقیت تجاری جهانی (از جمله در آمریکا) مواجه شد و در اواحر دهه ۱۹۵۰ این گونه فیلم‌ها را به‌عنوان وجه غالب تولیدات سینمای این کشور جایگزین کمدی‌های انتقادی اواسط این دهه ساخت. موقعیتی که تا اواسط دهه ۱۹۶۰ که این آثار جای‌شان را به وسترن‌های اسپاگتی سپردند، دوام یافت. ریوز، قهرمان سابق پرورش اندام جهان، به لحاظ قابلیت‌های فیزیکی‌اش کاملاً مناسب این نقش بود و در این فیلم و دنباله آن، هرکول و ملکه لیدیا (فرانچیشی، ۱۹۵۹) به موفقیتی دست یافت که هیچ یک از مقلدان و دنباله‌روهای او از آلن استیل و مارک فارست گرفته تا میکی هارگیتای نتوانستند آن را تکرار کنند. تنها می‌توان به حضور رگ‌پارک در شاهکار ویتوریو کوتافاوی، هرکول فاتح آتلانتید (۱۹۶۳) ـ بی‌شک بهترین این مجموعه ـ و هرکول در مرکز زمین / هرکول در دنیای نفرین‌شده (ماریو باوا، ۱۹۶۱) اشاره کرد که با ارائه تصویری متفاوت از ریوز، "هرکول" را از جایگاه اسطوره‌ای و دست نیافتنی‌اش پائین آورد و انسان‌های عادی نزدیک کرد. از نمونه‌های متأخر، فیلم‌های هرکول (۱۹۸۳) و هرکول ۲ (۱۹۸۵) هر دو به کارگردانی لوئیجی کوتزی و با شرکت لوفرینو فاقد هرگونه نوآوری و خلاقیتی هستند. در این زمینه همچنین مجموعه تلویزیونی موفق هرکول: سفرهای اساطیری، با بازی کوین سوربو (تهیه کننده اجرائی، اسم ریمی) و فیلم نقاشی متحرک بلند کمپانی دیزنی در سال ۱۹۹۷ قابل اشاره‌اند.