دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

بازگشت فرانسه به نظامی گری


بازگشت فرانسه به نظامی گری
سیاستمداران کهنه کار نیمه قرن ۲۰ فرانسه، در سال ۱۹۶۶، به دلیل اینکه ناتو تحت حاکمیت امریکا قرار داشت از بخش نظامی این سازمان خارج شدند، تا این موضوع امروز به واسطه تغییر شرایط وساختار نظام بین الملل متفاوت از گذشته شده و رئیس جمهور فرانسه (نیکولا سارکوزی ) نشانه هایی را از خود در جهت تصمیم اعزام نیروی بیشتر به افغانستان به نمایش گذاشته، که حکایت از تمایل فرانسه به بازگشت به سازمان ناتو پس از ۴۲ سال جدایی در کنار تلاش برای سازماندهی سیستم دفاع مشترک اروپایی می باشد.
سارکوزی تصمیم نهایی برای ورود فرانسه به بخش نظامی ناتو رامنوط به پیشرفت های محسوس و عملی در خصوص سیستم دفاع اروپانمود. از سویی می توان به این موضوع نیز اشاره نمود که موضوع اعزام نیروهای امنیتی و نظامی به افغانستان از جانب فرانسه در واقع برجسته سازی همراهی فرانسه با سیاست های امریکا و ناتو می باشد.
● دیدگاه فرانسه در خصوص ناتو
فرانسه و انگلستان به توافقاتی دست یافته اند که بر اساس آن روابط مابین اتحادیه اروپا و ناتو را به طور چشم گیری بهبود خواهد بخشید; زیراتا این اواخر این دو سازمان با یکدیگر روابط ضعیفی داشتند. این درحالی است که موانعی در جهت همکاری ناتو و اتحادیه اروپا مشاهده می شود، با این وصف که علاوه بر فرانسه و انگلستان، ترکیه با ایجادجنجال و سر و صدا در مقابل اتحادیه اروپا مانع از همکاری ناتو واتحادیه اروپا شده است.
در گذشته فرانسه برای مدت زمان طولانی از اتحادیه اروپا در مقابل ناتو در خصوص همکاری دفاعی حمایت کرده بود، اما سارکوزی باعث تغییر این روند شده است. وی به دیپلمات های خود دستور همکاری باناتو را داده و همچنین خواستار بازگشت فرانسه به ساختار نظامی ناتوشده است. در حال حاضر انگلستان باید بتواند به این ابتکار و اقدام سارکوزی از طریق توافق با فرانسه جهت استحکام و تقویت سیاست دفاعی اتحادیه اروپا و ناتو پاسخ دهد و ترکیه هم بتواند نقش برجسته تری را در امنیت و سیاست دفاعی اروپا ایفا نماید. در مجموع این اقدامات باعث تقویت بیشتر و بهتر و روابط ناتو و اتحادیه اروپاخواهد شد.
سارکوزی به محض انتخاب شدن به ریاست جمهوری فرانسه، تمایل خود را مبنی بر بازگشت افسران فرانسوی به فرماندهی نظامی ناتو اعلام نمود و اظهار داشت: فرانسه باید به ادامه تهدید دانستن ناتو پایان داده وروابط خود را با همپیمانانش تجدید نماید. در راستای این اهداف،سارکوزی ممنوعیت طولانی مدت در سیاست خارجی فرانسه نسبت به ناتو را ملغی نموده و امکان بهبود نسبی را در همکاری بین ناتو و اتحادیه اروپا به وجود آورده است. ژاک شیراک در طول دوره ریاست جمهوری اش، روابط میان سیاست دفاعی و امنیتی اروپا و ناتو را همانندیک بازی با حاصل جمع صفر، که بر اساس آن برد یکی مساوی با باخت دیگر و بر عکس بود، تلقی می نمود.
همکاری سیاست دفاعی و امنیتی اروپا و ناتو با استثنائات کمتری درسال های اخیر محدود بوده است ; در حالی که ناتو و سیاست دفاعی وامنیتی اروپا، مذاکراتی در خصوص برخی مباحث مانند بوسنی، داشتند،اما در خصوص برخی مباحث مهم دیگر، از قبیل مأموریت های ویژه درکوزوو جایز ندانستند که در مورد آن به بحث بپردازند. سارکوزی در حال حاضر با اعلام این پیشنهاد بر این است که با نزدیکی دو سازمان امنیتی اصلی اروپا، نزاع خانمان برانداز بین آنها را پایان بخشد; اما برای جلب اعتماد سارکوزی، تعدادی شروط مطرح است که فرانسه و بریتانیانیازمندند تا دیدگاه های مخالف خود را در خصوص سیاست دفاعی وامنیتی اروپا با یکدیگر وفق داده و مصالحه نمایند. از سویی، ترکیه وایالات متحده امریکا، نیازمند خواهند بود که عکس العملی را درخصوص به مخاطره افتادن منافعشان از خود نشان دهند. این خلاصه رئوسی است که جهت توافق آینده میان همه طرفین باید مورد توجه قرارگیرد. برخی از مشکلات واقعا نیازمند چیره شدن بر آن می باشند و بیش از آنکه واقعی باشند فلسفی هستند.
اقدام رئیس جمهور فرانسه از چند جهت حایز اهمیت است، چون باتوجه به سابقه سیاست دفاعی و امنیتی اروپا، نه امریکا و نه هر دولت اروپایی، به طور فعالانه ای در صدد تخریب یا زیر سؤال بردن ناتو یااتحادیه اروپا نمی باشند و امریکا نسبت به گذشته، انتقاد اولیه واساسی اش را به سیاست دفاعی و امنیتی اروپا کاهش داده است.
● همکاری در تسلیحات یا همکاری در جنگ؟
ناتو و اتحادیه اروپا همکاری خیلی ضعیفی با یکدیگر دارند، چون اعضای دو سازمان (۲۱ عضو از ۲۷ عضو اتحادیه اروپا که عضو ناتو نیزهستند)، همکاری و گفت و گوهای اندکی با هم دارند و بدتر از آن اینکه آنها برای پشتوانه دفاعی و جلب توجه دیگران با یکدیگر رقابت می کنند. برای نمونه در سال ۲۰۰۵، آنها در مورد اینکه چه کسی ازمأموریت اتحادیه افریقا در سودان حمایت به عمل آورد، به توافق نرسیدند، تا اینکه طی سال های اخیر هر سازمانی به طور جداگانه عملیات خود را در آنجا انجام می داد.
گاهی اوقات رقابت بین ناتو و اتحادیه اروپا باعث هدایت کشورهای عضو در جهت تخریب بیشتر یکدیگر می شد، که این مسئله باعث خریدتجهیزات بیشتری گردید. این در حالی است که فرانسه طرح های ناتو راجهت دستیابی به یک ناوگان هواپیمایی و حمل و نقل C-۱۷ را کاهش داده است. این رقابت اثر بدی برای همه در برداشت. کشورهای عضوناتو و اتحادیه اروپا بودجه دفاعی اندکی را اختصاص دادند. هر دوسازمان و اعضای آنها لیست طویلی از خرید تجهیزات جدید که درعملیات های نظامی کاربرد دارد را ارائه دادند (که توانایی اهداف نامیده می شود)، اما اتحادیه اروپا و ناتو توافق کامل خود را در خصوص لیست های ارائه شده اعلام نکردند.
در این راستا شاهد هستیم که رئیس جمهور فرانسه تا حدودی اداره کشور را به باد انتقاد گرفته و ریشه های این مشکلات را بسیار عمیق می داند و به رقابت بروکراتیک در ورای این مشکلات اشاره می کند.همچنین ترکیه (که عضو ناتو بوده و در اتحادیه اروپا عضویت ندارد) وقبرس (که در اتحادیه اروپا عضو است و در ناتو عضویت ندارد) از اعضای دیگر در سازمان های مربوطه به منظور ایجاد این قضیه از یکدیگراستفاده می کنند و از سوی دیگر ایالات متحده امریکا برای مدت زمان طولانی از تلاش جهت بهبود یک سیاست دفاعی و امنیتی اروپاجلوگیری به عمل می آورد، اگر چه بعدها تمایل مثبت خود را به آن نشان داد.
به منظور برقراری ارتباط بین ناتو و اتحادیه اروپا لازم است متحدین بسیاری از موضوعات را ـ که در بالا ذکر شد ـ مورد توجه قرار دهند، یااینکه توامٹ برخی کارها را با یکدیگر انجام داده و یا از آن خودداری نمایند. اولا: انگلستان و فرانسه باید بیشتر از این، ابتکار عمل سارکوزی را درک نمایند، در غیر این صورت امید به ارتباط بهتر اتحادیه اروپا و ناتواز بین خواهد رفت. انگلستان و فرانسه مرکز ثقل دفاع اروپایی را تشکیل می دهند. آنها تأمین کنندگان اصلی قوا و بزرگ ترین تولید کننده وخریدار تجهیزات نظامی هستند. این دو کشور استراتژی و اهداف واحدی دارند و هر کدام می توانند نیروهای خود را جهت رسیدن به اهداف خود در هر جا گسیل نمایند. در جلسه بین شیراک و بلر در سال ۱۹۹۸ در اس تی مالو، سیاست دفاعی و امنیتی اروپا ترسیم شد. اگر درآن زمان توافقی بین دو کشور صورت نمی گرفت، تحولات بسیار اندکی در اروپا در زمینه مسائل دفاعی در حال حاضر صورت می گرفت.
از سویی فرانسه نیازمند آن است که با امریکا نیز به توافق دست یابد وامریکا نیز نیازمند موافقت با مأموریت های ناتو است که افسران فرانسوی جهت هماهنگی مجدد در درون ساختار فرماندهی ناتو در آن حضور داشته باشند. از طرفی ممکن است که دو کشور درباره نقش اتحادیه اروپا در تصمیم گیری های ناتو به توافق نرسند. چون واشنگتن در صدد است تا همپیمانانش را در چارچوب یک گروه ۲۶ عضوی ازکشورهای منفرد حفظ و حمایت نماید تا اینکه بتواند در تبادل نظر بین اتحادیه اروپا و ناتو از آن بهره برداری کند. با شروع همکاری واقعی بین ناتو و اتحادیه اروپا، لازم است تا ترکیه مخالفتش را با توجه به اطلاعات حساس مشترکی که در ناتو در اختیار دارد، با قبرس و مالت (که دو کشورعضو اتحادیه اروپا بوده و در ناتو عضویت ندارند) پایان دهد.
ترکیه نیز از تماس رسمی با دو کشور اخیر دوری نموده و از طرح های مشترک بین اتحادیه اروپا و ناتو برای اوضاع بحرانی بالقوه در کوزووجلوگیری نموده است. ترکیه در صورت ارائه امکان دستیابی بیشتر به طرح های دفاعی از سوی اتحادیه اروپا، ممکن است دچار وسوسه شود واین اقدام ممکن است باعث ایجاد اختلاف بین تعدادی از کشورهای عضو اتحادیه اروپا، به ویژه قبرس شود.
● فرانسه: اولویت اروپا؟
در سال ۱۹۶۶، ژنرال دوگل افسران فرانسوی را بر اثر مشاجره واختلاف از ساختار فرماندهی متحد ناتو خارج ساخت. فرانسه در دوران ریاست جمهوری ژاک شیراک در دو جبهه به مبارزه می پرداخت: اول آنکه جهت اتخاذ ابتکار دفاع اروپا در درون یک نهاد نظامی تمام عیارتلاش می نمود، سپس آن که دیپلمات های فرانسوی در ناتو جهت حفظهمپیمانان خود از زمان جنگ سرد رایزنی می کردند. این سیاست به گونه ای طراحی شده بود که اتحادیه اروپا را به عنوان جانشینی برای ناتوتبدیل نماید و همچنین نقش امریکا در اروپا را کاهش دهد. اما این اقدام ممکن بود به لحاظ نظامی باعث ایجاد حس بسیار بدی شود. این در حالی است که تقاضای جهانی برای نیروهای حافظ صلح در طی ۱۰سال گذشته افزایش یافته و مجادله بین ناتو و اتحادیه اروپا کماکان لاینحل باقی مانده است. اکنون کشورهای اروپایی بدون هیچ گونه برنامه ریزی، قوای خود را در افریقا، آسیای مرکزی و سایر جاها گسیل می دادند.
سارکوزی تمایلی به علاقه شیراک در جهت رقابت با امریکا ندارد. او وتیم وی از ناامنی مرزهای اطراف اروپا آگاه هستند. با این وجود فرانسه خواستار بازگشت و مشارکت کامل در ناتو است، در حالی که این عمل برای روابط اتحادیه اروپا و ناتو مفید و قابل اهمیت نبوده و همچنین اولویت اصلی برای همه نخبگان فرانسوی نمی باشد. مردم با ایده سارکوزی مبنی بر بازگشت به ستاد فرماندهی ناتو موافق اند. این درحالی است که سیاست خارجی فرانسه اولویت اصلی اش را به اتحادیه اروپا اختصاص می دهد و مهم تر اینکه وظیفه برگرداندن نظامیان اروپایی و برقراری یک نیروی متحد و قوی تر نیز جزء اولویت های سیاست خارجی فرانسه می باشد.
بنابراین، سارکوزی در راستای ایده بازگشت کامل به ناتو نیاز به هزینه های بیشتری دارد، که برآیند آن تقویت سیاست دفاعی و امنیتی اروپا می باشد. این موضوع به عنوان لب مطلب طرح هایی است که سارکوزی برای اولین بار در اوت ۲۰۰۷ در کنفرانسی در سفارت فرانسه ازآن پرده برداشت و متعاقبٹ در مصاحبه با نیویورک تایمز در ۲۱ سپتامبر۲۰۰۷، آن را تشریح نمود و اما اینکه فرانسه چه چیزی را برای دفاع اروپامد نظر دارد، هنوز به طور کامل واضح نیست. سارکوزی قبل از امکان بازگشت شناور به فرماندهی یکپارچه ناتو، دستور داد که سیاست امنیت ملی فرانسه به طور کامل مورد تجدید نظر و بررسی قرار گیرد، این سیاست هنوز هم ادامه دارد. در برداشت اول یا به طور کلی در یک برداشت از نظر متفکران فرانسوی، این اقدام سارکوزی، دستور کاری درراستای جاه طلبی در جهت سیاست دفاعی و امنیتی اروپا می باشد.
وزیر خارجه فرانسه آقای مورین (Morin) در یک سخنرانی در سپتامبر۲۰۰۷، اظهار داشت: اتحادیه اروپا باید مشاغل و فنونی که نظامیان کشورهای عضو به آن نیاز دارند، آموزش دهد و یک ماهواره نظامی دریایی را خریداری نماید. همچنین کشورهای عضو اتحادیه اروپا بایدبودجه دفاعی اروپایی مشترکی را به وجود آورند.
این سخنرانی بحث های زیادی را به دنبال داشت. با این توصیف که انگلستان دیدگاه انتقادی خود را نسبت به آن اعلام کرد. همچنین مورین می خواست که مرکز عملیات های اولیه اتحادیه اروپا را تغییر دهدکه بتواند مسئولیت آمادگی و فرماندهی عملیات های اتحادیه اروپا را به صورت یک پایگاه تمام عیار دائمی بر عهده گیرد.
تأکید فرانسه بر تقویت سیاست دفاعی و امنیتی اروپا، می توانست ازمسیر آشتی با ناتو (ورود فرانسه به ناتو) خارج شود. پاریس رفتار معقولی را نسبت به ناتو دارد و این موضوع باعث تشویق کشورهای عضو درخصوص دیدگاه فرانسه مبنی بر تقویت دفاع اروپایی می شود، اماواقعیت چیز دیگری است، انگلستان از بازگشت و مشارکت کامل فرانسه به ناتو استقبال خواهد نمود، اما چندان مشتاق عقیده و دیدگاه اکثرفرانسویان در خصوص سیاست خارجی و امنیتی اروپا در اولویت دادن به ناتو نمی باشد.
● چه کسی چه چیزی را فرماندهی می کند؟
دیپلمات های انگلیسی معتقدند: فرانسه در زمان ریاست جمهوری ژاک شیراک، رفتار دوستانه و همکاری جویانه ای در جلسات ناتو نداشته است. این دیپلمات ها در عین حال می گویند: ایده برخی از فرانسویان درخصوص سیاست خارجی و امنیتی اروپا، باعث قوت قلب برخی اعضاشده است، به خصوص آنهایی که هدفشان تحت فشار قرار دادن کشورهای عضو اتحادیه اروپا به منظور افزایش بودجه دفاعی اشان می باشد. اما مقامات انگلیسی در خصوص طرح فرانسه مبنی بر آنکه اتحادیه اروپا باید یک مرکز دائمی جهت طراحی و عملیات های فرماندهی ایجاد نماید، مخالفند.
انگلستان اولین بار در اجلاس معروف پرالاین بلژیک در سال ۲۰۰۳ باچنگ و دندان در مقابل این ایده، مشاجره و نزاع نمود. اکنون دولت انگلستان بحث های زیادی مطرح می کند و بر این عقیده است که ناتومراکز فرماندهی متعددی دارد که برای اتحادیه اروپا قابل دسترسی می باشد و تعدادی از کشورهای عضو، از قبیل آلمان، فرانسه و انگلستان مراکز فرماندهی ای برای خودشان دارند که این مراکز برای اداره عملیات های نظامی اتحادیه اروپا مناسب می باشد و ایجاد یک مرکزفرماندهی و طرح ریزی دائمی برای اتحادیه اروپا هزینه های زیادی رادر پی خواهد داشت. دولت سارکوزی در حال حاضر بر این نظر است که طراحان بیشتری را برای مرکز عملیاتی اضافه نماید و دولت فرانسه خواستار آن است که این مرکز آغاز به تولید طرح هایی برای مأموریت های نظامی احتمالی برای اتحادیه اروپا نماید. منافع جدیدفرانسه در طرح های عملیاتی اتحادیه اروپا در دیدگاه دولت انگلستان همچنان در یک وضعیت متضاد قرار دارد.
فرانسه همیشه خواستار همکاری نزدیک اتحادیه اروپا و ناتو است وبازگشت کامل فرانسه به ناتو و دورنمای روابط بهتر ناتو و اتحادیه اروپابستگی به مصالحه فرانسه با انگلستان در مورد مراکز عملیاتی اتحادیه اروپا است و این موضوع می تواند بهترین فرصت برای انگلستان باشد.
البته انگلستان و فرانسه لازم است تا راه حلی را بیابند که به فرانسوی ها اجازه بدهد که در مورد سیاست خارجی و امنیتی اروپاپیشرفت حاصل نمایند و همچنین باید خواسته های انگلستان را مبنی بر همکاری صمیمانه تر اتحادیه اروپا و ناتو مطمع نظر قرار دهد. این موضوع چندان آسان نخواهد بود; زیرا دو کشور در دو مسیر متفاوت گام بر می دارند.
● مصالحه فرانسه و انگلستان؟
کشورهای عضو اتحادیه اروپا و ناتو مجبور به استفاده از یک گروه کوچکی از طراحان با دو تخصص نظامی و غیر نظامی و یک فرماندهی نظامی بزرگ هستند، اما آنچه که برای این دو وضعیت مورد نیازمی باشد، یک قدرت نظامی و غیر نظامی مستحکم است.
برخی از کشورهای عضو ناتو، از جمله انگلستان بحث های زیادی نمودند، مبنی بر اینکه این توافق باید اجازه دهد که عملیات هایشان ازسوی مجامع غیر نظامی، از قبیل اتحادیه اروپا طرح ریزی شود و درعین حال این امکان وجود داشته باشد که با سازمان ملل یا با هرسازمان غیر دولتی نیز فرآیند همکاری وجود داشته باشد، که این موضوع باعث ایجاد حس کاملی مبنی بر اینکه هر عملیات نظامی جداگانه ای که ناتو انجام داده، عناصر مهم ملت سازی را در پی داشته است.
طراحان جنگی ناتو اخیرا اجازه نمی دهند که سازمان های غیر نظامی طرح های عملیاتی خود را ارائه نمایند. اگر چه اغلب تصور می شود که آن طرح ها باعث به کارگیری غیر نظامیان در کنار نیروهای نظامی ناتوخواهد شد. فقدان طرح های مشترک بین نظامیان و غیر نظامیان،شانس موفقیت ناتو را کاهش داده و این موضوع باعث به مخاطره انداختن امنیت کار غیر نظامی ها در کنار نیروهای ناتو در مناطق جنگی خواهد شد. فرانسه به دلایل تعصب آمیز با ایده طرح نظامی ـ غیرنظامی مشترک در ناتو مخالفت کرده است. دولت شیراک می ترسید که بااجازه دادن به ناتو با هماهنگ شدن با نظامیان جایگاه اتحادیه اروپا رابه عنوان یک تأمین کننده نظامی و غیر نظامی به تدریج تضعیف نماید.
همچنین طراحان ناتو و اتحادیه اروپا لازم است تا در صحنه های عملیات، همکاری بیشتری با یکدیگر نمایند، همانگونه که در مسائل مربوط به افغانستان، کوزوو و بوسنی در کنار یکدیگر بودند. وضعیت وموقعیت مشترک طراحان ناتو و اتحادیه اروپا باعث خواهد شد تاهمکاری آسان تری از همگرایی قابل توجهی از نگرش های دو سازمان ترویج یافته و اطلاعات مشترک بین آنها رد و بدل گردد.
در یک دنیای واقعی، اتحادیه اروپا و ناتو نه تنها نمی توانند با هم متحد شوند، بلکه نخواهند توانست ستاد طراحی عملیات مشترکی راایجاد نمایند. این دو سازمان ذاتٹ متکی به نیروهای ائتلافی نظامی می باشند.
اینکه پنج عضو و متحد ناتو، از قبیل کانادا، ایسلند، نروژ، ترکیه وامریکا در اتحادیه اروپا عضویت ندارند، معنا دار می باشد. این موضوع (عدم عضویت ۵ کشور فوق در اتحادیه اروپا) مانع آن نخواهد شد که نیروهای خود را در عملیات های اتحادیه اروپا مداخله و شرکت ندهند.
ایالات متحده امریکا متعهد شده است که نیروهای پلیس جهت مأموریت های اتحادیه اروپا در کوزوو و طرح ترکیه جهت اعزام نیروهای حافظ صلح به افریقا را هدایت نماید. بنابراین این موضوع باعث به وجودآمدن این احساس خواهد شد که اتحادیه اروپا و ناتو دارای یک مرکزفرماندهی به جای دو مرکز می باشند.
● نقش امریکا
ایالات متحده نه تنها بزرگ ترین عضو ناتو می باشد، بلکه مناصب فرماندهی برجسته ای را در این سازمان در اختیار دارد. امریکا نیازمنداست تا با فرانسه که در قضیه ساختار فرماندهی ناتو درگیر شده است،توافق نماید و در این راستا باید امتیازاتی را به افسران فرانسوی اختصاص دهد. به نظر می رسد که این موضوع باعث ایجاد مشکلاتی برای آنها خواهد شد، مضافٹ بر اینکه امریکا باید از تعدادی از ۹۰۰ پست به نفع متحدان اروپایی خود کنار بکشد.
فرانسه یک بار در سال ۱۹۹۵ در الحاق مجدد به ساختار فرماندهی ناتو نا موفق بود و این موضوع باعث قطع رابطه فرانسه با ناتو به طورکامل شد و دلیل آن این بود که واشنگتن نمی خواست فرانسه نقش برجسته ای را در ساختارهای فرماندهی ناتو داشته باشد. با این وجود درحال حاضر مقامات امریکایی نشانه هایی از یک معامله با فرانسه راعملی و معقول می دانند، که با یک تغییر در اولویت های امریکا در سال ۱۹۹۵، آن را متحمل خواهد ساخت. در حال حاضر برای واشنگتن،مأموریت در افغانستان، مهم ترین وظیفه در برنامه ناتو می باشد.
اصولی که در ترکیب فرماندهان دلیمی ناتو می باشد، باعث کاهش اهمیت ناتو گردیده است. پاریس در آوریل ۲۰۰۸ موافقت نمود که تعدادکمی نیرو به افغانستان بفرستد. فرانسه بازیگر مهمی در افغانستان بوده است. آن کشور بیش از چهار هزار نیرو به افغانستان و محیط پیرامون آن اعزام نمود. فرانسه به انگلستان که ۷۷۰۰ نیرو فرستاده بود، نیروی کمتری را اعزام نمود و این پیمان نیازمند به کارگیری سربازان تازه نفس در مقابل نیروهای جدید طالبان در جنوب افغانستان می باشد. با توجه به چنین اوضاعی، سارکوزی تصمیم گرفت که حدود۷۰۰ الی ۸۰۰ نیرو درافغانستان به کار گیرد. نگرش آمریکا نسبت به این اقدام فرانسه مبنی برجدی بودن تصمیم آن کشور در خصوص ناتو مثبت می باشد و تصمیم رئیس جمهور فرانسه باید باعث هموار شدن بازگشت فرانسه به ساختارفرماندهی ناتو گردد.
قبل از بازگشت فرانسه به فرماندهی نظامی ناتو لازم است که فرانسه وامریکا جایگاه اتحادیه اروپا را در درون ناتو مورد توجه قرار دهند.سارکوزی می خواهد که اتحادیه اروپا نقش خود را در این پیمان به عنوان یکی از سران سازمان ایفا نماید، اما واشنگتن، کانادا، ایسلند، نروژ وترکیه در صورتی که نتوانند با کشورهای عضو اتحادیه اروپا به طور مجزامذاکره نمایند، در بهره مندی از ناتو تردید خواهند داشت.
این ایده که یک گروه از همپیمانان باید به عنوان یک مانع اصلی درناتو رفتار نمایند، قبلا با روسیه امتحان شده بود و مورد قبول واقع نشد.
در این راستا شورای مشترک دایمی از جانب همپیمانان روسیه اجلاسی را در سال ۱۹۹۷ برگزار نمودند که به ناتو اجازه می داد که بامسکو گفت گو نماید. این ترتیب برای روسیه بسیار دردناک بود; زیرا قبلاهرگز در مورد آن مشورت نشده بود و روسیه از تصمیمات از قبل اتخاذشده، آگاه نبود. شورای مشترک دایمی، ناتوانی خود را اثبات و در سال ۲۰۰۲ ناتو با آن نزاع نمود و ناتو از روسیه دعوت کرد تا در مذاکرات به عنوان یک طرف مساوی شرکت نموده و در تصمیمات مداخله نماید،این همان تصمیمی بود که قبلا ناتو اتخاذ کرده بود.
با این وجود، اگر یکپارچگی سیاست دفاعی و خارجی اروپا تداوم یابد،ناتو را مجبور به حل مجدد موضوع مربوط به اتحادیه اروپا خواهد کرد.
تصمیمات باید بر اساس کاربرد آن اتخاذ گردد; زیرا اتحادیه اروپا درمورد مسائل امنیتی اصلی، از قبیل عراق و روسیه اختلاف نظر دارند.بنابراین تصمیمات داخلی اتحادیه اروپا مسائل مربوط به ناتو را به تأخیرخواهد انداخت. این اقدام، امریکایی ها را با شکست مواجه خواهد کرد وآنها را از اتخاذ تصمیم در مورد ناتو مأیوس خواهد نمود.
● ترکیه و قبرس نباید فراموش شوند
با شروع همکاری کامل در مورد مسائل دفاعی بین ناتو و اتحادیه اروپا،ترکیه مجبور خواهد بود که مخالفتش را در مورد ارتباط نزدیک بین دوسازمان کاهش دهد. فرانسه و ترکیه به لحاظ تاریخی هماهنگی نادرستی با یکدیگر داشتند و فرانسه در مورد روابط نزدیک ناتو و اتحادیه اروپا به واسطه جایگاهی که در اتحادیه اروپا دارد، مخالفت می ورزد.
استدلال ترکیه جهت مخالفت با اتحادیه اروپا در خصوص ارتباطنزدیک نظامی، یک موضوع فنی است (بدین معنا که دو کشور غیر عضوناتو که عضو اتحادیه اروپا هستند، قبرس و مالت در مورد حفظ اطلاعات طبقه بندی شده با ناتو موافق نیستند). ترکیه مخالفت طولانی مدتی رابا قبرس، به دلیل اشغال بخش شمالی آن در سال ۱۹۷۴ دارد. مادامی که سرسختی ترکیه در ناتو با لجاجت فرانسه در اتحادیه اروپا متعادل شود،آنکارا دلایل کمی برای تغییر مواضعش خواهد داشت. این در حالی است که تصمیم فرانسه مبنی بر توقف ممنوعیت روابط اتحادیه اروپا و ناتو،آنکارا را به انزوا کشانده و بر آن کشور فشار بیشتری را وارد نموده تا درمورد مخالفتش تجدید نظر نماید.
از سویی ترکیه خواستار آن است که در آژانس دفاعی اروپا وارد شود;زیرا ترکیه از گفت و گوی بیشتر در مورد آژانس دفاعی اروپا استقبال خواهد نمود. همچنین ترکیه ممکن است پیشنهاد مشورتی در موردسیاست دفاعی و امنیتی اروپا را با دیده تردید در نظر بگیرد; زیرا ترکیه اغلب اوقات بیان نموده که خواستار گفت و گوی بیشتر در زمینه سیاست دفاعی و امنیتی اروپا است. اما رضایت دادن به گفت و گوها احتمالاسال های متمادی به طول خواهد انجامید و اتحادیه اروپا و ناتو لازم است که روابط خود را بهبود بخشند. بنابراین اتحادیه اروپا باید در جهت کسب رضایت و پیشنهاد همکاری در سایت دفاعی و امنیتی اروپا باآنکارا حرکت نماید و انگلستان باید به منظور پیشگیری از نگرانی های ترکیه به عنوان کشور پیشنهاد دهنده اقدام نماید. انگلستان به شدت ازدر خواست ترکیه برای عضویت در اتحادیه اروپا حمایت به عمل آورده ونسبت به کشورهای عضو اتحادیه اروپا اعتبار بیشتری برای آنکارا درنظر می گیرد. فرانسه و آلمان از طرح مذکور حمایت خواهند کرد و آنکارارا مبنی بر اینکه اتحادیه اروپا در خصوص پیشنهادش مصمم خواهدبود، متقاعد خواهند کرد.
اما پاریس در خصوص این موضوع ممکن است نظر قبرس و یونان راجویا شود. این دو کشور اخیر به طور مکرر از روابط نزدیک تر ترکیه وسیاست دفاعی و امنیتی اروپا مخالفت می کنند، همان طور که فرانسه درگذشته این کار را می کرد.
اما در حال حاضر فرانسه نیاز به مطمئن ساختن و متقاعد نمودن آتن ونیکوزیا مبنی بر اینکه تقویت امنیت اروپا مستلزم روابط نزدیک تر باترکیه است، دارد و آن را به عنوان یک تکلیف مطرح می نماید.
دولت جدید قبرس که در مارس ۲۰۰۸ روی کار آمد، قول داد که فرایندی را جهت راه حل تقسیم جزیره از سرگیرد. بنابراین اگر در جهت اتحاد قبرس و ترکیه و روابط یونان و ترکیه پیشرفتی حاصل شود، عملاموانع دیگر را می تواند بر طرف نماید و نقش ترکیه بزرگ تر در سیاست خارجی و دفاعی اروپا برجسته تر شود.
● نتیجه گیری
سارکوزی در نظر دارد با استفاده از فرصت درگیر بودن نیروهای نظامی آمریکایی در افغانستان و به بهانه کمک های همه جانبه، حضور بیشترخود را در ناتو افزایش دهد تا از این راه بتواند همان استفاده ابزاری امریکا از ناتو را ببرد.
فرانسه که منادی ایجاد سامانه دفاع مشترک اروپایی است به احتمال قوی به خوبی می داند که امریکا و انگلیس نخواهند گذاشت تا چنین سامانه دفاعی ای به طور مستقل تشکیل شود و به صورت رقیبی برای ناتو در آید. از این رو تنها به نقش دادن اروپا در درون ناتو یا دادن نقش تکمیلی به آن، رضایت خواهند داد.
برآیند تصمیم رئیس جمهور فرانسه در اجلاس بخارست را می توان اینگونه ارزیابی نمود که فرانسه تصمیم گرفته است تا دست به دست شرکای اروپایی خود بدهد تا چهره جدیدی از اروپای دفاعی ایجاد کند ودر این صورت است که جایگاه اروپا در سیستم دفاع اروپایی تحکیم خواهد شد. بازگشت فرانسه به بخش نظامی ناتو، محکی برای راست آزمایی وعده ای امریکایی ها ـ که ناتو را در دست دارند و نیز به نمایش گذاشتن توان اروپا در جهت تقویت سیستم مشترک دفاعی این قاره ـخواهد بود.
دو سازمان ناتو و اتحادیه اروپا نیازمند نیل به یک توافق مشترک حیاتی در زمینه فناوری می باشند و از جانب دیگر، اروپا نیاز بیشتری به توان نظامی جهت بهره مندی در راستای اعتبار و نفوذ جهانی دارد.
دیپلماسی و تعهد باید به عنوان اولویت اروپا در نظر گرفته شود، امازمانی که اولویت رعایت نشود، گو اینکه آنها گاها به طور الزامی آن را مدنظر قرار می دهند و اتحادیه اروپا باید با توجه به چنین وضعیتی، طرح دیگری را در اولویت خود قرار دهد، زیرا در غیر این صورت دیپلماسی اروپا چندان جدی به نظر نخواهد رسید. البته سارکوزی متوجه این موضوع شده و بر آن است تا به جای مبارزه با ناتو در قالب اتحادیه اروپا،با این سازمان همکاری نموده و در این فرایند نظامیان اروپایی را تقویت نماید.
نویسنده: مجید - دیوسالار
منبع: هفته نامه - پگاه حوزه - ۱۳۸۷ - شماره ۲۳۵، تیر
منبع : باشگاه اندیشه


همچنین مشاهده کنید