یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا


عقرب روی پله‌های راه‌آهن اندیمشک، یا، از این قطار خون می‌چکه قربان!


تاریخ نشر : ۸۵۰۲۲۳
تیراژ : ۲۲۰۰
تعداد صفحه : ۸۴
نوبت چاپ : ۱
شابک : ۹۶۴-۳۱۲-۸۳۲-۶
شماره کنگره : ۸۵۲۲۳۰۱۵
رده دیویی : ۸fa۳.۶۲
محل نشر : تهران
جلد : مقوایی
قطع : رقعی
زبان کتاب : فارسی
نوع اثر : تالیف
نویسنده : مرتضائیان‌آبکنار - حسین

داستان حاضر از نوزده قسمت تشکیل شده است. ماجرا این‌گونه آغاز می‌شود که 'سرباز وظیفه مرتضی هدایت، اعزامی برج یک شصت و پنج، از تهران، روی پله‌های راه‌آهن اندیمشک نشسته بود و منتظر بود تا بیایند و او را هم بگیرند و ببرند. پاهایش را بغل کرده بود و چانه‌اش را گذاشته بود روی زانوهایش و خیره بود به آسفالت و تاریکی درخت‌ها و سبزی چمن که سیاه بود. از دور و نزدیک صدای مرگبار و تک‌تیر هوایی می‌آمد'. بدین سان، این داستان، حکایت دیگری است از جنگ و عواقبی که حتی پس از پایان دوره‌ی سربازی مرتضی، در منطقه‌ی جنگی گریبانگیر او شده است.