چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا

انقلاب در دستگاه دیپلماسی ضرورت امروز


انقلاب در دستگاه دیپلماسی ضرورت امروز
در ادامه تلاش آمریكا و غرب در جهت تصویب قطعنامه ضدایرانی و ضدبشری ۱۷۳۷ كه به موجب آن جمهوری اسلامی ایران در برخی زمینه ها مورد تحریم قرارگرفت، علل و عوامل گوناگونی را می توان دخیل دانست، صهیونیسم بین الملل و هیئت حاكمه آمریكا از پدید آمدن انقلاب اسلامی به شدت خشمگین هستند و چون آن را به عنوان تهدیدی برای منافع نامشروع و غیرقانونی خود در جهان بصورت عام و خاورمیانه به صورت خاص می دانند، از همان روزهای اول پیروزی انقلاب اسلامی خواهان نابودی این نظام نوپا بوده اند و از هرگونه توطئه علیه این ملت دریغ نورزیده اند. باید متوجه این موضوع شویم كه مسئله هسته ای ایران تنها بهانه ای بیش نیست و هدف اصلی دشمنان ملت ما، بازگشت دوباره سلطه گران بین المللی به ایران و استعمار مردم كشور عزیزمان می باشد و چه بسا با پایان یافتن موضوع هسته ای جمهوری اسلامی ایران، دشمنان به بهانه های دیگری از جمله عدم وجود دموكراسی، عدم رعایت حقوق بشر و... متوسل شوند، و فشارها به جمهوری اسلامی ایران به شكل دیگری نمایان گردد.
اما به هر تقدیر اگر دشمنان این ملت را بین انتخاب دوگزینه فشار سیاسی، اقتصادی به منظور منزوی كردن جمهوری اسلامی و تشكیل جبهه واحد غربی كه به غلط آمریكا آن را جامعه جهانی می نامند و گزینه نظامی كه به شكل حمله گسترده با هدف اشغال و یا بمباران بخش هایی از كشورمان انجام خواهد شد مردد بدانیم و یا حتی محاصره اقتصادی و فشارهای سیاسی را مقدمه ای برای ناراضی كردن مردم از جمهوری اسلامی و مسئولین آن و ایجاد درگیری های داخلی و ضعف بنیه دفاعی ملت و شكستن صف یكپارچه وحدت ملت بزرگوار ایران بدانیم، از یك مسئله مهم نمی توان غافل بود و آن اینكه، بار دیپلماسی سیاسی و فرهنگی كشورمان در تلاش های بین المللی تنها به دوش چند نفر از بزرگان كشور از جمله دكتر ولایتی، آقای لاریجانی، آقای متكی و رئیس جمهور محترم می باشد، در حالی كه مجموعه نظام مقدس جمهوری اسلامی در این مبارزه سیاسی و دیپلماتیك باید سهیم باشند و در این راه اولین انتظار را باید از سفیران جمهوری اسلامی و رایزنان فرهنگی كشورمان در خارج از كشور داشت، امری كه باید اعتراف كنیم متأسفانه این مجموعه عظیم جز در برخی موارد نتوانسته است به وظیفه شرعی و قانونی خویش عمل نماید.
بازخوانی پرونده نیروهای اعزامی جمهوری اسلامی ایران به خارج از كشور به خصوص در كسوت نمایندگی سیاسی جمهوری اسلامی ایران نشانگر این امر است كه در بسیاری موارد ضعیف عمل كرده اند، بی شك انتظاری كه مردم و مسئولین دلسوز این حاكمیت الهی از سفیران خود دارند، علاوه بر شكستن فضای سخت حاكم بر كشورها، به واسطه سلطه رسانه ای صهیونیسم جهانی بر كشورهای متوقف فیه، رایزنی های سیاسی با مسئولین كشورها را می طلبد كه این مهم بر عهده سفیران و رایزنان جمهوری اسلامی ایران است، بازخوانی پرونده این نیروها باید ما را به راهی هدایت كند كه افرادی را كه با سیاست های دولت نهم و منافع ملی كشورمان همسو نیستند و یا روزگار را در خارج از كشور به سكوت می گذرانند را باید فارغ از سلایق سیاسی سریعاً به كشور بازگرداند و به جای آنها نیروهای كارآمد و فعال و خلاق و شجاعی را اعزام نمود كه بتوانند در معادلات سیاسی و در تصمیم گیری كشورها در خصوص مسایل ایران اثرگذار باشند، برای كشور سیاست زده ای چون ایران اصولاً قابل قبول نباید باشد كه شاهد حضور اعزامی سفیرانی باشد كه در پایان حاكمیت جریان موسوم به دوم خرداد، سراسیمه به نقاط مختلف جهان اعزام شده اند، اینان اگر به كشوری آفریقایی هم اعزام شده اند، آن قدر منفعلانه عمل كرده اند كه نتوانسته اند در رأی مسئولین این كشورها در شورای امنیت سازمان ملل متحد تأثیربگذارند و گویی اصولاً جمهوری اسلامی ایران در این كشورها سفیری نداشته است، البته بد نیست گناه كم كاری خود را به نفوذ تأثیر صهیونیست ها برحاكمیت این گونه كشورها دانست و سند برائت برای كارگزاران حكومتی خود صادر كرد ولی آنچه كه در پیشگاه خدا و مردم هرگز قابل بخشش نبوده و نخواهد بود، توجیه گناه انتخاب مردان كوتاه قد سیاسی است كه در شرایط حساس كشور كه دشمنان با قدرت تمام در حال رایزنی برای تشكیل جبهه واحدهای علیه مردم و نظام مقدس جمهوری اسلامی هستند، به گزارش های ارسالی این گونه افراد ضعیف بسنده كنیم كه با فلان مقام عالی فلان كشور دیدار كردند و آنها در جلسه خصوصی از مواضع جمهوری اسلامی ایران حمایت كردند...، بدیهی است این گونه ارسال گزارش ها عذر برتر از گناه است و نمی تواند باری از گناه كم كاری آقایان اعزام شده بردارد، بی شك اگر خواهان دیپلماسی فعال در سطح جهان هستیم، بایستی نسبت به فراخوانی این گونه نیروها از كشورهایی كه در آن بسر می برند اقدام عاجلی اتخاذ نماییم. و مردانی را به جای آنها بگماریم كه فشار سیاسی ناشی از پرونده هایی شبیه، پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران را خنثی كنند و یا كاهش دهند و یا چون بزرگان سیاسی كشورمان عمل نمایند، وگرنه اینان به مثابه پیاده نظام دشمن و یا سرباز آزادگردان و یا در نهایت به عنوان «توریست های دولتی» جمهوری اسلامی در خارج از كشور عمل خواهند نمود، امری كه در برخی كشورهای آفریقایی اتفاق می افتد و در این شرایط چه انتظاری از برخی سفیران جمهوری اسلامی در كشورهای اروپایی و آمریكایی و آسیایی تأثیرگذار در معادلات سیاسی منطقه خاورمیانه می توانیم داشته باشیم؟
اگر در گذشته شاهد بودیم كه سفیری از انتخاب رئیس جمهور منتخب مردم در نزد دشمن اظهار تأسف كرده است، و یا علاوه بر داشتن منزل مخصوص سفیر به خرید اقامتگاه شخصی اقدام نموده و یا در معاملات اقتصادی وارد شده است، امروزه شاهد هستیم بخشی از این افراد كه ناشناخته مانده اند و یا در پایان عمر دولت هشتم با عجله به اعزام آنان اقدام شده است، امروزه در كشورهایی كه جمهوری اسلامی بیشترین كمك های بشردوستانه را هم انجام داده است و سال ها یك ارگانی مانند جهاد سازندگی به امر خدمت به مردم آنها مشغول بوده اند و میلیون ها دلار بابت خرید نفت به جمهوری اسلامی بدهكارند نیز، سفیران ما نتوانسته اند فعالانه عمل كنند و فقط منتظر بوده اند كه شنبه و یكشنبه از راه برسد و در كنار دریا به تفریح بپردازند و برای راضی نگهداشتن مركز هم، هراز چندگاهی گزارش ملاقات خود را با یك مسئول كشوری كه در آن انجام وظیفه می كنند با عبارات مركز پسند ارسال دارند. و این آفت بزرگی است كه دیپلماسی خارجی ما به آن گرفتار است و متأسفانه برای آن هم كاری انجام نمی شود.
نویسنده بر این باور است كه در كشوری كه مردم و جوانانش هر غیرممكنی را ممكن ساخته اند و در هر عرصه ای دشمنان را ناامید كرده اند می تواند و قادر است كه به یك «انقلاب دیپلماتیك» در عرصه سیاست خارجی خود با تغییر ساختار دستگاه سیاست خارجی خود و پالایش نیروهای ناكارآمد و جایگزین كردن نیروهای مدیر، مدبر، شجاع و كارآمد كه نان را به نرخ روز نخورند اقدام نماید و در هر كشوری شاهد لاریجانی ها، متكی ها، ولایتی ها و احمدی نژادها باشیم، و اگر بی تفاوت از كنار این موضوع بگذریم. باز فشار دشمن در موضوعات مختلف سیاسی وارد خواهد شد و جمعی از سفیران و رایزنان نظاره گر را خواهیم دید كه نهایت تلاششان همراهی كردن همین چند فرد سیاسی و زحمتكش كشورمان تا درب اتاق وزرای خارجه و نخست وزیران و دیگر مسئولان كشورهای بیگانه باشد و بس. و نتیجه آن هم صدور قطعنامه هایی مشابه قطعنامه ۱۷۳۷ خواهد بود.
بی شك اگر دیپلماسی ما فعالانه عمل نكند، آمریكا و صهیونیسم بین المللی در تلاش مضاعف خود سعی خواهند نمود قطعنامه جدیدی را علیه مردم ایران به تصویب برساند و دامنه تحریم ها را نیز گسترش دهند و به تصور خود جمهوری اسلامی ایران را در تقابل با كشورهای دیگر جهان قراردهد، البته تجربه نشان داده است كه باید تحریم ها را به فال نیك بگیریم، چرا كه دریچه ای به سمت استقلال و خودكفایی ماست، ولی در هر صورت انقلاب در دستگاه دیپلماسی سیاست خارجی كشورمان از تغییر ساختار، سیاست ها تا روشی ها و مدیران ستاد وصف یك ضرورت اجتناب ناپذیر است.
دكتر مجید گودرزی
منبع : روزنامه کیهان