دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

ارزش اقتصادی اقتصاددانان


ارزش اقتصادی اقتصاددانان
اقتصاد یك علم است، نظریات این علم گرچه ساده اند اما ساختن مدل ها، درك روابط حاكم بر رویدادهای اقتصادی و طراحی سیاست های اقتصادی اموری دشوار و پیچیده هستند. در این علم مانند هر علم دیگری تفاوت نظر كم نیست و بسیاری ساعت ها به بحث این نكته یا اثبات آن قانون می پردازند. اقتصاددانان گرچه نظریه پردازند اما مهندسین واقعی صنعت و بازرگانی جوامع هستند. ایشانند كه عواقب سیاست های اقتصادی را گوشزد می كنند و به قدرت تولید سرمایه ها می اندیشند. تحقیقات ایشان است كه دولت ها را قادر می سازد استراتژی توسعه خود را تعیین كنند و منابع محدود خود را صرف خطیرترین امور ممكن نمایند. اقتصاددانان برق را اختراع نكرده اند، نفت را كشف نكرده اند و راه نساخته اند... با این حال زمانی كه آدام اسمیت از تاثیر تخصصی شدن تولید و چندقسمتی شدن روند آن سخن گفت زمینه فكری انقلاب صنعتی را آماده كرد. ۱۲۰ سال بعد فورد با ابداع خط مونتاژ آمریكا را از یك غول كشاورزی به یك قدرت صنعتی تبدیل كرد. زمانی كه نفت كشف شد این اقتصاددانان بودند كه با یادآوری ارزش افزوده راه رهایی و توسعه كشورهای نفت خیز را در صنایع پتروشیمی و شیمیایی دیدند. امروز كمتر كشور عضو اوپكی است كه از صنایع شیمیایی بی بهره باشد. اقتصاددانان راه نساختند اما دولتمردان را یادآوری كردند برای تجارت، هزینه تجارت باید كاهش یابد. راه نه مسیر مسافران بلكه زیرساخت اقتصادی بسیاری از كشورها شد. همین چند سال پیش پس از براندازی طالبان در افغانستان دولت ایران اقدام به تاسیس جاده هایی كرد كه هنوز فعال ترین راه های افغانستان اند و تامین كننده حضور ایرانیان و بازرگانان ایرانی در هرات و نیم روز. به راستی ارزش اقتصادی یك اقتصاددان چقدر است او شاید چكش به دست نگیرد بر سندان نكوبد، اما این اوست كه برای محصول كشاورزان و دسترنج كارگران می اندیشد تا آنان آن را بكارند و بسازند كه خواهانی دارد و بازاری. این اوست كه مشاور دولت هاست تا دولت مقرراتی به كار بندد كه تامین كننده سلامت و رقابت اقتصادی باشد و مشوق كارآفرین و حامی كارگر. در نهایت ارزش اقتصادی یك اقتصاددان در قدرت درآمد افزای دانشی است كه به بهبود روند تولید می انجامد و با افزایش رقابت و فراهم كردن انگیزه های فردی به بهبود دانش افراد و بهره وری ایشان كمك می كند. جمع این تغییرات تولید ملی را می افزاید، حجم سرمایه گذاری ها را دوچندان می كند و به روند آموزش جهت می دهد تا دانشجویان و هنرآموزان آن بیاموزند كه برایشان تقاضایی است و كاری. اینچنین از هزینه اجتماعی بیكاری می كاهد و به شادابی جامعه كمك می كند. واقعیت اینجاست كه امروز بشریت در جهاد علیه فقر و عقب ماندگی محتاج كسانی است كه راه رسیدن و استفاده از امكانات و منابع را به او بنمایند. اگر دولتمردان فرماندهان این جهادند اقتصاددانان برنامه ریزان و استراتژیست های آن هستند. و زمانی كه یك استاد اقتصاد به خانه فرستاده می شود تا خاموشی گزیند این جامعه است كه هزینه آن را می پردازد و این مبارزه با فقر است كه آسیب می بیند. هزینه ای برای نادانی ها، ناكارایی ها، اولویت های بی پشتوانه و سیستم آموزشی كه آن را می آموزد نه برایش تقاضایی است و نه به قدرت تولید دانش آموخته می افزاید. و با پرداختن هزینه بازآموزی آنچه كه تجربه شده است و آمیخته. به راستی تا كی هزینه دوباره آموزی و چندباره آموزی قابل پرداخت است.
علی دادپی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید