پنجشنبه, ۲۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 16 May, 2024
مجله ویستا

آیا همه ادیان‏ بر حقّند؟


آیا همه ادیان‏ بر حقّند؟
در این گفت‏وگو به بررسی پاسخ سؤالاتی در زمینه اثبات پلورالیسم دینی و قرائت‏های مختلف از دین از طریق اختلاف فتاوی پرداخته می‏شود و با فرق نهادن بین این دو موضوع و بررسی اختلاف فتواها ادعای مذكور مردود شمرده می‏شود. همچنین صامتیت قرآن و ناطقیت ائمه اطهارعلیهم السلام كه در نهج‏البلاغه آمده است مورد بررسی قرار می‏گیرد و نهایتاً نتیجه گرفته می‏شود تمام مراتب قرآن برای مردم روشن نیست اما مرحله یا مراحلی از آن قابل دست‏یابی مردم می‏باشد و در آخر به این موضوع پرداخته می‏شود كه مسأله پلورالیسم دینی را از نگاه درون دینی هم می‏توان بررسی كرد.
ـ آیا می‏توان از اختلاف فتوای فقها یا نظرات مختلفی كه بزرگان فلسفه دارند، كثرت‏گرایی دینی را نتیجه گرفت؟
اصل اختلاف فتوای فقها را كسی منكر نیست؛ بلكه حساسیت در قرائت‏های مختلف از دین، بر سر نسبی‏گرایی كلی است كه آیا ما هیچ فهم مشتركی داریم یا نه؟ ما می‏گوییم تاریخ فقه و معارف و تاریخ ضروریات كلامی شاهد بر آن است كه ما مشتركات فراوانی داریم.
ـ آیا می‏توان گفت اشتراكاتی كه فقها و متكلمان دارند زاییده اشتراكاتی است كه در پیش‏فرض‏ها دارند كه اگر در آن پیش‏فرض‏ها اختلاف پیدا كنند، فتوا هم عوض می‏شود؟
این درست است، ولی نمی‏توان گفت پیش‏فرض‏ها تماماً قابل خدشه و تغییرند؛ مثلاً یكی از پیش‏فرض‏ها، مسأله پیش‏فرض‏های زبانی در فهم محاورات است كه انكار آن نه تنها مایه بسته شدن باب فهم كتاب و سنت است، بلكه در فهم عادی نیز همین‏طور است؛ زیرا ما زمانی حرف همدیگر را می‏فهمیم كه این الفاظ، طبق یك قرارداد و بنای عقلایی، كاشف از یك معنایی باشد كه القا می‏كنیم. پس برخی از پیش‏فرض‏ها قابل رفع ید نیست و به همین دلیل است كه می‏توانیم حرف یكدیگر را بفهمیم. مثلاً فرض كنید اینكه قرآن حق است یك پیش‏فرض است كه در صورت انكار آن نمی‏توانید بگویید كه من مسلمان هستم. همچنین است توحید. بنابراین پیش‏فرض‏های ثابتی وجود دارد كه نتیجه آن فهم‏های مشترك می‏شود.
ـ تفاوت میان كثرت‏گرایی دینی و قرائت‏های مختلف از دین چیست؟
دو بحث است:
۱) یكی كثرت‏گرایی در خود دین
۲) دیگری كثرت‏گرایی در فهم دین كه این عین نظریه قرائت‏پذیری است.
ـ اگر شریعت صامت نیست، چرا در نهج‏البلاغه به قرآن « كتاب اللَّه صامت» و به معصوم « كتاب‏اللَّه ناطق» اطلاق شده است؟
هرچند ممكن است در تفسیر كلام امیرالمؤمنین در نهج‏البلاغه در این باره اختلاف باشد، اما واقعیت آن است كه ائمه ظهورات كتاب را حجت دانسته‏اند و مسلمانان می‏توانسته‏اند به قرآن استشهاد كنند و در روایات ما در باب عرضه اخبار به كتاب‏اللَّه و در باب تعارض و... ادله‏ای داریم كه می‏گوید روایات زمانی معتبرند كه مخالف كتاب‏اللَّه نباشند؛ پس می‏شود زمانی مخالفت را فهمید و نفرموده‏اند فقط از امام سؤال كنید. پس معلوم می‏شود رجوع به كتاب‏اللَّه و ظواهر آن حجت فی‏الجمله است و ما نمی‏توانیم بگوییم به طور كلی صامت است و این روایات كم نیستند و علما و اصولیون به آن عمل كرده‏اند. بنابراین باید دید معنای این سخن چیست. شاید معنا این باشد كه قرآن با تمام بطون خود برای ما حاضر نیست و روایاتی در تأیید این معنا داریم كه ائمه خودشان را صاحب تأویل می‏دانستند. اینكه قرآن خود را « تبیان كل شی‏ء» و یا « بیان للناس» معرفی می‏كند، اگر قرآن صامت باشد، چه چیزی برای ما دارد؟ آیا چیزی كه صامت است بیان می‏شود؟ معلوم می‏شود منظور از صامت بودن قرآن، جمیع مراتب آن نیست؛ بلكه مرتبه‏ای از قرآن برای همه بعد از فحص و تحقیق حجت است.
ـ آیا كثرت‏گرایی دینی از منابع دینی قابل استنباط است؟ یا فقط باید از شیوه برون‏دینی استفاده كرد؟
كسانی كه بحث نسبی‏گرایی را مطرح می‏كنند، نگاه بیرون از دین دارند و مدعی‏اند دعاوی قبض و بسط، دعاوی نسبی‏گرایی دینی، بیرون دینی و از سنخ معارف درجه دوم است؛ ولی واقعیت این است كه كثرت‏گرایی به معنای نسبی‏گرایی، هم بحث برون‏دینی دارد و هم درون‏دینی. به اعتقاد بنده آیات متعددی دلالت می‏كند كه نسبی‏گرایی مطلق در فهم دین حرف باطلی است؛ مانند آیه « هذا بیان للناس». اگر بنا باشد هر فهمی از قرآن، بشری و مخلوط یا خطا باشد، « بیان للناس» درست نمی‏شود. آیات و روایاتی كه امر به پیروی از نبی می‏كند اگر ما نمی‏توانیم به فرمایشات پیامبر واصل شویم، اتباع از نبی چه معنا دارد؟ لذا ما می‏توانیم به مرتبه‏ای از كلام پیامبر و كلام خدا واصل شویم.
ـ آیا تكافؤ ادله در حقانیت ادیان، كثرت‏گرایی دینی را اثبات نمی‏كند؟
خیر؛ زیرا اولاً ما می‏توانیم دین خود را به طور قاطع اثبات كنیم و لازمه آن نفی ادیان دیگر است؛ بنابراین اصل پیش‏فرض سؤال درست نیست؛ ثانیاً پلورالیسم می‏خواهد بگوید همه ادیان راهی به واقعیت دارند؛ اما تكافؤ ادله نمی‏تواند این را ثابت كند؛ زیرا تكافؤ ادله تنها می‏گوید ما هیچ كدام دلیل متقن نداریم و این ثابت نمی‏كند كه همه ادیان حقند. همچنین تكافؤ ادله كه واقعیت را تغییر نمی‏دهد. تكافؤ ادله هم كه باشد، جمع نقیضین ممكن نیست. یك دین می‏گوید تثلیث درست است؛ دیگری می‏گوید درست نیست.
متن گفت‏وگو با حجهٔالاسلام صادق لاریجانی
منبع : بلاغ