شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا
دروغ گوی بزرگ
بیژن خیلی دروغ می گفت. او همیشه کنار دوست هایش می نشست و دروغ های عجیب و غریب می گفت. مثلا به دوست هایش می گفت: پدرم آتش نشان است.
اما پدر بیژن که آتش نشان نبود؟ بچه ها می دانستند بیژن دروغ می گوید و همیشه یواشکی به او می خندیدند و مسخره اش می کردند.
البته بعضی ها هم دروغ هایش را باور می کردند و از تعجب چشم هایشان گرد می شد. تا بالاخره یک روز از بس دروغ گفت دماغش مثل دماغ پینوکیو دراز شد.
آن قدر دراز که دیگر نمی توانست راه برود.
از آن روز بیژن دروغ گفتن را کنار گذاشت و حالا دماغش دوباره کوچک شده مثل روز اولش. باور نمی کنید؟!
زهرا حیدری
منبع : روزنامه خراسان
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران مجلس جمهوری اسلامی ایران حجاب دولت رئیسی رئیس جمهور گشت ارشاد دولت سیزدهم مجلس شورای اسلامی توماج صالحی پاکستان
تهران قتل سیل کنکور هواشناسی شهرداری تهران سلامت وزارت بهداشت سازمان سنجش پلیس زنان اصفهان
قیمت دلار قیمت طلا خودرو دلار قیمت خودرو بازار خودرو بانک مرکزی سایپا مسکن ارز ایران خودرو تورم
فضای مجازی کیومرث پوراحمد پایتخت تلویزیون سینمای ایران سریال پایتخت سریال ترانه علیدوستی رهبر انقلاب سینما موسیقی مهران مدیری
کنکور ۱۴۰۳ عبدالرسول پورعباس
اسرائیل آمریکا رژیم صهیونیستی فلسطین غزه جنگ غزه روسیه چین حماس اوکراین ترکیه ایالات متحده آمریکا
فوتبال پرسپولیس استقلال جام حذفی آلومینیوم اراک فوتسال بازی تراکتور تیم ملی فوتسال ایران باشگاه پرسپولیس بارسلونا لیگ برتر انگلیس
هوش مصنوعی سامسونگ فناوری ناسا اپل بنیاد ملی نخبگان ربات مریخ
سازمان غذا و دارو کاهش وزن مالاریا آلزایمر زوال عقل