یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

طب سنتی ایران


طب سنتی ایران
در دنیای كنونی ودر فرهنگها وملل مختلف مكاتب طبی گوناگونی را می توان یافت . از این جمله ‍، پزشكی نوین یا طب تجربی كه نام دیگرش آلئوپاتی است می باشد كه از همه فراگیرترشده بطوریكه اكثر دانشگاههای پزشكی جهان این روش طبی را به دانشجویان می آموزند .خاستگاه این طب از قاره اروپا بود . در این سوی دنیا در چین طب سوزنی ، در هند طب آیوروودا ( شفای كوانتومی ) ودر ایران طب سنتی ایرانی ویابقول برخی طب یونانی را می توان یافت .آنچه كه ما راجع به آن می خواهیم صحبت كنیم همین مورد آخر یعنی طب سنتی ایرانی ویا همان طب مزاجی است كه پزشكی نوین نیز چنانچه در ادامه بیان خواهد شد در بسیاری از موارد از این طب الهام گرفت وروبه پیشرفت نهاد .
● طب ودرمان در تمدن بشری :
درباره این كه اساساً علم طب چگونه آغاز شد اقوال گوناگونی بیان شده است . بعضی گویند در اعصار اولیه هرفردی كه بیمار می شده اورا در كنار مسیر رفت وآمد مردم قرار می داده اند . آنگاه هر كسی كه درمانی برای آن شخص یافته بوده ارائه می داده است .از میان این درمانها آن موردی كه به معالجه بیمار ختم می شده را انتخاب می كرده اند وبر روی سنگ حك كرده ودر هیاكل خویش می آویختند .
نظریه دیگر این است كه اساساً رحمت خدا چنین اقتضا می كند كه اگر دردی می فرستد درمان را نیز بفرستد لذا می گویند سرآغاز طب را خداوند به انبیاء آموخت واز طریق انبیاء مسیر تكاملی طب به راه افتاد .
آغاز تارخچه پزشكی در ایران از دوره ای است كه آریاییها در زادگاه اولیه خود به نام آریاویژ در حوالی خوارزم وپامیر جایی كه ده ماه از سال سرد وتنها دوماه گرم بوده است زندگی می كردند واین شاید هفت هزار سال قبل از میلاد مسیح باشد .
نخستین پزشك آریایی به نام تریتا ( اترت ) نامیده شده كه به منزله اسكلپیوس یونانیان وآسكولاپیوس رومیان است .چنانكه در وند یدادپرگرد ۲۰بند ۱-۲ آمده است : زرتشت از اهورا مزدا پرسید : كیست در میان پرهیزگاران ، دانایان ، كامكاران ، توانگران ، رایومندان ، تهمتنان ، پیشدادیان ، نخستین كسی كه ناخوشی را بازداشت ، مرگ را بازداشت ، زخم نیزه پران را بازداشت ، گرمای تب را از تن مردم بازداشت ؟ اهورامزدا در پاسخ فرمود : ای اسپیتمان زرتشت ، تریتا در میان پرهیزگاران ... پیشدادیان نخستین كسی است كه ناخوشی را بازداشت ، مرگ را بازداشت ، زخم نیزه را بازداشت ، گرمای تب را ازتن مردم بازداشت .
همچنین از مندرجات كتابهای مختلف زبان پهلوی چنین برمی آید كه نخستین پزشك آریایی در جراحی نیز دست داشته است به قول بندهش : " اهورا مزدا كاردی مرصع به تریتا بخشید تا با آن عمل جراحی را انجام دهد" . تریتا از خواص دارویی گیاهان مختلف نیز آگاهی كامل داشته وبه ویژه خود عصاره ی آنها را مهیا می ساخت . چنانكه در یسنای ۹ بند ۱۰آمده است :" سومین ناموری كه گیاه هئوما را فشرد وعصاره آن را مهیا ساخت تریتا از خاندان سام بود ، آنكه صاحب دو پور دلیر یكی ارواخشیه ودیگری گرشاسب گردید" .
نام تریتا نه تنها در پزشكی ایران به جامانده است بلكه در هندوستان نیز نخستین پزشك آریایی شناخته شده واز این معلوم می شود تریتا هنگامی زیسته است كه آریاییان هند وایران از هم جدانبوده اند وپزشكی دوقوم همجوار با یكدیگر وابسته بوده است .
پس از تریتا در سرزمین آریاویژ – زادگاه اولیه ی آریاییها – در حوالی خوارزم وپامیر درمكانی به نام ورایماكرت یك آریایی به نام یما ( جمشید ) موفق شد گروه مبتلایان به بیماریهای پوستی واستخوانی ودندانی وبسیاری از بیماران دیگر را از افراد سالم متمایز سازد ؛ چنانچه در وند یداد پرگرد ۲بند ۳۷ آمده است :" پس به آنجا (ورایماكرت ) نبرد نه یك كوژسینه ، نه یك كوژپشت ، نه یك سست اندام نه یك هاله ونه یك فریفتار ، نه كسی كه دندانهایش بدتركیب ودرهم روییده (ویمیتودنتانو ) ، نه زن بدكار ، نه پیسی ، نه آنكه باید از دیگران جداباشد ، نه با هیچیك از نشانهای دیگر ، كه نشانه هایی هستند كه انگره مینو به مردم داده است .
ساكنین ورایماكرت جهت سلامتی خود از پرتوهای آفتاب به وسیله در وپنجه های بزرگ بهره می گرفتند . خوراك ومایحتاج خود را چنان نگهداری می نمودند كه هرگز فاسد نمی شد، آخشیگها (در ذیل شرح آخشیگ آمده است )به ویژه آب وآتش در آن جا مقدس وعزیز بود . در مینوخد پرسش ۶۰ بند ۲ اشاره می نماید : ورایماكرت در ایران ویژ، ساخته یما است وهرآیین مردمان وستوران وپرندگان در آنجا به خوبی زیسته ودر آنجا از مردان وزنان هر چهل سال نسلی جدید وخانواده ای پدید آید وزندگانی آنها بسیار وایشان را درد ورنج وبیماری كمتر است" . ناگفته نماند نام یما نیز مانند تریتا در كتب هنود یادشده است .
از آریایی دیگری بنام ترای تئونا (فریدون ) در كتب ایران وهند یاد شده كه در ستاره شناسی وساختن تریاق ماهر بوده است .
بهرحال در تاریخ ظاهرا اولین كسی كه طب را بصورت منظم ومدون ارائه كرد وآنرا از سحر وجادو جدا ساخت بقراط بود كه اورا پدر علم طب نامیده اند ( ۴۶۰-۳۵۵ قبل از میلاد مسیح ) . پس از بقراط ، جالینوس ( سال ۱۹۹- ۱۲۹ میلادی ) مدرسه جدیدی برای تشریح بنا كرد وآثارش مدت هزار سال مبنای عقاید طبیعی دانان قرار گرفت .اساس روش درمانی بقراط وجالینوس بر اساس طب مزاجی بود لذا بعضی اساس طب مزاجی را از یونان می دانند وبه آن طب یونانی لقب داده اند . اما جالب است كه در این زمینه گفتار آقای سیریل الگود نویسنده كتاب تاریخ پزشكی ایران را بشنویم كه در صفحه ۳۶ این كتاب می گوید :" تا آنجا كه از اطلاعات بدست آمده معلوم می شود ، در ایران قدیم وضعیت طب پیشرفته تر از آشور بود . حتی به جرات می توان پارا فراتر نهاده گفت كه ایرانیان اصول آن چیزی را كه طب یونانی نامیده شده به یونانیان تعلیم داده اند .حتی خود یونانی ها هم فرضیه طبایع چهارگانه خود را یك فرضیه بیگانه می شناختند وبه رسم آن زمان آن را ایرانی می نامیدند .
دكتر نجم آبادی نیز در كتاب تاریخ طب در ایران ضمن اشاره به این مطلب اذعان می كند كه" مكتب طبی زرتشت خیلی پیش تر از مكاتب طبی یونان ، در عالم وجود داشته است" . اما بهرحال در میان مورخین در مورد مبدا طب مزاجی اتفاق نظر وجود ندارد.
حال از این مطالب بگذریم وبازگردیم به یونان باستان ، در قرن چهارم میلادی مردم واطباء كم كم روش منطقی بنا نهاده شده توسط بقراط وجالینوس را رها كردند وبرای درمان بیماریهابه معالجه با جادو ، دفع اجنه وطلسم متوسل شدند .
بطوریكه تاسالهای متمادی روش بقراط وجالینوس به فراموشی نهاده شده بود.تا این كه در جنگ های ایران ویونان آثار طبی بقراط ودیگر اطبای یونانی بدست ایرانیان افتاد . با تأسیس مدرسه جندی شابور وترجمه آثار مهم نویسندگان یونانی ، بكمك دانشمندان ایرانی طب به فراموشی نهاده شده یونان دوباره مسیر كمال خود را بازیافت .
پس از تصرف جندی شاپور توسط مسلمانان این شهر كماكان از گزند وآسیب در امان ماند وهمچنان در سراسر ممالك اسلام بعنوان بزرگترین مركز تعلیم پزشكی باقی بود .پس از اسلام نیز با ترجمه بیش از پیش كتب طبی یونان، دانشمندان مسلمان بزرگی از جمله محمدبن زكریای رازی وابن سینا پای به عرصه ظهور نهادند . پیشرفت علمی مسلمانان در مدت كوتاهی موجب شگفتی جهانیان گردید . بطوریكه در آن زمان هرجوینده علمی گمشده خود را در بلاد مسلمین جستجو میكرد . در حالیكه در اروپا در اغلب نقاط بیمارستانی وجود نداشت وشیوه درمانی اطباء به جادو وطلسم و... ختم می شد ، در قلمرو حكومت اسلام بیمارستانهایی وجود داشت كه دارای بخشهای مختلف با تخصصهای مختلف بود . گفته می شود بعضی از این بیمارستانها دارای لوله كشی های آب گرم نظیر سیستم شوفاژ برای گرم نگهداشتن اتاق بیماران بود .
همچنین گفته شده كه بیمارستانها دارا ی كتابخانه ، سالن تدریس وداروخانه بطور مجزا بوده است . علاوه بر این ، سیستم تأسیس بیمارستانها بسیار پیشرفته بوده است بگونه ای كه می توان آنرا از سیستم كنونی تأسیس بیمارستان برتر دانست .چرا كه اولاً بیمارستانی تأسیس نمی شده مگر آنكه مخارج بیماران وبیمارستان ودستمزد اطباء احتمالاً از محل وقف های مردم وامور خیریه تأمین می شده است نه از جیب بیماران .
ثانیاً برای ساخت ساختمان بیمارستان هم اصولی داشته اند .بطور مثال وقتی زكریای رازی می خواسته بیمارستانی تأسیس كند به شاگردانش دستور می داده در چندین نقطه شهر یك تكه گوشت آویزان كنند . بعد در آن نقطه ای كه گوشت دیرتر از همه می گندیده ( معلوم می شده كه از لحاظ آب وهوا ومكان مناسبترین محل است ) بیمارستان را تأسیس می كرده است .بهرحال كتابهای فراوانی درباره عصر طلائی علوم وفنون مسلمانان وجود دارد ولی مهم این است كه ما بدانیم كه چه شد در ظرف چند سال وضع برعكس شد . در یک جمله از زمانیكه مسلمانان عمل به دین كامل خود را كنار گذاشتند واروپائیان عمل به دین تحریف شده وناقص خود را كنار گذاشتند مسلمانان از نظر علمی روبه افول ونزول نهادند واروپائیان روبه پیشرفت . اما ببینیم داستان چه بود :
در دوران قبل از رنسانس كه اروپا تحت تسلط كلیسا در اغلب نقاط اداره می شد اروپائیان دست به هیچ كار مهمی نمی زدند مگر با انگیزه های متعصبانه دینی وخرافات واردشده از دین مسیحیت بعنوان مثال در درمان بیماریها نیز حتی فقط به دعا درمانی یا درمان با سحر وخرافات می پرداختند .بیت المقدس یكی از شهرهایی است كه از زمانهای دور مورد توجه ادیان مختلف بوده .در آن دوران بیت المقدس تحت تسلط مسلمانان بود كلیسا بر اساس همین انگیزه های دینی متوجه بیت المقدس شد ودر جنگ هایی كه روی داد بالاخره مسیحیت توانست بیت المقدس را از دست مسلمین خارج كند .
وقتی مسیحیان بعضی شهرهای مسلمانان را فتح كردند آثار علم وفن آوری وتمدن مسلمین در این شهرها موجب حیرت اروپائیان گشت . همین مسائل به تدریج موجب زمینه سازی انقلابی تحت نام رنسانس در اروپا شد .در طی رنسانس كتابهای دانشمندان مسلمان به سرعت به زبانهای اروپائی ترجمه شد واروپائیان به سرعت در علوم وفنون پیشرفت كردند بطوریكه مثلاً در زمینه طب ، پس از انجیل كتاب قانون ابن سینا پرتیراژترین كتاب در اروپا گردید وطب ابوعلی سینا تا قرنها دراروپا تدریس می شد . اما در همین زمان مسلمانان دچار جنگهای داخلی وحكمفرمائی حكام نالایق وسیاستهای استعماری دولتهای اروپائی شدند .
كم كم به جای آنكه فرزندان خود را مانند ابوعلی سینا ( كه او در ده سالگی قرآن ودر شانزده سالگی ، طب وفقه وسایر علوم متداول را آموخته بود ) تربیت كنند به الگو برداری از نقاط منفی تمدن غرب پرداختند ، وسرنوشت ما این شد كه شد اما گفتیم كه كتابهای مسلمانان تا سالها دراروپا در دانشگاههای معتبر تدریس می شد .اما ببینیم چگونه شد كه طب مزاجی جای خود را به طب شیمیایی داد ببینیم آیا این امر بطور طبیعی وبر اثر پیشرفت علم صورت گرفت یا داستان دیگری رخ داد .اساس قضیه بازهم به تعصبات اروپائیان نسبت به مسلمانان برمی گشت. پس از رنسانس اروپائی ها می خواستند از این حالت خجالت وشرمندگی ایی كه اغلب علوم خود را از مسلمانان آموخته بودند به نحوی خارج شود .
تلاشهای بسیاری صورت گرفت .عده ای درصدد براندازی سنتهای عربی برآمدند سیاست بازی هایی كردند كه هر كه آثار عربی را می خواند اورا شارلاتان وحقه باز می نامیدند و... ولی یك داستانی كه در مورد طب رخ داد این بود كه شخصی بنام پاراسلس ( ۱۵۴۱-۱۴۹۳ میلادی ) كه كیمیاگری سوئیس بود وبه پزشك شدن علاقه داشت شروع به تدرس طب در دانشگاه بال سوئیس كرد وپس از مدتی در روز افتتاح كرسی استادی خود كتاب قانون ابن سینا را در آتش افكند وسوزاند وبا غرور جنون آمیز فریاد كشید : با كمال بی باكی به شما می گویم كه موهای پشت گردن من بیش از كلیه دانشمندان شما معلومات دارد .
تكمه ای در كفش من از ابن سینا خردمندتر است وریش من از آكادمی شما تجربه بیشتری دارد و...وسپس روبه پزشكان حاضر در جلسه كرد وگفت : كلید اصلی پزشكی وبه ویژه درمان شناسی قبل از هر چیز در كمیاگری است ... این حالت خودباوری او توسط اطباء اروپایی مورد تأیید قرا رفت وبه این ترتیب مسیر طب تغییر یافت واز داروهای طبیعی به سمت داروهای شیمیایی انتقال یافت .
البته این نكته مهم است كه بدانیم داروهای شیمیایی جایگاه خاص خود را در طب سنتی دارند واز آنها تحت عناوینی مثل داروها ذوالخاصیت ( یعنی داروهایی كه در هر مزاجی وبا هر طبعی یك كار مشخص ومعین را انجام می دهند ) یادشده است واطباوحكیم های طب سنتی به موقع از این داروها نیز استفاده می كرده اند ولی آنچه مورد تأسف است این است كه آن تدابیر درمانی براساس مزاجها وآن شیوه های پیشرفته تغذیه ودرمان با مواد طبیعی وهمچنین رسومات سودمند سلامتی بخش مثل حجامت به فراموشی نهاده شد وفقط به داروهای شیمیایی ، روشهای جراحی وتغذیه بر اساس كمبودهای آزمایشگاهی بسنده شد . قطعاً اگر پیشرفتهای تكنولوژی وپزشكی امروز در كنار تجربیات گذشتگان قرار بگیرد بشر به سطوح بسیار بالاترسلامتی خواهد رسید .
منبع : موسسه اطلاع‌رسانی طعام اسرار


همچنین مشاهده کنید